#فرشته_آسمانی
💌#زندگی_به_سبک_شهدا
از صحبت هایی که در جلسه خواستگاری💐 از سمت #شهید_صدرزاده مطرح شده بود می گوید؛
صحبتهای ما #خیلی کوتاه بود اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تاکید کرد، او بارها گفت که یک #همسنگر میخواهد. شاید کسی که به #خواستگاری🌹 می رود بگوید #همسر💑 و #همدم میخواهد اما #مصطفی گفت که #همسنگر میخواهد.
بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه #همسنگر خواسته چه بوده است؟ او گفت: «جنگ ما، #جنگ نظامی نیست؛ جنگ الان ما #جنگ_فرهنگی است. اگر #همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من #کار فرهنگی انجام میدهم، #همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند...».
#همسنگر
#شہیدصـدرزاده
@banoyeenghelabi
💍🖤
🖤
#فرشته_آسمانی
از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم.😢
سعی کردم که خودم را مشغول کارهای دیگر کنم اما نشد.😣
از صبح که بیدار شدم میخواستم به یکی از #مسئولینش پیغام بدهم و خبری از #مصطفی بگیرم، اما ترسیدم که اگر بگویند: «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟»
و من بگویم «دیشب»، #خندهدار باشد.
تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و #پیام می فرستادم سریع جواب من را میدادند.
آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند.😕
وقتی من دیدم ایشان جواب نمیدهند #مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است.😰
خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است.😓
باز گفتم نه، اگر مصطفی مجروح شده بود به من میگفتند.😑
دیگر یک جورهایی #اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است.💔
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#در_روز_تاسوعا_شهید_شدن🖤
@banoyeenghelabi
🖤
💍🖤
#فرشته_آسمانی📖
مادرم توی #خواستگاری شرط ڪرد ڪه دخترم ، صبحها باید شیر و قهوه جلوش بذاری و ...
خلاصہ زندگی با این دختر سختہ ؛
اما #مصطفی همیشہ با اینڪه قهوه نمیخورد برایم قهوه درست میڪرد .
میگفتم : «واسہ چی این ڪارو میڪنی؟...». میگفت : «من بہ #مادرت قول دادم ڪه این ڪارها رو انجام بدم .»
#محبتهاش رو ڪه میدیدم احساس میڪردم رنگ خدایی بہ زندگیمون داده .
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
✍ : ڪتاب افلاڪیان ، ج۴ ، ص۷
❤️ اینجا صحبت #عشق در میان است.
@banoyeenghelabi
#بهشت_مادری
خوش به حال او #مادری که دغدغه اش اینه بچه ای تربیت کنه که به درد امام زمان (عج ) بخوره .
مثل #مادر شهید احمدی روشن که یه مهندس برا امام زمان تربیت کرد
بعد از شهادت #مصطفی ازش پرسیدن :
حالا که بچه ات شهید شده می خوای چیکار کنی ؟
دست زد روی شونه #نوه اش و گفت :
❣یه #مصطفای دیگه تربیت میکنم❣
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷
@banoyeenghelabi
#عطر_سیب
نخستین عید بعد از #ازدواجمان که لبنانیها رسم دارند دور هم جمع میشوند، #مصطفی در مؤسسه ماند و نیامد به خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم: «#دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟» مصطفی گفت: «الان #عید است. خیلی از بچهها رفتهاند پیش #خانوادههایشان. اینها که رفتهاند، وقتی برگردند، برای این دویست، سیصد نفر یتیمی که در #مدرسه ماندهاند تعریف میکنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچهها ناهار بخورم، #سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای #تعریف کردن داشته باشند». گفتم: «چرا از غذایی که #مادر برایمان فرستاد، نخوردید؟ نان و پنیر و چای خوردید». گفت: «این غذای مدرسه نیست». گفتم: «شما دیر آمدید #بچهها نمیدیدند شما چی خوردهاید». #اشکش جاری شد، گفت: «#خدا که میبیند».
شهید مصطفی چمران
نیمه پنهان ماه ، ج۴
@banoyeenghelabi