.
✍قیمت دلار رو بالا میبرن و ارزش پول ملی رو کاهش میدن بعد مدعی میشن قیمت بنزین با دلاری فلان قدر میشه لیتری ۳۰ هزارتومن!.
خب قیمت دلار رو پایین بیارید تا قیمت بنزین هم پایین بیاد که مجبور نباشید این مقدار یارانه بدید.
قبلا مفصل در این مورد توضیح دادم اینم لینکش👇👇👇👇
https://eitaa.com/fori_sarasari/63754
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ رسایی: یک جریانی که ۸ سال کشور را به قهقرا برد امروز کنار گوش رئیس جمهور ایستاده است
نماینده مردم تهران در صحن علنی مجلس:
🔹مسئله یک نفر نیست مسئله یک جریان است که ۸ سال کشور را به قهقرا برد و امروز کنار گوش رئیس جمهور ایستاده است.
🔹برق قطع می شود آب قطع میشود نان گران می شود همه چیز دارد گران میشود چون آنجا یک عده مشورت میدهند که باید برویم دستمان را جلوی غرب دراز بکنیم؛ مسئله فرد نیست.
✍جناب آقای قالیباف این دفاع زیر پوستی و همه جانبه شما از اشتباهات دولت از جمله معاونت غیرقانونی راهبردی و تغییر قانون انتصاب مشاغل حساس به نفع یک نفر مثل ظریف ، حرکت در جهت وفاق نیست، حمایت از بی قانونیست.
شما نماینده مردم هستید نه دولت!
مردم میبینند و میفهمند.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ رسایی خطاب به قالیباف:
🔹چرا موضوع تخلف رییس جمهور در ممنوعیت انتصاب دوتابعیتیها را به اسم سهشنبههای نظارتی از دستور خارج کردید؟
یک جایی در آییننامه نشان بدهید چیزی به اسم سهشنبههای نظارتی، چهارشنبههای درایتی، دوشنبههای ملاقاتی ... آمده باشد!
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
.
♻️ دستور جلسهای که ذبح شد!
علیرغم اینکه قرائت گزارش کمیسیون امنیت ملی درباره تخلف رئیس جمهور درباره انتصاب غیرقانونی ظریف در دستور هفته بود و باید دیروز (سهشنبه) قرائت میشد، جلسه دیروز تعطیل و موضوع مذکور هم بر خلاف آییننامه از دستور امروز خارج شد!
👈 کانال حمید رسایی:
eitaa.com/rasaee
.
♨️ دلار نیما از مرز ۵۱ هزار تومان عبور کرد
🔹قیمت دلار نیما که در ابتدای تشکیل دولت چهاردهم در کانال ۴۵ هزار تومان بود همچنان درحال پیشتازی است و امروز ۵۱ هزار و ۲۵ تومان قیمت خورده است.
✍میگویند ریشه تورم ناترازی بانکها و رشد نقدینگیست.
جای دور نروید دشمن در خانه است...
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ دلیل کنار گذاشتن دلار توسط سایر کشورها از مبادلات تجاری
🔹کاتلین تایسون، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا و کارشناس سیستم مالی، جواب این سوال رو میدهد.
✍اما دولت جمهوری اسلامی ایران هنوز ارز مسافرتی حجاج رو هم به دلار پرداخت میکنه چه برسه به تعاملات تجاری🙂
چون امروز دولت خودش بزرگترین دلال دلار شده!
عزمی وجود نداره...
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ ثابتی، عضو مجمع نمایندگان استان تهران: در بحث گرانی خودرو ، سایپا و ایران خودرو هر زمان که بخواهند افزایش قیمت می دهند و به اسم شورای رقابت، مکانیزم های عجیب و غریبی درست کرده و هیچ کس نمی تواند حرف بزند.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
♨️رییس شورای اطلاع رسانی دولت:
🔹وام ازدواج و وام فرزندآوری تاثیری در ازدواج و فرزندآوری ندارد. چون آمار کمتر شده!
✍اینهای که شما گفتی نتیجه و دستاورد ترویج فرهنگ بی حجابی و بی بندوباری در جامعهست که عاملینش هم خود شما و هم فکرهای شما بودن که از اغتشاشات و این جریان شیطانی حمایت کردید و متاسفانه امروز در بدنه دولت وفاق هم حضور دارید!
هر کسی هم اعتراضی کنه انگ ضد وفاق و ضد اتحاد بهش میزنید.
وفاق بین ما و امثال شما؟ ابدا...
البته از کسی که با مفسدین اقتصادی امثال شهرام جزایری کله پاچه میخوره اینکه بگه این وامها بی تاثیر در این امور هست دور از انتظار نیست.
عددی نیست پیش شماها...
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
.
♨️ گروسی: ایران درخواست توقف غنیسازی تا ۶۰ درصد را پذیرفت
🔹مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نشست شورای حکام اعلام کرد که ایران درخواست آژانس برای توقف غنیسازی به سطح ۶۰ درصد را قبول کرد.
✍این ایران پذیرفت یعنی دقیقا کی پذیرفت؟
مگر نباید مطابق قانون اقدام راهبردی مجلس عمل بشه؟
این که دور زدن قانون توسط دولت هست!
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ رهبر انقلاب: حوزههای علمیه باید پاسخگوی مسائل جدید باشند
🔹امام خامنهای در دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعهالزهرا: حوزه علمیه از لوازم حاکمیت دینی است. حوزههای علمیه باید بهروز و پاسخگوی مسائل جدید باشند.۱۴٠۳/۸/۳٠
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ رهبر انقلاب: حوزههای علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیدههای جدید و مختلفی همچون مسائل پولی و اقتصادی و رمزارزها نظر بدهند. دین درباره همه این مسائل، فکر، راهنمایی و منطق و سرمشق دارد؛ باید این سرمشق را پیدا کرد و روی آن کار کرد.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
🤲 دعای #مرزبانان 🤲
صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام
ترجمه استاد حسین انصاریان
﴿1﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ .
(1) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و به عزّتت مرزهای مسلمانان را محکم و استوار ساز و به نیرویت نگهبانان مرزها را توانایی بخش و عطایای آنان را به توانگریات کامل و سرشار کن.
﴿2﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ .
(2) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و تعدادشان را بیافزا و سلاحشان را تیز و برّا کن و اطراف و جوانبشان را محکم و نفوذناپذیر ساز و جمعشان را به هم پیوند ده و کارشان را رو به راه کن و آذوقه آنان را پیدرپی برسان و سختیهایشان را به تنهایی کارساز باش و به یاری خود نیرومندشان ساز و به شکیبایی مددشان ده و آنان را در چارهجویی، دقّت نظر عنایت کن.
﴿3﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ .
(3) خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آنچه را به آن، جاهلاند به آنان بشناسان؛ و آنچه را نمیدانند، به آنان بیاموز؛ و آنچه را بینش ندارند، نسبت به آن بینا و آگاهشان کن.
﴿4﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ أَعْيُنِهِمْ ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْاِدْبَارِ ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ .
(4) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای خدعهگر فریبکار را از خاطرشان ببر و اندیشۀ مال فتنهانگیز را از صفحه دلشان محو کن و بهشت را برابر چشمشان قرار ده و آنچه را در بهشت فراهم کردهای از مساکن ابدی و سراهای ارجمند و حوریان زیباروی و نهرهای روان شده با آشامیدنیهای رنگارنگ و درختانی با شاخ و برگ آویخته، همراه با میوههای گوناگون، در برابر دیدگانشان بنمایان تا هیچ کدام از آنان آهنگ پشت کردن به دشمن نکند و فکر گریز از هماورد را به خاطرش نگذراند.
﴿5﴾ اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ ، وَ حَيِّرْهُمْ فِي سُبُلِهِمْ ، وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ ، وَ اقْبِضْ أَيْدِيَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ ، وَ اقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ .
(5) خدایا! به سبب آن امور، دشمنانشان را در هم شکن و دست قدرت آن نابکاران را از ایشان جدا ساز و بین دشمن و جنگ افزارشان فاصله انداز و بندهای دلشان را از جا بر کن و میان آنان و آذوقههایشان دوری انداز و در فنون جنگیشان سرگردانشان ساز و از مقصدشان گمراهشان کن و کمک را از آنان بِبُر و از تعدادشان بکاه و دلشان را از بیم و ترس پر کن و قدرتشان را از فعّالیّت برضد مرزداران باز دار و زبانشان را از سخن علیه آنان ببند و با شکست خوردنشان، گروه پشت سرشان را پراکنده ساز و شکست آنان را مایۀ عبرت دیگران کن و با خواری و زبونی آنان، آرزوهای کسانی را که پس از آنهایند قطع کن.
👇👇👇
🤲 ادامه دعای #مرزبانان 🤲
﴿6﴾ اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ ، وَ يَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ ، وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ ، لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِي قَطْرٍ ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِي نَبَاتٍ .
(6) خدایا! زنانشان را عقیم ساز و صلب مردانشان را خشک کن و نسل چهارپایان و گاو و گوسفندشان را قطع فرما، به آسمانشان اجازه باریدن و به زمینشان رخصت روییدن مده.
﴿7﴾ اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِكَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِيَارَهُمْ ، وَ ثَمِّرْ بِهِ أَمْوَالَهُمْ ، وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِكَ ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ بِكَ حَتَّى لَا يُعْبَدَ فِي بِقَاعِ الْأَرْضِ غَيْرُكَ ، وَ لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَةٌ دُونَكَ .
(7) خدایا! به این امور تدبیر مسلمانان را نیرو بخش و شهرهایشان را استوار ساز و اموالشان را فزونی ده و خاطرشان را از جنگ با دشمن برای بندگیات و از کارزار با آنان برای خلوت کردن جهت راز و نیاز با خودت آسوده کن؛ تا در سراسر زمین جز تو پرستش نشود و صورتی از آنان جز برای تو به خاک نساید.
﴿8﴾ اللَّهُمَّ اغْزُ بِكُلِّ نَاحِيَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ، وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِكَةٍ مِنْ عِنْدِكَ مُرْدِفِينَ حَتَّى يَكْشِفُوهُمْ إِلَى مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِي أَرْضِكَ وَ أَسْراً ، أَوْ يُقِرُّوا بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ .
(8) خدایا! هر ناحیه از مسلمانان را، به جنگ با مشرکانی که در برابرشان هستند بدار؛ و آنان را از جانب خود به فرشتگانی که پیاپی درآیند مدد فرما؛ تا دشمنان را به دورترین برهوتِ دورافتادۀ زمین فراری دهند؛ و با کشتن و اسارتشان، زمینت را از لوث وجود آنان خالی کرده و پاک نمایند؛ یا این که اقرار کنند به این که تو خدایی و غیر تو خدایی نیست، تنهایی و همتا نداری.
﴿9﴾ اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ أَعْدَاءَكَ فِي أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْكِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّيَالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْكِ ، الَّذِينَ تَخْفَى أَسْمَاؤُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ ، وَ قَدْ أَحْصَيْتهم بِمَعْرِفَتِكَ ، وَ أَشْرَفْتَ عَلَيْهِمَ بِقُدْرَتِكَ .
(9) خدایا! این سرنوشت را بر همۀ دشمنانت عمومیت بده؛ در اطراف همۀ کشورها، از هند و روم و ترک و خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سقالبه و دیالمه و دیگر طوایف مشرکین، آنان که نام و نشان و اوصافشان بر ما پنهان است و تو به دانش خود آنان را شماره کردهای و به قدرتت به آنان آگاهی.
﴿10﴾ اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكِينَ بِالْمُشْرِكِينَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِينَ ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَيْهِمْ .
(10) خدایا! مشرکان را از دستیابی به سرزمین مسلمانان به دیگر مشرکان گرفتار ساز و آنان را با کاستن عددشان، از کاستن مسلمانان مورد مواخذه و سرزنش قرار نده و با پراکنده کردن آنان، از گردآمدنشان برضد مسلمانان بازدار.
﴿11﴾ اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَةِ ، وَ أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّةِ ، وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِيَالِ ، وَ أَوْهِنْ أَرْكَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَةِ الرِّجَالِ ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَةِ الْأَبْطَالِ ، وَ ابْعَثْ عَلَيْهِمْ جُنْداً مِنْ مَلَائِكَتِكَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِكَ كَفِعْلِكَ يَوْمَ بَدْرٍ ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ ، وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ .
(11) خدایا! دلهایشان را از آرامش تهی ساز و بدنهایشان را از توانایی بیبهره کن و قلوبشان را از چارهجویی غافل ساز و اندامشان را از ایستادن در برابر رجال اسلام سست کن. آنان را از کوبیدن دلیران بترسان و سپاهی از فرشتگانت با عذابی از عذابهایت را برضد آنان برانگیز؛ مانند کاری که روز جنگ بدر انجام دادی (اشاره به آیه 123 سوره آل عمران) تا به این سبب بنیانشان را قطع کنی و نیرو و اسلحۀ تیزشان را از بیخ و بن درو کنی و نفراتشان را پراکنده سازی.
👇👇👇
🤲 ادامه دعای #مرزبانان 🤲
﴿12﴾ اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِيَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ ، وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ ، وَ أَلِحَّ عَلَيْهَا بِالْقُذُوفِ ، وَ افْرَعْهَا بِالُْمحُولِ ، وَ اجْعَلْ مِيَرَهُمْ فِي أَحَصِّ أَرْضِكَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ ، وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ ، أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِيمِ وَالسُّقْمِ الْأَلِيمِ .
(12) خدایا! آبهای آنان را به وبا (از معجزات حضرت سجّاد علیهالسلام است که قرنها قبل از پاستور به وجود میکرب اشاره فرموده است) و خوراکشان را به بیماریها مخلوط کن و شهرهایشان را به زمین فروبر و پیوسته بر آن شهرها سنگ و ریگ بباران و به قحطی و خشک سالی بکوبان و آذوقۀ آنان را در خالیترین و دورترین زمین قرار ده و دژهای آن زمین را از حفاظت آنان منع کن و آنها را به گرسنگی دائم و بیماری دردناک دچار ساز.
﴿13﴾ اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِكَ ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِكَ لِيَكُونَ دِينُكَ الْأَعْلَى وَ حِزْبُكَ الْأَقْوَى وَ حَظُّكَ الْأَوْفَى فَلَقِّهِ الْيُسْرَ ، وَ هَيِّىْ لَهُ الْأَمْرَ ، وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ ، وَ تَخَيَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ ، وَ اسْتَقْوِ لَهُ ، الظَّهْرَ ، وَ أَسْبِغْ عَلَيْهِ فِي النَّفَقَةِ ، وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشَاطِ ، وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَةَ الشَّوْقِ ، وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ ، وَ أَنْسِهِ ذِكْرَ الْاَهْلِ وَ الْوَلَدِ .
(13) خدایا! هر رزمندهای از اهل آیینت یا مجاهدی از پیروان سنّتت که با آنان جنگ کند تا دینت برتر و حزب و گروهت نیرومندتر و نصیب دوستانت کاملتر باشد، پس برایش سهولت و آسانی انداز و کار را برایش آماده ساز و پیروزیاش را عهدهدار باش و برای او یاران و همنشینان برگزین و پشتش را قوی کن و درآمدش را کامل فرما و او را به نشاط و خرّمی بهرهمند ساز و آتش شوق به دنیا و مال و منال را از او فرو نشان و از اندوه تنهایی پناه ده و یاد زن و فرزند را از خاطرش بزدای.
﴿14﴾ وَ أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّيَّةِ ، وَ تَوَلَّهُ بِالْعَافِيَةِ ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلَامَةَ ، وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ ، وَ أَلْهِمْهُ الْجُرْأَةَ ، وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّةَ ، وَ أَيِّدْهُ بِالنُّصْرَةِ ، وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ وَ السُّنَنَ ، وَ سَدِّدْهُ فِي الْحُكْمِ، وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّيَاءَ ، وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ ، وَ اجْعَلْ فِكْرَهُ وَ ذِكْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ اِقَامَتَهُ ، فِيِكَ وَ لَكَ .
(14) و حسن نیت را برایش انتخاب کن و سلامت و تندرستیاش را عهدهدار شو و بیعیبی و بیآفتی را همراهش کن و از ترسیدن نگاهش دار و جرأت را به او الهام کن و نیرومندی را روزیاش فرما و او را به پیروزی یاری ده و راهها و روشهای اسلامی را به او بیاموز و راه شایسته را در داوری کردن به او بنما و ریا را از او برطرف کن و از شهرت و خودنمایی رهایش ساز و اندیشه و ذکر و مسافرت و ماندگاریاش را در راه خشنودی خود و برای خود قرار ده.
﴿15﴾ فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّكَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِي عَيْنِهِ ، وَ صَغِّرْ شَأْنَهُمْ فِي قَلْبِهِ ، وَ أَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ ، وَ لَا تُدِلْهُمْ مِنْهُ ، فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَةِ ، وَ قَضَيْتَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ فَبَعْدَ أَنْ يَجْتَاحَ عَدُوَّكَ بِالْقَتْلِ ، وَ بَعْدَ أَنْ يَجْهَدَ بِهِمُ الْأَسْرُ ، وَ بَعْدَ أَنْ تَأْمَنَ أَطْرَافُ الْمُسْلِمِينَ ، وَ بَعْدَ أَنْ يُوَلِّيَ عَدُوُّكَ مُدْبِرِينَ .
(15) پس هرگاه با دشمنان تو و دشمنان خودش روبهرو شود عددشان را در نظرش اندک نما و مقامشان را در دل او کوچک ساز و او را بر آنان پیروزی ده و دشمنان را بر او پیروز مکن؛ و اگر زندگی او را به نیک بختی پایان دادی و شهادت را برایش مقدّر فرمودی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن ریشهکن سازد و پس از آن باشد که اسارت به دست مسلمانان، آن نابکاران را به رنج و زحمت افکند و به دنبال آن باشد که اطراف و جوانب سرزمینهای مسلمین ایمنی یابد و پس از آن باشد که دشمنانت به میدان جنگ پشت کرده و شکستخورده بازگردند.
👇👇👇
🤲 ادامه دعای #مرزبانان 🤲
﴿16﴾ اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِياً أَوْ مُرَابِطاً فِي دَارِهِ ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِيهِ فِي غَيْبَتِهِ ، أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَةٍ مِنْ مَالِهِ ، أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ ، أَوْ شَحَذَهُ عَلَى جِهَادٍ ، أَوْ أَتْبَعَهُ فِي وَجْهِهِ دَعْوَةً ، أَوْ رَعَى لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَةً ، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضاً حَاضِراً يَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَى بِهِ ، إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَى مَا أَجْرَيْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِكَ ، وَ أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ كَرَامَتِكَ .
(16) خدایا! هر مسلمانی که عهدهدار امور خانۀ رزمنده یا مرزداری شود، یا در نبود او به کفالت و سرپرستی خانوادهاش اقدام کند، یا به بخشی از مالش او را یاری دهد، یا او را به ساز و برگ جنگ مدد رساند، یا همّت او را برای رفتن به جهاد تند و تیز گرداند، یا وی را در برابرش به دعای خیر همراهی کند، یا پشت سرش آبروی او را حفظ نماید؛ به او نیز اجر همان رزمنده و مرزدار را، وزن به وزن و مثل به مثل عنایت فرما؛ و عمل او را پاداشی نقد عطا کن که بدون درنگ، سود کاری که پیشاپیش فرستاد و شادی عملی که به جا آورد، در همین دنیا به دست آورد؛ تا آنکه عمرش به پایان رسد و به آن پاداشی برسد که از احسانت بر او روا داشتهای و از کرامتت برای او آماده ساختهای.
﴿17﴾ اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ ، وَ أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْكِ عَلَيْهِمْ فَنَوَى غَزْواً ، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَةٌ ، أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ ، أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاكْتُبِ اسْمَهُ فِي الْعَابِدِينَ ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الُْمجَاهِدِينَ ، وَ اجْعَلْهُ فِي نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ .
(17) خدایا! هر مسلمانی که کار اسلام او را نگران کند و گردآمدن مشرکین ضد مسلمین او را به اندوه دچار کند، پس قصد جنگ یا آهنگ جهاد کند، ولی ناتوانی و سستی او را بنشاند و تنگدستی و حاجت او را وادار به کندی و درنگ کند، یا پیش آمدی او را از رفتن به تأخیر اندازد، یا مانعی در برابر ارادهاش قد علم کند، نامش را در زمرۀ عبادتکنندگان بنویس و ثواب مجاهدان را بر او واجب کن و وی را در سلک شهیدان و شایستگان قرار ده.
﴿18﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، صَلَاةً عَالِيَةً عَلَى الصَّلَوَاتِ ، مُشْرِفَةً فَوْقَ التَّحِيَّاتِ ، صَلَاةً لَا يَنْتَهِي أَمَدُهَا، وَ لَا يَنْقَطِعُ عَدَدُهَا كَأَتَمِّ مَا مَضَى مِنْ صَلَوَاتِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِيدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِيدُ .
(18) خدایا! بر محمّد بنده و رسولت و آل محمّد درود فرست، درودی برتر از درودها و از نظر رفعت و مرتبه، بالای همۀ درودها؛ که مدّتش به پایان نرسد و شمارهاش قطع نشود؛ مانند کاملترین درودهایی که بر یکی از دوستانت فرستادی. تو عطابخش ستودهای، آغازکننده و بازگردانندهای، هر چه را بخواهی انجام میدهی.
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌺🇮🇷🌺
ان شاءالله می خواهیم هرروز دعای #مرزبانان رو تو کانال بخونیم😊
به ۴ بخش تقسیم کردم و ۴تا داوطلب می خوام که امروز این دعا رو به نیابت از بقیه ی اعضای کانال بخونند.
اگه کسی بتونه همه اش رو بخونه هم که عالیه😊
✅ داوطلبا لطفا از بخش های زیر انتخاب و اعلام کنند:
۱. بندهای ۱ تا ۵
۲. بندهای ۶ تا ۱۱
۳. بندهای ۱۲ تا ۱۵
۴. بندهای ۱۶ تا ۱۸
اجرتون با صاحب الزمان 😊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
بخش های امشب دعای #مرزبانان رو هم، چندنفر از دوستان خوبم به نیابت از همه ی اعضای کانال قرائت کردند، قبول باشه ازشون😊
ان شاءالله که عاقبت شون ختم بخیر باشه
برای #نابودی_اسراییل و برآورده شدن حاجات این عزیزان، لطفا نفری ۳ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور #امام_زمان بفرستید😊
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُـم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
─━━━━━━⊱💞⊰━━━━━━─
❄️رمان فانتزی، آموزنده و عاشقانه
❄️ #باد_برمیخیزد
🍂قسمت ۷۷ و ۷۸
چقدر گذشت نمیدانست، فقط احساس کرد صدای باز شدن در خانه را شنید. صادق بود که آمده بود سطل زباله را دم در بگذارد.از دیدن ماشین روشن و بدون راننده سیاوش تعجب کرد. زیرلب گفت:
-بیا! بعد به من میگه موسیو!
چرخی دور ماشین زد که صدای ناله مانندی را شنید:
-صادق!!
به طرف صدا چرخید.با دیدن سیاوش در آن حال به طرفش دوید و جلویش زانو زد:
-یا جده سادات! سیاوش؟چی شده؟حالت خوبه؟
سیاوش با صورت ورم کرده و خونی،دستش را گرفته و به دیوار تکیه کرده بود. سید دست دراز کرد تا دستش را بگیرد که با فریاد خفیفی که سیاوش کشید رهایش کرد. به هر بدبختی بود کمکش کرد تا سوار ماشین شود، سریع رفت تا لباسش را بپوشد و سیاوش را به بیمارستان برساند.
راحله پشت پنجره کلاس ایستاده بود و به حیاط خیره شده بود. داشت به تصمیمی که قرار بود امشب به پدرش بگوید فکر میکرد. دیروز استاد پارسا را ندیده بود. با خودش فکر میکرد شاید اگر یکبار دیگر اورا ببیند بهتر می تواند تصمیم بگیرد که ایا احساسی نسبت به او دارد یا نه. هرچه باشد هیچ وقت به چشم خواستگار او را ندیده بود.در همین فکرها بود که گوشیاش زنگ خورد. سپیده بود:
-جانم سپیده؟ آها...باشه،اومدم
سپیده طبق معمول در سلف جا خوش کرده بود.راحله از راهرو که بیرون آمد توجهش به نگهبان دم در جلب شد که با عجله به سمت در ورودی دانشکده میرفت.یکی دو تا از دانشجوها هم همین حرکت را کردند. نگاهش را سمت در برد تا ببیند چه خبر است. شناختش، خود استاد بود...نگاهش مات ماند روی پانسمان سر سیاوش و آن دست گچ گرفته آویزان به گردنش. ایستاد.
دستش را روی قلبش گذاشت!این چه حالت بود؟نگران سیاوش مجروح بود؟اصلا چرا نگران بود؟به حکم انسان دوستی؟اگر از سر نوع دوستی بود باید با دیدن دست شکسته هر ابوالبشری من جمله بقال سرکوچهشان هم به همین روز میافتاد، نه!؟سیاوش همراه با همراهانش به طرف در راهروی سالن ها حرکت کرد.نباید سیاوش چیزی میفهمید.فرصتی نبود.جمع به نزدیکی راحله رسیده بود.سر بلند کرد و یک آن نگاهش به سمت سیاوش چرخید.
برای لحظهای نگاهشان در هم گره خورد. خدای من!چه بلایی سرش آمده بود.با خودش فکر کرد پس برای همین دیروز نیامده بود.!!خدا خدا میکرد چشمانش چیزی را لو ندهد.خیلی سریع سری به نشانه احترام تکان داد و دور شد..
اصلاهمین عجله او را لو میداد و سیاوش مالامال از شعف، احساس کرد چقدر از آن دو غریبه که کتکش زدهاند ممنون است.تشخیص اینکه چه کسی آن دو قلچماق را برای حسابرسی فرستاده بود سخت نیست.
چند روز از آن اتفاق کذایی گذشته بود که دوباره سیاوش را در حیاط پشتی دانشکده دیده بود.سر بلند کرد. آن بانداژ بزرگ جایش را به چسب زخم کوچکی داده بود. ورمهای صورتش خوابیده بود ولی دست شکسته همچنان از گردن صاحبش اویزان بود.
راحله خواست بلند شود که سیاوش مانع شده بود و خودش کمی آنطرفتر، سر نیمکت نشسته بود و نگاهش را به روبرویش دوخته بود.راحله زیرچشمی نگاهی به سیاوش انداخت. کارهایی که تا به حال از او سر نزده بود.اما چه عیبی داشت؟مگرنه اینکه سیاوش خواستگارش بود و او حق داشت نگاهش کند.
-خوبه؟
-چی؟
-قیافه م! قابل تحمله؟
راحله سرخ شد.اصلا فکرش را نمیکرد که سیاوش حواسش باشد و سیاوش گفت:
-همیشه یادتون باشه،مردها هرچقدرم که #وانمود کنن که حواسشون نیست بازم همه چیز رو میپان..
خودش را جمع و جور کرد و خیلی کوتاه گفت:
-کاری داشتین؟
سعی کرد تا جایی که میتواند خونسرد جلوه کند. سیاوش لبخندی زد به این سردی ساختگی:
-میخواستم بدونم جوابتون چیه؟ دیدار دوبارهای هست یا...
گذاشتن جای خالی از سر شیطنت نبود.اکراه داشت از تکمیل جمله ای که اخرش به جدایی میرسید. حتی تصورش هم سخت بود آن "نه" آخر.راحله جوابش منفی نبود.فهمیده بود سیاوش را دوست دارد.اما نمیخواست شأنش را پایین بیاورد. حتی در مقابل کسی که دوستش داشت:
-فکر نمیکنم درست باشه که اینجوری جواب بدم. هرچی باشه هرچیزی رسم خودش رو داره.!
سیاوش لبخندش کش آمد.فکر کرد چقدر خوب است این نازکردنهای محجوبانه. اصلا زن است و نازش.همین دست نیافتنی بودنش بود که خواستنیاش میکرد.برای جواب منفی که به رسومات نیاز نبود. مثل همان بار اول نه را میکوبید تخت سینهاش و خلاص.جواب مثبت است که رعایت رسم و رسوم میخواهد. در حالیکه بلند میشد گفت:
-پس من به پدر میگم تماس بگیرن. امشب.
راحله سربلند نکرد:
-باشه
- اگر امری نیست با اجازه من برم!
و با تایید و تعارف راحله رفت....زنگ زده بودند، جواب گرفته بودند و قرار بود امروز عصر بیایند... آمدند.حرفهای بزرگترها رد و بدل شد،راحلههم حرفهایش را زد. اعتقاداتش،حریمها،خطقرمزهایش را گفته بود و از سیاوش پرسیده بود. فهمید سیاوش...
🍂ادامه دارد....
به قلم ✍؛ میم مشکات
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
─━━━━━━⊱💞⊰━━━━━━─
❄️رمان فانتزی، آموزنده و عاشقانه
❄️ #باد_برمیخیزد
🍂قسمت ۷۹ و ۸۰
فهمید سیاوش با وجود همه اختلافها قابل اعتماد است.همانطور که پدر فکر میکرد اصول اخلاقیاش محکم و درست است.میماند ریزه کاریهای اعتقادیاش که باید راحله #صبر میکرد و #تلاش.تحقیقات انجام شده بود و پدر وقتی سید را دیده بود و سوال پرسیده بود از رفیق پانزده سالهاش مطمئن شده بود که این وصلت خیر است،
در نهایت قرارها گذاشته شد و تاریخ نامزدی تعین شد..آزمایش خون، بازکردن گچ دست سیاوش، خریدهای اولیه و ریزه کاریها انجام شد و درنهایت، عصر یکی از روزهای اردیبهشت ماه، همان روز تولد سیاوش، مراسم نامزدی برپا شد...
یکی دو ساعتی طول کشید تا مراسم تمام شود و مهمانها پراکنده شوند.وقتی خطبه را خواندند و تبریکات تمام شد،در اولین فرصتی که پیش آمد سیاوش دست تازه عروسش را گرفت و به باغ خزید.
بعد از ماه ها انتظار میتوانست با خیال راحت تماشا کند این پروانه سبکبالی را که به هر فرصتی از دستش میگریخت.ساکت میان باغ کوچکشان قدم میزدند. راحله خجالت میکشید و سیاوش هم چنان خوشحال بود که نمیتوانست حرفی بزند. کمی که راه رفتند راحله پرسید:
-این مدت اینقدر درگیری بود یادم رفت بپرسم، نگفتین کی اونجور بهتون حمله کرده بود؟ سر چی؟
و سیاوش که اصلا دوست نداشت با به میان آوردن اسم نیما این لحظات خوشش را زهر کند اخم کوتاهی کرد و گفت:
- دو تا دزد! میخواستن ماشین رو ببرن، درگیر شدیم!
و راحله با شیطنت گفت:
-پس اهل دعوا و کتک کاری هم هستین! حالا بیشتر زدین یا خوردین؟
و سیاوش که با این حرف اخم هایش را فراموش کرده بود قاه قاه خندید و گفت:
-فکر کنم بیشتر خوردم!
و دوباره خندید. راحله ایستاده بود و نگاهش میکرد. حالا دیگر میتوانست با خیال راحت کیف کند از بودن با سیاوش. این #خاصیت آن خطبه جادویی #عقد است که اینقدر #آرامش میبخشد!
سیاوش گفت:
-راستی میدونستی امروز تولد منه؟
راحله متعجب پرسید:
-واقعا؟ خوش به حالتون
سیاوش که منظورش را نفهمیده بود گفت:
-چرا؟!
-آخه خدا یه کادوی خوب مث من بهتون داد
و سیاوش که اصلا فکرش را نمیکرد آن دختر محجوب و سر بزیر اینقدر زبان ریختن بلد باشد دوباره خندید.یکدفعه راحله به طرفی رفت،خم شد انگار میخواست چیزی را از روی زمین بردارد و بعد برگشت. قاصدکی را جلوی سیاوش گرفت و گفت:
-بیا! اینم برا آرزوی روز تولدتون.چشماتونو ببندین، ارزو کنین و فوت کنین
سیاوش قاصدک را جلوی دهانش آورد.نگاه مهربانی به راحله کرد و فوت کرد.آرام شعری را میخواند:
-باد بر میخیزد..جان میگیرد..باد وزیدنآغاز کرد..اکنون باید زیست..برای زیستن دوقلب لازم است..قلبی که دوست بدارد.. قلبی که دوست داشته شود..و بهانهای برای ماندن..نمیدانم یکباره تورا چه شد.. تو اما بدان..اشکهایم دلتنگت شدهاند..این اشک ها..خووووب چشمانم را درک میکنند...
شعر تمام شد.راحله یادش آمد به اولین روز نامزدیاش با نیما.خطبه را که خواندند نیما سرش گرم گوشی بود.یکدفعه بغضی گلویش را بست.از خوشحالی داشتن سیاوش. چقدر شکرگزار خداوند بود بخاطر داشتن چنین نعمتی. سیاوش چرخید و به چشمان راحله خیره شد:
-چی شده خانم گل؟
راحله دلش گرفت.نیما هیچوقت او را به این لطافت صدا نزده بود.نیمایی که تمام دلش را نثارش کرده بود و این مرد، این جوانی که چه آب و آتشی زده بود برای دست آوردنش.پرده ای از اشک چشمانش را پوشاند.
- راحله جان؟حالت خوبه خانمی؟نمیخوای چیزی بگی؟ دارم نگران میشما!
دوست داشت تمام خستگی این مدت را زار بزند.دستان سیاوش امنیت خاصی داشت. میدانست اگر حرف بزند بغضش خواهد ترکید. سعی کرد لرزش صدایش را مخفی کند:
-خیلی خوبه که هستی سیاوش.منو ببخش... سیاوش منو ببخش
کمک کرد راحله بنشیند،دستانش را محکم گرفت و اجازه داد هرچه میخواهد ببارد.. حالا راحله آرام شده بود.روی پایهایسنگی میان باغچه نشسته بود،سیاوش روبرویش زانو زده بود.دستمالی از جیبش درآورد و به راحله داد:
-ببخشید ناراحتت کردم
کمی شرمنده بود از این اشکهایی که ضعیف نشانش میدادند.سیاوش چانه راحله را گرفت و بالا آورد:
-اینقدر بده؟
راحله منظورش را نفهمید و سیاوش با خندهای شیطنتآمیز گفت:
- قیافم!اینقد بده که به جای من پیراهنم رو نگاه میکنی؟
راحله خندهاش گرفت.چقدر این نگاه بازیگوش و شاد، جذاب بود:
-اگه بدم باشه دیگه باید تحمل کنم!!
سیاوش قهقه زد.راحله با خودش فکر کرد:آخ راحله! چطور میخواستی عاشق این مرد نباشی؟بعد یکدفعه یادش آمد که سیاوش روی خاکها زانو زده.با عجله بلند شد:
-ای وای لباستون کثیف شد!
سیاوش آرام بلند شد،زانوهایش را کمی تکاند و با لحنی نمایشی گفت:
-فدای سرتان بانو.!!بانو به این شوالیه جان نثار، افتخار همراهی میدن؟
راحله خندهکنان از این مسخرهبازی سیاوش، بازویش را گرفت و...
🍂ادامه دارد....
به قلم ✍؛ میم مشکات
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
44.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️چرا به محور مقاومت کمک میکنیم
🔹جالب و روشنگرانه است
🔹لطفا در انتشاراین کلیپ کمک کنید.
#ایران_همدل
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
بسیار جامع و ساده توضیح داده شده حتما تا انتها ببینید و لطفا برای دوستان مخصوصا نوجوانهای اطرافتون هم ارسال کنید.
خیلی بکار معلمین بزرگوار برای توجیه دانش آموزان میاد.