eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_45 👌بچه ها جون؛ برگه ای در دست کودک است مطالبی درباره غیبت صغرا
📌 👌بچه ها جون؛ به جدول بالا توجه کنید. حالا حروفی که در خانه های تعیین شده هستند را پیدا کنید و سر جای خود بنویسید تا اسم اولین نفری که پس از ظهور امام زمان ارواحنافداه با او بیعت می کند را بدست آورید. 🐥کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#شعر #چهارشنبه_های_امام_رضایی ✨سفر شیرین_۳ هر طرف این حرم 🕌 پر از صحن و رواقه صحن مثل یک حیاط و ر
✨سفر شیرین_۴ اون وقت تو گوشم آروم گفت: ای گل قشنگم!🌸 خوبه که یاد بگیری نماز خوندن رو کم کم فردا به صحنی دیگه🕌 رفتیم با مامان بابا پر می زدند کنارش کبوترای زیبا🕊 به چه قشنگه اینجا! پر از عطر گلابه بابا گفت با یه لبخند☺️ این صحن انقلابه اون سو کنار ضریح دست توی دستِ مامان خوندیم با هم با شادی چندتا سوره ی قرآن📖 🎀کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
📽#انیمیشن_مهدوی 📺انیمیشن: خورشید گمشده_قسمت اول🌞 👌روزگاری زنبورکی 🐝ویز ویز کنان در دشتی پر از گل پ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 📺انیمیشن: خورشید گمشده_قسمت دوم🌞 👌روزگاری زنبورکی 🐝ویز ویز کنان در دشتی پر از گل پرواز می کرد. تا اینکه به گل آفتابگردون🌻 رسید که از ناراحتی سرشو پایین انداخته بود...😔 🎉کودکیار مهدوی مُحکمات 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه شده دوباره✨ دلهامون بیقراره❤️ سلام حضرت مهدی☀️ هر وقت بیای بهاره🌼 دنیا پر از نور میشه ✨ غم از دلا دور میشه آقا با ظهور شما✨ دنیا گلستون میشه💐 ما همه چشم به راهیم تا دلها پر از نور بشه😍 🤲 🐞کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#تخته_سفید : #روش_های_جذاب_سازی_تدریس_مهدوی: 💢قسمت بیست و هفتم: دوست کیه؟ دشمن کیه؟ ✍شناسایی دوست
🌸قسمت بیست و هشتم: کارت بعضی از مواقع تخته در اختیار ما نیست در چنین مواردی می توان از کارت🔖 استفاده کرد. کارت عبارت است از مقوایی در اندازه ۲۰×۱۰ که با توجه به افزایش تعداد دانش آموزان می تواند اندازه بزرگتری داشته باشد. در این روش مطالب با خط خوانا بر روی کارتها📝 نوشته میشود و با دسته بندی خاص و منطقی که توسط مربی🧕 صورت می گیرد، هنگام تدریس در مقابل دانش آموزان گرفته می شود. کارت ها🗂را می توان به شکل های مختلف و با ذوق و سلیقه و هنرهایی که مربی در آن ایجاد می کند، جذابیت🤩 بیشتری به آن داد و یا مکان های متعلق به امام مهدی همانند: سرداب مقدس، مسجد جمکران، مسجد کوفه، مسجد سهله، سامرا، مسجدالحرام، قدس آورده شود. مربی می تواند توضیحاتی را که در نظر دارد برای دانش اموزان بگوید در طرف کارتی که به سمت خودش می باشد، بنویسد و هنگامی که طرف دیگر آن را به طرف دانش آموزان گرفته است اطلاعات در پشت کارت را نگاه کند و آن را توضیح دهد. کارتها می تواند دوطرفه باشد، بدین شکل که در طرف اول پرسش❓مطرح شده باشد و در پشت آن جواب باشد که اول پرسش مطرح شود و بعد از مراحلی طرف دیگر کارت که جواب است نمایش داده شود و توضیح کامل بیان شود. اجرای برنامه با کارت، روش های گوناگونی دارد که به صورت دو نفره👥تا چند نفری👥👥 و کلاسی قابل اجرا می باشد. دو عدد کارت بازی درباره امام زمان✨ به نام کارت بازی انتظار و کارت اعداد مهدوی در مرکز تخصصی مهدویت به چاپ📇 رسیده است که می توانید آن را تهیه کرده و در قالب های متعددی که در راهنمای آن آمده در کلاس اجرا نمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند #قسمت_صد_و_ششم 🌱راه حلهاي ديگري نيز در مورد اين مشكلات وجود دارد و هنگامي كه كودكان
🍏🍏🍏🍏🍏 🌿...كودكان با كمك شما ميتوانند رفتار خويش را تغيير دهند. به طورمثال سهيم شدن در استفاده از ابزار يكديگر يا نوبت خود را به ديگري دادن، مي تواند کارساز شود. آنها همچنين مي آموزند كه چگونه به كساني كه آنها را مسخره مي كنند، واكنش نشان دهند. براي ارتقاي مهارتهاي آنها در اين زمينه، از روشهای گوناگوني ميتوانيد استفاده كنيد👌 ✅از راه حل هاي ممكن در موقعيت هاي مختلف ليستي را تهيه كنيد تا او از آنها در مقابل تمسخر ديگران استفاده كند. در تمام موقعيتها، بچه ها ميتوانند تجارب مثبت و منفي را امتحان كنند. آنها به مرورتشخيص مي دهند تا واكنش هاي مختلفي نشان دهند و تمسخرها را ناديده بگيرند، به آنها اهميتي ندهند يا به معلمشان اطلاع دهند. ❌چرا داشتن مهارتهاي كنار آمدن با تمسخر كردن براي كودكان مهم ميباشد❓زيرا اگر به اين مسئله اهميتي داده نشود اثر نامطلوب هيجاني و عاطفي آن تا آخر عمر همراه فرد باقي ميماند. 👈مانند سعید، که حالا بيست سال دارد و داراي اندام لاغر و استخواني است. در مدرسه هميشه به او، بی قواره، مي گفتند❗️او اكنون جوان خوش تيپي ميباشد اما هنوز تصور ميكند كه زشت است و براي ايجاد روابط دوستانه با ديگران مشكل دارد. آيا سعید قادر بوده تا در گذشته به نقش قرباني شده خويش، پايان دهد⁉️ احتمالا او با اين فكر بزرگ شده كه محبوب و مورد پسند مردم نباشد‼️ 🐝 کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری در کودکان):👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧اجرای سرود توسط آقامحمدطاها و آقا امیررضا مسروری😍 🌸آفرین سرباز کوچولوهای امام مهدی علیه السلام خیلی عالی بود👏👏👏😊 ❣کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری در کودکان):👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧اجرای سرود توسط دانش آموزان خردسال در مصلی نماز جمعه شهرستان بندرگناوه 👌همزمان با ورود و استقبال از شهید گمنام به مناسبت ۳ خرداد 🌸کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری در کودکان):👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماهنگ فتح خرمشهر 1.mp3
3.52M
بچه ها جون این آهنگ زیبا به مناسبت سالروز فتح خرمشهر رو حتما گوش بدید 👌😍 🌼کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
🌸سلام گل های قشنگ محکماتی شمایی که در روزهای جنگ ایران و عراق هنوز به دنیا نیومده بودید، حتما دلتون میخواد بدونید پدران سرزمینتون چطور از خاکشون دفاع کردن و ذره ای از خاکشونو تقدیم دشمن نکردن😊👌 📖داستان آزادسازی خرمشهر: یکی بود یکی نبود، بنام خدای مهربون❤️ که هر چی بود ازون بود.. یه سرزمین زیبایی🖼 بود که مردمی مهربان، شجاع و فداکار داشت، کودکانی که در دشت های سرسبزش شاد و خندان بودند😃اما روزی دشمن بیرحم😈تصمیم گرفت به ایران حمله کنه. جنگ بدترین کاریه که متاسفانه آدم های بد اون رو به دیگران تحمیل میکنن، توی جنگ بچه ها و پدر و مادر ها از هم جدا میشن و ازبین میرن خونه ها خراب میشن و همه آبادی ها ویرون میشن...😔 وقتی جنگ میشه دیگه پیر و جوون نمیشناسه، زن و مرد نمیشناسه همه مردم از خاک کشورشون دفاع میکنن✊اما در همون روزای اول جنگ، عراقی ها وارد یکی از شهرای ایران بنام *خرمشهر* شدن وباتوپ و تانک و خمپاره مردم بیگناه و بی دفاع رو شهید کرد‌ن😢 دشمن👹 به هیچکس رحم نمیکرد درخت و نخلستانا🌴رو سوزوند، خونه ها🏚 رو ویرون کرد و مردم زیادی رو به شهادت رسوند، اما با همه این ظلم ها مردم شجاع با تمام وجودشون از خاکشون دفاع کردن و نذاشتن ذره ای از خاکشون رو دشمن تصرف کنه، حتی نوجون های کم سن و سال هم مثل شهید بهنام محمدی که فقط۱۳ سالش بود از خودشون برای دفاع از خاکشون گذشتن، این شهید اینقدر شجاع بود که به قلب دشمن می زد و در صف اول نبرد میرفت و اطلاعات ارزشمندی رو برای فرماندهان جنگ می آورد😍 همه مردم هم با همه توانشون اینقدر مقاومت کردن 💪تا بالاخره رو تونستن از دشمنای ظالم پس بگیرن... بعد از ۵۷۶ روز آزاد شد فقط بخاطر فداکاری و از خودگذشتگی مردمش👌 👈همه مردم روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ خیلی خوشحال بودند و شیرینی پخش میکردن...حضرت امام خمینی هم فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» پیروزی و آزادی درس بزرگی به همه مردم دنیا داد اینکه رمز پیروزی بر دشمن اتحاد و فداکاریه... 🌱بچه‌ها جون؛ این روز بسیار قشنگ روز آزادی رو بهتون تبریک میگیم و امیدواریم هرگز جنگی در هیچ جای جهان نباشه و بالاخره تمام مردم دنیا ظهور🌟 امام زمان علیه السلام رو ببینن و صلح و شادی🕊در جهان پُر بشه...ما نوجوان ها هم باید مثل نوجون های زمان جنگ به تلاشمون ادامه بدیم تا بالاخره اون فتح اصلی که ظهور امام زمانمونه اتفاق بیفته و غم، جنگ، بیماری، ظلم و ستم از جهان فراری بشه☺️ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 🌹کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری در کودکان):👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#شعر #چهارشنبه_های_امام_رضایی ✨سفر شیرین_۴ اون وقت تو گوشم آروم گفت: ای گل قشنگم!🌸 خوبه که یاد ب
✨سفر شیرین_۵ من از مامان شنیدم باید وقت زیارت🕌 بعد سلام به آقا بگی حرفات رو راحت خوبه وضو بگیری دعا بخونی اینجا📖 بدونی که صدات رو می شنوه حتما آقا😊 یه روز به آرزوهات می رسی دونه دونه امام هشتم ما❤️ چقدر مهربونه! یه جانماز، یه تسبیح📿 یه مُهر، یه کیسه گندم از راه مشهد، اون سال رفتیم با هم سمت قم👌 امام رضا توی قم یه دونه خواهر داره🌸 که حرم قشنگش صدتا کبوتر داره🕊 حضرت معصومه جون پاکه و مهربونه💗 داره همش اون حرم یه حس دخترونه😊 🎀کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞انیمیشن کوتاه چتر ☔️☂ 👌این انیمیشن خیال پردازی های بی انتهای یک کودک را در فضایی جذاب به تصویر می کشد. 🦋کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
📖#رمان_مهدوی 👱‍♂#محمد_مهدی 📌#قسمت_پنجم 🔰حاج آقا از روحانیون خوشنام محل بود، مردم خیلی به ایشون اعتم
📖 👱‍♂ 📌 🔰آقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد شنیدن صحبت های حاج آقا کرده بود. فرزندی که دوست داشت اون رو خادم امام زمان ارواحنافداه کنه و حالا اسمی که قراره انتخاب بشه مزین به نام حضرت، ترکیبی از نام اصلی حضرت و مشهورترین لقب ایشون 💠تو راه برگشت به منزل، رفتن پارک محل، روی صندلی نشستن و به بچه های در حال بازی خیره شده بودند، توی دل خودشون آرزو می کردن که روزی هم بیاد و بچه خودشون رو بیارن پارک تا جلوی چشم اونها بازی کنه و لذت ببرن سالهاست این آرزو رو داشتن، اما هیچوقت ناامید نمی شدن، اصلا ناامیدی در زندگی اونها معنایی نداشت. همون صندلی ای که روی اون نشسته بودن، برای اونها یادآور خاطره ای شیرین بود 🌀همین چند سال قبل بود که می خواستند خونه بخرن، اما هرجایی رو می دیدن یا گرون بود یا باب میل اونها نبود، خسته و کوفته از گشتن دنبال خونه، روی همین صندلی های پارک نشسته بودند، هر کدوم داشتن به توسلات و ختم هایی که برای خونه گرفتن انجام داده بودن و به جایی نرسیده بود، فکر می کردن. حاج هادی یاد این افتاد که امروز صبح چقدر با چشمان گریان تو نماز ابوبغل، از امام زمان خواسته بود تا کمک کنه برای پیدا کردن خونه، اما نشد. نرگس خانم هم داشت به ختم قرآنی که به نیت هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) خونده بود فکر می کرد هر دو با چشم خودشون می دیدن که اعمالشون به نتیجه نرسید، اما هیچوقت ناامید نمی شدن ✳️تو این فکرها بودن که یه آقای میان سال و مودب و با وقار که مهربانی خاصی در چشم هاش بود، از کنار اونها رد شد، مست بوی عطر لباسش شدن، سرشون رو به طرف اون مرد برگردوندن، اون مرد هم برگشت و نگاهی به اونها کرد، رفت پیششون با عطوفت و گرمی خاصی سلام کرد، گفت چرا ناراحتین؟ حیف شما دو نفر نیست که به این جوانی، اینقدر ناراحت و غمگین؟ حاج هادی گفت سلام حاج آقا، از بس دنبال خونه گشتیم تا بخریم و جایی پیدا نکردیم، خسته شدیم اون بنده خدا که اسمش آقای رحمتی بود رو به هادی کرد و گفت: چرا اصرار داری حتما خونه بخری؟ با این پولی که شما دارین میشه خونه خوب اجاره یا رهن کرد. نرگس خانم گفت: اولا واقعا نمیشه تو این زمونه به هر صاحب خونه ای اعتماد کرد، ثانیا هرسال موقع تمدید اجاره، تن و بدن آدم می لرزه که نکنه صاحب خونه منو جواب کنه و باید بلند بشم و دوباره استرس اسباب کشی و... خلاصه آدم خونه بخره بهتره، درسته پول ما برای خرید خونه خیلی زیاد نیست، اما میشه یه چهاردیواری نقلی خرید و توش زندگی کرد ❇️حرف که به اینجا رسید، آقای رحمتی نگاهی به آقا هادی کرد و توی چشمهاش خیره شد و گفت اگه صاحب خونه خوبی داشته باشین، تا اون حد خوب که به شما بگه تا هر وقت دلتون خواست اینجا بشینین و هر چقدر دلتون خواست پول پیش و اجاره یا رهن بدین، چی؟ اونوقت هم حاضر به اجاره نشینی نیستین؟ 🌀هادی و همسرش با هم گفتن حاج آقا چی از این بهتر؟ ولی بعید هست تو این دور و زمونه چنین آدمی پیدا بشه ❇️یه دفعه آقای رحمتی کلید منزلش رو از جیبش در میاره، میده به آقا هادی و میگه بلند بشین برین خونه من به فلان آدرس، خانمم عصرانه درست کرده و من هم اومدم برای خرید نان گرم، برین خونه و به حاج خانم بگین ما مهمان خدا هستیم و آقای رحمتی ما رو فرستاده، خودش میدونه قضیه چیه...برین تا من هم نان بگیرم و بیام. 🔰نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و... ✍احسان عبادی ... ✨کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀پس از امام پنجمم 🕯تویی امام شیعیان 🥀تویی امام بعد او 🕯تویی امام‌ مهربان 🥀پس از امام پنجمم 🕯چراغ رهبری تویی 🥀ستاره هدایتی 🕯شکوه حیدری تویی 🥀پس از امام پنجمم 🕯تویی وصی ایزدی 🥀برای حفظ دین او 🕯به امر حق تو آمدی 🥀تو جعفری و صادقی 🕯جهان ندیده مثل تو 🥀به پاکی و قشنگی ات 🕯نشد سپیده مثل تو 🏴خدایا بحق امام جعفر صادق علیه السلام ظهور امام مهدی مهربون ما رو برسان🤲😢 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
🔺حرف زشت🤭_قسمت اول: یکی🙆‍♂ داشت بالای در مغازه اش طناب بلند پر از زنگوله ها را آویزان می کرد و صدای دلنگ و دیلینگ🔔از آن ها بلند می شد. یکی جلوی مغازه اش نشسته بود و داشت پالان می دوخت. روی دیوار جلوی مغازه، چندتا زین و افسار آویزان بود. یکی داشت جلوی مغازه ی خرمافروشی اش، مشت مشت آب💦 می پاشید. یک نفر هم کنار مغازه ای توی چند قفس، مرغ🐓 و خروس و اردک🦆 داشت. دستش را توی یک قفس کرد. دو بال اردکی را گرفت و بلندش کرد. صدای کواک کوآک اردک بلند شد و اردک🦆 را به دست مشتری داد. آدم های زیادی در بازار در حال رفت و آمد بودند. امام صادق علیه السلام✨همراه دوستش جلوی مغازه ی کفش فروشی👞 ایستاده امام می خواست برای خودش کفش بخرد. به کفش های جورواجور جلوی مغازه نگاه کرد. دوستش گفت: «برویم بالاتر...آن جا چند مغازه ی کفش فروشی کنار هم هستند. اگر ارزان بود، می خواهم یک جفت برای این غلامم بخرم.» بعد به دور و برش نگاه کرد. غلام نبود. صدایش کرد؛ ولی جوابی نشنید: «پس این غلام نادان کجا رفت؟ او که با ما بود!» امام علیه السلام حرکت کرد، او هم پشت سرش. کمی که جلو رفت، دوباره پشت سرش را نگاه کرد. لابه لای جمعیت، غلامش را ندید. باز صدایش کرد؛ ولی از غلام خبری نبود. عصبانی شد. دوباره پشت سر امام حرکت کرد. به مغازه های کفش فروشی رسیدند... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_صادق_علیه_السلام 🔺حرف زشت🤭_قسمت اول: یکی🙆‍♂ داشت بالای در مغازه اش طناب بلند پ
🔺حرف زشت🤭_قسمت دوم: 👆...کفش های بزرگ و کوچک👞👟 با رنگ های مختلف، جلوی مغازه ها چیده شده بود. ✨امام علیه السلام یکی از کفش ها را برداشت و به آن نگاه کرد. دوستش هم یک کفش برداشت. فکر کرد برای غلامش مناسب است، دوباره پشت سرش را نگاه کرد. بین آدمهایی که در رفت و آمد بودند، غلامش را ندید. بیشتر عصبانی😡شد و با صدای بلند غلامش را صدا کرد. ناگهان غلام سیاهش نفس نفس زنان از راه رسید «بله ارباب! شما بودید که صدایم می کردید؟ » ارباب با خشم کفش را بر سر غلام زد و به پدر و مادرش دشنام داد🤬 ✨امام صادق علیه السلام که داشت کفش ها را تماشا می کرد، با تعجب به او و غلامش نگاه کرد. غلام سرش را پایین انداخته بود و شرشر عرق می ریخت😓 امام جلو رفت و به دوستش نگاه کرد. با ناراحتی دست بر پیشانی اش زد و گفت: «پناه می برم به خدا! تو به او بد می گویی و به پدر و مادرش دشنام می دهی؟ من فکر می کردم تو آدم خوبی هستی😳 معلوم شد تو آدم درست و با ایمانی نیستی. از خدا خجالت نمی کشی که چنین کلمات زشتی را بر زبان می آوری؟ از من دور شو!» امام علیه السلام این را گفت و با قدم های بلند از آن جا دور شد... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce