eitaa logo
حکایات و لطایف پند آموز
584 دنبال‌کننده
852 عکس
88 ویدیو
3 فایل
مطالب، کوتاه است ولی برای دیدن، خواندن، شنیدن و وقت گذاشتن، ارزشمند و درس آموز است. ارتباط: @margbaramrikaa
مشاهده در ایتا
دانلود
سال ۷۴ بود و فصل پاییز، که در منطقه عملیات والفجر 1 در فکه، میدان مینها را می گشتیم تا جاهای مشکوک را پیدا کنیم. بعد از کانالی که برای مقابله با حمله بچه ها زده بودند ، قرار داشت. نزدیک که شدیم، با رو به رو شدیم. اول فکر کردیم یا پارچه ای است که باد آورده، ولی که جلوتر که رفتیم متوجه شدیم است که ظاهرا برای عبور نیروها از میان ، خود را روی آن انداخته است تا بقیه به سلامت بگذرند. بند بند استـخوانهای بدنش، هنوز داخل لباس قرار داشت و در روی دراز کشیده بود. انتظاری که را هم به ما نشـان می داد. ------------------------------------ کردیم، یادمان رفت ز لای روبی یادمان رفت به خو گرفتیم یادمان رفت - - - - - - - - - - - - - - - - ما را در کانال به معرفی کنید : 👇👇👇 @latayeff
سال ۷۴ بود و فصل پاییز، که در منطقه عملیات والفجر یک در فکه، را می گشتیم تا جاهای مشکوک را پیدا کنیم. بعد از کانالی که برای مقابله با حمله بچه ها زده بودند ، وسیعی قرار داشت. نزدیک که شدیم، با رو به رو شدیم. اول فکر کردیم لباس یا پارچه ای است که باد آورده، ولی که جلوتر که رفتیم متوجه شدیم است که ظاهرا برای ، خود را روی انداخته است تا بقیه به بگذرند. بند بند بدن داخل لباس قرار داشت و در روی دراز کشیده بود. دوازده سال انتظاری که را هم به ما نشان می داد. ------------------------------------ کردیم، یادمان رفت ز لای روبی یادمان رفت به خو گرفتیم یادمان رفت - - - - - - - - - - - - - - - - ما را در کانال به معرفی کنید : 👇👇👇 @latayeff