📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
(شرحی بردعای سحر)
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه86
💎 #جمع_اسم_جمال_وجلال
✅اسم جلال بر عکس اسم جمال است. در اسم جمال به تماشاي زيباييهايِ حق مينشينيد ولی با تجلي اسم جلال، شکوه حق در جان شما نمايان ميشود و جنبهي خوف از جلال الهي بر قلب شما غلبه ميکند. خداوند با تجلي اسم جمال و اسم جلال، قلب مؤمن را در تعادلِ بين خوف و رجاء قرار ميدهد .
🔺خداوند با اسم جمالِ خود اميد اتصال به رحمتش را در شما ايجاد ميکند و يک نحوه مؤانست با خود را براي شما فراهم ميکند و با اسم جلالش جنبهي متعالياش را بر قلب شما مينماياند و قلب بايد بتواند محل جمع هر دو نور باشد.
🔺👈همان نوع جمعبودني که در آيهي «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» (سورهي حديد، آيهي 3.) مطرح است که ميگويد همان خدايي که اول است، آخر است و همان خدايي که ظاهر است، باطن است. يعني در هر مظهري ميتوان اولبودن و آخربودن و ظاهربودن و باطنبودن او را يافت.اسم جمالش صورت اسم اول و ظاهر است و اسم جلالش صورت اسم آخر و باطن ميباشد.
✅👈بهترين جايي که انسان ميتواند اسم جلال حق را درست ببيند مسجدالحرام و حرمهاي ائمه علیهم السلام است. هيبت و عظمت حضرت ربالعالمين را در منظر کبريايي در جايي مثل مکهي معظمه ميتوان بهخوبي مشاهده کرد. به نظر ميرسد چون ميخواهند باطن و ظاهر منطبق بشود به ما دستور دادهاند ظاهر مکه را نيز با شکوهِ هرچه تمامتر به صورتی مرتفع بسازيم، همينطور که مستحب است مساجد از ساير ساختمانها بلندتر باشد و يا حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمهي هديعلیهم السلام شکوه داشته باشد تا در عين ظهور اسم جمال الهي، متذکر اسم جلال الهي نيز باشند.
🔺همينطور که بايد شکوه مساجد را حفظ کنيم ولي مساجد را به زينت آلوده نکنيم. چون در روايت داريم وقتي حضرت صاحبالأمر عجل الله تعالی فرجه تشريف ميآورند زينت مساجد را خراب ميکنند. در حاليکه شکوه مساجد را حفظ ميکنند.
🔺اينکه در روايت داريم؛ روز قيامت هيچ چشمي نميتواند فاطمهي زهراسلام الله علیه را ببيند (بحارالانوار، ج43، ص220.)به جهت آن است که آن حضرت با مظهريت اسم جلال وارد صحراي محشر ميشوند.
✅اين حرف درستي نيست که ميگوييد ما اسماء را نميفهميم، خداوند خودش خود را با همين اسماء به شما معرفي کرده است، به قلبتان رجوع نکردهايد، به عقلتان رجوع کردهايد و ميخواهيد با عقل بنگريد
🔺👈ما هنوز عادت نکردهايم ذاتبين باشيم تا اسماء الهي را در منظر خود بيابيم و به همين جهت وقتي ميخواهيم جلال الهي را بنگريم به دنبال چيزي هستيم که جلال را نشان دهد در حاليکه اگر جلال الهي را بشناسيم در هر منظري آن را مييابيم، چه در کوه و دشت و چه در جمال اولياء، آنوقت توانستهايم خدا را پيدا کنيم و مييابيم خودِ جلال و کبريايي و جمال و بهاء در صحنه است.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
جلسه دوم
💎 #ذات_بینی
💎 #وحدت_ذات_باصفات
💎 #ذات_بيني_وايمان_قلبي
💎 #مقام_محسنين_ورؤيت_حقايق
💎 #سيربه_سوی_حقِّ_مطلق
💎 #سيرابراهيمي
💎 #درجهي_سالک_درسوال
💎 #مقام_فنا
💎 #نتيجه_شدت_طلب
💎 #جمع_اسم_جمال_وجلال
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
جلسه سوم
💎#چگونگی_تجلی_اسماء_الهی_برقلب
✅حضرت علي علیه السلام در دعاي کميل نظر به اسماء الهي دارند و عرضه ميدارند: «وَ بِأسْمائِکَ الَّتي مَلَأتْ اَرْکانَ کُلِّ شَيئ» خداوندا! به نور اسماءات که بنيان هر چيزي را فرا گرفته، تقاضا دارم. 👈خواندن اسماي الهي به اين معني است که به نور آن اسماء و با نظر به آنها با خدا ارتباط پيدا کنيد.
🔺چون تنها وقتي اسماء الهي بر قلب انسان تجلي کرد انسان خدا را خواهد شناخت. معرفت حقيقي اين نيست که انسان فقط بداند خدايي هست، معرفت حقيقي آن است که انسان خدا را پيدا کند.
✅بنا بر قاعدهي «بسيطالحقيقة کُلُّ الأشياء و ليس بِشَيئٍ منها»(محقق سبزواري، التعليقات علي الشواهد الربوبيه، ص 464.) آن حقيقت بسيط از يک طرف به جهت وحدت ذاتياش شامل همهي اشياء ميشود و از طرف ديگر چون بسيط الحقيقة است هيچکدام از اشياء نيست و به اين اعتبار با تجلي يک اسم، انسان از تجلي ساير اسماء به صورت اجمال بهرهمند ميشود و به حقِّ مطلق ميرسد، منتها از دريچهي آن اسم خاص.
🔺در رابطه با مقام بسيط الحقيقة بودن حضرت حق و جامعيت آن مقام نسبت به همهي کمالات، حضرت علي علیه السلام در وصف خداوند ميفرمايند: «هُوَ الَّذِي اشْتَدَّتْ نِقْمَتُهُ عَلَى أَعْدَائِهِ فِي سَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ اتَّسَعَتْ رَحْمَتُهُ لِأَوْلِيَائِهِ فِي شِدَّةِ نِقْمَتِه»( - نهج البلاغه، خطبهي 90.) اوست خدايى كه با همهي وسعتى كه رحمتش دارد، كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيرى كه دارد، رحمتش همهي دوستان را فرا گرفته است. چنانچه ملاحظه ميفرماييد حضرت نشان ميدهند که رحمت خداوند براي اوليائش در شدت سختيها واقع است و نقمت و سختي او بر دشمنانش در وسعت رحمت واقع ميشود و اين همان مقام وحدتي است که اضداد را جمع ميکند.
✅👈🏻همهي اين اسماء با ذات اتحاد دارند و تنها در جلوات مختلفاند. به همين جهت به لطف الهي سالک به جايي ميرسد و در وحدانيتي قرار ميگيرد که همهي اسماء آنجا يک نور ميشوند. همهي اسماء را در ذات حق ميبيند که حکما به آن «علم اجمالي در عين کشف تفصيلي» گويند و عرفا آن را «شهودُ المفصلِ مجملاً» ناميدهاند. عرض بنده آن است که ابتدا بايد متوجه بود يک خدا نداريم يک عظمت، يک خدا نداريم يک جلال. خدا همان جلال است منتها به اندازهي ظرفيت سالک و تقاضاي روحاني او خود را به اسم خاص برای او مينماياند بدون آنکه از بقيهي جلوات محرومش کند.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه99
💎#معنی_سلوک_عرفانی
✅👈توصيه به خودسازي به اين معني است که بتوانيد قلب را جهت نظر به حقايق اسماء آزاد نماييد و اين با آزادشدن قلب از اعتباريات و کثرات محقق ميشود تا در نتيجهي آزاد شدن از اعتباریات، آن حقيقتِ وحداني را با نظر به اسماي حُسنايش ملاحظه کنيد و معنی سلوک عرفانی همین است.
🔺سخن عرفا اين است که بايد بتوان از «علم» به «عين» سير کرد و از حروف و مفهوم به نور حقيقتِ «اسم» رسيد. زحمتش در اين حدّ است که بايد از حروف آزاد شد بعد از آن متوجه می شوید حقيقت خودش پيدا است.
✅👈در اين فراز از دعاي سحر متوجه حقيقت و ذات عظمت ميشويد، همان عظمتي که در دعاي کميل مدّ نظر قرار ميدهيد و به ذات احدي اظهار ميداريد: «وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ كُلَّ شَيْءٍ» به نور عظمتات که همهي اشياء را پر کرده. يعني حضرت موليالموحدين علیه السلام هر چيزي را مظهر عظمت الهي مييابند و به جاي آنکه به آن چيز بنگرند از منظر نور عظمت به آن چيز مينگرند. همينطور که هر وقت خواستيد نور را ببينيد فقط بايد به آن نظر کنيد ولي اگر بخواهيد در جايي دیگر دنبالش بگرديد، نميبينيد. شما فوق نظر به محسوسات با نفس ناطقهي خود به نور نظر ميکنيد و آن را مييابيد. همين حالا بدون هرگونه تلاشي نور را در منظر خود داريد و به کمک آن داريد اطراف را مينگريد و اگر پرسيديد نور کو؟ ديگر رابطهتان با آن قطع ميشود و به دنبال چيزي ميگرديد که تماماً پيدا است. گفت:
چو گويد مرغ جان يا هو، بگويد فاخته کوکو
بگويد چون نبردي بو نصيبت انتظار آمد
✅👈ارتباط با حقايق از طريق قلب محقق ميشود نه از طريق فکر به همين جهت ميفرمايند جاي سؤال نيست، جاي نظر کردن است. گفت:
اسرار طريقت نشود حل به سؤال
نِي نيز به درباختن حشمت و مال
وقتي ميپرسيد نور کو؟ ميخواهيد نور را با غير نور ببينيد. معلوم است که نسبت به نور محجوب ميشويد. اين براي سالک يک نقص است ، حتي اگر انتظار داشته باشد به کمک استدلالِ عقلي تا آخر جلو برود. همين عقل استدلالي در مرحلهاي حجاب خواهد بود. مگر خدا گم شده است که ميخواهيد با استدلال پيدايش کنيد؟ تعبير «گمشدگان لب دريا» که حافظ بهکار ميبرد همان کسانياند که در حدّ استدلال متوقف شدهاند. ميگويد چرا ميخواهيد خدا را تا آخر از طريق استدلال بهدست آوريد.
گوهريکز صدف کون و مکان بيرون بود
طلب از گمشدگان لب دريا ميکرد
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه102
💎#عادت_هاي_مشکل_زا
✅عموماً عادتهاي ما در رابطه با نظر به حقايق دو مشکل ايجاد ميکنند. يکي اينکه ميخواهيم حقايق را با ساحت عقلِ استدلالي پيدا کنيم که مسلّم در اين ساحت حقيقت به حجاب ميرود. ميگوييم به اين دليل نور هست که اين ديوار را ميبينم در حاليکه شما از اين طريق نور را نديديد بلکه به نور فکر کرديد، بدون آنکه نفس ناطقهي شما با نور مرتبط شود.
✅مشکل ديگر گرفتارشدن در ساحت حسّ است. وقتي ميپرسيد نور کو؟ به اين معنا است که ميخواهيد از ساحت حسّ باصره نور را ببينيد در حاليکه باصره فقط حدود را درک ميکند. وقتي ميپرسيد کو ديوار؟ از موضوعي سؤال کردهايد که شکل و حدود دارد و چشم به کمک قوهي باصره آن شکل را - که نور به آن ميخورد و منعکس ميشود- ميبيند، در حاليکه نور مثل ديوار نيست، به همين جهت وقتي نفس ناطقه به آن نظر کرد ميتواند آن را بيابد. اين نشان ميدهد شما يک استعداد ديگري غير از قوهي باصره داريد که آن استعداد ميتواند ذات روشنايي را ببيند.
✅روشنترين چيز براي هرکس منِ او است. همينکه بخواهد آن را در ساحتي بنگرد که اشياء را مينگرد خواهد گفت: «منِ مَن کو؟»
🔺همينکه در حضور باشيد من با تمام ادراکاتش در صحنه است و از آنها بهره ميگيرد
🔺اگر به وجودِ خود نظر کرد و فقط رجوع کرد - نه اينکه فکر کند- منِ او در حضور است و او همان حضور خواهد بود.
🔺در رابطه با نظر به خدا - خدايي که از نفس ناطقهي هرکس برايش حاضرتر است- نيز موضوع از اين قرار است. همينکه انسان خود را در حضور آورد با خدا روبهرو است و با نور عظمت مرتبط است.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه104
💎#راه_آزادی_ازهرگونه_شک
✅با طرح موضوعات اسماء الهي جاهلانهترين فکر، فکري است که به حضور خداوند و تجليات نوري حضرت حق شک کند. شکها و شبههها به جهت آن است که افراد را از اول در حجاب راه بردهايم.
👈وقتي راه ارتباط با نور عظمت را يافتيد، آن نور را به خوبي در جمال اميرالمؤمنين علیه السلام ميبينيد، عمده آن است که اسم عظيم را بشناسيد تا در حرکات و سکنات حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام آن را بيابيد و براي هميشه متوجه باشيد عادت به ديدن نور در موضوعاتِ حسّي و يا يافتن آن از طريق استدلال، ما را گرفتار «کوکو؟» ميکند.
👈در مورد اسم عظيمِ خداوند کافي است خودتان را بدون هرگونه ذهنيتي، در حضور نور عظمت بيابيد تا آن نور بر جان شما تجلي کند. هر اسمي قاعدهاش همين است.
👈اينکه شريعت الهي ميفرمايد گناه نکنید براي اين است که با رفع صفات رذيله إنشاءالله به حضور رويد.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه106
💎#برکات_تجلی_اسم_عظيم
✅عرض بنده در رابطه با اسماء الهي اين است که ابتدا بايد مشخص شود کجا بايد به دنبال حقيقت بگرديم، اگر راه مشخص شد همهي شما تلاش لازم را خواهيد کرد. اول بايد بدانيم خودمان را در بيراههها خسته ميکنيم، کافي است در ساحت حضور قرار گيريم در آن صورت مييابيد که با حق مرتبط هستيد و عملاً حق به سراغ شما ميآيد. اگر خداوند به نور عظمت تجلي فرمود يکمرتبه به طرز خاصي احساس تواضع ميکنيد. احساس تواضعي که در مقابل حق داريد مژدهاي است که حق به اسم عظمت بر جان شما تجلي کرده است.
✅همينکه خداوند بر قلب شما عظمت خود را انداخت، با عظمت وَهمي و دروغينی که قوهي واهمه برايتان ساخته، درگير ميشويد. مطابق نور خدا عمل کردن موجب ميشود که آن عظمتِ وَهمي برود و انسان حق را از باطل تشخيص دهد. اين مقام، مقام کسانی است که پس از ايمان به حق با عملي که مطابق آن انجام ميدهند به مقام «عَمِلُوا الصالحات» ميرسند که خداوند در وصف آنها ميفرمايد: «فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى» آنها را درجات عالي هست.
✅براي قلب شما هم همينطور است که وقتي نور اتمِّ خدا تجلي کند ميفهميد زشتيهايي داريد، زيرا انوار الهي حقيقت هرچيزي را روشن ميکند.
🔺در راستاي آنکه ائمه علیهم السلام مظاهر کامل اسم نور الهي هستند، اميرالمؤمنين علیه السلام در معرفي خود ميفرمايند: «مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلََّ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّة». شناخت من به نورانيت، شناخت خداي عزّ و جلّ است و شناخت خداي عزّ و جلّ شناخت من به نورانيّت است.
