فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبا و هیجانی راز جنگل شفا
🇮🇷 قسمت اول
@kodak_novjavan1399
#هر_روز_یک_صفحه_قرآن 2
سوره بقره - آیه 1 - 5
╭─•┅•──🍃🌼🍃──•┅•─╮
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐#آموزش_قرآن
🛑آموزش سوره همزه برای کودکان به صورت تکرار ( استادمنشاوی+کودک)
🍀 @kodak_novjavan1399
#هر_روز_یک_صفحه_قرآن 3
سوره بقره - آیه 6 - 16
╭─•┅•──🍃🌼🍃──•┅•─╮
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر راز
🇮🇷 قسمت پنجم
@kodak_novjavan1399
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۶ 🌷
🇮🇷 نواب ، پس از انفجار در نماز جمعه ،
🇮🇷 به سرعت به خانه خود برگشت .
🇮🇷 پس از استحمام ، رو به قبله نشست ؛
👈و سجده شکر ، به جا آورد .
🇮🇷 در اتاق خود نشست .
🇮🇷 و صحنه های انفجار را با خود ، مرور می کرد
🇮🇷 نواب ، گاه در اتاقش قدم می زد
🇮🇷 و گاه می نشست
🇮🇷 و با خود ، حرف می زد :
🍎 من مرده بودم .
🍎 من در آتش سوخته بودم .
🍎 چطور ممکنه ؟!
🍎 همه اون نمازگزاران بی گناه ، شهید شدن
🍎 ولی من نه ؟!
🍎 آخه چطور ممکنه ؟!
🍎 خدایا ! اینجا چه خبره ؟!
🍎 حتی یادم نمیاد ، چطور زنده شدم
🍎 ای خدا ، آخه چطور ؟!
🇮🇷 فردای آن روز ،
🇮🇷 نواب به طرف حوزه رفت .
🇮🇷 آنهایی که می دانستند که نواب نیز ،
🇮🇷 در نماز جمعه خونین بود ؛
🇮🇷 از دیدن او تعجب کردند .
🇮🇷 در همه شهر ، پخش شده بود ؛
🇮🇷 که نواب ممکن است ، جاسوس باشد .
🇮🇷 به خاطر همین ، چند نفر از مذهبیون ،
👈 به نواب مشکوک شدند .
🇮🇷 نواب ، نمی دانست که باید چکار کند
🇮🇷 از یک طرف ، زنده شدنش ،
🇮🇷 مثل یک معجزه بود و کسی آن را باور نمی کند
🇮🇷 از یک طرف ، بدون همراهی مردم ،
🇮🇷 نمی تواند انقلاب کند .
🇮🇷 و با فساد شاهنشاه ، مبارزه نماید .
🇮🇷 حسن و مرتضی ، دوتا از هم محله ای های نواب ،
دوست داشتند مثل نواب ،
با دشمن و شیطان ، بجنگند ؛
به خاطر همین ؛
از نواب خواهش کردند تا اجازه دهد ،
آنها نیز در مبارزه حق علیه باطل ،
همراه او باشند .
نواب نیز ، قبول کرد .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
38.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 #فیلم_سینمایی #۲۳نفر
🇮🇷 قسمت چهارم ( آخر )
🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسال
🇮🇷 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #قصه_و_داستان
🔴 موضوع: تاثیر دوستان بر انسان
📣حتما ببینین
🔶خیلی آموزنده و جالبه 👆👆
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#26محرم
🌹#داستان گوشه هایی از زندگی ولحظه تاثیر گذار مرگ #رسول_ترک
🔶 به همراه #داستان عزاداری حضرت رقیه(س) در دمشق
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏵💐 راستی علم آموز گلم؛
🔴 می دونی وقتی می خوای به امام زمان (عج) سلام بدی چه میگی❓
🌹آفرین عزیزم میگیم :
🌸سلام حضرت مهدی جان، امام زمان مهربونم منو از دوستانت قرار بده
✅ چه خوبه؛ هر روز صبح عادت کنیم با سلام به اماممون، روز رو شروع کنیم
قبول باشه انشاالله🍃🌹
🌹 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر راز
🇮🇷 قسمت پنجم
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبا و هیجانی راز جنگل شفا
🇮🇷 قسمت دوم
@kodak_novjavan1399
#شعر
#خانواده
#مادربزرگ
مادربزرگ مهربون
با پارچه های رنگارنگ
دوخته برام عروسکی
با نمک و خیلی قشنگ
یه روسری کرده سرش
پاچین گلدار به تنش
یه عالمه پنبه و پشم
گذاشته توی بدنش
با نخ آبی رو لبش
یه خال آبی کاشته
اسم عروسک منو
مامان گلی گذاشته
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐#آشنایی_باامامان_و_پیامبران
#امام_محمدباقر (ع)
📽کلیپی کوتاه در بیان زندگینامه حضرت امام باقر (ع) از تولد تا شهادت مظلومانه حضرت.
🌹 @kodak_novjavan1399
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۷ 🌷
🇮🇷 نواب ، بعد از ماجرای انفجار ،
🇮🇷 با کمک دوستانش ، به مبارزه خود ادامه داد .
🇮🇷 و به حرف مردم و ملامت آنها ،
🇮🇷 هیچ اهمیتی نمی داد .
🇮🇷 برای ماموران ساواک ، تله می گذاشتند
🇮🇷 و آنها را می کشتند .
🇮🇷 و زندانی های بی گناه را آزاد می کردند .
🇮🇷 ماموران ساواک ،
🇮🇷 به هر خانه یا محله ای که حمله می کردند ،
🇮🇷 در دام نواب و دوستانش ، می افتادند .
🇮🇷 نواب و دوستانش ،
👈 خیلی زود در بین مردم ، مشهور شدند .
🇮🇷 و با اسمهای مختلف ، مثل مدافعان مردم ،
🇮🇷 حامیان مردم ، ناجیان مردم ، گروه ضد شاه و...
👈 نامیده می شدند .
🇮🇷 شاه ، خیلی از بچه ها متنفر بود .
🇮🇷 و هیچ بچه ای را دوست نداشت .
🇮🇷 نه آنها را بغل می کرد و نه نمی بوسید .
🇮🇷 وقتی فهمید بچه ای به نام نواب ،
🇮🇷 با چند بچه دیگه ، موی دماغش شده ؛
🇮🇷 دستور داد تا نواب را دستگیر کنند ؛
🇮🇷 و به قصر بیاورند .
🇮🇷 ماموران به خانه نواب حمله کردند ؛
🇮🇷 پدر و مادر نواب ، گریه و زاری می کردند
🇮🇷 و با خواهش و التماس می گفتند :
🌸 کاری به نواب نداشته باشید .
🌸 اون فقط یه بچه است .
🌸 تو رو خدا اونو ببخشید .
🇮🇷 اما نواب ، با قدرت از خانه بیرون آمد
🇮🇷 و به پدر و مادرش گفت :
🌹 نترس مامان ، نترس بابا ، من چیزیم نمیشه .
🌹 خیلی زود بر می گردم پیشتون .
🇮🇷 نواب سوار ماشین ساواک شد ؛
🇮🇷 و با آنها ، به طرف قصر رفتند . وقتی به قصر رسیدند ؛
نواب ، محکم و قوی از ماشین پیاده شد .
و ماموران ، او را به طرف باغ شاه بردند .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399