🇮🇷پویش بزرگ وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی«ره»
🏆جوایز پویش:
🎁۵۰ حلقه انگشتر عقیق یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی
✨۵۰ قواره چادر مشکی
⌛۵۰ عدد ساعت هوشمند
🔊۵۰ عدد اسپیکر بلوتوثی
⚽️۵۰عدد توپ فوتبال
🎊۵۰ قواره چادر نماز همراه با سجاده
لینک شرکت در مسابقه👇
https://www.digisurvey.net/u/Masjed/6bkp5
📝منبع:وصیتنامه شهید سلیمانی«ره»
😊برای دوستان خود هم بفرستین
#واحد_فرهنگی_ستاد_مشترک
⭕ حلول ماه رجب؛ ماه ولایت و امامت، ماهی که رحمت گسترده الهی بر بندگانش جاری میشود، و میلاد امام محمدباقر ع مبارک باد
🔸️حضرت امام کاظم (ع):
🔹️«رَجَبٌ شَهْرٌ عَظِیمٌ یُضَاعِفُ اللَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِیرَةَ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»
🔹️ماه رجب، ماه بزرگى است که خداوند در آن [پاداش]کارهای نیک را چند برابر میکند و گناهان را در آن میآمرزد.
🔹️کسى که یک روز در ماه رجب روزه بگیرد، آتش جهنّم به اندازه مسیر یک ساله از او فاصله میگیرد، و کسى که سه روز روزه بگیرد، بهشت براى او واجب میشود. (من لا یحضره الفقیه ج۲. ص ۹۲)
#ماه_رجب
#این_الرجبیون
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
عشق سوزان است
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه خواهان است
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
دل اگر تاریک اگر خاموش
🌹بسم الله نور
گر چراغان است
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
نامه ای را هُد هُد آورده ست
🌹آغازش تویی
از سلیمان است
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
سوره ی والیل من
🌹برخیز و والفجری بخوان
دل شبستان است
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
#شروعی_دوباره...
🌸به توکل نام اعظمت 🌸
#بِسْــــــمِاللَّهِالرَّحْمَـنِالرَّحِيــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
❤️السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع)
اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع)
❤️السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌟*أین الرّجبیون*🌟
🌙ماه رجب فرا رسید، ماهی که
🌙اولین روزش باقری
🌙سومینش نقوی
🌙دهمینش تقوی
🌙سیزدهمینش علوی
🌙نیمه اش زینبی
🌙بیست و پنجمش کاظمی
🌙بیست و هفتمش محمدی است
حلول #ماه_رجب مبارکباد 🌙🌺
#این_الرجبیون
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🤲 دعای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه
📆 در روز شنبه از صحیفه فاطمیه 📚
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️
❇️ اللّهُمَّ افتَح لَنا خَزائِنَ رَحمَتِکَ
🔶 پروردگارا گنجهای رحمتت را برای ما بگشا
❇️ وَ هَب لَنا اللّهُمَّ رَحمَةً لا تُعَذِّبُنا بَعدَها فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ».
🔶 و ما را مشمول رحمتی قرار ده که بعد از آن در دنیا و آخرت عذابمان ننمایی
❇️ وَ ارزُقنا مِن فَضلِکَ الواسِعِ رِزقاً حَلالاً طَیِّباً
🔶 و از فضل گسترده ات، ما را از روزی حلال و پاکیزه ای بهره مند گردان
❇️ وَ لا تُحوِجنا وَ لا تُفقِرنا اِلی اَحَدٍ سِواکَ
🔶 و ما را نیازمند و محتاج کسی جز خود قرار نده
❇️ وَ زِدنا لَکَ شُکراً وَ اِلَیکَ فَقراً
🔶 و افزون فرما شکرگذاری ما را نسبت به خودت، و نیز فقر و نیازمان را به تو
❇️ وَ فاقَةً بِکَ عَمَّن سِواکَ غِنیً وَ تَعَفُّفاً
🔶 و بی نیازی و کرامت نفسمان از غیر خودت را، افزون فرما
❇️ اللّهُمَّ وَسِّع عَلَینا فِی الدُّنیا
🔶 خداوندا در دنیا بر ما گشایش عطا فرما
❇️ اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِکَ اَن تَزوِیَ عَنّا وَجهَکَ فِی حالٍ وَ نَحنُ نَرغَبُ اِلَیکَ فیهِ
🔶 بار الها از اینکه ما را در حالی که دیدارت را طالبیم، از دیدارت منع نمایی، بتو پناه میبریم
❇️ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🔶 پروردگارا بر محمد و خاندانش درود فرست
❇️ وَ اَعطِنا ما تُحِبُّ
🔶 و آنچه را که دوست داری بما عطا فرما
❇️ وَ اجعَله لَنا قُوَّةً فِیما تُحِبُّ یا اَرحَمَ الرّاحِمین
🔶 و آن را نیرویی قرار ده در آنچه ما دوست میداریم، ای بهترین رحم کنندگان
📚 منبع صحیفه فاطمیه
📚 بحارالانوار ج ۹۰ ص ۳۳۸
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
دست بر سینه
ادب حڪم ڪند
وقت قیــام
رو به ارباب دو عالــم
دهے هر صبح #سلام
سلام ارباب خوبم✋🌸
#صلیاللهعليڪیـاابــاعـــبدالله
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
آن دم که حــــق جمله عالـــــــم آفریـد
صدایی از حـق برگوش عـرشیان رسید
گفت حـــق این ذکــــر را دائم بگوئید
صلوات بر محمد و آل محمد شد پدید
شروع هفته تون را معطر کنید🌸
نفستون رو خوشبو کنید🌸🍃
به ذکر صلوات بر محمد وآل محمد
برای امروزتون برکتی عظیم 🌸🍃
ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندم🤲
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
« أین الرجبیون »
📣 كجایند آنان كه ماه #رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن را انجام داده اند.
📌رجب، ماه استغفار
📌رجب، نهری در بهشت
📌رجب، ماه پروردگار
#این_الرجبیون
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌸جدول مدیریت اعمال ماه رجب در قالب یک برنامه روزانه
♦️با صرف تنها ۱۰ دقیقه زمان می توان اعمال ماه رجب را به جا آورد
🌹اعمال را به نیت #امام_زمان و شهدا وبویژه سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی به جا آوریم🌹
#ماه_رجب
#این_الرجبیون
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌙متن دعای هر روز #ماه_رجب
🌓یا من ارجوه لکل خیر ...
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#این_الرجبیون
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
👆👆👆👆
❌توجه توجه❌
قراره ان شاءالله هرروز دعای #ماه_رجب رو براتون بفرستیم،
شما میتونید وارد لینک زیر بشید و بگین که ترجیح میدین دعا بصورت عکس و متن باشه یا اینکه صوت دعا رو بفرستیم تا بتونید گوش بدین،
هر کدوم رأی بیشتری داشت، از فردا تو کانال قرار داده میشه.
لینک نظرسنجی:
https://EitaaBot.ir/poll/ug6r3
"ماهِ تمامِ" اوّلِ "ماهِ خدا " شدی
تو پنجمین ستاره ی بی انتها شدی
سقف فقاهت از قد عِلمَت شکاف خورد
تا باقرالعلومِ همه ماسِوا شدی
#میلاد_امام_محمد_باقر(ع) 🌺
و حلول #ماه_رجب مبارڪ🌙
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💚
ما را شـده به نام مسافر، حسـاب کن
جامانده ایم گرچه، تو زائر حساب کن
ما را به جـان مـادر اگـر هـم نداشتید
حتّی کمـی تعلّـقِ خاطر، حسـاب کن
دور و بر بقــیع، بـه ما لانه ای بده
ما را کبـوترانِ مـُجاور حـسـاب کن
این شور و اشتیاق فقیران خویش را
با لطف و بـا محّبت وافر حساب کن
کاری اگر که بود، عزیز دل حسین
روی غرور ِ اهل عـشایر حساب کن
این نوکران سـاده دل و پا رکاب را
با مِهر خویش جزء مفاخر حساب کن
فکر بقیع و عزت و آزادی توأیم
پس روی خاک سرخ جزائر، حساب کن
یا رب اگر چه شیعه ی قابل نبوده ایم
ما را غـلام حضرت باقـر حساب کن
ماه رجب رسیده و مارا به لطف، از
بخشیدگانِ شامِ رغائب حساب کن
#این_الرجبیون
آمده ماهِ رجب ماهِ مناجات و دعا
بارالها! چشمِ ما و لطفِ بی حدِّ شما
کیسه ی خالیِ ما و این همه جرم و خطا
عفو کن ما را بحقِ پنجمین نورِ ولا
حلول ماه رجب و #میلاد_امام_محمد_باقر (ع) را تبریک عرض میکنیم🌺
🥀 به یاد شهید مدافع حرم فرهاد طالبی
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
مادرم ڪردهسفارش ڪہبگو اول ماه❣️
بـاَبے اَنـٺَ وَ اُمّــے یـا اَبـاعَبــدِاللہ❣️
صدقہ اول ماه فراموش نشود🌺
#امام_زمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
rajab 1444 Final.pdf
328.6K
📎 جدول مراقبهی رجبیه
📝 اعمال و اذکار ماه رجب
📚 منابع:
1️⃣ اقبال الاعمال
2️⃣ مفاتیح الجنان
#نشر_حداکثری
#ماه_رجب
@ostadayoobi
✅ وضعیت شیعیان در آخرالزمان
✍️امام علی علیه السلام: در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت. که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون میآورد و آن قسمتهایش را که آفت زده دور میریزد و بقیه را داخل انبار قرار میدهد و این کار مجددا آنقدر و استمرار پیدا میکند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمیماند.
📚غیبت نعمانی، باب12
#حواسمونباشه
#اللھمعجللولیڪالفࢪج🌾
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🍁لطفِ خدا🍁
🌙دعای هر روز #ماه_رجب 🤲یا من ارجوه لکل خیر ... 🎙 سیدقاسم موسوی قهار #این_الرجبیون @Nava_iranse
👆👆👆👆
❌توجه توجه❌
قراره ان شاءالله هرروز دعای #ماه_رجب رو براتون بفرستیم،
شما میتونید وارد لینک زیر بشید و بگین که ترجیح میدین دعا بصورت عکس و متن باشه یا اینکه صوت دعا رو بفرستیم تا بتونید گوش بدین،
هر کدوم رأی بیشتری داشت، از فردا تو کانال قرار داده میشه.
لینک نظرسنجی:
https://EitaaBot.ir/poll/ug6r3
میگفت؛ در دعاهای ماه رجب بیشتر به یاد امامتان باشید!
وقتی میخوانی؛ "یا مَن ارجوه لکل خیر" خدای کریمی را صدا میکنی که هر چه خیر و احسان است از او انتظار میرود، پس حتما توجهات را به دیگر کلامِ معظمش نیز معطوف کن که در قرآن کریم فرموده؛
"بقیة الله خیر لکم"...
پس میان همهی خیرات از خداوند انتظار بهترین را داشته باش، انشاءالله پروردگارمان آن عظیمترین لطفش، یعنی وجودِ نازنینِ مهدیِ فاطمه سلام الله علیها را در عزیزترینِ ماههایش یعنی ماه مبارک رجب به ما عطا فرماید.
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠امام بزرگواری که از طرف پدر، حسینی و از طرف مادر، حسنی بودند.
🎙استاد عالی
‼️ تاثیر یک معلم شیعه بر خلیفه آن زمان و زندگی راحت تر شیعیان برای سه سال
#میلاد_امام_محمد_باقر مبارک باد
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
صحبت از عاشقی و عشق، جگر میخواهد
دم زدن از لب معشوق، شِکر میخواهد
بال در بال مَلِک دور مَلَک چرخ زدن
نظر حضرت حق، همّت پَر میخواهد
به هواخواهی از یار، علمدار شدن
سینهای همچو ابالفضل سپر میخواهد
آسمان موهبتی باز فرستاد زمین
صید این موهبت ای دوست هنر میخواهد
نیست معلوم حسن باز نوه خواسته است
یا دل حضرت سجاد پسر میخواهد
دامن فاطمهای باز قمربار شده
علـی دوم زهـراست، پسردار شده
پسری آمده همنام رسول دو سرا
احمد دوّمی از نسل علی و زهرا
آمده تا که به اسلام اصالت بدهد
آمده تا که بود پرچم دین پابرجا
خاک میخورد علوم نبوی روی زمین
آمده تا که تکانی بدهد دنیا را
کیست او، آنکه بفرمود نبی در وصفش
باقرالعلـم نبییّن و به «اَیٍّ بقرا»
شیعه شد زنده به هر جمله قال الباقر
شیعه باقیست به ابقای کلام آقا
آمده روشنی چشم رسول ثقلین
نوه ی مشترک و وارث خون حَسَنین
#این_الرجبیون
عاشقان ماهِ رجب هنگامِ شورِمستی است
جامِ اول را زِ دستِ #حضرت_باقر بگیر
حلول #ماه_رجب و ولادت با سعادت #امام_محمدباقر (ع) را تبریک عرض میکنیم🌺
🥀به یاد شهیدمدافع حرم محمدعلی قربانی
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
AUD-20220519-WA0044.mp3
16.09M
✅شرح و بررسی کتاب "سه دقیقه در قیامت"
⬅️جلسه سوم
🎙استاد امينی خواه
👌فوقالعاده جالب و جذاب
━━━━⊱♦️⊰━━━━
#سه_دقیقه_در_قیامت
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⵿〬 ⵿〬⸽⵿〬🇮🇷 ⸽🇮🇷 ⸽🇮🇷 ⸽ ⵿〬🇮🇷⸽ ⵿〬⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽ٜ
••بِسْمِـ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقین..••
•°•رمان جذاب و عاشقانه شهدایی
•°•جلد سوم ؛ #پرواز_شاپرک_ها
•°•قسمت ۴۹ و ۵۰
رها سعی کرد آرامش کند:
_شیدا دوستت داشت. فقط نمیتونست از
#خودش بگذره!
احسان: _پس چرا تو از خودت گذشتی؟نه بخاطر بچه خودت! بخاطر مهدی از خودت گذشتی!
رها: _من تقدیر خودم رو پذیرفتم!
احسان: _چرا شیدا از خودش نگذشت؟
رها: _این انتظار زیادیه احسان! اون آرزوهای زیادی داشت.
احسان: _نخیرم! بخاطر درست تربیت نشدنش بود! لوس و پر توقع! اگه نمیخواست مادری کنه، چرا منو به دنیا آورد؟ من مادر میخواستم نه زندانبان! تمام زندگیم خلاصه شده بود تو مهدکودک و مدرسه و کلاس و کلاس و کلاس! انگار اصلا نمیخواست منو تو خونه ببینه! اگه هم خدایی نکرده خونه بودم، همش میگفت: ((نکن، بشین، دست نزن، حرف نزن، درس بخون.)) بعد از یک مدت هم که فقط منو برای پز دادن به اطرافیانش میخواست!
رها: _فکر میکرد بهترین کارو برات انجام داده! ببین الان چقدر هنرمندی!
احسان: _من دلم بچگی کردن میخواست!من دلم بازی میخواست! برای اون کلاسا هیچ وقت دیر نمیشه، اما دیگه نمیتونم بچگی کنم!
صدای زنگ در آمد .
و رها گفت:
_صدرا اومد. کمک میکنی میز رو بچینیم؟
شام در میان شوخی و خندههای بچهها خورده شد. کنار هم نشسته بودند که صدرا رو به رها گفت:
_امروز مسیح زنگ زده بود.
رها حواسش را به صدرا داد:
_خیر باشه!
صدرا: _میگفت زینب سادات هنوز اجازه خواستگاری نداده و محمدصادق یک لنگه پا معطله!
مهدی دخالت کرد:
_زینب عمرا با محمدصادق ازدواج کنه!
احسان کنجکاو پرسید:
_محمدصادق کیه؟
صدرا: _برادر مریم خانوم. محمدصادق و زهرا یادت نیست.خیلی اینجا بازی میکردین.
احسان که به یاد آورده بود لبخند زد:
_یادش بخیر. یادم اومد. حالا چه خبرها هست؟
محسن اینبار جوابش را داد:
_عاشق شده، اونم زینب!زینب هم عمرا قبول کنه.
احسان ابرو در هم کشید:
_زینب اینقدر بزرگ شده که خواستگار سمج داره؟
رها با افتخار گفت:
_ #دانشجوی پرستاریه! #خانوم و #نجیب!آرزوی خیلی از مادرا و پسراست!
احسان: _حالا چرا محمدصادق رو قبول نمیکنه؟
محسن: _محمدصادق دیکتاتوره!
مهدی ادامه داد:
_همش میخواد همه چیز رو کنترل کنه.
دوباره محسن: _زینب میگه شبیه عمو مسیحه.
مهدی: _میترسه مثل خاله مریم خونه نشین بشه و حق نداشته باشه تنها از خونه جایی بره.
محسن: _میگه اینجور مردا زود زناشونو پیر میکنن.
مهدی: _حق هم داره! با اینکه خاله مریم از مامان کوچیکتره، اما خیلی شکسته شده!
رها و صدرا نگاهشان بین پسرها در گردش بود.
با سکوت آنها رها گفت:
_ماشاالله اطلاعات!
صدرا: _ماشاالله به فک! شما کی خاله زنک شدین؟
مهدی:_زینب خواهر ماست!باید حواسمون بهش باشه!
رها به اتاقش رفته و تلفن همراهش را برداشته، تماس را برقرار کرد. صدای آرام آیه در گوشی تلفن همراهش پیچید:
_جانم رها جان؟
رها لبخند به لبانش راه یافت:
_جونت سلامت استاد! خوبی؟
آیه: _خوبم دکتر!شما چکار میکنید؟ پسرات خوبن؟این ورا نیومدی! مادرت چشم به راهته!
رها: _پسرا خوبن.این هفته سعی میکنیم بیایم به مادر سر بزنیم. راستش یک چیزی شده، خواستم بدونی!
آیه: _خیره انشاالله
رها: _آقا مسیح به صدرا زنگ زده بود که پیگیر جواب زینبسادات بشه.میخوای چکار کنی؟ اگه که نمیخواد، ردش کنید، اگه میخواید هم بسم الله، تمومش کنید.
آیه: _امانت سیدمهدی هستش. هم من میترسم هم ارمیا! چکار کنم؟پارهی تنمه، نفسمه، چکار کنم؟ خود زینبم راضی نیست دلش.
رها: _پس به مریم زنگ بزن بگو جوابت منفیه. بگو راه دوره، بگو اخلاقهایشان به هم نمیخوره، بگو دلش با این ازدواج نیست.
آیه نفسش را به شدت بیرون داد:
_چند بار گفتم. اما آقا مسیح اصرار داره.
رها پیشنهاد داد:
_به آقا ارمیا بگو باهاش صحبت کنه.
آیه: _با ارمیا صحبت میکنم، همین امشب تمومش کنه.
رها: خوبه. ایلیا چطوره؟ خوبه؟
آیه: _آره خوبه، درساشو میخونه، بیشتر ساعتای درس خوندنش رو تو اتاق ارمیاست، ارمیا ازش درس میپرسه، درس میخونن، گاهی بازی میکنن. باورت نمیشه، ایلیا میشینه «منچ و مار پله» بازی میکنه، از بچگی از این بازیا بدش میومد!
رها: _خدا لعنت کنه اونارو. خدا لعنت کنه. زندگیتون زیر و رو شد بعد از اون اتفاق.
💭رها به یاد آورد....
آن روزها پر از اضطراب بود، پر از ترس..پنج نفر از عزیزترینهایشان روی تخت اتاق عمل بودند، پنج نفر که عزیزتر از عزیز بودند. امانت سیدمهدی، کمر سیدمحمد را خم کرده بود. امان از امانتهای سیدمهدی...
همه بهوش آمدند جز ارمیا.......
•°•ادامه دارد......
•°•نویسنده؛ سَنیه منصوری
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⵿〬 ⵿〬⸽⵿〬🇮🇷 ⸽🇮🇷 ⸽🇮🇷 ⸽ ⵿〬🇮🇷⸽ ⵿〬⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽⸽ٜ
••بِسْمِـ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقین..••
•°•رمان جذاب و عاشقانه شهدایی
•°•جلد سوم ؛ #پرواز_شاپرک_ها
•°•قسمت ۵۱ و ۵۲
همه بهوش آمدند جز ارمیا.
رفت و آمد همه را خسته کرده بود و بیشتر از همه، پیگیری علت و عوامل #ترور بود. تمام دنیای مجازی و حقیقی پر بود از ترور «امیر ارمیا پارسا و خانواده اش»، ترور «امیر مسیح پارسا و همسرش». #شایعه با #حقیقت در آمیخت.
تا آنکه آن روز صبح که رها هرگز از یاد نمیبرد. سرهنگ فرهنگ را از بس این روزها میدیدند، خوب میشناختند، احوال ارمیا را پرسید که هنوز بیهوش بود،
بعد رو به سیدمحمد ادامه داد:
_عوامل ترور دستگیر شدن، بازجوییها تموم شده و برای رسیدگی به پرونده در دادگاه به وکیلتون بگید اقدام کنه.
سیدمحمد رو به صدرا کرد:
_پیگیر این پرونده میشی؟
صدرا ابرو در هم کشید:
_این پرسیدن داره؟ معلومه که میشم.ده تا وکیل هم بگیرید من خودم یازدهمیش میشم!
بعد رو به سرهنگ فرهنگ کرد:
_علت ترور چی بود؟
سرهنگ دستی به صورتش کشید:
_تمام سایتها و شبکهها خبر رو رفتن، ندیدید؟
سیدمحمد: _درگیر تر از اون هستیم که وبگردی کنیم.
سرهنگ فرهنگ: _یک ساعت پیش اعلام کردند، امیر این مدت در مرز ایران-پاکستان بودند، درگیریهای شدیدی با تروریستها و قاچاقچیهای منطقه داشتن، تقریبا باعث شکست همه عملیاتهاشون شدند، همین باعث شد که درصدد حذف ایشون بربیان.
رها نگاهش با مردها بود اما پاهایش توان بلند شدن از صندلی را نداشت. باورش نمیشد. پنج نفر از عزیزانش روی تخت بیمارستان بودند چون تلاششان #امنیت این کشور بود.
صدای آیه رها را از آن روزها بیرون آورد:
_خدا به ارمیا صبر بده.
رها دلداری داد:
_میده جان من. میده عزیزم. خدایی که تو رو به ارمیا داده، خدایی که زینب و ایلیا رو بهش داده، صبر هم میده.
************
زینب سادات از دانشگاه خارج میشد،
که دستش کشیده شد. نگاه زینب به چشمان دریدهی دختری افتاد که این روزها کینه عجیبی از او در دل داشت.
دستش را کشید اما دخترک رهایش نکرد:
_ولم کن!
دختر: _فکر نکن با چرت و پرتهای اون روز مادرت، من و بچهها، قانع شدیم. تو حق ما رو خوردی، تو و امثال تو، خون ملت رو تو شیشه کردید. شما مفت خورید.
زینب سادات اشک، چشمانش را پر کرد. نگاهش را به چشمان دخترک دوخت، صدایش لرزید و اشکی چکید:
_ولم کن
و رفت....
رفت و ساعتها کنار سنگ قبر پدر نشست. گریه کرد، حرف زد، بغض کرد، گله کرد، آنقدر گفت و گفت و گفت که متوجه گذر زمان نشد.
آنقدر اشک ریخت که نشستن حاج علی را کنارش ندید.
حاج علی: _دلنگرانت شدیم بابا جان.
زینب سادات: _با بابام حرف داشتم
حاج علی: _حرف یا گلایه؟
زینب سادات: _شکوایه!
حاج علی: _چی شده که شکوایه آوردی برای بابا؟
زینب سادات: _به بابام نگم به کی بگم؟ نبودش درد داره بابا حاجی!
حاج علی: _هر دردی درمون داره عزیزم. درمون دل تو هم توکل به خداست. خدا هم خوب پاداش میده، هم سخت عذاب میده! دنبال پاداش صبرت باش و مطمئن باش خدا جواب کسایی که اذیتت میکنن رو سخت میده.
زبنب دلش آغوش گرم پدر خواست،
سنگ قبر سرد را بغل کرد، هقهق کرد، دست پدر نوازشش نکرد، هقهقش بیشتر شد. حاج علی دخترکش را در آغوش کشید و پدرانه بوسید و نوازش کرد. اما خوب میدانست که هیچ کس برای آدم پدر خودش نمیشود....
*******************
احسان کلید انداخت و وارد خانه شد.
خانهای که هیچوقت خانه نبود. نه گرمای محبتی، نه چشمان منتظری، نه عطر دلانگیز غذایی. این خانه شبیه خانه نبود. بیشتر شبیه تجمل بود و چشم کور کنیِ دوست و آشنا. آشپزخانه ای که مثل یخچالش، سرد بود و خالی. از وقتی شیدا رفت، امیر هم خانه را فراموش کرد. احسان ماند و درد تنهایی، بیکسی، فراموش شدگی.
خودش را روی مبل، مقابل تلویزیون پرت کرد. نگاهی به دور و برش کرد. دوست داشت خانه را بهم بریزد. دوست داشت شلخته باشد و این تمیزی وسواس گونه را از بین ببرد.
تمام کودکیاش را آموخته بود که تمیز باشد، هرچیز را سر جای خودش گذاشته و خانه همیشه مرتب باشد. گاهی پیراهنش را به گوشه ای پرت میکرد اما به دقیقه نکشیده، مثل آهنربا به سمتش جذب میشد و آن را در سبد رخت چرکها میانداخت.
به لطف شیدا یاد گرفته بود لباسهایش را خودش بشورد و اتو کند، یاد گرفته بود از رستوران غذا سفارش دهد و در مکروفر گرم کند، یاد گرفته بود کارهایش را بدون نیاز به او انجام دهد.
باید سپاسگذار مادرش بود اما...
احسان دلش خانه میخواست. همان خانهای که مهدی و محسن در آن زندگی میکنند. دلش غذای دست پخت مادر میخواست. دلش میخواست.....
•°•ادامه دارد......
•°•نویسنده؛ سَنیه منصوری
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa