7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای هلابیکم یا زوار تو
دل مرا می برد..💔
#استوری
#شوخی ۴
که متوجه رفت و امد های مشکوک پدرشوهرم به کوچه بغلی شدم ی بار براش کمین کردم و متوجه شدم به یکی از خونه ها رفت از زن های کوچه شنیدم که اون زن بیوه بوده و صیغه پدرشوهرم شده خبر خوبی بود برام اما خدارو خوش نمیومد همون لحظه با مادرشوهرم تماس گرفتم و براش همه چیزو گفتم خیلی سریع خودشون رو رسوندن و ابرو ریزی شد همون لحظه بهم خیره شد و گفت اسیاب به نوبت و تو گفتی و خدا نشونم داد
#پایان
❌کپی حرام⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴« اگه تو هیئت گریهات نگرفت، قرآن بخوان ».
🔺امام حسین(ع) عاشق قرآن خواندن هست..
استاد رائفی_پور
روز تاسوعا
روز پاكترين عشق است
روز وفاداريست
روز برادريست
روز درس زندگيست
روز آموختنست
روز ادب واحترامست
روز جوانمرديست
روز سقاى دشت كربلا
حضرت ابوالفضل العباس(ع) است
#تاسوعای_حسینی_تسلیت_باد◾
#شوخی ۱
شوهرم خیلی مرد خوبی بود ولی ی اخلاق بدی داشت که خیلی شوخی میکرد با همه شوخی میکرد و تو هر مهمونی میرفتیمهمه از دستش عاصی بودن چند باری تو مهمونی ها دعوا شد و بزن بزن کردن اما درس نگرفت و به کارش ادامه داد کم کم دیگه کسی بهش رو نمیداد برای شوخی فکر میکردم خوب میشه بچه هامون دیگه بزرگ شده بودن و این رفتارها روش تاثیر میذاشت مادرشوهرمم فکر میکرد من به شوهرم میگم اینجوری رفتار کنه اونم با خواهرشوهرهام دست به یکی کردن برای اذیت و آزار من، من بی اهمیت رفتار میکردم تا اینکه تیر شوخی شوهرم به من خورد منی که اگر بهم توهین هم میکرد جرات نداشتم حرفی بزنم و هر شوخی میکرد
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#شوخی ۲
شوهرم خیلی مرد خوبی بود ولی ی اخلاق بدی داشت که خیلی شوخی میکرد با همه شوخی میکرد و تو هر مهمونی میرفتیمهمه از دستش عاصی بودن چند باری تو مهمونی ها دعوا شد و بزن بزن کردن اما درس نگرفت و به کارش ادامه داد کم کم دیگه کسی بهش رو نمیداد برای شوخی فکر میکردم خوب میشه بچه هامون دیگه بزرگ شده بودن و این رفتارها روش تاثیر میذاشت مادرشوهرمم فکر میکرد من به شوهرم میگم اینجوری رفتار کنه اونم با خواهرشوهرهام دست به یکی کردن برای اذیت و آزار من، من بی اهمیت رفتار میکردم تا اینکه تیر شوخی شوهرم به من خورد منی که اگر بهم توهین هم میکرد جرات نداشتم حرفی بزنم و هر شوخی میکرد مجبور بودم تایید کنم و جوری نشون بدم
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#شوخی ۳
خوشم میاد و خوشحالم دیگه شروع کرده بود به شوخی یا همون تخریب من توی جمع مدام میگفت باید برم زن بگیرم تا فلان جور باشه و دقیقا نقاط ضعف و ایرادت من رو میگفت که نداشته باشه مثلا من کمی سبزه م میگفت زنی میگیرم سفید باشه خیلی آزار دهنده بود و بدترش این بود کخ خانواده ش به این حرفها دامن میزدن و من محکوم به خنده بودم ی بار توی اتاق بودم که مادرشوهرم اومد سراغم گفت جمع مارو پاشوندی خدا گذاشته تو کاسه ت، زمزمه کردم اسیاب به نوبت و اومدم از اتاق بیرون خیلی دلم شکست شوهرم سرکار با که دست شوهرم شکست و شوخی از سرش افتاد چند وقتی گذشت
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#شوخی ۴
که متوجه رفت و امد های مشکوک پدرشوهرم به کوچه بغلی شدم ی بار براش کمین کردم و متوجه شدم به یکی از خونه ها رفت از زن های کوچه شنیدم که اون زن بیوه بوده و صیغه پدرشوهرم شده خبر خوبی بود برام اما خدارو خوش نمیومد همون لحظه با مادرشوهرم تماس گرفتم و براش همه چیزو گفتم خیلی سریع خودشون رو رسوندن و ابرو ریزی شد همون لحظه بهم خیره شد و گفت اسیاب به نوبت و تو گفتی و خدا نشونم داد
#پایان
❌کپی حرام⛔️
کلید خوشبختی
#شوخی ۴ که متوجه رفت و امد های مشکوک پدرشوهرم به کوچه بغلی شدم ی بار براش کمین کردم و متوجه شدم به
باسلام وعرض ادب واحترام وتسلیت به مناسبت تاسوعای حسینی خدمت اعضای محترم کانال🌹
این هم تمام داستان شوخی
بابت جابجایی این داستان عذر خواهی میکنم
التماس دعا از شما عزاداران حسینی🖤
﷽
🏴السلامُ عَلی المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراح
سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد.
