eitaa logo
کتاب سفید 📚
2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
75 ویدیو
47 فایل
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ جهت شرکت در طرح به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید: 🌐 http://www.ktbsefid.ir ارتباط با ادمین: 🆔 @DabirKtbsefid
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی پیرمرد و دریا درباره‌ی نبرد یک پیرمرد ماهیگیر به نام سانتیاگو با یک ماهی بزرگ (مارلین) است. همینگوی در این اثر به سادگی موضوعی جهانی را انتخاب کرده که به راحتی با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند. همینگوی به ما نشان می‌دهد همیشه پیچیدگی لازم نیست. گاهی یک ایده خیلی ساده، اگر درست روایت شود، می‌تواند بیشتر از هر داستان پیچیده‌ای مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. ساختار داستان داستان از سه بخش اصلی تشکیل شده است: آغاز: معرفی سانتیاگو و زندگی روزمره‌اش در دهکده. میانه: نبرد طولانی و سخت او با ماهی در دریا. پایان: بازگشت به دهکده با اسکلتی از ماهی که توسط کوسه‌ها خورده شده است. شخصیت‌پردازی سانتیاگو شخصیتی ساده و عمیق است. او پیرمردی است که با وجود شکست‌های گذشته، هنوز امید و عزم خود را از دست نداده است. شخصیت او از طریق اعمالش در داستان و رابطه‌اش با دریا و ماهی نشان داده می‌شود. کشمکش کشمکش اصلی داستان، نبرد سانتیاگو با ماهی است که به نوعی کشمکش انسان با طبیعت و خود درونی‌اش نیز محسوب می‌شود. کشمکش داخلی او نیز از تردیدها و عزم مجددش نشات می‌گیرد. سبک و زبان همینگوی به زبان ساده و موجز معروف است. جملات کوتاه، تصاویر ملموس، و حذف جزئیات غیرضروری از ویژگی‌های سبک او هستند. درونمایه داستان پیام داستان درباره استقامت، شکست، و ارزش تلاش در برابر چالش‌هاست. حتی اگر سانتیاگو در نهایت ماهی را از دست می‌دهد، اما او شرافت و توانایی‌اش را در طول مسیر نشان می‌دهد. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
کتاب سفید 📚
تحلیل کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی پیرمرد و دریا درباره‌ی نبرد یک پیرمرد ماهیگیر به نام سانت
و اما یک تمرین برای شما کتاب سفیدی عزیز ☺: یک کشمکش ساده، مانند تلاش برای دستیابی به هدفی کوچک را انتخاب و آن را در قالب یک داستان کوتاه روایت کن.
آیا زبان فارسی در خطر است؟ ابوالحسن نجفی در مقاله «آیا زبان فارسی در خطر است؟» می‌گوید ورود واژه‌های بیگانه تهدیدی جدی برای زبان نیست، چون این تغییرات سطحی و قابل مدیریت‌اند. اما نگرانی اصلی زمانی است که دستور زبان و ساختارهای عمیق دگرگون شوند. او او به مواردی مانند استفاده از نشانه‌های جمع عربی («اساتید» و «بازرسین») و گرته‌برداری‌های معنایی و نحوی اشاره می‌کند که می‌توانند به‌مرور ساختار فارسی را دگرگون کنند. نجفی پیشنهاد می‌کند برای حفظ اصالت زبان، به گنجینهٔ ارزشمند زبان فارسی در آثار ادبی و زبان عامیانه رجوع کنیم و با زنده کردن کلمات و تعابیر فراموش‌شده، از این میراث ارزشمند پاسداری کنیم. 🌱 ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
۶۴ 🤩سپاس فراوان از شما که تمرین‌ها را انجام می‌دهید و برای ما هم می‌فرستید؛ ان شاءالله موفق باشید و قلمتان پربرکت باشد.👏🏻👏🏻 ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
سلام و نور 🔹متن پر انرژی شما را خواندم. خسته نباشید😄 🔹حس و حال شیرینی را به تحریر درآوردید. اما لازم است در نوشتن به نکاتی توجه داشته باشید: 🔸اول اینکه بهتر است برای نوشتن خاطره‌ها و داستان‌هایتان، به جای این همه قید و صفت از تصویر و توصیف بیشتری استفاده کنید. 🔸متنتان ویرایش زیادی نیاز دارد. فعلها را درست و به جا استفاده کنید. 🔸برای نوشتن از زبان معیار استفاده کنید نه محاوره. 🔸علائم نگارشی را در متن به کار بگیرید. ✅در مسیر پرتلاطم نوشتن، همواره بخوانید و بنویسید. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
بیست ونهم گفتم : وحشی کلمه ی غریبی نیست در وصف بعضی!.. فهمید منظورم خودش است ، عصبانی شد وگفت : تو به من میگی وحشی؟ حیف من که اینقدر پای تو وایسادم تو لیاقت نداری! وقتی شنیدم زنده ای به عمو گفتم هرچی که هست، هر طور که هست من قبولش میکنم. دختر عمومه، نمی ذارم پشتش حرف باشه. تو هیچی از غرورت کم نشده بی ادبی هم بهش اضاف شده! ... با عصبانیت داد زدم : من هنوز همون هیامم!!!... تو مگه کی هستی که بخوای به من ترحم کنی؟ هرچی لایق خودته رو بار من نکن،! گفت : یواشتر! هنوز داغی نمی دونی چه خبره! مگه نمی دونی دختری که اسیر دشمن باشه دیگه بقیه راجع بهش... نگذاشتم حرفش را تمام کند . چون سرم داشت سوت می‌کشید. گفتم: ساکت شو.! از خدا نمی ترسی تهمت ناروا می زنی ؟صدایم از خشم میلرزید بغض راه گلویم را بسته بود.واحساس خفگی میکردم .یعنی بقیه هم اینطور فکر میکنند؟ حتی پدرم؟. چقدر بدبختم ! ایکاش مرده بودم و این حرفهارا نمی شنیدم!.. ساموئل که ناراحتی من رادید گفت: متاسفم، تو که فامیلی اینطور قضاوتش میکنی وای به غریبه! آرسن با خشم یقه ی ساموئل را گرفت وگفت : تو خفه!معلوم نیست چه سر وسری با تو داشته که پشتت در اومده... دیگر نتوانستم تحمل کنم هلش دادم عقب ‌و گفتم : تو خفه شو! دوقدم جلو آمد و گفت: بیچاره عمو که تو دخترشی!. اون نتونسته ادبت کنه ولی من اینکارو میکنم چنان ادبت کنم که هرجا اسم منو شنیدی خبردار بایستی! بهتره بدونی جز من هیچ کس تمایل نداره پاپیش بذاره منم فقط وفقط به خاطر عمو دارم این فداکاری میکنم دختر عمو!"... اینقدر عصبی بودم که ، خون خونم را می‌خورد. اگر اسلحه دستم بود ان لحظه حتما یک تیر توی مغزش خالی میکردم. بعدم یکی توسرخودم تا راحت بشم از شنیدن این اراجیف.. ساموئل جلو امد وبا لحن مهربانی گفت : لطفا اروم باش ! نمی بینی بهت حسادت میکنه ،این حرفاش همه از روی کینه است .میخواد عصبیت کنه ،وارد بازیش نشو ! بعدم چند قدم بهم نزدیکتر شد و ادامه داد : محاله تا من هستم اون بتونه بهت گزندی بزنه. هرچند بهم نارو زدی، ولی احساس من بهت عوض نشده ! با خیال راحت بسپرش به من !...زهر خندی به لبم امد گفتم : تو هنوز تکلیف خودت معلوم نیست ،می خوای بار منو به دوش بکشی ؟ !... آرسن که دید ساموئل در گوش من پچ پچ کرد .با عصبانیت امد طرفش، هلش داد وگفت : باز چی داری درگوشش وز وز میکنی ؟ خیلی پررو شدی ! دهنم را پر کردم حرفی بزنم ساموئل دستش را بالا برد واشاره کرد اجازه بده من بگم ... ✏️اطهر میهن دوست ⛔️هرگونه کپی شرعا وقانونا مجاز نیست . ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
۶۵ ✍🏻لطفاً برای این تصویر یک داستان کوتاه بنویسید. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده ❇️ قسمت هفدهم: پادشاهی گرشاسب (بخش اول) گرشاسب، پسر زوطهماسب، پس از مرگ پدر به پادشاهی رسید و منش و روش پدر را ادامه داد. مدت پادشاهی او نه سال بود. زمانی که افراسیاب از سفر خود به توران بازمی‌گشت، هیچ‌کس از طرف پشنگ به استقبال او نرفت و او مورد تمسخر قرار گرفت. گفته می‌شد که نبرد او با ایرانیان جز از دست دادن دلیرانی همچون بارمان و خزروان دستاورد دیگری نداشته است. افزون بر این، او برادر خود، اغریرثِ خردمند، را که لایق جانشینی پشنگ بود، کشته بود. با رسیدن خبر مرگ زوطهماسب، پشنگ تنها راه آمرزش افراسیاب را لشکرکشی دوباره به ایران‌زمین و گرفتن تخت پادشاهی می‌داند. بنابراین افراسیاب دوباره به ایران لشکرکشی می‌کند و تا ری پیش می‌رود. بزرگان به سراغ زال رفته و او را به کوتاهی از مسئولیت‌هایش سرزنش می‌کنند. زال در جواب از دلاوری‌های خود سخن می‌گوید و از پیری شکایت کرده، اما نوید می‌دهد که پسرش، رستم، در برابر افراسیاب خواهد ایستاد. ✍🏻 کیارش طاهری @Kia_1386 📩 ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
🌀کتاب «چه عالی عزیزم» نوشته اُوِن جِنت با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی توسط انتشارات فاطمی منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «چه عالی عزیزم» نوشته اُوِن جِنت به‌تازگی با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی توسط انتشارات فاطمی منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتاب‌های طوطی» است که این‌ناشر برای کودکان و نوجوانان منتشر می‌کند. داستان تصویری «چه عالی عزیزم» برای کودکان بالای ۴ سال است و موضوع اصلی آن، اهمیت نگاه‌کردن، توجه‌کردن و به اشتراک‌گذاشتن ماجراجویی‌هاست که از این‌نظر، بزرگسالان هم مخاطب آن هستند. کتاب پیش‌رو دربرگیرنده قصه یک‌سفر جادویی است که در یک‌پارک، با پروانه‌ها، مارها، میمون‌ها و یک‌پلنگ خیلی بزرگ انجام می‌شود. اما مخاطب کتاب باید تصور کند همه این‌چیزهای جادویی را از دست می‌دهد چون حواسش به جای دیگری است. بزرگترهایی که این‌کتاب را می‌خوانند باید دقت کنند وقتی با یک‌کودک قدم می‌زنند، باید به حرف‌های او و اطراف دقت کنند تا همراه کودکشان تجربه‌ای هیجان‌انگیز داشته باشند و او نیز این‌تجربه را از سر بگذراند و بزرگتر شود. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
کتاب تصویری کودک چیست؟ کتاب تصویری داستانی مصور برای کودکان است که معمولاً در هر صفحه‌اش تصویرهای رنگی وجود دارد. این کتاب‌ها متن زیادی ندارند. معمولاً در هر صفحه فقط یک یا دو جمله نوشته می‌شود. تعداد کل کلمات هم بین ۱۰۰ تا ۶۰۰ کلمه است. در این کتاب‌ها، متن و تصاویر با هم داستان را روایت می‌کنند. متن و تصویر مثل یک تیم کنار هم هستند و یکی بدون دیگری کامل نیست. کتاب‌های تصویری طوری طراحی شده‌اند که کودک همراه یک بزرگتر (مثل پدر، مادر، مادربزرگ، خواهر یا حتی معلم) آن‌ها را بخواند. این بزرگتر متن را می‌خواند و تصاویر را به کودک نشان می‌دهد، چون کودک معمولاً نمی‌تواند خودش متن را بخواند. یک کتاب تصویری خوب آن‌قدر جذاب است که کودک بخواهد بارها و بارها آن را بشنود. این نکته خیلی مهم است. اگر شما کتابی را برای خودتان بخوانید، معمولاً یا آن را روی قفسه می‌گذارید و فراموشش می‌کنید یا آن را به کسی هدیه می‌دهید. ولی احتمالاً ۵۰ بار دیگر همان کتاب را نمی‌خوانید! اما یک کودک از کتاب تصویری موردعلاقه‌اش دقیقاً همین انتظار را دارد. چون کتاب تصویری بارها و بارها خوانده می‌شود، باید کیفیت و جذابیتش بسیار بالاتر از بسیاری از کتاب‌های دیگر باشد. تمرین پیشنهادی: همین الان به کتابخانه بروید و تا می‌توانید کتاب‌های تصویری ببینید. دست گرفتن و خواندن این کتابها برای نویسندگان کتاب کودک جزو ضروریات است. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
«زیر پاهایم، تمام یادگار های ژاپنی را که پدرم از دوران جنگ نگه داشته بود، چیدم. او دوران خدمتش را در نیروی دریایی گذرانده بود. یک بار بعد از حمله ای ناگهانی، در یکی از جزیره های اقیانوس آرام، وقتی شبانه با بقیه ی دوست های ملوانش سینه خیز مشغول پیشروی بودند، به سنگری زیرزمینی برمی خورند پر از اجساد سربازهای ژاپنی، که همه تا کمر در شن فرو رفته بودند. آن ها تمام تجهیزات نظامی سربازهای ژاپنی را غارت می کنند و آن ها را تا اردوگاهشان می برند. پدرم شمشیر بلند افسری را برمی دارد که روی تیغه ی تیزش آثار خون خشک شده به جا مانده بود. چیزهای دیگری هم بود، مثل پرچم ژاپن، تفنگی پُر مجهز به صداخفه کن، قمقمه، یک جفت دستکش سفیدِ خونی کثیف که کفِ دست چپش سوراخ بود و یک عکس رنگ و رو رفته از زنی ژاپنی که کیمونو پوشیده بود. و البته، دوربین چشمی ای که جلو چشم هایم گرفته بودم هم جزو همان یادگارها بود. می دانستم مادرم برای به هم زدن تفریحم آمده است، بنابراین تصمیم گرفتم حواسش را پرت کنم تا نقشه اش را فراموش کند.—از کتاب «بن بست نورولت» اثر «جک گانتوس» ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid