eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
50 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
656 ویدیو
25 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رویداد رقابتی طلافنگ ویژه ی طلاب خواهر و برادر استان اصفهان برای اطلاعات بیشتر و ارسال آثار خود: dte.bz/talafang @taghcheh1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍. 🕋🕋🕋 ▪️شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است... اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابله هانه آن مرد افتادم امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند... پس از این گفته، امیر دستورداد، گردن آن مرد را بزنند و به سزای عملش برسانند. 📚کشکول شیخ بهایی 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 «« آیت الله العظمی فاضل لنکرانی »» «راوی سردار علی مسجدیان» آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به محل لشكر امام حسین علیه السلام تشريف آوردند. برای بچه ها صحبت کردند. قرار بود قبل از ظهر به قم برگردند. با موتور به دنبالشان رفتم. خواهش کردیم به محل گردان ما تشریف بیاورند. ایشان قبول کردند. گفتند: برای اقامه نمازظهر به آنجا می‌آیند. نمازظهر وعصر به پایان رسید. قرار شد ناهار را در کنار رزمندگان باشند. بعد از صرف ناهار محمد و چند نفر دیگر از بچه‌ها در کنار ایشان نشستند. آيت الله العظمي فاضل لنكراني سوالات بچه ها را پاسخ میدادند. محمد از آقا خواستند در میان بچه ها بمانند و صحبت کنند. برنامه پرسش و پاسخ تا غروب طول کشید. برای همین نمازمغرب را همانجا خواندند. قرار شد شب را همان جا در گردان امام حسین علیه السلام بمانند. برای استراحت محل فرماندهی را برای ایشان آماده کردیم. نیمه های شب بود. دیدم کسی من را صدا میزند. یکدفعه از خواب پریدم. دیدم حضرت آقای فاضل است. ایشان گفتند: فلانی این صداها چیست!؟ خوب گوش کردم. گفتم: چیزی نیست حاج آقا، بچه ها مشغول نمازشب هستند! گفتند: من نگاه كردم. کسی در این حوالی نیست! جواب دادم: بچه ها برای نماز به اطراف میروند. ایشان مشتاق دیدار بچه ها بودند. با هم از چادر خارج شدیم. به اطراف درختها رفتیم. در آنجا چندین قبر بود. بچه ها برای خواندن نمازشب به داخل آنها میرفتند! آقای فاضل باتعجب نگاه میکرد. در یکی از قبرها محمدتورجی به حالت سجده افتاده بود. از خوف خدا با حالت عجیبی گریه میکرد. آقای فاضل به اطراف محوطه رفت. بقيه بچه ها هم مشغول نماز بودند. هنوز یک ساعت تا اذان صبح مانده بود. نمیدانم چرا، ولی آقای فاضل حالت عجیبی پیدا كردند! خيلي منقلب شدند. ایشان بعد از ماجرای آن شب یک ماه در گردان ما ماندند! همیشه با بچه ها بودند. ادامه دارد............. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 ««عملیات بدر»» ««نوار خاطرات شهید تورجی و خاطرات دوستان»» سال 63 عملیات مهمی نداشتیم. بیشتر مشغول کارهای آموزشي بودیم. در چندین تک و کار پدافندی به همراه گردان حضور داشتیم. با بچه‌های گردان به سفر مشهد هم رفتیم. جریانات سیاسی از داخل اصفهان به لشكر 14 هم کشیده شده بود! سال 63 اوج این مسائل بود. کسانی مخالف نصب تصاویر شهیدبهشتی وحتی رئیس جمهور در چادرها بودند! کسانی که فقط اجازه نصب تصویر امام و آقایان ... را میدادند. کسانی که ... 1.... همین افراد فقط به دليل گرايشهاي سياسي برادر مسجدیان و چندین فرمانده را برکنار کردند. بهمن همان سال برادر شفیعیون به دنبال من آمد. با اصرار او به گردان یا زهرا(س) آمدم. با تقاضای او معاونت گروهان ذوالفقار را قبول کردم. برای عملیات بدر آماده شدیم. قرار شد بعد از عبور نیروهای خط شکن از محورهای عملیاتی، گردان ما هم وارد درگیری شود. عملیات بدر انجام شد. اما گردان ما وارد عمل نشد. برای همین من و تعدادی از بچه های گردان با هماهنگی لشكر به منطقه جاده خندق اعزام شدیم. دشمن پاتکهای سنگینی را برای تصرف منطقه انجام میداد. ما هم چند روزی را در این محور مشغول فعالیت بودیم. کار لشكر در منطقه تمام شد. ما به عقب برگشتیم. برادر اسماعیل صادقی به عنوان فرمانده گردان یا زهرا(س) انتخاب شد. من هم به عنوان فرمانده گروهان ذوالفقار تعیین شدم. البته بیشتر دوست داشتم با بسیجیان باشم. حال و هوای معنوی بچه های بسیجی خیلی روی انسان تأثیرگذار است. چند روز بعد برای یک دوره آموزشی راهی پادگان غدیر اصفهان شدیم. بیشتر آموزش ما در آنجا شنا و غواصی بود. در مدت دوره بیشتر از قبل به خانه سر میزدم. بیشتر شبهای جمعه را با رفقا به گلستان شهدا میرفتیم. هر هفته هم به خانواده شهدا سر میزدیم. 1. .شهیدتورجی وچندین فرمانده گروهان دیگرنیزبه همین دلایل اخراج شدند!! این فرماندهان بی نظیرمدتی در واحد موتوری وتدارکات لشكرمشغول به کار شدند!مدتی بعد بادرایت شخص حاج حسین خرازی جلوی این حرکت گرفته شد. بیشترآنهابه سمتهای خودبرگشتند. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
هفت قدم تا رهایی از گناه - حجت الاسلام دکتر رفیعی.mp3
3.51M
امام حسین علیه السلام در روایتی هفت مورد را ذکر می کنند که اگر کسی آنها را فراموش نکند هیچگاه مرتکب گناه نمی شود. @taghcheh1399 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴 نمــاز صبــح 🏴 ▪️ مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شده ام. امام صادق(علیه السلام) فرمود: خدا می بخشد آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت. ▪️ پس از اتمام سخن، امام صادق(علیه السلام) رو بہ آن مرد کرد و فرمود: خدا مےبخشد ، من ترسیدم که «نماز صبح» را قضا کرده باشی. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 خداوند سبحان:🏴 ▪️ومَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا. ▪️هيچ جنبنده‌اى در روى زمين نيست، جز آنكه روزى او بر عهده خداست. 📚 سوره هود، آیه 6. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴قسمتی از وصیت نامه شهید مجید محمودی :🏴 مادر پیری دارم، یک زن و سه بچه قد و نیم قد از دنیا چیزی ندارم جز یک پیام : قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴امام صادق(علیه السلام):🏴 ▪️ هر کس عصر پنجشنبه ۴۰بار سوره نصر را بخواند، ▪️خدای مهربان چنان رزق و روزی اورا وسیع و زیاد میکند، که موجب تعجب و شگفتی خود شخص میشود. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 ««گردان ام الائمه سلام الله علیه»» «راویان جمعی از رزمندگان» گردان یازهرا(س)با یک گردان صرفًا رزمی بسیار متفاوت بود. در این گردان آنچه که بیش از همه مشاهده میشد حضور طلاب و دانشجویان بود همگی آنها دارای یک فکر سیاسی مشترک بودند. این فکر سیاسی تبعیت محض از امام و ولایت فقیه بود. همچنین پیروی از یاران امام که در مقطعی شهیدبهشتی وسپس حضرت آیت الله خامنه‌ای (حفظه الله) بودند. این گرایش سیاسی باعث شد که محمدتورجی سریع جذب این گردان شود. از دیگر ویژگی ها، حضور اساتید قرآن و معارف در میان بچه هاي اين گردان بود. به طوری که ما می توانستیم همزمان بیست جلسه قرآن و معارف با سطوح مختلف در گردان برقرار کنیم. توجه به معنویت شاخصه این گردان بود. همیشه یک ساعت مانده به اذان صبح نوار مناجات، توسط تبلیغات گردان پخش می شد. بیشتر نیروهای ما اهل نمازشب و بیداری در سحر بودند. در این گردان هر صبح بعد از نماز، دعای عهد و زیارت عاشورا و هر شب قرائت سوره واقعه قرائت میشد. اگر در کل لشكر سه مداح خوب وجود داشت، دوتای آنها در گردان یازهرا(س) بودند. به طوری که در مناسبتها از همه گردانها به سراغ آنها می‌آمدند. در بیشتر کارهای گردان به بُعد فرهنگی ومعنویت دقت میشد. بعدها محمد تورجی به یکی از ارکان معنویت گردان تبدیل شد. در پیاده روی ها محمد در کنار ستون می‌ایستاد. بلندبلند این شعر را میخواند و بچه ها تکرار میکردند: اگر تیر مسلسلها، شکافد سینه ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله، اگرشلیک موشکها، بسوزاند تن ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله، اگر امواج دریاها، ببلعاند تن ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله و... گردان یازهرا(س) در بعد نظامی نیز از گردانهای شاخص لشكر بود. حماسه تصرف قرارگاه عملیاتی عراق در منطقه فاو روی گردان ما بیشتر حساب میشد. کربلای پنج نیز اوج حضور و حماسه بچه ها بود. این حماسه آفرینی تا پایان جنگ وحتی بعد از آن ادامه داشت. برکسی پوشیده نیست که حضور فرمانده و مداحی دلسوخته نظیر محمدتورجی در شجاعت و معنویت و از جان گذشتگی نیروها بسیار مؤثر بود. فراموش نمیکنم زمانی که قصد تهیه تابلو برای محوطه گردان داشتیم. شهید تورجی گفت: روی تابلو بنویسید: موقعیت گردان ام الائمه سلام الله علیها 1.هم‌اکنون نیزازبچه های باقیمانده از گردان واز شاگردان معنوی شهید تورجی تعداد زیادی پزشک،مهندس، روحانی، سردارانی حماسه سازو...هستندکه ّ مصمم به ادامه دادن راه نورانی شهدا هستند. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 اميرالمؤمنين عليه السلام:🏴 ▪️ فازَ مَن غَلَبَ هَواهُ و مَلَكَ دَواعِيَ نَفسِهِ. ▪️ رستگار شد آنكه بر هوسش چيره گشت و انگيزه هاى نفسانى خود را مهار كرد. 📚 غرر الحكم، ح 6541 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 ««تهذیب نفس»» ««راویان جمعی از دوستان شهید»» اصفهان بودیم. رفتیم جلسه اخلاق آيت الله ميردامادي در مسجد الغفور. محمد ارادت خاصی به ایشان داشت.هميشه به جلسات ايشان مي رفت. حاج آقا از شاگردان امام و علامه طباطبايي بود. ايشان در ضمن صحبتها از اوصاف یاران پیامبر(ص) گفت. کسانی که روزها را روزه میگرفتند و شبها را به عبادت میپرداختند. محمد بعد از جلسه گفت: بیا با هم شروع کنیم! گفتم: چی رو!؟ گفت: اینکه تا وقتی میتوانیم شبها رو عبادت کنیم و روزها روزه بگیریم! گفتم: مگه میشه! اما بعد تصمیم گرفتیم که انجام دهیم. هفته بعد دوباره محمد را دیدم. با هم در مورد همان قضيه صحبت کردیم. گفت: اولش سخت بود اما الان عادی شده. شبها قرآن و دعا و نماز و... بعد از سحری و نمازصبح هم استراحت میکنم. کارهای محمد عجیب بود. هر کاری که برای تهذیب نفس لازم بود انجام میداد. محمد دعای کمیل لشكر را میخواند. سوز عجیبی هم در صدایش بود. همیشه دعا را برای رضای خدا میخواند. به کسی توجه نمي كرد. محمد حال عجیبی داشت.تا یک ساعت بعد از دعا هم نمیشد به سراغ او رفت! در مدتی که معاون گردان بود، جلوی درب سنگر یا چادر میخوابید. میخواست وقتی برای نمازشب بلند میشود مزاحم کسی نباشد. محل خواب او رو به قبله بود. از همان مکان برای خواندن نماز استفاده میکرد. بهمن ماه بود و هوا بسیار سرد. همه نیروها دو پتو روی خود می انداختند. اما محمد به یک پتو اکتفا میکرد! میگفت: وقتی راحت بخوابم برای نماز سخت بیدار میشوم. ً شام را کم میخورد. سعی میکرد کارهایی را که در دین مستحب معمولا است انجام دهد. در میان نمازها نمازظهر را عادی میخواند! چون در دید بچه ها بود. اما در نمازصبح یا مغرب حال عجیبی داشت. این اواخر تهجد و شب زنده داری او خیلی بیشتر شده بود. هر کاری به نیروها دستور میداد خودش هم انجام میداد. همین باعث شده بود بچه ها دستورات او را سریع انجام دهند. بچه ها را برده بود کنار کانال، آنجا پر از گل ولای بود. دستور داد همه سینه خیز بروند. خودش اول وارد شد. در اصفهان چند خانواده مستحق و یتیم را می‌شناخت. به بچه ها اعلام کرد. خودش هم پیش قدم شد. از بچه‌ها کمک گرفت و برای آنها می‌فرستاد. پیرمردی در گردان بود که به خاطر شرایط مالی نتوانسته بود به مشهد برود. محمد برایش مرخصی گرفت. پنج هزار تومان هم از خودش به او داد و گفت: با خانواده برو زیارت. ادامه دارد........... 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله:🏴 ▪️ خمْسٌ لاَ أَدَعُهُنَّ حَتَّى اَلْمَمَاتِ.. وَاَلتَّسْلِيمُ عَلَى اَلصِّبْيَانِ لِتَكُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِي. ▪️ پنج چيز را تا زنده ام رها نمی كنم..... و سلام كردن به كودكان، تا بعد از من سنت شود. 📚 بحار الانوار، ج 16، ص 215. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴عاقبت وحشتناک فکر و حسرت گناه🏴 ▪️مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد چشمش به مردی افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد.زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت : من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم . مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند: ... اين الطريق الى حمام منجاب؟(( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟ مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت و عاقبت به شرشد 📚نفل از كتاب عالم برزخ ص 41 يا كشكول شيخ بهائى 1/232 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴کودک_رسانه🏴 مراقب باشیم، رسانه ها موجب سردی روابط خانوادگی می‌شود. وقتی پدر و مادر موبایل به دست در جلو فرزندان باشند، کودک و نوجوان نیز با موبایل و تلویزیون و رایانه ها سرگرم می‌شود و به مرور زمان فرزندان احساس نیاز به رابطه با دیگران نخواهند داشت. مراقب گرمی رابطه فرزند و والدین باشیم. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 «« فاو »» «نوار مصاحبه شهید تورجی و خاطرات دوستان» سال شصت وچهار مشغول سخت ترین دوره های آموزشی بودیم. چندین مأموريت شناسایی انجام دادیم. گردان هر روز مشغول کارهای آموزشی بود. می‌گفتند برای عملیات جدید باید توان نظامی خود را بالا ببرید. بهمن ماه بود. کل نیروهای گردان ما به منطقه ذوالفقاری آبادان منتقل شد. نباید ضدانقلاب از عملیات جدید با خبر ميشد. برای همین بیشتر فرماندهان از محل عملیات بی‌خبر بودند! کار اطلاعاتی بسیار گسترده بود. عده‌ای میگفتند: شلمچه، بعضی میگفتند: جزایر مجنون و... ایام فاطمیه بود و حال معنوی گردان بسیار بالا. نیمه شبها وقتی برای نماز بلند می شدیم هیچکس خواب نبود. در همه گردانهای لشكر چنین وضعیتی بود. نوزدهم بهمن به سوله فرماندهی لشكر رفتیم. جلسه فرماندهان بود. مسئولین گردانها و گروهانهای عمل کننده حضور داشتند. آنجا اعلام شد که محل عملیات، بندر مهم فاو در جنوب عراق است. بعضی از فرماندهان در پیروزی عملیات جدید شک و تردید داشتند. برخی با نگرانی به نقشه نگاه میکردند. اما بیشتر فرماندهان با آمادگی کامل منتظر دستور حمله بودند. طرح عملیات اعلام شد. بر اساس این طرح گردان ما دومین نیروی عمل کننده از طرف لشكر بود. قرار بر این شد که در شب بیستم بهمن با یورش غواصان، خط دشمن شکسته شود. بعد یکی یکی گردانها به آن سوی آب منتقل شوند. گردان ما باید بعد از گردان موسی ابن جعفر (س) حرکت میکرد. ما باید در محل تعیین شده در جنوب نخلستانهای منطقه فاو مستقر میشدیم. تصرف قرارگاه ارتش عراق و پاکسازی جنوب فاو به عهده نیروهای ما بود. اما از همه مهمتر این بود که خط دشمن شکسته شود. سه هزار غواص برای شروع حمله آماده شدند. اگر آنها موفق نشوند کل کار شکست خواهد خورد. بچه ها همه مشغول دعا بودند. صدای ناله‌های یا زهرا(س) قطع نمی شد. روزها و شبهای عجیبی را در ساحل بهمن شیر گذراندیم. ُ سحرگاه روز بیستم بهمن بود. صدای غرش توپها و شلیک منورها حکایت از شروع عملیاتی بزرگ میداد. عملیات والفجر 8 در منطقه فاو با رمز مقدس یا فاطمه الزهرا (س) آغاز شد. بعد از نماز صبح، صبحانه مختصری خوردیم و حرکت کردیم. در کنار ساحل قایقهای بزرگ منتظر ما بودند. همگی سوار شدیم. درآن سوي اروند پیاده شدیم. گردان به سمت جنوب منطقه فاو حرکت کرد. از اسکله به سمت منطقه جنوبی رفتیم. نخلستانهای آنجا بسیار زیبا بود. اما دشمن آتش بسیار سنگینی می‌ریخت. ما جایگزین گردان موسی ابن جعفر(س) شدیم. آنها آماده حمله به قرارگاه دشمن شدند. حمله آغاز شد اما به خاطر حجم وسیع آتش دشمن حمله آنها بی نتیجه ماند. حمله سحرگاه روز بعد هم نتیجه‌ای نداشت. قرار شد این بار گردان اباالفضل (س) سمت قرارگاه مهم دشمن حمله کند. روز بعد گردان اباالفضل(س) سمت قرارگاه دشمن حمله کرد. عملیات موفق بود. قرارگاه به تصرف نیروهای اسلام درآمد. اما عصر همان روز ارتش عراق پاتک گستردهای انجام داد. گردان اباالفضل (س) مجبور به عقب نشینی شد! سردار قوچانی در همان پاتک به شهادت رسید. از فرماندهی لشكر تماس گرفتند. گفتند: امشب گردان یازهرا (س) برای حمله به مقرفرماندهی ارتش عراق آماده شود. بچه ها حال عجیبی داشتند. بعد از نماز مغرب بچه ها دور هم جمع شدند. توسل به حضرت زهرا(سلام) صدای ناله بچه‌ها قطع نمی‌شد. ساعتی بعد در نهایت آرامش حرکت کردیم. همه مشغول ذکر بودند. فاصله ما با مقر زیاد نبود. بعضی از بچه‌ها اضطراب شدیدی داشتند. هر لحظه صدای انفجار می‌آمد. عراقیها هر شب پرژکتورهای بزرگی روشن میکردند. آنها حرکت هر جنبندهای را میدیدند! به مقرفرماندهی دشمن نزدیک شدیم. هیچکس نمیدانست چه سرنوشتی در انتظار گردان است. نکند عراقیها منتظر ما هستند!؟ ادامه دارد...... 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا