eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.6هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
بنیاد شهید چه میکند؟ #شهرداری تهران و بعضی دیگر از شهرها، عامدانه و آگاهانه شروع به حذف واژه "شهید" از خیابانها کرده اند.. در این میان برخی جوانان انقلابی به راه افتاده و اقدام به برچسب گذاری نام #شهید کرده اند. و #شهرداری_تهران به جای تقدیر و تشکر از این جوانان، شروع به #تهدید علیه این جوانان کرده است. سوال من این است که #بنیاد_شهید کجاست؟ بیش از 230 هزار #شهید برای #اسلام و #انقلاب و #ایران جان داده اند، دریغ از یک کتاب یا یک نرم افزار یا پژوهش کامل از #وصیتنامه های این شهدا. پراکنده و جسته و گریخته، دیگرانی با غیرت و عشق، کتب و نرم افزارهایی تهیه کرده اند ولی بنیاد شهید کجاست؟ بودجه بنیاد شهید نزدیک به 14 هزار میلیارد تومان است، ولی سازمان تحت ریاست #شهیدی ، باجناق #ناطق_نوری و #آخوندی چه فعالیتی بجز فعالیت های عادی و اداری، برای حفظ نام و یاد شهدا داشته؟ حتی اکنون که به مبارزه با "کلمه شهید" برخاسته اند، بنیاد شهید و #سازمان_حفظ_آثار_و_ارزشهای_دفاع_مقدس، غایب است. ساکت است. چرا؟ اگر زنده بودند، اکنون نه تنها نام شهید از کوچه خیابانها حذف نمیشد، که در سردر هر کوچه عکس و جمله ای از وصیت نامه #شهدا نصب میشد تا صرفا حرکتی نمادین بر کوچه هامان نباشد. تا راه شهدا در کوچه خیابان هایمان گم نمیشد.. به قول مرحوم آقاسی.. گفت فحشا در کجا آید پدید.. گفتمش در کوچه های بی شهید.. #محمد_عبدالهی ╭━━━⊰⚫️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰⚫️⊱━━━╯
خشتـــ بهشتـــ
همسر شهید محمد جنتی 🌺: "محمد آقا دو تا آرزو داشت که به این دو تا آرزوش رسید ✨ یکی اینکه شهید بشود
جنتی فرمانده رزمندگان مدافع حرم پاکستانی(تیپ زینبیون) بود که سال ۹۲ راهی شد و نهایتا در ۱۶ فروردین ۹۶ در حماه سوریه منطقه تل ترابی به رسید. بعد از گذشت ۲ سال طی عملیات تفحص پیکر شهدای مدافع حرم در مناطق سوریه، پیکر این شهید نیز شد و به کشور بازگشت. هویت پیکر او از طریق آزمایش DNA شناسایی شده بود. 🏴 🌹 💓 .
خشتـــ بهشتـــ
°•√|🍂🥀 تو ڪه هم سن منے تو ڪه هم سال منے یھ‌ جورایے با تو احساس رفاقت مے‌ڪنم...🙃 دستمو بگیر بھ‌ مݧ
تو از ارباب میخواد همونجا بشه.. بعد خواب ارباب رو میبینه، آقا علیه السلام مے فرمایند: شما امانتی اینجا.. وقتی بر میگرده به مادرش میگه ،مادرشون هم میگن : بله من از آقا خواستم تو رو سالم بهم برگردونن 😭 بعدش علی گریه کنان و با حالت التماس به مادرشون میگن چرا دست از سرم بر نمیدارین ...😔💔 چرا نمی ذارین من برم... 🌹🌟 علی با امام زمانش خیلی صیمیمی بود ما هم همینطوری هستیم؟! اگه باشیم باید بدونیم که نزدیکه... ||•🇮🇷 @marefat_ir .
#حاج‌آقا‌پناهیان 🍀🌟 •|هرکے آرزو داشتہ باشہ خیلے خدمت کنہ، شهید میشہ... یہ گوشہ دلت پا بده؛ شهدا بغلت کردند. ما بہ چشم دیدیم اینارو ؛ از این شهدا مدد بگیرید... +مدد گرفتن از #شهدا رسم بزرگے است. دست بزار رو خاک قبر شهید بگو: [ #حسین،بہ حق این #شهید ،یہ نگاه بہ ما کن ] #شهدا‌گاهے‌نگاهے { 🌸🍃 } #امام_حسین 🍃 #کربلا #اربعین 🌟 ||•🇮🇷 @marefat_ir .
(🌸🍃) گوشے هندلے ( 🍀 از خاطرات 🍀 ) در لشگر ڪربلا مداحے مے ڪنم، هر بار مرا مے دید مےگفت: تو آهنگران ما هستے.👌 نام من را هم در تلفن اش آهنگران ثبت ڪرده بود و هر وقت تماس می گرفتم با نام حقیقے ام مرا به جا نمی آورد، تا صدایم را مے شنید مےگفت: خب از همان اول بگو ڪه آهنگرانے برادر! یا گاهے هم مے گفت: داداش ما گوشے مان از این هندلۍ هاست و خیلے دفترچه تلفنم ظرفیت ندارد. همیشه مشغول مطالعه و فڪر و انجام ڪار شناسایے بود. باور دارم ڪه محمود خستگے را شڴست داده بود. راوے : همرزم 🌿 ||•🇮🇷 @marefat_ir .
خشتـــ بهشتـــ
#شهید_عباس_دانشگر (🌸🍃‌)
🔰مصداق بارز فرمایش حضرت آقا بود که فرمودند: اول باید خودت را کنی بعد شهیدبشی🌷 🔹عباس تو اهل بیت علیهم السلام حرکت میکرد🚶 اصلا رمز موفقیت این بود که شاگردی اهل بیت علیهم السلام را کرده بود👌 و تو همین مسیر رشد کرده بود. 🔸یادمه با عباس هر هفته شب‌های جمعه میرفتیم به امامزاده یحیی🕌 برای شرکت در مراسم دعای کمیل، صبحهای دعای ندبه و بعد به نمازجمعه؛ به خیلی اهمیت می‌داد؛ خیلی جوان باادب و فهمیده ای بود😍 عباس اهل بود؛ او خوب راهی را انتخاب کرده بود🌸... 🌺 🍃 🌿 ||•🇮🇷 @marefat_ir .
. ˙·‌•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙ #شهید_هادی_قنبری تاریخ #تولد: 1345 تاریخ #شهادت: 1365/08/08 #شهادت : مصادف با #شهادت #امام_حسین💚 (علیه السلام) و روز #عاشورا #وصیت_نامه من هم #شهید می شوم همانطورکه همه دوستانم #شهید شدند. 🌷﷽🌷 وقتی مادر به #شهادت پسر راضی می‌شود هادی قنبری بارها به مادر گفته بود که «چون تو راضی نیستی، من #شهید نمی‌شوم و الا تا حالا باید بارها #شهید می‌شدم.» آنقدر این حرف را تکرار کرده بود یکبار مادر دست‌هایش را بالا می برد و می گوید «خدایا اینها مال تو هستند، آرامش ندارند. اگر می‌خواهی آنها را ببری خودت می‌دانی.» یک هفته بعد هادی آسمانی شد و به دیدار معبود شتافت *دل‌بخواه یک #شهید! رضا چند ماه مجروح بود تا 6 ماه بعد که هادی در همان سال در سومار به #شهادت رسید. 6 آبان سال 61 مصادف با ظهر #عاشورا. در #وصیت_نامه اش نوشته بود «دلم می‌خواهد زمانی که #امام_حسین (ع) به #شهادت می‌رسد آن زمان #شهید شوم.» در خانواده ما مرسوم نیست کسی روز #عاشورا در خانه پخت‌وپز داشته باشد. خوب به خاطر دارم، عدس پلوی نذری برای‌مان آوردند، مادر تا قاشق به دست گرفت، قاشق از دستش افتاد! یکباره حالی به او دست داد که حتی من هم ترسیدم. مادر دلش شور افتاد. انگار که ته دلش خالی شده باشد، یکدفعه با حسرتی گفت «ای داد و بیداد...» گویا آن لحظه هادی #شهید شده بود. مادر است دیگر. ضربان قلبش هم با بچه‌هایش تنظیم می‌شود روایتی از خواهر #شهیدان #شادی روح #مادر #شهیدان #شهید_رضا_قنبری و #شهید_هادی_قنبری #صلوات #نشر_بمناسبت #سالروز_شهادت #شهید_هادی_قنبری 🍃🌹 ||•🇮🇷 @marefat_ir .
به نام خدا، من مي خواهم در آينده بشوم. براي اين كه.....؟؟؟"..." معلم كه خنده اش گرفته بود، پريد وسط حرف مهدي و گفت: «ببين مهدي جان! موضوع انشا اين بود كه در آينده مي خواهيد چه كاره شويد. بايد در مورد يه شغل يا يه كار توضيح مي دادي. مثلاً پدر خودت چه كاره س؟ ...-آقا اجازه!  ‌ ╭━━━⊰◾️⊱━━━ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰◾️⊱━━━╯
🌺باور کن دوستت دارد همین که بر مزارشان ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند 🌺همین که اشک هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند 🌺همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنی دستت را گرفته اند 🌺همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند 🌺همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند 🌺باور کن ،شهید دوستت دارد  که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری... 🌹اللهم الرزقنی توفیق شهادت فی سبیلک🌹 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
من به جوان گفتم: «حالا سیلی می‌زنی بزن👋، ولی چرا با دست چپ زدی! یادش آوردی که در کوچه‌ها را زدند😭 درحالی‌که او فقط یک نوجوان ۱۸ساله بود. این جوان حیرت‌زده به نگاه می‌کرد.😱 نمی‌دانست چه کند! روی زانوهایش افتاد و از عذرخواهی🙏 کرد. کمیل او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریه کردند😭😭😭. کمیل به او گفت: «تو رو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود😭. از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد.» آن جوان گفت: «قول می‌دهم🙏 که هیچ‌وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود.» چند سالی گذشت. شد و الان تشیع جنازه است. همچنان که دم در خانه ایستاده بودم، دیدم که همان جوان می‌آید، ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت:«کمیل چه شده است؟ تصادف کرده؟» گفتم: « شده است.» گفت: کجا؟ گفتم: گفت: «مگر می‌گذارند کسی برود؟» گفتم:« بله می‌روند.» گفت: «مگر او بود؟» گفتم: «بله او حدود ۴ سال است که پاسدار است.» گفت: « بوده؟» گفتم:« بله » و ناگهان ناخواسته گفتم:« (سلام_الله_علیها) دختر همان کسی که در خورده؛ گریه‌اش گرفت😭😭 و با کنده‌های زانو افتاد روی زمین؛ خیره‌خیره به‌عکس نگاه می‌کرد و گفت: « من به قول خودم عمل کرده‌ام تو رو خدا کمکم کن مثل تو شهید شوم.» ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir
خشتـــ بهشتـــ
❤️ماجرای خواندنی که (عج) او را کفن کرد💔👇 🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود: یابن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا💔 یا بیا یک نگاهی به من کن😔 یا به دستت مرا در کفن کن😭 از بس این شهید به عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️ 🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃: اگر من شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️ آن روحانی می گوید: من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊 🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او کنم؟🎤 رفتم و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔 یا بن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن💔 🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی) 🍃وقتی که می‌خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔 بروید بیرون، من خودم باید این را کنم🍂. من رفتم بیرون و وقتی برگشتم در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔 📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100 به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷ 🌿•• 💔 💗 💚 ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
(۲۰ آذر) (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۰ ه.ش) (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۰ ه.ش) (استان آذربایجان شرقی، شهرستان مراغه، روستای بلوک‏‌آباد) (۱۳۶۰ ه.ش) (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) (استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۲ ه.ش) (استان بوشهر، روستای کره‌بند) (۱۳۶۲ ه.ش) (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۲ ه.ش) (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۲ ه.ش) (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۲ ه.ش) (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) (استان کرمان، شهرستان سیرجان) (۱۳۶۴ ه.ش) (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۷ ه.ش) (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۷ ه.ش) (استان کرمان، شهرستان کهنوج، قریه شیخ آباد) (۱۳۷۵ ه.ش) امر به معروف و نهی از منکر (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۷۸ ه.ش) (استان کرمان، شهرستان بم) (۱۳۹۷ ه.ش) ═▩ஜ••🍃💖🍃••ஜ▩═ ||•🇮🇷 @marefat_ir