eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
سید هاشم سرش را کمی بالا آورد و بدون نگاه کردن به حسام گفت: هر وقت چشمت به نامحرم افتاد، ببین بند کفشت رو بستی، ببین کفشت رو واکس زدی. دست های حسام الدین که به تعارف برای وارد شدن به حیاط عمارت جلو آمده بود در هوا متوقف شد. دلش ریش شد و وجودش شرم. خجالت از سر و رویش میبارید. از خودش بدش آمد. با خودش گفت : تو به خاطر حرف سید هاشم این طور خجالت کشیدی، اونی که در همه حال نگات میکنه چی؟ از خودش بدش آمد. همه چیزش به هم ریخته بود. حالش دگرگون شد. بی گدار به آب زده بود؟ حسام الدین شناگر نبود و به دریا زده بود. دریایی که می رفت او را مغروق یک وابستگی تعریف نشده کند. می دانست دستی که او را متوجه کفشش کرده، دلی به وسعت همان دریا دارد. می خواست قطره باشد و خودش را به دریای دل خدایی سید هاشم بریزد. ↩️ .... .⛔️ ❌ لینک کانال در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4 کانال ما در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFgnAN-CaLqc81VX8A
•┈••✾❀🕊♥︎حُ س ی ن♥︎🕊❀✾••┈•• یعقوب را که غصه ی یوسف شکست و تو داری برای چند نفر گریه می کنی ...؟! علي اكبر لطيفيان •┈••❀🕊♥️🕊❀••┈•• @koocheyEhsas •┈••❀🕊♥️🕊❀••┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️لینک پارت اول رمان زیباو عاشقانه 🌙 https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584 قسمت اول زهرا وعلی ویژه ماه مبارک https://eitaa.com/koocheyEhsas/16693 ♡لینک پارت اول رمان پر خاطره ، هیجانے و عاشقانہ 💕 💕 https://eitaa.com/koocheyEhsas/11076 لینک پارت اول رمان زیبای😍 https://eitaa.com/koocheyEhsas/4753 ◇ لینک پارت اول رمان بسیار زیبای 💚🍃 https://eitaa.com/koocheyEhsas/3205 ☆لینک پارت اول رمان 👇👇👇👇 https://eitaa.com/koocheyEhsas/71 لینک پارت اول رمان 💍💍💍 https://eitaa.com/koocheyEhsas/8349م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ═══🌸🌿🌿🌸═══ @koocheyEhsas
ڪوچہ‌ احساس
•┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈•• ویژه‌ی محرم داستان کوتاه #نارینه قلم داستانی: #زهراصادقی_هیام متن روایی_ ت
سلام دوستان گلم خوش آمد عرض میکنم خدمت اعضای جدید و عرض ادب خدمت همراهان همیشگی و قدیمی کانال🌸🍃 رمان نارینه ویژه ماه محرم با قلم زیبای خانم صادقی رو از دست ندید .
خدا جون دوست دارم ....💖 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @koocheyEhsas •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•┈••✾❀🕊♥︎حُ س ی ن♥︎🕊❀✾••┈•• این اشک ها نتیجه ي اسلام زینب است پس گریه می کنیم مسلمانمان کنند علي اكبر لطيفيان •┈••❀🕊♥️🕊❀••┈•• @koocheyEhsas •┈••❀🕊♥️🕊❀••┈••
بهترین پست ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ ؛ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻭ ....... ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ . ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟؟ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ .... ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ ... ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ، ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ، ﺭﻓﺘﮕﺮ ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ . ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ... ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ..... ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ .... ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ .... ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ ... ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ .... ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ . •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•    @koocheyEhsas •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• ✍سخنی از طرف نویسنده: 🍃سلام به همه ی عزیزان 🌹 به اعضای جدید خیرمقدم عرض میکنم. من زهرا صادقی هستم. نویسنده ی رمان های رویای وصال، جدال شاهزاده و شبگرد، و . از قدیمی ها هم که خاطرشون برام خیلی عزیزه و این قدر مومنانه صبر و شکیبایی به خرج میدهند نسبت به دیر نوشتن و این قدر ابراز لطف دارند نسبت به منِ نالایق هم سپاسگذارم. شما برای خوندن داستان به کانال دعوت شدید. لینک اول رمان خوشه ی ماه👇👇 https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584 اما در این ایام حزن اهل بیت ، داستان رو قرار باهم به تماشا بنشینیم و جرعه جرعه مستش بشیم و همپای همدیگه اشک بریزیم. قطعا با خوندنش حال دلتون عوض میشه. هر کس دلش به کشتی حسین متصل شد ما رو هم از دعای خیرش بی نصیب نگذاره. لینک قسمت اول نارینه👇👇👇 https://eitaa.com/koocheyEhsas/26503 🎙قابل توجه عزیزان: هردو رمان در حال نگارش هست. و روزانه بیشتر از یک قسمت فعلا نمیتونم بفرستم. دو رمان دیگه(رویای وصال و جدال شاهزاده و شبگرد) که در لینک سنجاق شده ی کانال موجود هستند کامل شده و میتونید بخونید. موفق و موید باشید درپناه حق تخلص: •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
سلام عرض می کنم خدمت نویسنده ی عزیز ،سرکار خانم هیام خدا قوت🍃🌹🍃 به دور از انصاف دیدم که راجع به نوشته هایتان گَپی با شما نزنم. آشنایی من با شما برمی گردد به ، همان قصه ای که با اجبار و نخواستن آغاز شد و با تب شیرین عشق به اتمام رسید . بعد از آن پایمان به جدالی باز شد که ملموس بود و واقعی ، نه افسانه بود که دخترکان با خواندنش دلشان هوایی شود و نه دور از ذهن که نتوان با آن همزاد پنداری کرد . هر چند میان و ، جدال بود و جدایی ، اما داستان به گونه ای پیش رفت که فرصت کنیم نگاهی به خودمان بیاندازیم و ببینیم در این هیاهوی جامعه کجای ماجرا قرار داریم. گفتنی ها را گفتی و شنیدنی ها را شنیدیم ، اما فراتر از هر عشقی ، عشق به ولایت که سرچشمه می گیرد از عشق الهی را جرعه جرعه به کاممان چشاندی . و چون عسل شیرین شد پایان قصه ات... آن لحظه که بگو مگو ها خوابید و عقل به میدان آمد. وای که چه لذتی داشت عشقی که با تدبیر و تعقل عجین شده بود . هنوز داشتیم طعم دلنشین نوشته هایت را مزه مزه می کردیم که با از راه رسیدی . درست است که نتیجه را در پایان باید گرفت ، اما دوست دارم از خوشه ماه هم بگویم. حس خوبی در رگهایم جاریست ، بدان دلیل که حسام و هیوای این روزها همه چیز را با هم تجربه می کنند . نه آنقدر بدون خطا پیش می روند که خیال کنیم مدینه ی فاضله را ترسیم کرده ای و با هر برخواستنشان ما هم اراده می کنیم و به جبران خطا قدم برمی داریم و نه آنقدر سست و بی هدف زندگی می کنند که همه چیز را به بیخیالی بگذرانیم . هیوای قصه ات را دوست دارم ، به خاطر عزتی که به نفسش داده ای و عُجبی که از او گرفته ای . آنچنان مهره ها را زیبا کنار هم چیده ای که هر کدام حدیث دلی برای خود دارند . مثل همان سید هاشمی که انگار آمده است تا تلنگری باشد برای قصه ی زندگی واقعی خودمان . همه ی شخصیت های داستانت روزی لابه لای ورق های تا نخورده ی کتاب محبوس می شوند اما آنچه که برای ما باقی می ماند نکته نکته راه و رسم زندگیست... خواهرم خدا حفظت کند و قلمت را برکت بخشد ....🍃🌸🍃