🔺وقتي متوجه شديم «هُوَ نورٌ» او فقط نور است نظر به حقيقتي معنوي انداختهايم که در حرکات و سکنات اهلالبيت علیهم السلام ميتوانيم آن را ببينيم، ديگر نميگوييم آن نور چيست. مثل آن است که بگوييم جنس تري چيست؟ از طرز سؤال معلوم ميشود که متوجه نيستيم در ديدن تري با ذاتي روبهروئيم که تماماً تري است و جنسِ ديگري ندارد.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه112
💎#نظربه_عالم_به_نور_الهی
✅انسان از طريق عبادات الهي ابتدا با نور حق روبهرو ميشود و إنشاءالله به حضور نور پروردگار ميرود، هرچند ممکن است بعضي در چنين حالتي قرار گيرند و آن را نشناسند. يک مرتبه در مکه يا در حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمهي هدي علیهم السلام متذکر ميشود که خوب است چنين کاري را انجام دهم و يا بروم حقِّ آن آقا را بدهم. از خودتان نميپرسيد اين شعور و بصيرت کجا بود که حالا در شما پيدا شد؟ در آن حالت نور حضرت پروردگار تجلي کرد و شما را منور به چنين تصميمي نمود و در همين رابطه فرمودهاند وقتي زائرِ بيتالله و يا زائر امامان معصوم علیهم السلام از زيارت برگشت، ملائکة الله با او برميگردند، ملائکة الله همان انوار الهياند که بر قلب او تجلي کرده و او با بصيرتي بيشتر به منزل و مأواي خود رجوع ميکند و از آن به بعد در سعهي صدر ديگري بهسر ميبرد.
✅آري خيلي پهلوان ميخواهد که بتواند به جايي برسد که در هر صحنهاي عاليترين جلوهي حضرت رب العالمين را ببيند. ولي وقتي انسان موضوع را شناخت آرامآرام پيش ميرود. مثل اينکه وقتی خطري برايمان پيش ميآيد و ميبينيم چه اندازه خداوند حفظمان کرد و ميگوئيم خدا رحم کرد. در حاليکه وقتي آن خطر پيش نيامده بود که خداوند بيشتر رحم کرده بود. چون ما در حالت طبيعي متوجه حضور خداوند در صحنه نيستيم تازه وقتي لطفش را کمي عقب کشيد متوجه ميشويم چه خطرهايي ما را تهديد ميکرده و خدا حفظ ميکرده است. به جهت آن است که آن نيّر را نميبينيم. وقتي يک اشتباهي ميکنيم و او کمي عقب ميرود نورش را حسّ ميکنيم و متوجه ميشويم چقدر او در جايجاي زندگي ما به نور حفيظِ خود حاضر بوده است. و بر اين اساس اظهار ميداريد: «اللّهم إِنِّي أَسْأَلُكَ بِنُورکَ کُلِّه» و از حضرت حق هرگونه نوري را طلب ميکنيد به اين اعتبار که هر نوري از حضرت مطلق، أنور است.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه117
💎#نظربه_اسم_رحمت
✅مومن در ذيل تجلي نور رحمت يک غصه دارد و آن اينکه حضرتِ رحمت رُخ برگرداند لذا در تمام دعاهاي دههي آخر ماه رمضان يک تقاضا را تکرار ميکنيد که: «أن تَهَبَ لي يقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبي» خدايا! به من يقيني را ببخش که آن يقين همواره همراه قلبم باشد.
🔺رحمت واسعهي حضرت ربالعالمين گاهي به صورت بلا ميآيد تا انسان را از مشکلي خارج کند. امر به معروف ميکنيد از اداره بيرونتان ميکنند، در نتيجه از حرام نجات پيدا ميکنيد، چون رحمت واسعهي حضرت ربالعالمين در همه جا هست و در اينجا به اين صورت ظهور کرد.
🔺هر وقت خواستيد رحمت واسعهي حضرت رب العالمين را ببينيد در آنجاهايي که ضربه خوردهايد بهتر ميتوانيد بيابيد، به شرطي که جهت اصلي انسان اُنس با خدا باشد، سختی هاي پيشآمده در راه خدا، صورت رحمت خاص به خود ميگيرد. هميشه خداوند با اسم رحمت شروع ميکند چون در حديث قدسي فرمود: «سَبَقَت رَحمتي غَضَبي» رحمت من از غضبم جلوتر است. با همين حساب آنجا که ظاهراً سختي و غضب در ميان است رحمت واسعهاش در ميان است.
🔺چون شروع کارها از خدا است و او با رحمت خود شروع ميکند بعد از ده سال ميبينيد چه لطفي در آن محروميت بود و چقدر آن رحمت وسيع بود، در انتها سالک متوجه ميشود هر رحمتي که از حضرت حقّ مطلق صادر شود چنين است و لذا عرض ميکند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّهَا»
✅در فرازي که اظهار ميداريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِمَاتِكَ» و با نظر به کلمات الهي از حضرت حق ميخواهيد که با آن نور بر شما نظر کند، متوجهايد حضرت حق همانطور که اسمائي دارد که آن اسماء حُسنا هستند، کلماتي دارد که آن کلمات، تامّاتاند.
🔺به گفتهي علامه طباطبائي«رحمةاللهعليه» به يک اعتبار تمام عالم کلمات اللهاند. چون «کلمه» عبارت است از آنچه حکايت از باطن کند. همين طور که کلمات بنده حکايتي است از آنچه در ضمير من ميگذرد. کلمات من و شما، جملهاي می شود که جمع آن جملات کتابي را تشکيل ميدهد، سلسلهي وجود نيز کتابهاي متعددي در طول هم هستند. هر عالم از عوالم وجود کتاب مستقلي است با ابواب و آيات و کلمات.
🔺در اين فراز ميخواهيم با خدا از طريق کلماتش روبهرو شويم و هر مخلوقي را کتاب مبين الهي بنگريم که حامل کلمات و حروف معنوي است و در اين صورت است که متوجه ميشويم ذاتي در صحنه است که عين کلمات است و با آن کلمات با ما تکلم ميکند و در نتيجه ما با او به نور اسم کليم مأنوس ميشويم.
🔺از آنجايي که تمام بودن هرچيز به حسب خود آن چيز است و متناسب با آن، مثلاً تمام بودن علم به خالصبودن آن از هر جهلي است، تمامبودن کلام و کلمه نيز به آن است که دلالتش واضح بوده و هيچگونه اجمال و ابهامي در آن نباشد. به حسب درجهي سالک بعضي از کلمات الهي تمام و بعضي اتمّ و تمامتر است و هرچه جنبهي مرآتي کلام در نماياندن حقيقتِ غيب بيشتر باشد آن کلمات تمامتر خواهند بود. رسيدن به مرتبهاي که انسان بتواند کلمات الهي را با جامعيت بيشتر بنگرد به تعالي روح او بستگي دارد.
از خداوند تقاضا ميکني خداوندا! با آن جنبهي تمامتر و اتمِّ کلماتِ خود با ما برخورد بفرما. عملاً از اين طريق تقاضا ميکني تا خداوند را در جلوههاي عوالم برترِ وجود مثل عقول مجرده بنگري که از هرگونه ماده منزه است. تا آنجايي که ميفهمي انوار غيبي و ملائکهي الهي هرکدام مظهر و آينهي يک صفت و يک اسماند و هيچکدام مصداق کامل تمامترين کلمه نيستند مگر انسان کامل که حامل «عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها» است و آينهي تمامنماي صفات و اسماء الهي يعني همان کتاب مبين الهي ميباشد
🔺همانطور که کلام، «هوايي» است که از حنجرهي انسان خارج ميشود و با برخورد با مخارجِ ناي و گلو به صورت حروف و کلمات در ميآيد، ارادهي الهي چون نسيمي بر اعيان ثابته و امکان ذاتي مخلوقات برخورد ميکند و آنها را به ظهور و وجود منوّر ميکند تا محل نمايش کلام الهي باشند و ما را متوجه حضرت حق کنند و از حجابهاي شيطاني برهانند تا مشغول ظاهر عالم نشويم.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه125
💎ادامه ی #نظربه_اسم_رحمت
✅پس از فرازي که گذشت به نور کمال الهي نظر ميکنيد که هر چيزي را به درجهاي که بايد برسد، ميرساند و از خدا ميخواهيد با همان اسم با شما برخورد کند، به همان صورتي که در فرازهاي قبلي گذشت و پس از آن از خداوند ميخواهيد به نور اسماء، آن هم به اکبر آن اسماء بر شما نظر کند تا عاليترين صفات الهي شما را به ميهماني خود ببرد و در سايهي آن اسم با خدا زندگي کنيد و سطر به سطر دفتر سلسلهي وجود را بخواني و با اسم اعظم که انسان کامل است آشنا شوي و ببيني هر مخلوقي که با اسمي ظهور کرده، آن اسم به صورت اعظم نزد انسان کامل است و عالَم همه در مقام جامعيت انسان کامل به نور انسان کامل موجودهستند(همانطور که شما با ديدن يک گُل آن گُل را به صورت مجرد و علمي در نزد خود داريد و آن گل در شما به شما هست و نه به خودش.)
و اگر خداوند خواست به اسم کبير و اکبرِ خود بر شما نظر کند همان نظري را بر ما ارزاني ميکند که نظر مبارک حضرت صاحبالأمر عجل الله تعالی فرجه بر افراد است.
👈انسان کامل همان اسم اعظم است .
✅در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَ كُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّهَا» نظر به نور اسم عزيز داري و آن نحوه از حضور حق در عالم که غالب و قاهر بر هر چيزي است و سلسلهي وجود سراسر مسخّر امر اوست و از اين منظر بر او مينگريد و متوجه ميشويد همهي مبادي تأثير، مظاهر قدرت و عزت اوست و با تجلي آن نور بر جان سالک از يک طرف سالک براي خود قدرت و عزتي نميبيند و از طرف ديگر همهي عزت را در خدا مييابد آن هم به صورتي «اَعَزّ».
✅در فرازي که اظهار ميداريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَ كُلُّ عِلْمِكَ نَافِذٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ» نظر به علم نافذ الهي داريد که هيچ حجابي در مقابل آن نيست و از خدا ميخواهيد بهرهاي از آن علم بر جان شما بيفشاند تا متوجه حضور حق در همهي عالم شويد. علم نافذ خدا اقتضا ميکند که او با همهچيز به فيض منبسطِ خود همراه باشد به همان معني که در قرآن ميفرمايد: «وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِله» و از آنجايي که مخلوقات همه تجليات نور وجود خداونداند، علم خداوند به خودش، علم اوست به همهي اشياء به همان نحوي که به خود علم دارد. اين نوع علم را در اين فراز از خدا طلب ميکنيد و شرط آن نفي هرگونه نظر به خود و انانيت خود است تا خداوند ما را با بقاي خود باقي دارد و علم شهودي الهي براي ما حاصل شود.
✅همهي عالم در امکان ذاتي خود عين اتصال به وجوب ذاتي حقاند و چون هرگز ممکنالوجود از امکان ذاتي خود خارج نميشود، هرگز اتصال به حضرت واجبالوجود منقطع نميگردد و لذا دائماً متصل به فيض حق است. در احاطهي سلطنت مطلقهي او تقاضاي تجلي چنين حقيقتي را بر قلب خود داريد تا بتوانيد اظهار کنيد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِسُلْطَانِكَ كُلِّهِ» و همواره در هرجا سلطنت مطلقهي او را بيابيد.
✅قرآن در وصف خداوند ميفرمايد: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» حضرت حق در هر آني در شأني است و متجلي به اسمي است. سالک به حکم ظرفيت انساني خود طالب تجلي همهي شئونات الهي است و ميخواهد تا حق تعالي با يکيک اسماءاش بر او تجلي کند و به مقام هر يک از آن اسماء محقق شود و قلبش قابليت اسم جامع را پيدا کند تا همهي جبروت و سلطان الهي را درک نمايد. در آن صورت شأن و جبروت الهي هرکدام جدا جدا در حال انسان بسط و تفصيل مييابد و اين همان «صحو» بعد از «محو» و يا «بقاء» بعد از «فنا» است.
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
صفحه133
💎ادامه ی #نظربه_اسم_رحمت
✅ملاحظه فرمودید که:
در هر فرازي از فرازهاي دعاي سحر ابتدا نظر به نورِ اسمي از اسماء الهي کرديد تا خداوند بر اساس آن اسم بر جان شما تجلي کند، سپس دل را به جنبهي متعالي آن اسم معطوف داشتيد تا جايي که دل آنچنان شکوفا شود که از هر جنبهاي از جنبههاي آن اسم متوجه جنبهي متعالي آن اسم گردد چون با توجه به نور توحيد و وحدت تشکيکي وجود، متوجه ميشويد هر جلوهاي از جلوات نور اسماء الهي، مرتبهاي کاملتر را در باطن خود دارد و جهت اُنس با آن مرتبه، طالب رفع حجابايد و اظهار کردید: «هر جلوهاي که از تو باشد، کاملترين و شديدترين است.» سالک در نتيجهي چنين سيري در پرتو نورِ آن اسم، به حقِ مطلق ميرسد و در نهايت اظهار ميدارد: «خدايا از تو به نور آن اسم تو، به صورت کلي تقاضاي توجه دارم.» سالک در اين قسمت نظر به حقِّ مطلق نموده، تا حقِّ مطلق به نور آن اسم بر قلب او تجلي کند. در مسير توحيدي از اين هم جلوتر ميآيد و از اسم خاص به اسم الله می رسد و حقيقت جامعِ همهي اسماء يعني حضرت «الله» را در هر منظري مينگرد.
✅در روش حضوري و انکشافي، قلبِ انسان با «وجود» يا «ذات» روبهرو ميشود و هرجا ذات در ميان باشد قلب انسان بدون هيچ واسطهاي از نور آن بهرهمند ميشود. عمده آن است که بتوانيم قلب را طوري تربيت کنيم که هنر ذاتبيني پيدا کند، در آن حالت خودِ ذات، دليل خود است .
✅ذات خدا با صفاتش متحد است پس خدا، خدايي نيست که جمال دارد بلکه خداوند همان جمال است. پس حضور اسماي الهي در صحنه، عبارت است از حضور حق به صفتي خاص. ميگويي: «خدايا از تو خودت را به نور جمال ميخواهم» چون او همان جمال است. وقتي با نظر به جمال حق، آن نور بر قلب شما تجلي کرد طالبِ شدت بيشتري از آن نور شدید و به همين جهت نظر به «اَجمل» آن نور کرديد و در نهايت با فناي کامل مييابيد که همهي جمال او جميل است.
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»
🌸پایان کتاب🌸
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب #اسماء_حسنا دریچه های نظربه حق
🔰استاداصغرطاهرزاده
💎 #مقدمه
💎 #مقدمه_مولف
💎 #ضرورت_نظربه_اسماءالهي
💎 #تفکردراسماءالهي
جلسه اول
💎 #نظربه_کاملترين_ظهورحق
💎 #تجلي_دعابرقلب_امام
💎 #اسماء_الهی
💎 #رويت_حق_درمظاهر
💎 #اسماء_الهي_مسير_اُنس_باخدا
💎 #اولياءالهي_مظاهراسماءالهي
💎 #آفات_غفلت_ازمظاهرالهي
💎 #نظربه_حق_مطلق
💎 #سختيها_آينهي_نمايش_کاملتراسم_ربّ
جلسه دوم
💎 #ذات_بینی
💎 #وحدت_ذات_باصفات
💎 #ذات_بيني_وايمان_قلبي
💎 #مقام_محسنين_ورؤيت_حقايق
💎 #سيربه_سوی_حقِّ_مطلق
💎 #سيرابراهيمي
💎 #درجهي_سالک_درسوال
💎 #مقام_فنا
💎 #نتيجه_شدت_طلب
💎 #جمع_اسم_جمال_وجلال
جلسه سوم
💎#چگونگی_تجلی_اسماء_الهی_برقلب
💎#معنی_سلوک_عرفانی
💎#عادت_هاي_مشکل_زا
💎#راه_آزادی_ازهرگونه_شک
💎#برکات_تجلی_اسم_عظيم
💎#نظربه_عالم_به_نور_الهی
💎#نظربه_اسم_رحمت
📱 @lobolmizan
📱 @sound_lobolmizan
📱iGap.net/lobolmizan
📱sapp.ir/lobolmizan
📱eitaa.com/lobolmizan