eitaa logo
بصیرت خوشاب
414 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
32 فایل
قیامِ کربلا، یک گزارشِ خبریِ ساده نبود؛ منشورِ حیاتِ آزادگان بود که تا قیامت می‌گوید: «زنده‌باد آن‌که معروف را فریاد زد، و مرده‌باد آن‌که منکر را در سکوتِ خود پناه داد!»
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با خدا ۲ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ خدایا! در این زمانه که آینه ی روحمان گاه زیر گردِ غبارِ دنیا پنهان میشود، به ما چشمانی عطا کن تا در هر شتابزدگی، حضور تو را ببینیم، و در هر تاریکی، نور هدایتت را نشانه مان کن. پروردگارا! در دنیایی که «تنهایی» در میان ازدحام شهرها، جانها را میخورد، مونسِ دلهای تنها باش. به ما یادآوری کن که تو همیشه نزدیکتری، حتی زمانی که انسانی گوش شنوا ندارد. دلهای شکسته را التیام بخش، و ترسها را به امیدی تبدیل کن که ریشه در تو دارد. خدایا! در عصری که زبانها به جای گفتارِ مهربان، گاه زخمزننده است، بر زبانهایمان مراقبت بنه، تا سخنمان درمان باشد، نه آتش. به ما بیاموز که حتی در نقد و گفتگو، ادبِ محمدی(ص) و حکمتِ علوی(ع) را فراموش نکنیم. الهی! در روزگاری که ثروت، معیارِ ارزش شده است، ما را از بندِ حرص و دنیاپرستی رها کن. به مالدارانمان بخشندگیِ زکات، و به نیازمندانمان قناعتی عطا فرما که عزتشان در گروی توست، نه دستِ حاجت به سوی دیگران. پروردگارا! نسل ما را از اسارتِ اسکرینها و غرق شدگی در مجازهای فریبنده نجات ده. به جوانانمان هوشیاری عطا کن تا عمرشان را در پیچ و خمِ بی معنایی تباه نکنند، و در مسیر دانش و خدمت، هویتِ راستین خود را بیابند. خدایا! زمینِ زخم خورده ات را از دستِ طمعکاران حفظ کن. به ما مسئولیتی بده تا در برابر طبیعت، نه بیگانه که امین باشیم، و آیندگان را از موهبت هایت محروم نسازیم. یَا مُعِیدَ الْحِكْمَةِ فِی زَمَنِ الْجَهْلِ، یَا کاشِفَ الْکُرَبِ! دردهای بی پاسخمان را مخفیانه درمان کن، و در مشکلاتی که حلشان از دستمان خارج است، توکل را چراغ راهمان ساز. اللَّهُمَّ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ، یَا مَنْ بِیَدِهِ مَفَاتِیحُ الْخَیْرَاتِ! خدایا! در این دنیایی که ارزشها گاه وارونه میگردد و حق و باطل در پسِ پرده های فریب پنهان میشود، به ما قدرت تشخیصی عطا کن که در هر پیچِ زندگی، راهِ راست را از چاه های فریبنده بازشناسیم. دلهایمان را به بندِ تقوا گره زن، تا مبادا در بازارِ پرزرقِ دنیا، ایمانمان را به بهای ناچیزی بفروشیم. پروردگارا! در روزگاری که جنگها و بحرانها، جانِ هزاران بیگناه را میگیرد و آتش کینه ها، دلها را میسوزاند، صلح را در سرزمین های جنگ زده حاکم کن. کودکان یتیم را پدر و مادر باش، و دلهای خسته از ستم را به عدالتت امیدوار ساز. الهی! در زمانهای که سلامت جسم و جان به بازیچه ی هوس های صنعتگران تبدیل شده است، به ما آگاهی ده تا بدنهایمان را معبدِ روحِ پاک نگه داریم. از غذای حرام دورمان کن، و در مصرفِ حلال، میانه روی را راهنمایمان باش. بیماریهای ناشناخته را شفا ده، و دانشمندان را در راه کشف درمانها یاری کن. پروردگارا! در دنیایی که روابط انسانی به سطحِ پیامها و ایموجیها فروکاسته شده است، عمقِ محبت را به