#عبرتهای_عاشورایی
⭕️ ضحاک بن عبدالله مشرقی
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
📚حکایات
یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...،
بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...!
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟
گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟
گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ،
صدا زد آقا مشهدی علی
خوش آمدی ..
مشهدی علی توی کل عمرت 12 هزار و 427 تا برای ما چایی ریختی ...
این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ...
میگفت دیدم مشت علی گریه کرد .
گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟
گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ...
عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید...
چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم.
@kodak_novjavan1399
🔹 پرسش: آیا در سجده آخر زیارت عاشوراء مراعات کردن شرایط سجده؛ اعم از بر زمین گذاشتن اعضای هفتگانه و گذاشتن مُهر و رو به قبله بودن و ... لازم است؟ نحوه سجده در حال حرکت و داخل ماشین چگونه است؟
🔸 پاسخ: لازم نیست و در حال حرکت میتواند با اشاره سجده کند.
📚 مطابق با فتوای مقام معظّم رهبری
@kodak_novjavan1399
🖤 #امام_حسین علیهالسلام فرمودند:
🍃 چیزی را بر زبان نیاورید که از ارزشِ شما بکاهد ..
📖 جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵.
#محرم
@kodak_novjavan1399
taghir dar dahe aval.ali.mp3
5.26M
💐 #درس_اخـــلاق
🔻حاج آقا عالی
🔻دهه اول محرم، تغییر کنیم
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@kodak_novjavan1399
🔸نسبتمان را با هم اربعینی کنیم
يکي از عراقيها گفته بود ما در موسم اربعين، از نظر ايثار، حال و هواي ديگري داريم که در غير آن زمان آن طور نيستيم.
یعنی در #اربعين هويت فرهنگ مهدوي براي آنها پيش ميآيد و در نتیجه در ايثارکردن نهايت تلاش را دارند و مال و ثروت دنيا برايشان بيارزش ميشود؛ ولي در غير زمان اربعين به عنوان يک تاجر و يا يک کاسب به منافع خود فکر ميکنند.
با توجه به اين نکته عرض ميکنم اگر ما با نظر به فرهنگ اربعين به شخصيت خود وسعت بدهيم و نسبتمان را با همديگر اربعيني کنيم، دستودلهايمان يکي ميشود و مثل فضاي اربعين، خيلي راحت ميتوانيم کنار همديگر باشيم، چون کيفيها بر کمّيتها غالب میشود و هميشه اين طور بوده که وقتي تنها کمّيت بر روح و روان افراد و جوامع حاکم باشد، خصومت به ميان ميآيد و جوامع متلاشي ميشوند، چون همه گرگِ همديگر ميگردند
ولي وقتي کيفيتها حاکم باشد روحها وسعت مييابد و انسانها راحت همديگر را تحمل ميکنند، اين شاخصهی هويت مهدوي است که شنيدهايد در آن فرهنگ، گرگ و گوسفند بر سر يک آخور غذا ميخورند.
به اين معنا که خصومتها به مدارا و رفاقت تبديل ميشود و شما در اربعين اين نوع رابطه را ميبينيد که چگونه افراد خيلي راحت همديگر را تحمل ميکنند و نسبت به همديگر ايثار دارند.
📚 #کتاب اربعین، امکان حضور در تاریخی دیگر
🖊اصغر طاهرزاده
#لبیک_یاحسین
#اربعین_و_ظهور
@kodak_novjavan1399
📍ایده برای محرم
📍 مسابقه حل جدول
📍 از این برگه کپی بگیرید و در اختیار بچه ها قرار دهید .
@kodak_novjavan1399
📚 داستان مسلم بن عقیل
📚 قسمت اول
وقتی یزید حاکم شد . به همه گفته بود تا باهاش بیعت کنن ( یعنی باهاش دست دوستی بدن ) .
اما توی شهر کوفه ، آدمایی زندگی میکردن که اصلا دوست نداشتن به حرف یزید ، گوش بدن ؛ چون یزید ، اصلا انسان درست و خوبی نبود . اونا دوست داشتن با امام حسین بیعت کنن ، چون می دونستن که ایشون ، انسانی شریف و پاکه . پس ، آدمای شهر کوفه دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن برای امام حسین نامه بنویسن و ازش خواهش کنن به کوفه بیان ، تا با ایشون بیعت کنن . این خبر به گوش بزرگان شهر رسید و اونا هم اومدن و نامه رو امضا کردن .
واقعیت اینه که زندگی براشون خیلی سخت شده بود . اونایی که دوستان یزید بودن ، می اومدن پول و اموال مردم عادی رو می گرفتن و می بردن و هیچ کس هم زورش بهشون نمیدرسید . هیچ کس قرآن و حرفهای پیامبر رو به مردم یاد نمی داد ! همهش می رفتن جنگ و مجبور بودن آدمای بیگناه رو بکشن…
خلاصه اینطور شد که مردم کوفه نامه نوشتن و برای امام حسین فرستادن تا ایشون بیاد و اونا رو از دست یزید نجات بده و خودش حاکم بشه .
وقتی اون همه نامه به دست امام حسین رسید ، امام تصمیم گرفتند اول یک نماینده ، برای بررسی اوضاع بفرستن . چون ممکن بود این نامهها یک تله باشه تا امام حسین رو بکشن . امام حسین ، هم برای این کار ، نیاز به یک فرد مطمئن و شجاع داشت ، و اون کسی نبود جز مسلم بن عقیل !
مسلم ، جوانی قوی ، شجاع ، مؤمن بود .
مسلم ، پسر عموی امام حسین بود .
امام حسین برای مردم کوفه نامه نوشت
و توی اون نامه گفته بود :
من ، برادر ، پسرعمو و مطمئنترین فرد خانوادهام رو ، به سوی شما می فرستم . او برای من خواهد نوشت که نظر شما چیه . اگه میخواین با من دوستی کنین ، اول با مسلم بیعت کنین .
نامه رو به دست مسلم سپرد و او را روانه کوفه کرد . قبل از رفتن ، چند نکته به او گفت ؛
اول اینکه با مردم مدارا کن
دوم ؛ با مردم مهربون باش .
سوم کاری که خدا دوست نداره ، انجام نده
و در آخر هم ، به غریبهها نگه ماموریتت چیه .
مسلم ، از راههای میانبر و مخفیانه رفت تا یه وقت ماموران یزید پیداش نکنن و نفهمن ماموریتش چیه . یه بار هم گم شد و نزدیک بود از تشنگی بمیره ، اما دوباره تونست راهشو پیدا کنه و خودشو به آبادی برسونه . سپس بعد از چند شب و روز ، مسلم به کوفه رسید .
تو کوفه مسلم همون کاری رو کرد که امام حسین گفته بود . رفت به خونهی یکی از آدمهای مهمِ کوفه که با خانواده پیامبر دوست بود . مردم به اون خونه میاومدن تا مسلم رو ببینن و نامهی امام حسین رو بخونن . مسلم نیز ، براشون نامه رو می خوند و میگفت : که اگر امام حسین بیاد ، چه کار میکنه .
مردم هم گوش میدادن . بعد از آن ، خیلی هاشون با مسلم دست دادن و گفتن ما میخوایم امام حسین ، حاکم و راهنمای ما باشه .
هر روز تعداد بیعت کنندگان بیشتر و بیشتر میشد ، تا حدی که تعدادشون به چند هزار نفر رسیده بود . مسلم هم که دید این همه آدم با امام حسین بیعت کردند ، نامهای برای ایشان نوشت : حقیقت داره که کوفیان دلشون با شماست و آماده حمایت و بیعت از شما هستند .
#داستان_محرم #کربلا #عاشورا
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تفاوت یاران امام زمان (ارواحنافداه ) با یاران امام حسین (علیه السلام ) چیست؟
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی#استاد_پناهیان
#بصیرت_عاشورایی_1400
@kodak_novjavan1399
✍اولویتِ اول
🔔اگر کسی سر راهت قرار گرفت که #رضایت_خدا براش مهم نیست بهدرد نمیخوره، بزارش کنار✋
باید دنبال کسی بگردی که #رضایت_خدا براش مهم باشه.
☝️اینو من نمیگم❌
✅ آیه ۲۸ سوره کهف رو نگاه کن، خدا داره میگه؛↶
🕋 وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ
✨با کسانی باش که صبح و عصر پروردگار خود را میخوانند و تنها رضای او را میطلبند.
☝️این یعنی اینکه؛↶
💑 با هر کسی زندگی نکن❌
👫 با هر کسی رفیق نشو❌
📱تو هر سایت و کانالی نرو❌
📡 وقتت رو با هر کس و هر چیزی پر نکن❌
✅ تو زندگی مشترک، رفت و آمد با رفقا، تفریح و..... اولویتِ اول باید #رضایت_خدا باشه
😱مبادا به خاطر #پول و لذتهای #دنیا اولویتهای زندگیت عوض بشه و تصمیم غلطی بگیری❗️🔔
🕋 وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا
✨و ديدگانت را از آنان برمگير كه زيور دنيا را بطلبى.
🔔 به خاطر لذتهای #دنیا هیچ مومنی رو از خودت دور نکن❗️
😱 آخه بعضیا انقدر از خدا دور شدند که خدا رهاشون کرد به حال خودشون.
☝️همین باعث شد که تو کارهاشون دیگه #خدا رو در نظر نمیگیرن و کارهاشون و فکراشون درست نیست و همش اشتباه دارن.⚠️
پس تو راه اونا رو ادامه نده❌
👇👇👇
🕋 وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطا
✨و از كسانى كه دلشان را از ياد خود غافل كردهايم و در پى هوس خويشند و كارشان بر گزافه و زياده روى است، پيروى مكن.
@kodak_novjavan1399
#شعر_سوره_عصر:
به عصر قسم خورد خدا
تو این سوره ، بچه ها
می کنه آدم زیان
اگه نباشه ایمان
کارهای خوب که باشه
خدا هم راضی می شه
توکل کن بر خدا
صبور باشید تو کارها
همیشه و هر کجا
باشید به یاد خدا
@kodak_novjavan1399
#عبرتهای_عاشورایی
⭕️ عبیدالله بن حر جعفی
@kodak_novjavan1399
#یاران_عاشورایی
🔰 مؤذن کربلا ؛ حجاج بن مسروق جعفی
@kodak_novjavan1399
🍂 دعوت از کریم
💠 روزی امام حسین علیهالسّلام از کنار فقرا میگذشت.
آنها عباهای خود را پهن کرده بودند و نان خشک میخوردند.
♦️ هنگامیکه امام، به آنها نزدیک شد، از ایشان دعوت کردند؛ امام از اسب فرود آمد و کنار ایشان نشست و سپس به آنها فرمود:
«اینک که من دعوت شما را پذیرفتم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید.»
🍃 امام حسین علیهالسّلام آنان را به خانۀ خویش برد و با هر آنچه مهیّا بود، از آنها پذیرایی شایستهای نمود.
💎 نتیجه: یادمان باشد امام حسین علیهالسّلام بسیار کریم است و خدمت به ایشان، بیجواب نمیماند.
📚 زندگانی چهارده معصوم، ص ۱۱۰.
@kodak_novjavan1399
هر جا سخن از رقیه جان می آید✨🖤
صوت صلوات عرشیان می آید🍀
در مجلس این سه ساله من معتقدم✨🖤
عطر خوش صاحب الزمان می آید✨💚
🖤الّلهُمَّ✨
🖤صَلِّ✨
🖤علی✨
🖤مُحَمّدٍ✨
🖤وَآل ✨
🖤مُحَمّد✨
🖤وَعَجِّل✨
🖤فَرَجَهُم✨
🦋@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤دل اگر نذر حسین است خریدن دارد
♥️اشك اگر مال حسین است كه ریختن دارد
🖤همه عالم و آدم به فدایت ارباب
♥️غم ارباب به دلها چه كشیدن دارد
🖤چهارمین روز ماه محرم و
♥️ایام سوگواری سالار شهیدان
🖤آقا امام حسین(ع) تسلیت باد
♥️اَلسَّلام علی الحسین(ع)
🖤و علی علی بن الحسین(ع)
♥️و علی اولاد الـحسین(ع)
🖤و علی اصحاب الحسین(ع)
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
@kodak_novjavan1399
✍حضرت محمد صلوات الله علیه در آخرین روزهای زندگی و در حجّهالوداع، فرمودند:
از نشانه هاى نزديك شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگ داشت ثروت و فروختن دين به دنياست.
در آن شرايط، همچنان كه نمك در آب حل مىشود، قلب مؤمن در درونش آب مىشود؛ به خاطر منكراتى كه مىبيند و توانِ تغيير دادن وضعیت را ندارد.
📚وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص۲۷۶
@kodak_novjavan1399
📚 داستان مسلم بن عقیل
📚 قسمت دوم
همه چی داشت خوب پیش میرفت ، ولی یزید حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد و حاکم بشه ؛ برای همین ، ابن زیاد رو به طرف کوفه فرستاد . ابن زیاد ، از طرف یزید مأمور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین پاش به کوفه برسه . ابنزیاد و پدرش ، کسانی بودن که هر جا شورش می شد و مردم اعتراضی داشتن ، حاکم اونا رو برای ساکت کردن معترضین می فرستاد ! برای همین بود که خیلیا ، حتی از اسمش هم میترسیدن . ابن زیاد به کوفه رسید و اولین کاری که میخواست بکنه این بود که مسلم رو پیدا کنه و سرش رو از بدنش جدا کنه .
مسلم که می دونست دیگه اون خونه امن نیست و همین الانه که ماموران ابن زیاد بیان سراغش ، سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونهی یه نفر دیگه از دوستانِ امام حسین پنهان شد . اسم اون دوستِ امام حسین هانی بود ؛ پیرمرد مهربونی که عاشق پیامبر و خانوادهش بود . ابن زیاد هر چی دنبال مسلم گشت ، پیداش نکرد ، ولی دست رو دست نذاشت و مامورهاشو فرستاد توی شهر تا یکییکی بزرگان شهر رو پیدا کنن و بهشون بگن اگر با مسلم بیعت کنن و بخوان با امام حسین دوست بشن و به یزید اعتراض کنن ، هم اونا رو میکشه ، هم خانواده هاشونو !
با این تهدیدها ، بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی . از یه طرف به مسلم قولِ بیعت داده بودن و از طرف دیگه ، از ابن زیاد میترسیدن ...
توی همین حال و اوضاع ، یه روز ابن زیاد رفت خونهی هانی . هانی مرد بزرگی بود و خیلی از کسانی که جا نداشتن ، میاومدن و به خونهی اون پناه میآوردن . اتفاقا یکی از دوستای قدیمی ابن زیاد هم که مریض شده بود ، خونهی هانی بستری شده بود . ابن زیاد به قصد عیادت دوستش ، به خونهی هانی رفت . اطرافیان مسلم بهش گفتن :
ای مسلم ! وقتی ابن زیاد به اینجا اومد و توی اتاق نشست ، ما بهت اشاره میکنیم و میگیم آب بیارین . تو هم از اتاق پشتی بیا بیرون و با شمشیر اونو بکش !
مسلم رفت توی اتاق و منتظر موند تا ابن زیاد بیاد . زمانی که اون اومد و روی فرش کنار بسترِ مریض نشست ، چند دقیقه که گذشت دوستان مسلم بلند گفتن : « آب بیارین! » ...
اما هیشکی نیومد . مثل اینکه مسلم منصرف شده بود ! ابن زیاد هم بعد از عیادتش ، بلند شد و رفت ، و بویی از این قضیه نبرد . دوستان مسلم ، بعد از رفتن ابن زیاد به اتاق پشتی رفتن و دلیل این کار مسلم رو جویا شدن . مسلم گفت :
من نباید این کارو میکردم . ماموریتی که امام حسین به من داده ، این نیست . من فقط اون کاری رو میکنم که امامم بهم دستور داده . علاوه بر اینها ، تو آداب ما مسلمونا اومده که به مهمان نباید بیاحترامی کرد ، چه رسد به کشتن غافلگیرانه او .
@kodak_novjavan1399
#داستان_محرم #کربلا #عاشورا