کودک یار مهدوی مُحکمات
📖#رمان_مهدوی 👱♂#محمد_مهدی 📌#قسمت_دوازدهم 🔰طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه دی
📖#رمان_مهدوی
👱♂#محمد_مهدی
📌#قسمت_سیزدهم
💠هادی به رئیس بانک گفت: همین الان پیامک اومد که...
رئیس پرید توی حرفش و گفت این چه کاری بود که کردی آقا هادی؟ من تا حالا ازت دروغ نشنیدم
پشت سرت نماز می خوندم
برای چی به این پیرمرد بنده خدا دروغ گفتی؟
از کی تا حالا ابلاغیه های شعبه مرکزی با پیامک ابلاغ میشه و از کِی به جای رئیس، به دست کارمند میرسه؟
جریان اون پیامک چیه؟
✳️هادی گفت چشم رئیس جان، امان بده!
دیشب با خانمم راجع به این وام صحبت کرده بودم و راضی بود که بگیریم...بهش گفتم امروز اقدام می کنم...اومدم پیش شما برای پرکردن فرمِ درخواست که این قضیه پدر شهید پیش اومد
مشغول حرف زدن بودیم که خودتون مشاهده کردین پیامک اومد...از طرف خانمم بود
پیام داد که چی شد؟ وام رو ثبت نام کردی؟
منم دیدم الان وقتشه، الان بهترین فرصت هست،
این شد که اون حرفها رو به پیرمرد گفتم.
رئیس گفت درست حرف بزن ببینم چی میگی، یعنی چی؟
هادی: خب معلومه دیگه آقای رئیس، با پیامک خانمم یاد این افتادم که قرار بود درخواست وام بدم برای خودم، اما با دیدن نیاز این پدرشهید، منصرف شدم و میخوام وامم رو که گرفتم بدم به ایشون، چون نیازش بیشتره
اشکالی داره؟
رئیس: خب...خب...نه، اصلا، چه اشکالی، صلاح کار خویش، خسروان دانند
اما می گفتی خودت به این وام نیاز داری
هادی: من آره، نیاز دارم
اما برای خرید وسایل پسرم که داره انشاءلله به دنیا میاد می خواستم...ولی کار این پدر شهید فوری تر هست...این بابا، پسرش رو برای حفظ اسلام و این کشور داده، بی انصافی هست من نخوام برای تشکر ازش، یک وام ۵۰ میلیون تومنی رو بهش ندم، وسایل پسر منم جور میشه و خدا بزرگه
به قول سعدی :
همان کس که دندان دهد، نان دهد.
همون خدایی که ما رو داره صاحب بچه میکنه، همون خدا هم پول سیسمونی پسر منم جور میکنه
💠هادی: فقط آقای رئیس از بچه ها و کارمندها کسی نفهمه...همه چی طبق روال عادی، من وامم رو می گیرم، با اسم و مشخصات خودم، فقط بعدش اون رو انتقال میدم به حساب این بابا...اقساطش هم ماهانه محترمانه ازش می گیرم
رئیس: خدا خیرت بده، چندتا کارمند مثل تو داشتیم، الان مشکلات کشور حل شده بود
✳️هادی بعدازظهر رفت سمت خونه...تو دل خودش خوشحال بود که امروز دل یک نفر رو خوشحال کرد و نگذاشت پیرمردی شرمنده دخترش بشه
وقتی وارد خونه شد، همسرش بعد سلام و احوال پرسی فورا سوال کرد...
✍️ احسان عبادی
#ادامه_دارد
✨کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#حدیث_گراف #قسمت0⃣2⃣ 📌حدیث بیستم: مهربانی ✨امام علی علیه السلام فرمودند: 🌻اِرحَم تُرحَم "به دیگرا
#حدیث_گراف
#قسمت1⃣2⃣
📌حدیث بیست_و_یکم: خطاپوشی
✨امام علی علیه السلام فرمودند:
🌻اَقِل تُقَل "از خطاهای دیگران درگذر تا از خطاهای تو درگذرند."
📚غررالحکم، ج۲، ص۱۷۲
🌸از خطاهای این و آن
🌱درگذر ای مهربان
🌸از خطاهایت بگذرند
🌱خیلی آسان دیگران
🐳کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_48 👌بچه ها جون؛ اولین حرف هر تصویر را در دایره وسطی بنویسید. بع
#پاسخنامه
#سرگرمی_مهدوی
✨پاسخنامه سرگرمی شماره ۴۸
🍃گل های قشنگ، بیاین جواب سرگرمی هفته قبل رو با هم ببینیم😊 کیا جواب درست دادن؟ آفرین👏👏👏 یکی از علت های غیبت امام مهدی علیه السلام #آزمایش (مردم) هستش.
🌸کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_48 👌بچه ها جون؛ اولین حرف هر تصویر را در دایره وسطی بنویسید. بع
#سرگرمی_مهدوی
#کاربرگ_مهدوی
📌#شماره_49
👌بچه ها جون؛ از بین کلمات نوشته شده بالا فقط یکی از آنها از هر جهت شبیه شعار نوشته شده بر روی پرچم امام زمان ارواحنافداه است. آن را پیدا کنید.
🔴نکته: وقتی امام زمان ظهور می کند، بر روی پرچمش، شعار (یا لثارات الحسین) به معنای *انتقام گیرنده خون امام حسین* نوشته شده است.
🐥کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
📖حالا که فقیر شده ام
📌#قسمت_اول
اَسود خجالت می کشید😥 پیش✨امام باقر علیه السلام برود و بگوید: «من فقیر و محتاجم. آیا به کسی که شیعه ی شماست، کمک نمی کنید؟»😞
او چکمه هایش👞 را پوشید. خورجین کوچکش را برداشت. دستاری سیاه دور سر خود بست و از این کوچه به آن کوچه ی مدینه رفت تا به در🚪 خانه ی امام پنجم شیعیان رسید. اَسود با خودش فکر کرد: «من که فقیر نبودم! وضع زندگی ام خوب بود و به خاطر سفارش امامان عزیزم، خیلی هم دست بخشش داشتم؛ اما حالا...
اَسود آرام آرام گریه کرد😢 دل او پر از غم و غصه بود: «اما حالا آن دوستان و آشنایان، آن مردمی که زمانی از من کمک می گرفتند، به من توجهی ندارند!» در همان لحظه، سه مرد اسب سوار🐎 به اسود رسیدند. هر سه به او سلام کردند✋ و فوری از کنارش رد شدند. آن سه نفر وقتی می رفتند، حرف هایی به هم زدند که اسود نشنيد. بیچاره اَسود... هنوز پیر نشده به گدایی افتاده. خب پول و ثروت💰به آدم وفا نمی کند. زمانی با زندگی ما دوست است و یک وقتی هم ما را بیچاره می کند. کاش سکه ای توی دستش می انداختیم، تا برای شامِ شب خانواده اش چندتا نان🥖🍞 تهیه کند. اَسود در زد، خدمت کار امام باقر علیه السلام در را باز کرد: «سلام من آمده ام تا با امام پنجم شیعیان دیدار کنم.» مرد خدمت کار، اَسود را به اتاقی برد که امام باقر عليه السلام در آنجا بود. انگار امام می دانست که قرار است اَسود به دیدنش برود؛ چون با خوشحالی☺️ جلو رفت، با او دیده بوسی کرد 😚و حالش را پرسید...
#ادامه_دارد
🏴کودکیارمهدوی محکمات
🆔@koodakyaremahdavi
#شعر_کودکانه
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
او در صدایش باغی از گل🥀
او در نگاهش آسمان داشت
وقتی که می زد حرف گویی
در قلبها نوروز می کاشت☺️
اوعلم و دانش را به مردم
با مهربانی درس می داد✍
با دیدن او شاد می شد
هر دل که غمگین بود و ناشاد😞
اوبهترین مرد خدا بود
عالم ترین مرد زمین بود👌
او پنجمین برگ امامت
در دفتر زیبای دین بود❤️
▪️شهادت امام پنجم شیعیان، امام محمد باقر علیه السلام را خدمت امام زمانمان و همه شما بچه ها تسلیت می گوییم😢
🏴کودکیارمهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان)
🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_باقر_علیه_السلام 📖حالا که فقیر شده ام 📌#قسمت_اول اَسود خجالت می کشید😥 پیش✨اما
#ادامه_داستان
📖حالا که فقیر شده ام
📌#قسمت_دوم
اَسود با ناراحتی و غصه روبه روی امام علیه السلام نشست😞 گنجشک ها در حیاط خانه جیک جیک می کردند🐦 گاهی هم مرغ و خروس🐔 خانه، برای خوردن دانه ای، دنبال هم می دویدند.
اَسود گفت: «ای مولای عزیزم!❤️ شما می دانید که من آدم ثروتمندی💎 بودم. هر کس محتاج بود و کمک می خواست، کمکش می کردم. دوستان زیادی داشتم که به کمک من احتياج داشتند؛ اما یک دفعه زندگی ام از این رو به آن رو شد. من تنگ دست شدم و حالا که در خدمت شما هستم، فقیر شده ام😓 البته ناراحتی ام از تنگ دستی نیست؛ از دوستان و برادرانی است که تا وقتی پول دار بودم، حالم را می پرسیدند؛ ولی حالا که فقیرم از من دوری می کنند!☹️ دست های اَسود می لرزید و دلش از غصه پر بود.
✨امام باقر علیه السلام که به خاطر حرف های او اندوهگین شده بود، گفت: «دوست بد کسی است که به هنگام ثروت و توانمندی، حال تو را بپرسد و با تو مهربان باشد؛ اما وقتی فقیر و نیازمند شدی، از تو دوری کند!»
✨امام علیه السلام به خدمت کارش گفت هفت صد درهم بیاورد. او کیسه ای پر از پول💰 آورد. امام آن را به اَسود داد و گفت: «ای اسود پسر کثیرا این مقدار پول را خرج کن. هرگاه تمام شد و نیاز داشتی، باز هم مرا از حال خودت باخبر ساز!» اسود گفت: «خدا شما را سلامت بدارد! اگر شما نبودی، من در هیچ خانه ای را نمی زدم؛ چرا که از شما بزرگوارتر، کسی را نمی شناسم.»😊
#پایان
🏴کودکیارمهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان)
🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce