eitaa logo
لب المیزان
5.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
32 ویدیو
176 فایل
🔸 گروه فرهنگی المیزان 🔸استاد اصغر طاهرزاده 💎ارتباط با مدیر کانال @modir_lobolmizan 🔹سروش: Sapp.ir/lobolmizan 🔹ایتا:Eitaa.com/lobolmizan 🌐www.lobolmizan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه117 💎 ✅مومن در ذيل تجلي نور رحمت يک غصه دارد و آن اين‌که حضرتِ رحمت رُخ برگرداند لذا در تمام دعاهاي دهه‌ي آخر ماه رمضان يک تقاضا را تکرار مي‌کنيد که: «أن تَهَبَ لي يقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبي» خدايا! به من يقيني را ببخش که آن يقين همواره همراه قلبم باشد. 🔺رحمت واسعه‌ي حضرت رب‌العالمين گاهي به صورت بلا مي‌آيد تا انسان را از مشکلي خارج کند. امر به معروف مي‌کنيد از اداره بيرون‌تان مي‌کنند، در نتيجه از حرام نجات پيدا مي‌کنيد، چون رحمت واسعه‌ي حضرت رب‌العالمين در همه جا هست و در اين‌جا به اين صورت ظهور کرد. 🔺هر وقت خواستيد رحمت واسعه‌ي حضرت رب العالمين را ببينيد در آن‌جاهايي که ضربه خورده‌ايد بهتر مي‌توانيد بيابيد، به شرطي که جهت اصلي انسان اُنس با خدا باشد، سختی ‌هاي پيش‌آمده در راه خدا، صورت رحمت خاص به خود مي‌گيرد. هميشه خداوند با اسم رحمت شروع مي‌کند چون در حديث قدسي فرمود: «سَبَقَت رَحمتي غَضَبي» رحمت من از غضبم جلوتر است. با همين حساب آن‌جا که ظاهراً سختي و غضب در ميان است رحمت واسعه‌اش در ميان است. 🔺چون شروع کارها از خدا است و او با رحمت خود شروع مي‌کند بعد از ده سال مي‌بينيد چه لطفي در آن محروميت بود و چقدر آن رحمت وسيع بود، در انتها سالک متوجه مي‌شود هر رحمتي که از حضرت حقّ مطلق صادر شود چنين است و لذا عرض مي‌کند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّهَا» ✅در فرازي که اظهار مي‌داريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِمَاتِكَ» و با نظر به کلمات الهي از حضرت حق مي‌خواهيد که با آن نور بر شما نظر کند، متوجه‌ايد حضرت حق همان‌طور که اسمائي دارد که آن اسماء حُسنا هستند، کلماتي دارد که آن کلمات، تامّات‌اند. 🔺به گفته‌ي علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» به يک اعتبار تمام عالم کلمات الله‌اند. چون «کلمه» عبارت است از آنچه حکايت از باطن کند. همين طور که کلمات بنده حکايتي است از آنچه در ضمير من مي‌گذرد. کلمات من و شما، جمله‌اي می شود که جمع آن‌ جملات کتابي را تشکيل مي‌دهد، سلسله‌ي وجود نيز کتاب‌هاي متعددي در طول هم هستند. هر عالم از عوالم وجود کتاب مستقلي است با ابواب و آيات و کلمات. 🔺در اين فراز مي‌خواهيم با خدا از طريق کلماتش روبه‌رو شويم و هر مخلوقي را کتاب مبين الهي بنگريم که حامل کلمات و حروف معنوي است و در اين صورت است که متوجه مي‌شويم ذاتي در صحنه است که عين کلمات است و با آن کلمات با ما تکلم مي‌کند و در نتيجه ما با او به نور اسم کليم مأنوس مي‌شويم. 🔺از آن‌جايي که تمام بودن هرچيز به حسب خود آن چيز است و متناسب با آن، مثلاً تمام بودن علم به خالص‌بودن آن از هر جهلي است، تمام‌بودن کلام و کلمه نيز به آن است که دلالتش واضح بوده و هيچ‌گونه اجمال و ابهامي در آن نباشد. به حسب درجه‌ي سالک بعضي از کلمات الهي تمام و بعضي اتمّ و تمام‌تر است و هرچه جنبه‌ي مرآتي کلام در نماياندن حقيقتِ غيب بيشتر باشد آن کلمات تمام‌تر خواهند بود. رسيدن به مرتبه‌اي که انسان بتواند کلمات الهي را با جامعيت بيشتر بنگرد به تعالي روح او بستگي دارد. از خداوند تقاضا مي‌کني خداوندا! با آن جنبه‌ي تمام‌تر و اتمِّ کلماتِ خود با ما برخورد بفرما. عملاً از اين طريق تقاضا مي‌کني تا خداوند را در جلوه‌هاي عوالم برترِ وجود مثل عقول مجرده بنگري که از هرگونه ماده منزه است. تا آن‌جايي که مي‌فهمي انوار غيبي و ملائکه‌ي الهي هرکدام مظهر و آينه‌ي يک صفت و يک اسم‌اند و هيچ‌کدام مصداق کامل تمام‌ترين کلمه نيستند مگر انسان کامل که حامل «عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها» است و آينه‌ي تمام‌نماي صفات و اسماء الهي يعني همان کتاب مبين الهي مي‌باشد 🔺همان‌طور که کلام، «هوايي» است که از حنجره‌ي انسان خارج مي‌شود و با برخورد با مخارجِ ناي و گلو به صورت حروف و کلمات در مي‌آيد، اراده‌ي الهي چون نسيمي بر اعيان ثابته و امکان ذاتي مخلوقات برخورد مي‌کند و آن‌ها را به ظهور و وجود منوّر مي‌کند تا محل نمايش کلام الهي باشند و ما را متوجه حضرت حق کنند و از حجاب‌هاي شيطاني برهانند تا مشغول ظاهر عالم نشويم. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه125 💎ادامه ی ✅پس از فرازي که گذشت به نور کمال الهي نظر مي‌کنيد که هر چيزي را به درجه‌اي که بايد برسد، مي‌رساند و از خدا مي‌خواهيد با همان اسم با شما برخورد کند، به همان صورتي که در فرازهاي قبلي گذشت و پس از آن از خداوند مي‌خواهيد به نور اسماء، آن هم به اکبر آن اسماء بر شما نظر کند تا عالي‌ترين صفات الهي شما را به ميهماني خود ببرد و در سايه‌ي آن اسم با خدا زندگي کنيد و سطر به سطر دفتر سلسله‌ي وجود را بخواني و با اسم اعظم که انسان کامل است آشنا شوي و ببيني هر مخلوقي که با اسمي ظهور کرده، آن اسم به صورت اعظم نزد انسان کامل است و عالَم همه در مقام جامعيت انسان کامل به نور انسان کامل موجودهستند(همان‌طور که شما با ديدن يک گُل آن گُل را به صورت مجرد و علمي در نزد خود داريد و آن گل در شما به شما هست و نه به خودش.) و اگر خداوند خواست به اسم کبير و اکبرِ خود بر شما نظر کند همان نظري را بر ما ارزاني مي‌کند که نظر مبارک حضرت صاحب‌الأمر عجل الله تعالی فرجه بر افراد است. 👈انسان کامل همان اسم اعظم است . ✅در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَ كُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّهَا» نظر به نور اسم عزيز داري و آن نحوه از حضور حق در عالم که غالب و قاهر بر هر چيزي است و سلسله‌ي وجود سراسر مسخّر امر اوست و از اين منظر بر او مي‌نگريد و متوجه مي‌شويد همه‌ي مبادي تأثير، مظاهر قدرت و عزت اوست و با تجلي آن نور بر جان سالک از يک طرف سالک براي خود قدرت و عزتي نمي‌بيند و از طرف ديگر همه‌ي عزت را در خدا مي‌يابد آن هم به صورتي «اَعَزّ». ✅در فرازي که اظهار مي‌داريد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَ كُلُّ عِلْمِكَ نَافِذٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ» نظر به علم نافذ الهي داريد که هيچ حجابي در مقابل آن نيست و از خدا مي‌خواهيد بهره‌اي از آن علم بر جان شما بيفشاند تا متوجه حضور حق در همه‌ي عالم شويد. علم نافذ خدا اقتضا مي‌کند که او با همه‌چيز به فيض منبسطِ خود همراه باشد به همان معني که در قرآن مي‌فرمايد: «وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِله» و از آن‌جايي که مخلوقات همه تجليات نور وجود خداوند‌اند، علم خداوند به خودش، علم اوست به همه‌ي اشياء به همان نحوي که به خود علم دارد. اين نوع علم را در اين فراز از خدا طلب مي‌کنيد و شرط آن نفي هرگونه نظر به خود و انانيت خود است تا خداوند ما را با بقاي خود باقي دارد و علم شهودي الهي براي ما حاصل شود. ✅همه‌ي عالم در امکان ذاتي خود عين اتصال به وجوب ذاتي حق‌اند و چون هرگز ممکن‌الوجود از امکان ذاتي خود خارج نمي‌شود، هرگز اتصال به حضرت واجب‌الوجود منقطع نمي‌گردد و لذا دائماً متصل به فيض حق است. در احاطه‌ي سلطنت مطلقه‌ي او تقاضاي تجلي چنين حقيقتي را بر قلب خود داريد تا بتوانيد اظهار کنيد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِسُلْطَانِكَ كُلِّهِ» و همواره در هرجا سلطنت مطلقه‌ي او را بيابيد. ✅قرآن در وصف خداوند مي‌فرمايد: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» حضرت حق در هر آني در شأني است و متجلي به اسمي است. سالک به حکم ظرفيت انساني خود طالب تجلي همه‌ي شئونات الهي است و مي‌خواهد تا حق تعالي با يک‌يک اسماء‌اش بر او تجلي کند و به مقام هر يک از آن اسماء محقق شود و قلبش قابليت اسم جامع را پيدا کند تا همه‌ي جبروت و سلطان الهي را درک نمايد. در آن صورت شأن و جبروت الهي هرکدام جدا جدا در حال انسان بسط و تفصيل مي‌يابد و اين همان «صحو» بعد از «محو» و يا «بقاء» بعد از «فنا» است. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه133 💎ادامه ی ✅ملاحظه فرمودید که: در هر فرازي از فرازهاي دعاي سحر ابتدا نظر به نورِ اسمي از اسماء الهي ‌کرديد تا خداوند بر اساس آن اسم بر جان شما تجلي کند، سپس دل را به جنبه‌ي متعالي آن اسم معطوف ‌داشتيد تا ‌جايي که دل آنچنان شکوفا ‌شود که از هر جنبه‌اي از جنبه‌هاي آن اسم متوجه جنبه‌ي متعالي آن اسم گردد چون با توجه به نور توحيد و وحدت تشکيکي وجود، متوجه مي‌شويد هر جلوه‌اي از جلوات نور اسماء الهي، مرتبه‌اي کامل‌تر را در باطن خود دارد و جهت اُنس با آن مرتبه‌، طالب رفع حجاب‌ايد و اظهار کردید: «هر جلوه‌اي که از تو باشد، کامل‌ترين و شديدترين است.» سالک در نتيجه‌ي چنين سيري در پرتو نورِ آن اسم، به حقِ مطلق مي‌رسد و در نهايت اظهار مي‌دارد: «خدايا از تو به نور آن اسم تو، به صورت کلي تقاضاي توجه دارم.» سالک در اين قسمت نظر به حقِّ مطلق نموده، تا حقِّ مطلق به نور آن اسم بر قلب او تجلي کند. در مسير توحيدي از اين هم جلوتر مي‌آيد و از اسم خاص به اسم الله می رسد و حقيقت جامعِ همه‌ي اسماء يعني حضرت «الله» را در هر منظري مي‌نگرد. ✅در روش حضوري و انکشافي، قلبِ انسان با «وجود» يا «ذات» روبه‌رو مي‌شود و هرجا ذات در ميان باشد قلب انسان بدون هيچ واسطه‌اي از نور آن بهره‌مند مي‌شود. عمده آن است که بتوانيم قلب را طوري تربيت کنيم که هنر ذات‌بيني پيدا کند، در آن حالت خودِ ذات، دليل خود است . ✅ذات خدا با صفاتش متحد است پس خدا، خدايي نيست که جمال دارد بلکه خداوند همان جمال است. پس حضور اسماي الهي در صحنه، عبارت است از حضور حق به صفتي خاص. مي‌گويي: «خدايا از تو خودت را به نور جمال مي‌خواهم» چون او همان جمال است. وقتي با نظر به جمال حق، آن نور بر قلب شما تجلي کرد طالبِ شدت بيشتري از آن نور شدید و به همين جهت نظر به «اَجمل» آن نور کرديد و در نهايت با فناي کامل مي‌يابيد که همه‌ي جمال او جميل است. «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته» 🌸پایان کتاب🌸 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan