#تلنگر⚠️
✍از پیرمرد دانایی پرسیدند:
تا بهشت چقدر
راه است؟🤔
گفت یک قدم.
گفتند:چطور؟
گفت: یک پایتان را 👣
که روی نفس شیطانی
بگذارید پایِ
دیگرتان در بهشت است♥️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
'💕'
#امامخامنہاے⚡️:
قدرلحظاتجوانےخودرابدانید˝🐾🙂˝
ومواظبباشیدهرگزجزبراے
رضاےخداکارےنکنید˝😌✨˝
#لبیکیاخامنہاے˝♥️˝
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#87
اگر در جامعه ای طلاق و جدایی اصل شد دیگه کسی از ترس شکست اصلا به ازدواج فکر نمیکنه
طلاق راه پله اضطراری ساختمونه برای مواقع آتیش سوزی!
بعضیا کلا از اون راه پله استفاده میکنن!
بعدم اگر خدا میخواست طرف مردا رو بگیره اصلا حکم طلاق نیابد وجود میداشت
زن که نمیتونست مرد رو ترک کنه حالا تحت هر شرایطی مرد هم اگر زن رو نمیخواست ولش میکرد زن هم هزار سال نمیتونست از اون زندگی بیاد بیرون تو بلاتکلیفی میمرد!
چیزی که در زمان جاهلیت مرسوم بود و از اون رسمایی بود که اسلام از بین برد
به متن آیه دقت کنید مشخصه به این کارشون هم اعتراض میکنه میگه اگر زنی رو نمیخواید ولش کنید بره چرا تو بلاتکلیفی نه طلاقش میدی نه باهاش زندگی میکنی لااقل بزار بره
دوباره نگاهش برگشت روی دفترش و طلبکار گفت: خواهشا از حقوق زن توی اسلام اصلا حرف نزن
دیگه چجوری باید بگه تو همین آیه 227 صراحتا داره میگه مردان به زنان برتری دارن
_اینجا داره میگه حقوقشون نه خودشون و شان انسانیشون به مرجع ضمیر دقت کن قبلش داشت راجع به چی حرف میزد؟! درباره حقوق
_دیگه بدتر عذر بدتر از گناه!
برای چی باید حقوقشون بیشتر باشه؟
_چون وظایفشون بیشتره
هر که بامش بیش برفش بیشتر
ااسلام تمام وظایف مالی یک خانواده رو به عهده مرد ها میگذاره
طبیعیه حقوق مالیشون بیشتر باشه
اصلا همین که زن بدون مسئولیت مالی ذی حقوقه کلی صدای مردها رو در آورده بود چیزی که تا قبلش سابقه نداشت
_خب چرا اینکارو میکنه چرا همه چی عادی نباشه کار برابر مسئولیت برابر حقوق برابر
_این یه جور فرصت مطالعاتیه که خدا به زنها داده
بخاطر اینکه زنها نقش تربیتی دارن
نسل آینده رو تربیت میکنن
آدم سازی و مدیریت خانواده مهمترین کار دنیاست!
پس دیگه وظیفه مالی بهشون محول نمیشه بقیه جورشون رو میکشن که اونها هرگونه کسب فضیلتی که به این وظیفه خطیر مربوط میشه رو راحت بتونن پیگیری کنن
زمان برای مطالعه و ارتقای سواد و کسب معنویت و...
چون قراره خانواده حول وجود زن بچرخه همه به واسطه اون تغذیه بشن و رشد کنن باید این وجود رشد کنه تا دیگران رو درست تغذیه کنه که دچار سرخوردگی نشن
این مدل طراحی خدا برای تربیت انسانها درون خانواده ست
این به این معنی نیست که زنهای مسلمان فعالیت اجتماعی ندارن فقط وظیفه تامین مالی برعهده شون نیست که یک امتیاز بزرگه
در مجموع نگاه کنی حقوق مالی زنها بیشترم هست چون مقابلش توقعی تعریف نشده
تازه اگر ما بتونیم توی دغدغه هامون پول رو بگذاریم کنار قطعا فعالیتهامون رو هم راحتتر دنبال میکنیم!
آیه 223 هم به حقوق مادر اشاره داره
در ازای همه چی حتی شیر دادن به بچه خودش هم حق تعیین کرده
در تاریخ کجا قبل از اسلام به این دقت به حقوق زنان پرداخته شده بود و براش منشور تهیه شده بود؟
_حقوق زنان فقط بچه شیر دادنه؟
تو اون بخشی که خودش میخواد فقط حقوق رو تعیین میکنه
_اولا واضحه که فقط این نیست این فقط یه بخششه تو همین قرآن کلی حق اقتصادی و اخلاقی دیگه هم برای زنها تعریف شده
ثانیا بچه شیر دادن چیزی نیست که خودش که نمیدونم منظورت کیه میخواد
چیزیه که هر زن سالمی میخواد
همونطور که جسمش این امکان رو داره روحش هم اون رو طلب میکنه
این انجمنای رادیکال تمام تلاششون رو میکنن که جابندازن بچه آوردن هم ظلم به حقوق زنه
چون درد و سختی و زحمت داره!
ولی اگر دقت کنی برعکس همه عناوین دیگه این یکی رو خود زنها عمدتا نمیپذیرن چون حسی که دارن و درکش میکنن رو که نمیتونن منکر بشن
مادر شدن جزئی از روح و حتی فیزیولوژی زن
بهش انرژی و حیات تزریق میکنه محبت رو در وجودش به جریان میندازه
زنها خودشون میفهمن که با مادر شدن حالشون بهتر میشه و کلی از نیازهاشون پاسخ میگیره
حتی برای سلامتی جسمشون هم بسیار مفیده
بله البته که سختی هایی داره ولی عجیبه که درد زایمان و تحمل بارداری ظلم به حقوق زنهاست و بچه وبال و وقت گیر ولی شب بیداری شب امتحان و کار سنگین و طولانی مدت سخت نیست
و مدلینگ و رژیم های غذایی وبال و وقتگیر نیستن
_خب اینها رسیدگی به خودته بهت روحیه میده لازمه
_دقیقا مادر شدن هم رسیدن به خودته نیازیه که اگر پاسخ ندی هم مریض میشی هم زود پیر میشی
بچه ده برابر همه اینا بهت روحیه میده نمیگم اون نباشه باید باشه متعادلش ولی این از اون خیلی واجب تره برای زن
من نمیگم کار سختی نیست ولی قبلا هم گفتیم آدم تا کار سخت نکنه که آدم نمیشه همه ما توی زندگی به کارای سختی که انجام دادیم افتخار میکنیم غیر از اینه؟
انسانهای قوی هیچ وقت از تحمل سختی ابایی ندارن اگر نتیجه رو مطلوب ببینن
همه اینا برمیگرده به اینکه چه هدفی داری
آره اگر قراره بچه تهش بشه این بچه های اروپایی که پدر و مادر رو آدم حساب نمیکنن طرف حق داره میگه یه عمر وقت بذارم برای کی برای چی؟
ولی اگر بتونی نسلی تربیت کنی که تا ابد بجای تو روی زمین زندگی کنه و خوبی از خودش بجا بگذاره اونوقت برای تو مثل
یه سرمایه گذار تولید منفعت میکنه چون اولاد صالح باقیات الصالحاته و برای والدین بعد از مرگ هم تولید خیر و ثواب میکنه
این روش تربیتیه که مهم و تعیین کننده است.
ضمنا اگر درست بهش نگاه بشه مادر قله تمام صفات بشریه
و به شدت قابل احترام
جایگاهی که فقط زن بهش میرسه
اینم امتیازیه که خدا به زنها داده
نمایندگی خدا در ساخت و پردازش(تربیت) انسان
به نظر من که این فرایند اصلا یه جور معجزه ست!
از وجود خودت یکی شبیه خودت در اشل کوچیک تر به این دنیا می آری
تو... واسطه ی خلق آدم ها هستی...
به یک نفر دیگه امکان حیات میدی!
و خودت رشدش میدی
همه ابزار آلات پیشرفته رو متخصص ها میسازن برای خدمت به بشر بعد تو کاملا ذاتی بلدی خود بشر رو بسازی!
خیلی هیجان انگیزه
حتی روزیش رو هم خدا به تو سپرده
خالق و مربی که بودی رزاق هم شدی
تمام صفات خدا در تو متجلی میشه
خیلی زیباست...
آه ژانت متوجهم کرد که دارم براشون روضه باز میخونم!
فوری نگاهم برگشت روی دفترم:
خب...
آیه 231، زنها را آزار ندهید
این جمله الان شاید خیلی درخواست عادی و روالی باشه ولی برای اون زمان و مکان که زنها اصلا توش مطرح نبودن موضوعیت نداشتن کسی درباره شون صحبت نمیکرد نه!
این فرد توی کتابی که به قول شما برای جذب مردم آورده چرا انقدر درباره زنها حرف میزنه!
یه سوره داره به اسم زنان
شما تواریخ عرب رو بخونی تو چهارصد سال تاریخ نگاری اسم دو سه تا زن رو بزور بتونی پیدا کنی اصلا نه زنها جایگاه اجتماعی خاصی داشتن نه حرف زدن ازشون برای کسی جذابیت داشت
کلا حوادث مربوط به زنان توی تاریخ نقل نمیشد یعنی اونها هم میدانی برای خلق حادثه نداشتن
طرف اسمش ام فلان بود
مادر فلان بچه
اصلا کانه به عنوان یک شخصیت مستقل تعریف نشده بود!
تازه توی همین آیه میگه حکم خدا رو به مسخره نگیرید قشنگ معلومه اینحکمها که می اومد یه عده میخندیدن میگفتن این حرفا چیه!
اصلا عادت نداشتن
بذار یکم از ساختار اجتماعی عرب عشیره ای اون زمان براتون بگم بلکه دوهزاری مبارک جا بیفته
توی اون ساختار کلا زنها نه هیچ وقت نقشی میپذیرن نه تاثیری میگذارن نه حتی حرفی برای گفتن دارن حتی تصمیمی درباره خودشون هم نمیتونن بگیرن مطیع محض
و کاملا کالا
چرا میگم کالا
چون وسیله ای برای داد و ستد و تحکیم روابطه. دو تا قبیله با هم درگیر میشن برای رفع دعوا میگن فامیل شیم یکی از اینور یه دختر بده به اونور حالا کی به کی؟
اصلا مهم نیست
با چقدر اختلاف سنی؟
ابدا اهمیتی نداره
ممکنه یه دختر دوازده ساله رو بدن به یه مرد 60 ساله اصلا هم براشون عجیب نبود
مثل زنده به گور کردن دخترا که اصلا براشون عجیب نبود
عادی شده بود
فرهنگ شده بود
ازدواج هم براشون به سادگی آب خوردن بود راحت ازدواج میکردن و زیاد هم ازدواج میکردن!
نقل تاریخی هست که قبل از اسلام یکی از شیوخ عشایر 200 تا زن داشته
مثل کسی که کلکسیون تمبر داره
کالا! کاملا کالا...
مرد هر کاری دلش میخواست در قبال زنها انجام میداد هر بلایی که دلش میخواست سرشون می آورد اعتراض اصلا تعریف نشده بود
کوچکترین مشکلی پیش می اومد یه فرهنگی داشتن که ظهار میکردن
یعنی مرد به زنش میگفت تو دیگه برای من مثل مادرمی!
و دیگه بهش نزدیک نمیشد
و طلاقشم نمیداد!
نابود میکرد اون زن رو
نمیفهمید که خودش چند تا زن مثل اون داره ولی اون بیچاره فقط همین یه شوهر رو داره
اسلام اومد زد زیر کاسه و کوزه ی کل این رسوم با اینکه خیلی خیلی براش هزینه داشت ولی اینکار رو کرد
توی سوره نساء هست آیه ش که این رسم ظهار رو نهی میکنه و میفرماید هیچ کس نمیتونه با کلام همسرش رو حرام کنه و بگه تو مادرمی اصلا معنی نمیده!
توی این جامعه ای که اصلا زنها حتی به اندازه طلاق دادن هم ارزش ندارن!
اسلام اینهمه قانون در حوزه ی زنان میاره
اسلام اولین مکتبیه در طول تاریخ که برای زنها مجموعه ای از حقوق رو طراحی میکنه
ارث نفقه دیه مهریه و...
حتی تمدن ها هم در اون زمان از این جهت انقدر پیشرفته نبودن
تو جامعه ای که از این جهت از همه عقبتر بود این قوانین شاهکاره واقعا...
اصلا اون موقع زنها نه تنها ارث نمیبردن بلکه به ارث هم میرسیدن
مردی میمرد همسرانش به پسر بزرگترش ارث میرسیدن!
تمام قوانین اسلام در حوزه زنان رو یکبار دیگه با در نظر گرفتن این شرایط اجتماعی بسنج و ببین بابت همینش هم تا چه حد هزینه داده و بعد از خودت بپرس چرا؟!
با نگاه شما این کارا به چه درد این پیامبر میخوره چرا بیخود هزینه میده که این تغییرات رو ایجاد کنه؟
کمی سکوت کردم و بعد باز به دفترم رجوع کردم:
خب... آیه 245 میفرماید به خدا قرض بدید!
چیزی که مالکشه رو قرض میگیره!
مثل پدری که خودش پول تو جیبی بچه ش رو میده ولی اگر یه جا کم بیاره پول بخواد عزت نفس بچه رو حفظ میکنه میگه باباجون یکم پول بده برسیم خونه بهت میدم!
_خدا کم میاره؟
_خدا سنتش اینه که مستقیم در تدبیر امور مداخله نکنه و انسانها دنیا رو بچرخونن
#زيـاږݓݩــاݦـہشهــڌا
♥️|دل ڪہ هوایـــے شــود،پــرواز اســتــ
……ڪہ آســمــانــیــت مــےڪنــد.……
واگــر بــال خــونــیـــن داشــتــہ بــاشــے
دیــگــر آســمــــان،طــعــم ڪربــلــا مــےگــیــرد. دلــــهارا راهےڪربــلــاے جــبــــهہها مــےڪنــیــم و دســت بــر ســیــنــہ، بــہ زیــارت "شــــهــــــداء" مــےنــشــیــنــیــمــ...|♥️
🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊
🌸اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌼اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَفاطِمَةَ سَیِّدَةِ 🌹نِسآءِ العالَمینَ
🌸اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ
🕊الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ،
🕊بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ
🌼الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنےکُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
#شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات🌸
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت🕊🥀
داستان ماندگار آنانیست که🙃👇🏻
🍁فهمیدند دنیا دیگر جای
ماندن نیست🌱 . . . ]
#رفیقشهیدم ❤️
#ارسالی
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#حرف_ناب♥️
مـومنبایدهرروزبراخودش
برݩامہمعنوےداشٺہباشہ¡
سعےڪنیمبراخودمون
عادٺایآسمانےبسازیم:)
هرروزتݪاوتِزیارتعـاشوراوقرآن...
یہساعاتیذڪرودردودلبهباامـامزمان
+ڪمسفارشنشدها ...
#یڪمشبیہشهـداباشیم :)🌱
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#خاطــره🎞
پدر شهید :
بابک کارشناسی رو از دانشگاه فارغ التحصیل شد، ایام سربازیش رودر حفاظت اطلاعات لشکر قدس گذروند.
همون سال۹۶ که به سوریه اعزام شده بود ،
همون سال هم در کنکور ورودی به دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شده بود.
درحال تحصیل در دانشگاه شهید بهشتی ، دانشکده حقوق بودند.
که ظاهرا دانشگاه بزرگی که باید فارغ التحصیل میشدند ؛ دانشگاه #ائمهاطهار و دانشگاه #حسینی بود.
خوشبحالش که رفت و بهترین مدرک رو در دفاع از تزی که داشت گرفت ،
که جزئی از اعتقادات و وجودش بود ،
و در راه اعتقاداتش هم فارغ التحصیل شد و خوشبحالش که میزبانش خود خداست که کارنامه اش رو ائمه اطهار امضاکردند.
#شہیدبابڪنورے♥️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
■آموزش گلدون یا ظرف هفتسین با بطری آب و نخ کنفی😍😍
#ایده🤓
#خلاقیت🦋
#هنر🎺🎗
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#شهـღـیدانه
اولینباری که حاجحسن رفت سوریه🇸🇾
مجــــروح شد؛ زمانیکه برگشت🇮🇷
رفتــــم عیــــادتــــش🤍
بعد از کلی صحبتکردن بهش گفتم:
حاجی به نظرت بَــــس نیست؟!
اون زمان به اندازه کافی جبهه رفتی🧨
الآنم که رفتی سوریه و اینجوری شدی!
بسّــــه دیگــــه،خستــــه نشــــدی؟😒
حاجحســــن اولش سکوت کرد؛
بعدش یه نگاهی به آسمون کرد⛅️
و آهی از تهِ دل کشید💔
و گفت: شما که نمیدونید
جــــوندادن رفیق تو بغلت یعنی چی!!
نمیدونید دیدن رفیقایی که بخاطر من
یا رفقای دیگهشون، خودشون رو
مینداختنــــد روی میــــن⛓⚙
که بقیــه سالم بمونند یعنی چی!!
آیا این اِنصــافــه که من بمونم‼️
راوی: دوست
#شهید_حسن_اکبری
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#89
با اعمالشون
خدا که نباید دستگاه اسکناس بزنه پول توزیع کنه
از بنده ها میخواد که به هم کمک کنن
اینجوری امتحان و پرورش شکل میگیره
مثل پدری که میخواد سخاوت یاد بچه ش بده میگه یکی از این شکلاتات بده به دوستت
میتونه خودش شکلات بخره و بده دست اون بچه اما اینجوری با یه تیر دو نشون زده
هم اون بچه شکلات گیرش اومده و خوشحال شده هم این یکی بچه سخاوت رو یاد گرفته یکم رشد کرده
انسان ها در هر موقعیتی که هستن وسیله آزمون و ابتلای همن
همه چیز امتحانه همه چیز...
متاسفانه این سیستمای آموزشی اسم امتحان رو توی ذهن ما خراب کردن انگار اتفاق ترسناکی باشه وگرنه امتحان به معنای چالش باید خیلی هم لذت بخش باشه شاگرد زرنگا در به در دنبال اینن امتحان بدن سوادشون رو نشون بدن
خب... به جزء دوم هم تموم شد
فکر کنم خیلی خسته شدید
بهتره ژانت بره بخوابه که از مراسم فرداش نمونه...
ژانت با لبخندی از پشت میز بلند شد:
_آره الان بخوابم بهتره
شبتون بخیر
ژانت که رفت رو به کتایون گفتم: تو نمیخوابی؟
گوشیش رو برداشت و باز کرد:
من نمیخوابم تو هم نمیخوابی!
گوشیم داره منفجر میشه از پیام
کلی ویس فرستاده
بشین ببینم چی میگه!
_خب من چرا باید بشنوم برا تو فرستاده
بجای جواب صوت اول رو باز کرد:
+تو نمیتونی اصلا شرایط منو درک کنی دخترم
من واقعا از پدرت میترسیدم هنوزم میترسم
تمام این سالها بهت فکر می کردم هیچ وقت از زندگی لذت نبردم همیشه نبود تو اذیتم کرده ولی کاری از دستم بر نمیومد
مادر نیستی که بفهمی چقدر سخته بچه ت رو ازت دور کنن و تو هیچ کاری نتونی بکنی
پدرت به من بد کرد به تو بد کرد چون اصلا عاطفه و انسانیت نداره فقط منافع خودش براش اهمیت داره
تا وقتی که براش جذاب بودم منو نگهداشت بعد مثل یه دستمال کاغذی پرتم کرد بیرون و طلاقم داد
آخرین جمله ای که بهم گفت این بود که اصلاً ازدواج با تو بزرگترین خریت زندگیم بوده در حالی که صد تا خوشگل تر از تو بدون هیچ شرطی حاضرن باهام باشن
الان دوستت داره معلومه وقتی به دنیا اومدی مهرت به دلش افتاد ولی تا قبل از به دنیا اومدنت هر روز دعوا داشتیم چندین بار برام آمپول و قرص سقط خرید ولی من مقاومت کردم تا تو به دنیا بیای چون دوستت داشتم از همون اول ولی اون نذاشت بمونم پیشت حتی نذاشت از دور ببینمت
پیامها ها یکی یکی پشت هم باز می شدن و کتایون هم انگشت اشاره ش رو روی لبش فشار میداد و گوش می کرد
معلوم بود که حسابی درگیر شده گوشی رو برداشتم و ویس رو قطع کردم:
_خب؟
_خب من الان باید باور کنم؟
_ چرا از پدرت سوال نمی کنی
_ خب همون حرف های همیشگی رو تکرار می کنه دیگه میترسم بگم پیداش کردم
_ از چی میترسی
_ از این که راست بگه و بلایی سرش بیاد
_ اون که اینجا نیست
نفس عمیقی کشید:
بابا تو ایران هنوزم دوست و رفیق زیاد داره اگر بخواد میتونه هر کاری بکنه
با دست چندتا خط فرضی روی میز کشیدم:
_ خب... شخص ثالثی که ماجرا رو بدونه وجود نداره؟
_ نه کسی نیست
_ مثلاً کسی که هم پدر و هم مادرتو بشناسه دوست خانوادگی فامیل
_ هیچ کس
_ از کسایی که توی خونتون کار میکنن
_ همه جدیدن... به جز...
چشم هاش ریز شد و خودش نیم خیز
_ به جز مهناز...
من از وقتی یادم میاد مهناز بوده
_خب خیلی خوبه ازش سوال کن
بی حوصله گفت: اگر هم چیزی بدونه نمیگه میترسه
_ خب خیالش رو راحت کن مطمئنش کن که به پدرت چیزی نمیگی
_ سعی خودم رو می کنم ولی اول باید مطمئن بشم مهناز قبل از رفتن مامانم توی خونه کار می کرده یا نه
گوشی رو برداشت و تند تند چیزهایی برای مادرش تایپ کرد
بعد نگاهش برگشت روی صورتم: خیلی گیجم
نمیدونم اگر این حرفا راست باشه باید چکار کنم!
بلند شدم و با کشیدن بازوش اون رو هم ناچار به بلند شدن کردم:
انقدر فکر و خیال نکن یه طوری میشه دیگه
بیا بریم بگیریم بخوابیم فردا کلی کار داریم!
وارد اتاق شدم و رختخواب مسافرتیم رو روی زمین پهن کردم
کتایون که وارد شد نگاهی بهش انداخت و گفت:
آخه اینجوری که بده بذار من رو زمین بخوابم
لبخندی زدم:
نفرمایید علیاحضرت فقط همینمون مونده شما رو زمین بخوابید کمر همایونی عادت نداره خشک میشه دیگه خر بیار و باقالی بار کن!
من عادت دارم خیلی هم راحتم فقط بی زحمت اون چراغ رو خاموش کن
چراغ رو خاموش کرد و روی تخت دراز کشید...
به دنبال بهانه ای برای سرگرم کردنش گفتم:
یه سوال
چی شد با ژانت رفیق شدی؟
_گفتم که دو سال پیش به یه شرکت تبلیغاتی...
همونطور که توی جام دراز میکشیدم حرفش رو قطع کردم: اونو که گفتی منظورم اینه که چی شد رفیق شدید آخه یکم بعیده
نفس عمیقی کشید:
آره میدونم به نظر خودم هم خیلی عجیب و بعید بود
من کلا تو دوران مدرسه م با هیچکس درست و حسابی دوست نشدم تو دوره دانشگاه هم فقط یه رفیق ایرانی داشتم اونم مهاجرت کرد کانادا
با تنهاییم راحتم اما خب...