قلبهایمان بازگردان. به ما توانی ده که در کنارِ خانواده، گرمای با هم بودن را احساس کنیم، و دوستیها را نه برای منفعت، که برای رضای تو زنده نگه داریم. یَا مَنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ! در تنگناهای اقتصادی که نفسها را بریده است، روزیِ حلالت را گسترده ساز. به حکمرانانِ جهان، وجدانی بیدار عطا کن تا فقر را ریشه کن کنند، و داراییهای زمین را عادلانه میان بندگانت تقسیم نمایند. خدایا! به ما شکرگزاری بیاموز؛ شکرِ چشمهایی که می بینند، پاهایی که راه میروند، و قلبی که هنوز برای تو میتپد. در اوجِ رفاه، ما را از یادت محروم مکن، و در سختیها، پناهگاهمان باش. اللَّهُمَّ وَفِّقْنَا لِأَنْ نَکُونَ عِبَاداً صَالِحِینَ، نُصْلِحُ مَا أَفْسَدَتْهُ أَیْدِینَا، وَنَبْنِی مَا خَرَّبَتْهُ جَهَالَةُ الْعُصُورِ. وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِ الْمَهْدِیِّ(عَج)، یُعِیدُونَ بِهِ الْحَقَّ إِلَی مَرْکَزِهِ، وَ یَمْلَؤُونَ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً. وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، شُمُوسِ الْهُدَی، وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ. آمین یا ربَّ العالمین./✍علی اکبر ملکی @khoshab1
روزگار ما و حکایت های نوین ۵ ✍علی اکبر ملکی دخترِ اینستاگرامی و بوی نانِ مادربزرگ! دختری جوان، جهان را در قابِ مربع های کوچک میدید. هر روز، صورتش را با فیلترهای رنگین می پوشاند و غذایش را پیش از خوردن، برای هزاران فالوور به نمایش میگذاشت. قلبش با هر لایک می تپید و با هر کامنتِ منفی می شکست. روزی، موبایلش به حوضِ خانه افتاد و از کار ایستاد. دختر بیقرار، مثل ماهی ای بیرون آب به خود می پیچید. مادربزرگش که سکوت کرده بود، دستش را گرفت و به آشپزخانه برد. خمیرِ ترشِ قدیمی را جلویش گذاشت و گفت: «نانِ واقعی را باید با دستهایت ورز بدهی، نه با دکمه ها.» دختر اول بار، گرمای خمیر را زیر انگشتانش حس کرد. مادربزرگ خنده کنان گفت: «وقتی من جوان بودم، زیبایی را در آینه ی چشمِ مادر می جستیم، نه در دوربینِ سلفی!» وقتی نان در تنور طلایی شد، دختر بوی آن را استوری نکرد، بلکه پیشِ همسایه ی پیر برد و گفت: «بوی بهشت را نفس بکش!» پیرمرد اشک ریزان گفت: «سالها بود نانِ گرم نخورده بودم...» @khoshab1
مناجات با خدا ۳ ✍علی اکبر ملکی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ یَا مَنْ لَیْسَ لِصَمْتِهِ حَدٌّ، وَ لَا لِکَلَامِهِ حَدٌّ، یَا مَلِکَ الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ! خدایا! در این زمانه که موجِ دروغ، حقیقت را در گردابی از تردیدها غرق میکند، به ما فرزانگی عطا کن تا در میان هیاهوی اطلاعات، گوهرِ حق را بشناسیم و از فریبِ نیمه حقیقتها در امان بمانیم. پروردگارا! در دنیایی که انسانها پشتِ نقابهای مجازی پنهان شده اند، به ما شهامتِ اصالت بده تا خودِ راستینمان باشیم، نه بردگانی اسیر لایکها و قضاوت ها. دلهایمان را از ترسِ تنهایی و طردشدگی شفا ده، و یادآوری کن که ارزش ما در نگاهِ توست، نه در نگاهِ خلق. خدایا! در عصری که زندگی به مسابقه ای بیوقفه تبدیل شده است، به ما آرامشی عطا کن که در شتابِ دنیا، گم نشویم. نفسهایمان