🏴السلام عَلی المَقطوعِ الوَتین
سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد.
🏴السلامُ علی الشَّیبِ الخَضیبِ
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شد.
🏴السلامُ عَلَی الخَدِّ التَّریب
سلام بر آن گونه خاک آلوده.
🏴السلامُ عَلی مَن اَریقَ بِالظَّلمِ دَمُهُ
سلام برآن کسی که خونش به ظلم ریخته شد.
#آجرڪ_اللہ_یاصاحب_الزمان🖤
💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝
#حریم_زندگی
سه سال از ازدواج من و همسرم میگذشت ،
یه دخترخاله داشتم که بزرگتر از خودم بود هربار که در مورد اختلافات خودم و همسرم چیزی میگفتم کلی نصیحتم میکرد، راهنمایی هاش خوب جواب میداد...
یکبار به سوسن گفتم تو که خودت استاد مشاوره دادنی پس چرا نتونستی با این اطلاعات زندگیت رو با همسر اولت نجات بدی و طلاق گرفتی؟
گفت اگه تجربه و عقل الانم رو داشتم هرگز جدا نمیشدم و برای ترک همسرم از اعتیاد و برطرف کردن خطاهاش حتما کمکش میکردم.
دوسال از دوستی عمیقتر من و سوسن میگذشت و خیلی زیاد به خونمون دعوتش میکردم.
اما همسرم سعید اصلا از اینهمه صمیمیت من با دخترخالم راضی نبود و همیشه ازم میخواست تعاملم رو با او قطع کنم.
مدتی بود که سعید صبح زود سرکار میرفت و شبها دیر به خونه بر میگشت
#ادامهدارد
❌کپی حرام⛔️
🕋هرشب یک داستان آموزنده(۵۶۹)🕋
⚫️پاسخ امام زمان (عج) به علامه بحرالعلوم در مورد
"علت این همه پاداش برای گریه بر امام حسین علیه السلام"
🏴علامه بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
🏴در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (علیه السلام) گناهان را مي آمرزد، فكر مي كرد.
🏴همان وقت متوجه شد كه شخص عربي كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد.
🏴بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اي؟و در چه انديشه اي؟ اگر مساله علمي است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟
🏴سید بحرالعلوم فرمود:درين باره فكر مي كنم كه چطور مي شود خداي تعالي اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) مي دهد..
🏴مثلا در هرقدمي كه در راه زيارت بـرمـي دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مي شود و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مي شود؟!
🏴آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من براي شما مثالي مي آورم تا مشكل حل شود:
🏴سلـطاني بـه همراه درباريان خود به شكار مي رفت .در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتي فوق العاده اي افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اي را ديد و وارد آن خيمه شد.
🏴در آن سياه چـادر، پيرزني را با پسرش ديد.
آنان در گوشه خيمه بز شيرده ای داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگي خود را مي گرداندند.
🏴وقتي سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولي به خاطر پذيرايي از مهمان ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگري براي پذيرايي نداشتند.
🏴سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوري كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براي اطرافيان نقل كرد.
🏴و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش راداده باشم ، چه عملي بايد انجام بدهم؟یكي از حضار گفت:به او صد گوسفند بدهيد.
🏴ديگري كه از وزراء بود،گفت:صد گوسفند و صد اشرفي بدهيد.
🏴يكي ديگر گفت : فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
🏴سلطان گفت : هر چه بدهم كم است ، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام .
🏴چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
🏴بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم ، حضرت سيدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد
🏴پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خـدائيش را نمي تواند به سيدالشهداء علیه السلام بدهد،
🏴پس هر كاري كه مي تواند، انجام مي دهد، يعني با صرف نظر از مقامات عالي خودش،به زوار و گريه كنندگان آن حضرت،درجاتي عنايت مي كند.
🏴در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي داند...
🏴چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
📘کمال الدين، ص 119،
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