🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
سلام دوستان عزیزم
فکر کنم منتظر رمان بعدی نویسنده رویای وصال هستید؟😍
خانم صادقی به خاطر دغدغه ای که در بحث فرهنگ داشتند کانالی تاسیس کردند که در مورد رمان بعدی هم توضیح دادند .
سریع برید عضو شید
در ضمن از این به بعد اطلاع رسانی های رمان رو از کانال بغلی مون بگیرید.
کانال💜#رؤیایوصال💜 این هم لینکش👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3496869910C9218c295b9
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوستان عزیز جهت سهولت در خواندن رمان #رؤیایوصال نوشته خانم صادقی لینک پارت بندی ۲۰ تایی را براتون گذاشتیم .
#قسمت1
https://eitaa.com/koocheyEhsas/414
🌺
#قسمت20
https://eitaa.com/koocheyEhsas/827
🌺
#قسمت40
https://eitaa.com/koocheyEhsas/1182
🌺
#قسمت60
https://eitaa.com/koocheyEhsas/1556
🌺
#قسمت80
https://eitaa.com/koocheyEhsas/1853
🌺
#قسمت100
https://eitaa.com/koocheyEhsas/2164
🌺
#قسمت120
https://eitaa.com/koocheyEhsas/2510
🌺
#قسمت140
https://eitaa.com/koocheyEhsas/2896
🌺
#قسمتآخر
https://eitaa.com/koocheyEhsas/3190
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از دوستان برای رمان #رؤیایوصال کلیپی ساختند .تقدیمتون میکنیم
دستش درد نکنه ☺️😍
آنچه در #رویایوصال میخوانید...
سلام عرض می کنم خدمت نویسنده ی عزیز ،سرکار خانم هیام
خدا قوت🍃🌹🍃
به دور از انصاف دیدم که راجع به نوشته هایتان گَپی با شما نزنم.
آشنایی من با شما برمی گردد به #رؤیایوصال ، همان قصه ای که با اجبار و نخواستن آغاز شد و با تب شیرین عشق به اتمام رسید .
بعد از آن پایمان به جدالی باز شد که ملموس بود و واقعی ، نه افسانه بود که دخترکان با خواندنش دلشان هوایی شود و نه دور از ذهن که نتوان با آن همزاد پنداری کرد .
هر چند میان #شاهزاده و #شبگردت ، جدال بود و جدایی ، اما داستان به گونه ای پیش رفت که فرصت کنیم نگاهی به خودمان بیاندازیم و ببینیم در این هیاهوی جامعه کجای ماجرا قرار داریم.
گفتنی ها را گفتی و شنیدنی ها را شنیدیم ، اما فراتر از هر عشقی ، عشق به ولایت که سرچشمه می گیرد از عشق الهی را جرعه جرعه به کاممان چشاندی .
و چون عسل شیرین شد پایان قصه ات...
آن لحظه که بگو مگو ها خوابید و عقل به میدان آمد.
وای که چه لذتی داشت عشقی که با تدبیر و تعقل عجین شده بود .
هنوز داشتیم طعم دلنشین نوشته هایت را مزه مزه می کردیم که با #خوشه_ماه از راه رسیدی .
درست است که نتیجه را در پایان باید گرفت ، اما دوست دارم از خوشه ماه هم بگویم.
حس خوبی در رگهایم جاریست ، بدان دلیل که حسام و هیوای این روزها همه چیز را با هم تجربه می کنند .
نه آنقدر بدون خطا پیش می روند که خیال کنیم مدینه ی فاضله را ترسیم کرده ای و با هر برخواستنشان ما هم اراده می کنیم و به جبران خطا قدم برمی داریم و نه آنقدر سست و بی هدف زندگی می کنند که همه چیز را به بیخیالی بگذرانیم .
هیوای قصه ات را دوست دارم ، به خاطر عزتی که به نفسش داده ای و عُجبی که از او گرفته ای .
آنچنان مهره ها را زیبا کنار هم چیده ای که هر کدام حدیث دلی برای خود دارند .
مثل همان سید هاشمی که انگار آمده است تا تلنگری باشد برای قصه ی زندگی واقعی خودمان .
همه ی شخصیت های داستانت روزی لابه لای ورق های تا نخورده ی کتاب محبوس می شوند اما آنچه که برای ما باقی می ماند نکته نکته راه و رسم زندگیست...
خواهرم خدا حفظت کند و قلمت را برکت بخشد ....🍃🌸🍃
#امریحان
دربارهی #رؤيایوصال
حُسنا یہ پزشکه کہ در جریان سفر کربلا با طوفان مهندس نخبہ ایرانی اسیر داعش میشوند.
هر دو باید اسارت و فراق رو تحمل کنند.
داستانے لبریز از عشق و غیرت سرزمینمان ایران🇮🇷
در این آشفته بازار داستان های آلوده با خواندن این رمان ارزشی وقتتون تلف نمی شود.
لینک قسمت اول👇👇👇
https://eitaa.com/koocheyEhsas/11076