را به ذکرِ خودت گره بزن، تا در هر قدم، حضورِ مهربانت را احساس کنیم. الهی! در روزگاری که مرزهای اخلاق، گاه در پیچ و خمِ منافعِ مادی محو میشود، وجدانهایمان را زنده نگه دار. به سیاستمدارانمان عدالت، و به هنرمندانمان پیامی الهی عطا کن تا دنیا را به سوی نور هدایت کنند. پروردگارا! در زمانه ای که طبیعت از دست های آزمندِ ما می گرید، به ما بصیرتی ده که در مصرف، اسراف نکنیم و در حفظِ زمین، کوتاهی نورزیم. بارانِ رحمتت را بر بیابانهای خشکیده ی دلهایمان بباران، و سبزیِ امید را در وجودمان جاری ساز. یَا مُنَزِّلَ الْکِتَابِ وَ الْفُرْقَانِ! نوجوانان ما را از دامهای هویت سوزِ فرهنگهای بیگانه نجات ده. به آنها عزتِ دینی و خِرَدِ انتخاب عطا کن تا در آشفته بازارِ اندیشه ها، راهِ محمد(ص) و علی(ع) را برگزینند. خدایا! در جامعه ای که برخی از خانواده ها از گرمای گفت وگو تهی شده اند، محبت را همچون نسیمی به خانه هایمان بازگردان. به پدران و مادران، صبرِ فاطمه(س) بده، و به فرزندان، احترامِ حسنین(ع) را بیاموز. اللَّهُمَّ اکْتُبْ لَنَا فِی کُلِّ لَحْظَةٍ إِیمَاناً یُضِیءُ، وَ قَلْباً یَرْقُبُ الآخِرَةَ، وَ عَمَلاً یُقَرِّبُنَا إِلَیْکَ. وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ یُنَادُونَ: «رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً». وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَصَابِیحِ الْهُدَی، وَ انْصُرْنَا بِهِمْ عَلَی ظُلُمَاتِ الْعَصْرِ وَ الْجَهْلِ. آمین یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. @khoshab1
مناجات با خدا ۴ ✍علی اکبر ملکی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ  یَا مَنْ تَوَارَتْ عَنْ عُیُونِ الْخَلَائِقِ عَظَمَتُهُ، وَ ظَهَرَتْ فِی کُلِّ ذَرَّةٍ آیَاتُهُ!  خدایا! در این عصرِ سردرگمی ها، که انسان گاه در پیچاپیچِ تردیدها، حتی وجودت را فراموش میکند، یقین را در قلبهایمان زنده کن. به ما یادآوری کن که هیچ تاریکی نیست مگر آنکه نور تو روشناییش بخشد، و هیچ سوالی نیست مگر آنکه پاسخش در نزد توست.  پروردگارا! در دنیایی که ترس از آینده، خوابها را آشفته کرده است، به ما توکلی عطا کن که چون پرنده ای در آسمانِ روزیت، بی دغدغه پرواز کنیم. اضطراب هایمان را به آرامش تبدیل کن، و در نا امنی های جهان، پناهگاه مان باش.  خدایا! در زمانه ای که علم گاه به جای بندگی، تکبر می آفریند، به دانشمندانمان فروتنی بیاموز. به ما بیندیشان که هر کشفِ بزرگ، تنها گامی است به سوی عظمتِ بی پایانت. از فناوری های نوین، وسیله ای برای خدمت به خلق بساز، نه ابزاری برای سلطه و تباهی.  الهی! در جامعه ای که مقایسه و رقابتِ بی پایان ، شادی ها را دزدیده است، به ما رضایتی عطا کن که در آن، چشم از دارایی دیگران بپوشیم و نعمتهایت را بشماریم. به مادرانِ تنها، به پدرانِ خسته، و به فرزندانِ سرگردان، مهر بی پایانت را نشان ده.  پروردگارا! در روزگاری که سکوتی معنوی بر جانها حاکم شده است، ذکرِ تو را زمزمه ی همیشگی لبهایمان کن. در ترافیک شهرها، در شلوغیِ شبکه های مجازی، و در تنهاییِ شبها، یادت را چراغ راهمان ساز.  یَا مُنْجِیَ الْغَرِقِینَ فِی بِحَارِ الْحَیْرَةِ!  نسل جوان ما را از گردابِ پوچی و بی هدفی نجات ده. به آنها معنایی عطا کن که زندگیشان را چون رودی به سوی اقیانوس رضایتت جاری کند. استعدادهایشان را در مسیرِ آبادانی دنیا و آخرت به کار گیرند.  خدایا! در جهانی که خشونت زبانِ غالب شده است، صلح را در کلام و کردارمان جاری کن. به ما بیاموز که حتی با دشمنان، با حکمت و نیکویی رفتار کنیم، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در میدانِ جنگ، به انسانیت احترام می نهاد.  اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الْمُخْلَصِینَ، الَّذِینَ تَرْضَی عَنْهُمْ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ.  وَ اکْتُبْ لَنَا فِی کُلِّ أَزْمَةٍ فَرَجاً، وَ فِی کُلِّ کَرْبٍ مَخْرَجاً، وَ فِی کُلِّ ظُلْمَةٍ نُوراً.  وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَنْارِ الْهُدَی وَ مَصَابِیحِ الدُّجَی.  آمین یا رَبَّ الْعَالَمِینَ. @khoshab1
روزگار ما و حکایت های نوین گلستان ۷ ✍علی اکبر ملکی حکایت قناتِ خشک و چشمه ی اشک! روزی، خشکسالی بر دیاری چنگ انداخت. کشاورزی که قناتش خشک شده بود، هر شب بر لبِ چاه زاری میکرد: «ای آسمان، ما را فراموش کرده ای؟» همسرش که خاموش تماشا میکرد، کاسه ای از دانه های گندم برداشت و گفت: «به جای اشک، این را در زمین بیفشان!» مرد خندان گفت: «آب نیست، گندم چگونه بروید؟» زن دانه ها را کاشت و هر روز بر آنها آبِ اشکهایش ریخت. هفته ها گذشت. روزی، از میان خاکِ ترک خورده، جوانه های سبز رستند. مرد حیران ماند. زن گفت: «ای خِرَد را باد آورده، گاه امید، آبی است که از چشمه ی دل جوشد.» سال بعد، باران بازگشت، ولی کشاورزان آن دیار، گوشه ای از زمین را همیشه به کشتِ اشک اختصاص دادند. پند: در بیابانِ نومیدی، سبزه ی امید از چشمانِ باور میروید. کاربرد عملی: هرگاه در زندگی به خشکسالی رسیدی، به جای زاری، گلدانی بکار و به آن عشق بورز... رشدِ آن، یادت می آورد که زندگی همیشه راهی دارد. فرجام سخن سعدی امروز میگوید: «ای فرزندِ عصرِ ماشین و دود، بدان که کشاورزِ پیر، پیش از تو دریافته است: زمین، مادرِ فراموش شده ای است که گاه با خشکسالی، فریاد میزند: “مرا در آغوش بگیر!”» @khoshab1
مناجات با خدا ۶ ✍علی اکبر ملکی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ یَا مَنْ لَیْسَ لِوُجُودِهِ انْتِهَاءٌ، وَ لَا لِحِکْمَتِهِ حِصَارٌ، یَا مَالِکَ الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ! خدایا! در این دنیای پیچیده در شبکه های بی پایان اطلاعات، که گاه انسان در انبوه داده ها گم میشود، به ما بینشی عطا کن تا دانش را زنجیری برای رشد روحمان سازیم، نه قفسی برای محدودیت فکر. ذهن هایمان را از اسارتِ «پیش فرضها» رها کن، و چشم دل را به روی حکمتت باز نگه دار. پروردگارا! در عصری که ماشینها و هوش های مصنوعی، جایگزین روابط انسانی میشوند، به ما یادآوری کن که محبت، تنها زبانی است که رباتها هرگز نخواهند آموخت. خانواده ها را از سردیِ فناوری ها حفظ کن، و به کودکانمان مهربانیِ چهره به چهره را بیاموز. خدایا! در زمانه ای که برخی از شهرها همچون زندان های شیشه ای، انسان را از آسمان و ستاره ها دور کرده اند، پنجره ای به سوی زیبایی های آفرینشت باز کن. نسیمِ صبحگاهی ات را بر چهره های خسته مان بنشان، و آواز پرندگان را یادآور نغمه هایت در گوش جانمان کن. الهی! در جامعه ای که گاه اختلاف عقیده به دشمنی تبدیل شده است، به ما ظرفیتِ شنیدن بیاموز. حتی اگر باورهایمان را نمی پسندند، کرامتِ انسانی شان را پاس بداریم، چنانکه تو با همه ی بندگانت، با رحمت رفتار میکنی. پروردگارا! در روزگاری که سلامت روان قربانی فشارهای نامرئی شده است، زخم های پنهان را التیام بخش و به ما جرئتِ کمک خواهی بده، و ننگِ ضعف را از دلهایمان بزدای. یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّ فِی اللَّیْلِ الْـمُظْلِمِ! برده های مدرن را که در چرخه ی کار بی امان، اسیر شده اند، آزاد کن. به کارفرمایان، وجدانِ انسانی عطا فرما، و به محرومان، روزیِ حلالی که عزتشان را زنده کند. خدایا! در جهانی که مرزها قلب ها را تقسیم کرده اند، یادآوری کن که همه ی ما میهمانان سفره ی رحمت خودت هستیم. به ثروتمندان، دست بخشندگی، و به فقرا، صبری همراه با امید عطا کن. اللَّهُمَّ اکْتُبْ لَنَا فِی کُلِّ لَحْظَةٍ ذِکْراً یُقَرِّبُنَا، وَ فِی کُلِّ مُصِیبَةٍ صَبْراً یُعَلِّمُنَا، وَ فِی کُلِّ نِعْمَةٍ شُکْراً یَرْفَعُنَا. وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ إِصْلَاحاً، وَ یَرْفَضُونَ الْیَأْسَ مَهْمَا اشْتَدَّتِ الْعَوَاصِفُ. وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَشَاعِلِ النُّورِ فِی زَمَنِ الْغَسَقِ، وَ انْصُرْنَا بِهِمْ عَلَی جَهَالَةِ الْقَرْنِ وَ وَهْمِ التَّقَدُّمِ. آمین یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ. @khoshab1
مناجات و دعا ۶ ✍علی اکبر ملکی الهی! دل های ما پر از عکس است و تهی از معنا، این آلبومِ پُرزرق و برق را با نوری از آسمانِ خودت بیارای، تا تصویرِ حقیقت در آیینه‌ها جان بگیرد. الهی! در این دنیای بی‌پناه، که بادِ تندِ طمع دیوارِ اخلاق را فرود آورده، سایه‌ات را چادرِ ما کن، تا در گرمای حرص و آز، نسیمِ قناعت بر روحمان بوزد. الهی! بسیاری از کودکان نسل ما در کوچه‌های مجازی گم شده‌اند، دستِ مهربانت را بر سرِ این نسل بکش، تا بازیِ زندگی را به جای «لایک» و «فالو»، در آغوشِ راستی و مهر بیاموزند. الهی! زمینِ خسته از تیغِ سودا ست، زخمِ رودها و آسمانش را به مرهمِ آگاهی ما درمان کن، تا خاک، دوباره بوی بهشت دهد. @khoshab1
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایتی زیبا از 📚 باب هشتم (در آداب صحبت) 🌹آداب ۴۷ ✨ بی‌هنران هنرمند را نتوانند که بینند، همچنان‌که سگانِ بازاری سگِ صید را مشغله برآرند و پیش‌آمدن نیارند. یعنی سِفله چون به‌ هنر با کسی برنیاید به‌ خُبثش در پوستین افتد. 🔸کند هر آینه غیبت حسودِ کوته‌ دست 🔹که در مقابله گُنگش بوَد زبانِ مَقال Channel: @khoshab1
با شیر و پلنگ هر که آمیز کند از تیر دعای فقر پرهیز کند آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند/ابوسعید_ابوالخیر روزی، پادشاهی ستمگر، آهنگری را مجبور کرد تا شمشیری افسانه‌ای برایش بسازد. آهنگر هر روز زیر شکنجه، فلز را در آتش می‌گداخت و با ناله‌هایش آن را می‌کوبید: «این تیغه را آن‌قدر تیز می‌کنم که گردن ستمگر را بزند!» پادشاه که ناله‌های او را می‌شنید، می‌خندید و می‌گفت: «دعای فقر، تیری بی‌اثر است!» سال‌ها گذشت. روزی، مردمی که از ظلم پادشاه به ستوه آمده بودند، به قصر یورش بردند. آنان شمشیرهایی در دست داشتند که آهنگر رنج‌دیده ساخته بود. پادشاه شمشیرش را کشید، ناگهان دریافت تیغه‌اش از فرط تیزی، سبک و شکننده شده است. در همان لحظه، ضربه‌ای سهمگین از پشت بر او فرود آمد... آهنگر پیر، با چشمی اشک‌آلود و دستانی لرزان، شمشیری را از زمین برداشت و گفت: «آه دل درویش، سوهان روزگار است. شمشیرت را تیز کردم، اما برای گردن خودت!» @khoshab1
«بدترین دزدها، دزد ایمان مردم» ✍علی اکبر ملکی به گزارش پایگاه خبری بصیرت خوشاب ، دزدیدن باورها، اعتقادات، و ایمان افراد، به مراتب ویرانگرتر و نابودکننده تر از دزدیدن اموال مادی است. ایمان، پایه‌ی آرامش، امید، و هویت انسان‌هاست و وقتی کسی عمداً این سرمایه‌ی درونی را به یغما میبرد، نه تنها هستی معنوی فرد را هدف میگیرد، بلکه جامعه را نیز از درون متلاشی میکند. چنین دزدی ممکن است از طریق فریب مردم، ترویج شک و‌دروغگویی، قضاوت نادرست و سوءاستفاده از اعتماد، یا تحریف حقایق انجام شود. برخلاف دزدی مال که با جبران مالی قابل اصلاح است، از دست رفتن ایمان، زخمی عمیق و گاه جبران ناپذیر بر روح انسان باقی میگذارد. : در روزگاران قدیم، مردی حیله گر به نام «شاهرخ» در شهری کوچک زندگی می کرد. او ابتدا مانند دزدان معمولی، پول و جواهرات مردم را می دزدید، اما به زودی دریافت که ثروت واقعی در چیزی فراتر از اشیای مادی نهفته است. روزی پیرزنی را دید که با ایمانی راسخ، تمام پس اندازش را به نیازمندان می بخشد. شاهرخ که از این رفتار متعجب شده بود، به فکر افتاد تا ایمان مردم را هدف بگیرد. او خود را به شکل مُبلغی دانا جا زد و شروع به سخنرانی دربارهٔ «بی فایده بودن نیکوکاری» و «دروغ بودن وعده های الهی» کرد. کم کم مردم، که روزی با عشق به یکدیگر کمک میکردند، دچار تردید شدند. شک و خودخواهی جایگزین اعتماد و بخشندگی شد. بازارهای شهر پر از ثروت بود، اما دل‌ها خالی از مهر و امید. تا اینکه روزی کودک یتیمی که هنوز تحت تأثیر سخنان شاهرخ قرار نگرفته بود، نزد پیرمرد خردمند شهر رفت و گفت: «چرا مردم دیگر به هم محبت نمیکنند؟» پیرمرد پاسخ داد: «دزد ایمان، بدترین دزدهاست؛ او نور دل‌ها را میدزدد و تاریکی جایگزین میکند.» کودک با کمک پیرمرد، نقشه کشید تا حقیقت را آشکار کند. آنها در مراسمی عمومی، شاهرخ را وادار کردند تا اعتراف کند که تنها برای ثروت اندوزی، ایمان مردم را هدف گرفته است. مردم که حقیقت را فهمیدند، شاهرخ را از شهر بیرون کردند و دوباره به بازسازی ایمان از دست رفته شان پرداختند. اما بهبود زخم های روحی آنان سالها طول کشید. پند حکایت: دزدیدن ایمان و امید، نابودی ریشه های انسانیت است. آنکه با فریب، قلب ها را میدزدد، نه تنها گناهی نابخشودنی مرتکب میشود، بلکه جامعه ای را به تباهی می کشاند که بازسازی آن به سختی ممکن است. @khoshab1
به گفتم به ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا بگو برام تبلیغ کنه این عکس فرستاد. @khoshab1
شما به تماشای ویدیوی "انتقام گیری گربه از عقاب تیز پرواز" در آپارات دعوت شده اید. https://www.aparat.com/v/gqbx050 @khoshab1