خشتـــ بهشتـــ
#زندانالرشید 😍🍃 #عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری ☺️ #قسمتهشتم🌈✨ خیلی جا خوردم ولی خودم را کنترل کر
#زندانالرشید 😍🍃
#عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری ☺️
#قسمتنهم🌈✨
بعد از پایان جنگ و آتش بس بین ایران و عراق، آنقدر وضع ما خراب شده بود که تصور ناپذیر بود. من در ایران برای خودم کسی بودم، شخصیتی داشتم. حقوق داشتم. ولی آن موقع یک آدم بی سواد عراقی اینطور مرا ذلیل و حقیر می کرد. نه پولی داشتم که غذا یا میوه ای بخرم و نه کسی به ما کاری می داد. هر روز اوضاع بدتر می شد. کار به جایی رسيد که دیگر پول یک نخ سیگار هم نداشتم. مدتی بعد آنقدر گرسنگی به ما فشار آورد که شب ها همراه عده ای دیگر از افراد کمپ به بیرون شهر می رفتیم و #سگهای ولگرد را می گرفتیم و می کشتیم و از گوشت آنها می خوردیم.
وقتی او ماجرا را تعریف می کرد، یک مرتبه عباس حالش به هم خورد. سطل آب را آوردم تا سلول را کثیف نکند. عباس استفراغ می کرد و آرام می گفت:"نامردها، حق شما همین است. " مهمان تازه وارد ادامه داد: کاش کار به همین جا ختم می شد و ما فقط گوشت #سگ می خوردیم. پول دکتر رفتن هم نداشتیم. با درد و مرض می ساختیم و آرزو می کردیم هر چه زودتر مرگ ما فرا برسد و راحت شویم. عراقی ها ما را فراموش کرده بودند و با ما کاری نداشتند. مدتی بعد، عده ای از افراد، برای امرار معاش، شبها، به #کاباره_های عراق می رفتند و #خودفروشی می کردند.
⏳ #ادامهدارد...
خشتـــ بهشتـــ
#زندانالرشید 😍🍃 #عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری ☺️ #قسمتدهم🌈✨ این سرنوشت ما شده بود؛ نه راه پس دا
#زندانالرشید🙃🌿
#عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری😍🍂
#قسمت11 😇☘
مهمان تازه وارد، همین طور که از زندگی ننگینش می گفت، یک مرتبه بلندبلند گریست. مثل مادر بچه مرده فریاد می زد:"#پاسدارها، شما مرد هستید. شما افتخار ایران هستید. ولی من چه؟ من و امثال من از سال 1357 زندگی سگی داشته ایم. مزدور عراقی ها بوده ایم. به کشور و مملکتمان پشت کردیم و حاضر شدیم به هر کاری تن بدهيم. شما کی شنیدید #مرد برای زنده ماندن #خودفروشی کند! ببین ما تا کجا در باتلاق فرو رفتیم. آیا زندگی که در آن گوشت #سگ خوردن و #تن_فروشی باشد زندگی است؟ ما بمیریم بهتر است تا اینطور زندگی کنیم. ما آینده ای نداریم. مثل همان سگهای ولگرد در گوشه ای می میریم و بدنمان طعمه همان سگ ها می شود."
تازه وارد حدود ده دقیقه گریه کرد. وقتی آرام شد به او گفتم:"خوب داریوش، الان نظرت راجع به سپاه پاسداران و انقلاب اسلامی چیست؟"
_چه بگویم؟
_نظرت را بگو.
_حال و حوصله ندارم.
_نظرت را بگو کسی با تو کاری ندارد.
_من از اسم #آخوند و #پاسدار بدم می آید. متنفرم و حالم به هم می خورد. هنوز بعد از ده سال که از سقوط رژیم پهلوی می گذرد اعلی حضرت شاهنشاه آریامهر را دوست دارم و به او وفادارم. اگر او الان هم برگردد، باز هم در خدمتش خواهم بود. ای کاش الان #شاه بود و ما بر این #عراقی_های کثافت و مفت خور حاکم می شدیم! حیف شد #شاه رفت! اگر او بود این ها اینقدر قلدری نمی کردند. چرا زمان شاه جرأت حمله به ایران را نداشتند؟ با تمام این حرفها، حقیقتی را باید اعتراف کنم و آن اینکه در عراق هر وقت اسم شما پاسدارها به هر دلیل به میان کشیده می شد، به طرز عجیبی عراقی ها به هم می ریختند و وحشت می کردند. فکر کنم عراقی ها به اندازه ای که از شما سپاهی ها متنفرند و می ترسند از هیچ موجود دیگری ترس نداشته باشند.
⌛️ #ادامه دارد...
@marefat_ir Ⅱ✿