ژانت وقتی از دفترم برای کاتالوگ عکس می انداخت خیلی توجهم رو جلب کرد
#تلنگرانہ
رسالـهتوجیهعـملبعضےهامون...!🤭
| غیبت : تو روشم میگم
| تهمت : همه میگن
| دروغ : مصلحتی
| رشوه : شیرینی
| ظلـــم : حقشه
| ربــــا : همه میخورن
| بیحجابی : دلــم پاکه
| نگاه به نامحرم : یه نظر حلاله
| مجلس حرام : یک شب هزار شب نیس
| مال حرام: پیش۳ هزار میلیارد هیچه
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
سلام رفقا
بابت اینکه پیام تبریک روز مادر با تاخیر رسوندم ب دست مادر شهید عذرخواهی میکنم
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی از پیام های تبریک شما ک فرستادم برای مادرجان😍
'🌿🌼'
خانم جآن میگہ رب یعنے"پروردگار!"
میگہ"بیت" هم یعنے خونہ!
"مادر" هم پرودگار خونہ س!
پس مادرجآن مان....
شروع بہ نوشتن میڪنیم بہ نام تو"بسم رب هذا البیت!"
میدانید؟
اولین بار است مےخواهم قلم را روے ڪاغذے بڪشم ڪہ گیرنده ش شما هستید...مادر جآن:)
راستے اجازه میدهید ما شما رو مادر بخوانیم؟
شما میگذارید...مادر داداش بابڪ هستید دیگہ...
خودمانے تر صحبت ڪنیم؟
استرس دارم،میترسم حق مطلب را ادا نڪنم!
حق مادرے تان را...حقے ڪہ بہ گردنم دارید...بہ گردن من و خواهران و برادران پسرتان،
مےخواهیم تبریڪ بگوییم اما...
قلم از نوشتن شرم میڪند و ڪلمات از ڪنار هم بودن عاجز اند!
چطور بگوییم؟زبان سر جایز است از سخن،
مادر جآن؟
بے دست و پایے مرا ببخشید!
ڪلمات بے نظم و نظام مرا ببخشید،از یڪ دخترِ دانش آموز ڪہ بیشتر از این توقع نباید داشت!
بہ این دخترِ دانش آموز گفتہ اند بنویس از طرف همہ "اما از طرف همہ نوشتن سخت است...مےخواهم از طرف داداش بنویسم خب؟از طرف برادرم...پسرتون!
پسرِ شهید شما و برادرِ من!"
-مادرمادربابڪ...مادرمادربابڪ...صدامیادمامان؟
سلام مادر خوبے؟
بابا خوبہ؟خواهرم و برادرام خوبن؟
مامان صدام و دارے؟
مامان جاے من خیلے خوبہ اینجا!
فقط جاے شما خالیہ!
.......ما...ما...ن؟
صدام و دارے مامان؟
مامان!
یادتِ بہت میگفتم واسم دعا ڪنے؟
چہ دعایے ڪردے برام؟
شهادت...؟
مامان واسہ خواهرا و برادرامم دعا ڪن!
همون دعایے ڪہ براے من ڪردے،
همون دعایے ڪہ باعث شد توے روزت بہ جاے اینڪہ ڪنار شما باشم،
ڪنار حضرتزهرا{سلام الله علیها} باشم!
ڪنار شهدا!
مامان!
باید برم...
اما خیلے دوست دارم!
لحظہ بہ لحظہ هایے ڪہ تو یہ اتفاق شاد میگفتے"ڪاش بابڪم بود!"
من ڪنارتون بودم؛الآن هم هستم...
فقط نمیتونم هدیہ ے ناچیز دنیایے رو بهت بدم ڪہ در عوض دعا ها و سختے هایے ڪہ برام ڪشیدے هیچے نیست!
اما بهت قول میدم!
بهشتے رو بهت هدیہ ڪ....
...............
مامان؟صدات قطع و وصل میشہ!
صدام و دارے؟
من بهت بهشتے رو هدیہ میڪنم ڪہ برام ساختے!
مامان!
بیتابے نڪنے!!!
باور ڪن اینجا خود حضرتزهرا{سلام الله علیها} برامون مادرے میڪنہ!
بہ بابا سلام برسون،
بہ خواهرا و برادرام بگو من هستم'
بہ رمنده هایے ڪہ میدونم...میدونن عین خواهر و برادرن برام بگو"بخوان ڪہ شهید شن!"
بهشون بگو بہ حرف فرمانده شون گوش ڪنن!
مامان،براشون دعا ڪن!
اونا هم مثل بچہ هات!
مثل من:)'
دعا ڪن عاقبتشون بخیر شهادت بشہ،
مامان من دارم بہ جاشون میگم...بہ جاے تڪ تڪ شون!
بہ جاے همہ ے فرمانده ها و رزمنده ها!
خیلے دوست دارن!
دستت و میبوسن!
تصدقت بشم خیلے زیا...
........
-مادرمادربابڪ...مامانبہگوشے؟
من باید برم!
رزمنده هاے سنگر خوشتیپ آسمانے خیلے بهت سلام رسوندن!
خیلے خیلے هم این روز و بهت تبریڪ گفتن!
احوال شون و از فرمانده بگیر!
بہ همہ سلام برسون!
خیلے دوست دارم،روزت هم مبارڪ:)
{وَلا تَحسَبَنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللهِ أَمواتاً
هرگز گمان مبر!
ڪسانے ڪہ در راه خدا ڪشتہ شدند،
مردگانند!
آلعمرانآماج۱۹۶}
ازآسمانبہزمین!
ازطرفخودمورزمندههاوفرماندهها!
ازطرفتمامےفرزندانتدرخوشتیپآسمانے!
#ازپشتتریبون🎙
روزتان مبارڪ مادر جآن...
روزتان مبارڪ مادر تمامے رزمنده هاے سنگر داداش بابڪ💚🌿
خوشتیپ آسمانی
'🌿🌼' خانم جآن میگہ رب یعنے"پروردگار!" میگہ"بیت" هم یعنے خونہ! "مادر" هم پرودگار خونہ س! پس مادرجآن
دل نوشته تبریک روز مادر از طرف کل اعضای کانال ک فرستادم برای مادرجان 😍
.
.
|ــگُفتنشــ|🗣
آساݩ اسټــ رفیقـــ🙂
ݦــرد میخۆاهــــد✌️🏼
گذشتݩ از دڷبـستگێــها❗️
وَگرنهـ حاڷا بهــ ناݥ خیلۍهایماݩ
واژهێ شھـ🌸ـید اضافهـ شده بۏد🖇
.
.
#رفیقشهیدمـ✨
#شهیدبابڪنورے♥️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
| #تلنگر⚠️|
🔕 زمانی که از این دنیا رحلت کنیم ..
❌📱کل فضای مجازی آفلاین خواهد شد،
❌📩 حتّی پیامی از طرف دوستان و خانواده
دریافت نخواهیم کرد...
پسوقتیاز دنیابروم،چهچیزیبامنخواهد ماند⁉️
✅ اخلاقم
✅ قرآنی که خوانده یا نخواندهام
✅ نمازم به هر شکلی که خواندهام
✅خمس و زکاتی که داده یا ندادهام
✅ روزههایم
✅ همهی کارهایم، خوب یا بد
🔔 پسچراخداراراضی نکنیم،وخوشبختی و لذّت ابدی را بدستنیاوریم⁉️
⚠️ مواظب باش بازیچه دست دنیا نشی |
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
•🌱•
🌻ما سرِکوچکترین چیزها
از دلمون نمیتونیم🌾
#بگذریم‼️
بعد آرزوۍ
#شھادت میکنیم! :)🥀
#تڪحرف🍃🦋
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#انگیزشی🌻
3⃣سه نکترو تو زندگیت یادت نره...!✋🏻
🌸به گذشته زیاد فکر نکن اشکتو جاری میکنه😢
🌼در مورد اینده زیاد نگران نباش ترس ایجاد میکنه😰
🌺در حال زندگی کن🙃 و برای موفقیتت تلاش کن💪🏻
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
~🕊
#منبرمجازی☘✨
میفرمایند🙃👇🏻
برای اینکه بدانی به خدا مقرب شدهای؛🖐🏻
میزانِ آسودگیِ خودت را بسنج !☝️
اگر آسودگیات کم شده و بهمریخته هستی،🥀🍂
بدان که از خدا دور هستی :)🌼
#استادپناهیان
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---