eitaa logo
لب المیزان
5.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
32 ویدیو
176 فایل
🔸 گروه فرهنگی المیزان 🔸استاد اصغر طاهرزاده 💎ارتباط با مدیر کانال @modir_lobolmizan 🔹سروش: Sapp.ir/lobolmizan 🔹ایتا:Eitaa.com/lobolmizan 🌐www.lobolmizan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚خلاصه کتاب دریچه های نظربه حق (شرحی بردعای سحر) 🔰استاداصغرطاهرزاده صفحه55 💎 ✅👈در رابطه با ذات‌بيني، از همه مهم‌تر سوره‌ي توحيد است، چون آن سوره اشاره به ذات اَحديت دارد. مي‌دانيد که «اَحد» آن واحدي است که دومي در کنارش نيست، فقط اوست و ديگر هيچ، پس نمي‌توان به کمک غيرِ خودش، يگانگي‌اش را شناخت. برعکسِ واحدِ عددي که واحد است در مقابل چيزي که کنارش هست. مثل اين‌که مي‌گوييم اين يک سيب است در مقابل سيب‌هاي ديگر، ولي در مقابل ذات اَحدي، ديگري وجود ندارد تا نسبت به ديگران يگانگي او را پيدا کنيم، بلکه فقط بايد بتوانيم ذات اَحدي را به عنوان اسمي از اسماء الهي، با رؤيت قلبي ببينيم. ✅حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام در اولين خطبه‌ي نهج‌البلاغه مي‌فرمايند: «كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ» کمال توحيد و خالص‌ديدن خدا، آن است که او را جدا از هر صفاتي ببيني و هر صفتي را از او نفي کني. «لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ، وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ» چون هر صفتي نشان مي‌دهد غير موصوف است و هر موصوفي نشان مي‌دهد غير از صفت است، همان‌طور که حيات براي دست من غير از دست من است. «فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ» پس هرکس خداي سبحان را به چيزي وصف کرد، آن چيز را هم‌طراز خدا قرار داد، و لذا او را دوتا کرد و در اين حال او را جزء‌جزء کرده است. «وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ» و هرکس خدا را جزء‌جزء دانست به او جاهل است، و هرکس به خدا جاهل است به او اشاره مي‌کند و هرکس به او اشاره کند براي او حدّ قائل شده است و هرکس براي او حدّ قائل شود او را متعدد پندارد. «وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ» و هرکس بگويد خداوند در کجاست، او خدا را در کنار چيزي تصور کرده است و هرکس بگويد بر کجاست، او جايي را تصور کرده که خدا در آن‌جا نيست. «كَائِنٌ لا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لا عَنْ عَدَمٍ» خداوند واقع است ولي نه اين‌که حادث شده باشد، موجود است اما نه اين‌که بَعد از نيستي ايجاد شده (عين بودن است). «مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لا بِمُزَايَلَةٍ» با هرچيزي هست، اما نه آن‌که عين آن چيز باشد، و غير هرچيزي است اما نه آن‌که جدا از آن باشد. ملاحظه فرموديد که حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام چگونه ما را از هرگونه تصوري که مانع رؤيت اَحد باشد آزاد مي‌کنند تا بتوانيم استعداد ذات‌بيني خود را تربيت کنيم و قلب ما بتواند با نور حضرت حق روبه‌رو گردد. ✅👈ذات أحدي چون جلوه کند همان ذات است در صفتي خاص و لذا به آن ذات که با صفتي خاص جلوه کند «اسم» مي‌گويند و اگر قلب طوري تربيت شود که بتواند با ذات روبه‌رو شود، عملاً با اسماء الهي روبه‌رو مي‌گردد و آن «اسماء» همان ذات‌اند، به جلوه‌اي خاص و اين است که قلب انسان ذات کبريايي را مي‌بيند و يا ذات سبحان‌اللهي را مشاهده مي‌کند ولي اگر در ذات‌بيني تربيت نشده باشد، در مسيري قرار مي‌گيرد که مي‌خواهد از اثر پي به مؤثر ببرد و هرگز با هيچ اسمي روبه‌رو نمي‌شود. ✅👈عنايت داشته باشيد که نظر به ذات أحدي غير از تفکر در کُنه ذات است که بخواهيم جنس ذات را بدانيم، آنچه در روايات نهي شده، به تعبير امام خميني«رحمة‌الله‌عليه»؛ «تفکر در کنه ذات و کيفيت آن است». اين‌که روايت مي‌فرمايد؛ «تَكَلَّمُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ وَ لا تَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ فَإِنَّ الْكَلامَ فِي اللَّهِ لا يَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلاّ تَحَيُّراً»،(«اصول کافي»، ج 1، ص 125.) در رابطه با خلق خدا سخن بگوييد، نه در مورد خدا، زيرا کلام در خدا جز تحيّر به‌بار نمي‌آورد. خود دلالت دارد بر آن‌که مقصود، تکلّم در اکتناه ذات و کيفيت آن است، به مناسبت دليلي که آورده، و إلاّ تکلّم در اثبات ذات و ساير کمالات و توحيد و تنزيهِ آن موجب حيرت نگردد. 📱 @lobolmizan 📱 @sound_lobolmizan 📱iGap.net/lobolmizan 📱sapp.ir/lobolmizan 📱eitaa.com/lobolmizan