eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
385 دنبال‌کننده
181 عکس
356 ویدیو
87 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
(عجل الله فی ظهورک القریب) وصلی اللهُ علی الباکینَ علی الحسین دنیا به هرکی رو اورده قبلِ هرچی دلش رو برده هرکی که شد رفیقِ دنیا بدجور از همه خنجر خورده باز ، وا شده بغضِ حنجرم از ، کل دنیا گرمِ دلم وای ، تنها به حسین و حرم رفاقت کردم عمری با حسین رها کردم دنیا رو یا حسین ندارم درمانی اِلّا حسین با روضه رام کوتاهِ تا حسین بند دوم وصلی اللهُ علی الباکینَ علی الحسین چشمایِ من که دریا میشه کربلایِ تو پیدا میشه میسوزم هرنفس وقتی که حرفِ گودال و صحرا میشه وای ، قاتلت داره میرسه وای ، زینبِ تو دلواپسِ وای ، تمومش کن دیگه بسِ امون از وقتی مادرت اومد تو پشت و رو میشدی با لگد میدید قاتل اشکایِ زینبُ تو رو خیلی وحشیونه میزد بند سوم وصلی اللهُ علی الباکینَ علی الحسین چَن ساعت رویِ خاکِ صحرا افتاده بودی یابن الزهرا میگیره جونمُ این روضه اَنا ابنُ مَن قُتِلَ صبرا وای ، کُشتنت چه با حوصله وای ، دورَت کردن با هلهله وای ، از خنده های حرمله(میسوزه زخم حرمله) سه ساعت موندی زیر و دست و پا سه ساعت چشمِت بود به خیمه ها میگفتی وا اُمّاه ای وای حسین رویِ تل زینب میگفت وا اَخا حبیب الزهرا ای جانم حسین حبیب الزهرا ای جانم حسین وصلی اللهُ علی الباکینَ علی الحسین
داره میگیره نفس بغضی که گوشه ی گلومِ تصویرِ اون درِ نیم سوخته همیشه روبرومِ خنده هایِ زورَکیت برای دل خوشیم تو کوچه کاری کرده که یه عمره خنده رو لبم حرومِ دلم خونِ ، یه عمره این منُ میسوزونِ ، یادت نبود نشونیِ خونه ، وقتی که سیلی خوردی مادر حواسم بود ، که ضربه ی مغیره محکم بود ، جوون بودی و قامتت خم بود ، با هر نفس میمُردی مادر حسن دیگه نمیتونه ، بیا مادر بیا مادر بند دوم داره از گلوم میباره خونِ دلهایی که خوردم این سکوت و صبر و ارث از تو و حیدرِ تو بردم یادتِ نشد سپر بشم برات میونِ کوچه زنده بودم اما ذره ذره ذره ذره مُردم چه شبهایی ، گریه میکردم بیتو تنهایی ، مخصوصا اون روزا که بابایی ، خونه نشینُ بی نفس بود غریبونه ، با جانمازت گوشه ی خونه ، با چشمی که یه عمره گریونه ، خونه برام مثل قفس بود حسن دیگه نمیتونه ، بیا مادر بیا مادر بند سوم حالا داره لحظه هایِ اخرم میگذره مادر ولی دلواپسیایِ من حالا بیشترِ مادر زینبُ میبینمُ به یادِ اون صحرا میافتم که رو چادرش جایِ اتیش و خاکسترِ مادر میمیره وای ، دستشُ رو سرش میگیره وای ، حسین که تو گودی اسیرِ وای ، زینب و شبهای اسارت پریشونِ ، زینبِ تو گوشه ی ویرونه ، میره حسینُ تنها میمونه ، معجرِ زینب میشه غارت حسینم وای حسینم وای حسینم وای حسینم وای (علیه السلام)
باز ابری شده اسمونم بازم پُره حسِ جنونم تو چشمامه نقش بقیعت بازم زده غصه به جونم میخوام ، حتی واسه یه بارم سر رو ، تربتِ تو بزارم پایین پای تو بشینم جای اشک اقا خون ببارم نه حرم داری که واسه تو سیاهی بزنیم نه میتونیم دسته جمعی راهی شیم سمت حرم نه رواق و صحن و‌پرچم نه یه ایوون طلا میگن اینجوریه اقا مزار مادرتم ای وای حسن اقام ای وای حسن اقام ای وای بند دوم هرجا میاد اسم تو چشمم میشه مثه چشمه ی زمزم هی دلهره دلهره دارم هردفعه اسمت رو میارم دوده ، همه جا پره دوده یه زن ، پای چشماش کبوده میگن چل نفر توی خونش ریختن ، مگه جرمش چی بوده؟ اسم تو باز اومد و روضه ی مادر وا شده انگاری مادرتم با زخم پهلوش اومده روضه میخونم و میگه مادرت جانم حسن خوبه که مادر تو به روضه ی ما سر زده ای وای حسن اقام ای وای حسن اقام بند سوم بارونه تو چشمای خیسم گریه میکنم مینویسم مونده تو دلم تو بقیعت باشه یه کتیبه یه پرچم پشتِ ، نرده های مزارت قبرِ پُره گرد و غبارت خاکی میشه چادر مادر وقتی که میشینه کنارت گفتی لایومَ کَ یومک اما بازم کربلا همیشه شلوغه و صحن و سرا داره حسین اما وقتی که میاد زیارتت با مادرت سرشو رو اون مزار خاکی میزاره حسین ای وای حسن اقام