8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸شب زیارتی آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام🌸
🎥محمدحسین پویانفر
شب جمعهها دل من میره تا کربلا...✨
شب زیارتی ارباب
التماس دعا😭😭😭
پیشنهاد دانلود
🆔 @m_setarehha
🌸 1380/08/08سالروز ورود رهبر معظم انقلاب اسلامی به استان اصفهان گرامی باد.🌸
🌿رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم اصفهان در میدان امام:اصفهان دارای خصوصیات متعدّدی است؛ اما برجستهترین آنها، علم و ایمان و جهاد شجاعانه و هنر و صنعت است.
🌿 پانصد سال است که هر کس در هر دورهای به این شهر نگاه میکند، این خصوصیات را میبیند.
🌿 شخصیتهای علمىِ برجسته این شهر، امثال مجلسی و وحید بهبهانی - که البته اصفهانی است - و فقهای بزرگ و فلاسفه عالیقدر و نامداری که یا متعلّق به این شهر و یا فرآورده و تربیت شده حوزههای علمی این شهرند، در یک شمارش معمولی و در مدّت کوتاه قابل احصاء نیستند.
🌿ایمانِ مردم اصفهان همیشه زبانزد بوده است. در دوران ستمشاهی من مکرّر به اصفهان آمده بودم. حتّی در همان دوران که همه دستگاهها و دستها سعی میکردند مظاهر دینی را کمرنگ و محدود کنند، در اصفهان پرچمهای دینداری به شکلهای مختلف و در بخشهای متعدّد برافراشته بود. در دوره کسادی بازار دین و رواج غربگرایی و غربزدگی، عوامل فرهنگىِ مخرّب نتوانست روی مرد و زن اصفهان اثر منفی بگذارد.
🌿از لحاظ جهاد شجاعانه، اصفهان نمونه است. جنگ هشت ساله و دوره دفاع مقدّس، نام اصفهان را در سرلوحه افتخارات انسانی خود دارد.
🌿فقط هم دوره دفاع مقدّس نیست؛ شهدای اصفهانی و نامآوران جان باخته از این مردم، در میدانهای مختلف این فداکاریها را کردهاند؛ شهید آیةاللَّه مدرّس در یک میدان، شهید آیةاللَّه بهشتی در یک میدان و شهید خرّازی و شهید همّت و امثال این عزیزان در میدان دیگر. این شهدای نامدار - که فهرست طولانی ستارگان شهید این شهر و این استان را نمیشود به این آسانی فراهم کرد - آنچنان نام اصفهان را ابدی ساختند و در شمار برجستهترین مناطق کشورمان از لحاظ جهاد شجاعانه ثبت کردند که هیچ نقطه دیگری در این جهت، با این شهر و این استان رقابت نمیکند.
🌿هنر و صنعت این شهر هم زبانزد همه و در برخی از بخشها، در دنیا یگانه و نمونه است. امروز اصفهان بحمداللَّه مرکز عمدهای از مراکز صنایع کشور است؛ دیروز هم اینطور بود، آینده هم اینطور خواهد بود. در فردای تاریخ و آینده شما جوانان این کشور نیز باید همین خصوصیات برجسته، انشاءاللَّه با قوّتِ بیشتر رشد کند.
🌿از گذشته نام میبریم تا وظیفه خود را برای آینده بدانیم. اینجا باید همچنان شهر علم، ایمان، جهاد شجاعانه و هنر و صنعت باقی بماند و من میدانم که با این همه استعداد درخشان در این شهر و استان، با این روحیههای شاد و دلهای درخشان از نور معرفت و با این احساسات جوشان، به فضل خدا همینطور خواهد شد.
1380/08/08
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز. 🌺🌺🌺
🌸 امام باقر علیه السلام:🌸
🍀 إیّاکَ و الرَّجاءَ الکاذِبَ، فإنّهُ یُوقِعُکَ فی الخَوفِ الصادِقِ.
🍀 از امید دروغین بپرهیز، که تو را گرفتار ترس حقیقی می کند.
📚 میزان الحکمه، ج 4، ص 375
🆔 @m_setarehha
#نکات_ناب. 🌺🌺🌺
🌸 چگونه گناه نکنم🌸
✍شهید مطهری :اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد میکند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان میشود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول میکند. یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می کنم، اگر روی طاقچه ای یا در جعبه ای بگذارم طوری نمی شود.
ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می خواهد وادار می کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می شود؛ در رختخواب فکر می کند، در بازار فکر می کند، همین طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند.
📚تعلیم و تربیت در اسلام،
🆔 @m_setarehha
#نکات_ناب. 🌺🌺🌺
🌸منظور از فلق در قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَق چیست؟ِ🌸
✍فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند؛ این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد.
و از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خدا پناه می برند. ودر آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق چاهی از اتش است و در آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول خر نیش آن ۵۰۰ متر است، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید: بگو پناه می برم به آفریدگار فلق
💥یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند، شرابخواران می باشند. فلق یعنی صدع، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در آن خانه ۷۰ هزار اتاق است و در آن اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در آن سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.
📚بحار، جلد۸، مبحث جهنم؛ کفایا الموحدین، مبحث نار
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا. 🌺🌺🌺
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌸 ادامه مطالب.......🌸
«« صبحگاه »»
ّ «راوی دکتر سیداحمد نواب»
ً در صبحگاه آخر ستون می ایستادیم
از جلو نظام! بعد تا انتهای ستون آمد. معمولا
و بیشتر فرمانها را انجام نمیدادیم!
اما این بار خود محمد با عصبانیت آمد. چند بار فرمان داد. بعد هم کل گروهان
حرکت کرد.
دوباره آمد به سمت انتهای ستون. مشکل کار را فهمید. چندنفری در انتها
مي ايستادند كه نظم کل بچهها را به هم ریخته بودند.
عصبانی شد. پرچم یکی از بچهها را گرفت و چوب آن را درآورد!
آمد انتهای ستون. حالا مرد
َ میخواست که فرمان را اجرا نکند. باز هم چند نفری بودند که شیطنت میکردند.
محمد با چوب به زمين ميزد. البته به چند نفر هم خورد. بقیه حساب کار
دستشان آمد.
بعد در محوطه ای که بیشتر آن گودالی بود همه را سینه خیز برید.عجیب بود
بعد هم خودش خوابید و در آن شرایط سینه خیز رفت!
بچه ها عاشق این رفتارهای او بودند. مثل خودشان بود. اگر فرمانی میداد
ً خودش قبلا آن را اجرا میکرد.
در عملیاتها همیشه جلوتر از بچه ها بود. در یکی از عملیاتها شهید مرادیان که
بیسیمچی محمد بود کمربند او را گرفته بود. داد میزد. کجا میری!؟ یواش تر
بگذار ما هم به تو برسیم!
بعد از سینه خیز همه گروهان را جمع کرد. بعد شروع به صحبت کرد و گفت:
بچه ها از دست شما ناراحتم! چرا کاری میکنید که مجبور به استفاده از...
تحمل شنیدن این حرفها را نداشتیم. رابطه محمد با بچه ها خیلی عاطفی بود.
محمد بردلهای ما فرماندهی میکرد. بعد مکثی کرد و نام چهار نفر را برد. گفت:
اینها بمانند بقیه بروند! اینها همانهایی بودند که محمد با چوب زده بود.
دوباره برگشت به سمت بچه ها و گفت: کسانی که با چوب زدم بمانند!
همه ایستاده بودند. من هم جلو رفتم. پرسيد: تو چیکار داری؟ گفتم: خب
خودتون گفتید هر کی رو با چوب زدم بمونه. نگاهی به بچه ها کرد و گفت: من
چهار نفر رو زدم. چرا همه وایسادین!
چوب را داد به من. هرچند من را نزده بود! گفتم: دستت رو بیار بالا! گفت: من
به دست کسی نزدم. گفتم: چیکار داری، دستت رو بیار بالا!
دستش رو بالا آورد، سریع خم شدم و دستش را بوسیدم. در حالی که اشک
در چشمان زیبایش حلقه زده بود داد زد: بابا نکنید این کارها رو! من شما رو زدم،
باید قصاص کنید! من آن دنيا هيچي ندارم كه به شما بدهم و...
کل بچه ها در کنار او جمع شده بودند. میخواست حرف بزنه اما بچه ها
نمیگذاشتند. همه میگفتند:
تورجی جون دوستت داریم. تورجی جون دوستت داریم!
محمد هم سریع به سمت چادرها حرکت کرد. بچه ها به دنبال او دویدند. همه
شعار میدادند.
محمد دوید. اما بیفایده بود. بچه ها به او رسیدند.
همانجا ایستاد. برگشت و لبخند زد. همه دور او جمع شدیم. بچه ها هنوز شعار
میدادند. چشمان محمد پر از اشک بود.
محمد گفت: من هم شما رو دوست دارم. بچه ها من رو حلال کنید. بعد
تک تک بچه ها در حالی که از شوق اشک میریختند او را در آغوش گرفتند.
من کمی عقبتر آنها را نگاه میکردم. زیباترین جلوه های انسانیت نمایان
شده بود.
خدا لعنت کند کسانی که جنگ ما را خشونت نامیدند. جنگ ما دفاع بود.
دفاعی مقدس. ما زیباترین جلوه های پاکی و معنویت را در جنگ دیدیم.
خشونت آنجایی است که انسانهای مادی جهت کشورگشایی میجنگند.
خشونت، جنگهای آمریکاست. جنگهای جهانی است.
ما در آن بیابان و در آن روز زیباترین صحنه های انسانیت را می دیدیم. ای کاش
دوربینها میتوانستند این صحنه ها را ثبت کنند.
ای کاش هنرمندان این صحنه زیبای انسانیت را به تصویر میکشیدند. چهره
ِگل آلود بچهها صفاي دروني آنها را بيشتر كرده بود.
تاریخ تکرار شده بود. آنچه که از اصحاب رسول خدا(ص) شنیده بودیم به
چشم می دیدیم.
صحنه هایی که بچه ها از عشقبازی به وجود آوردند آیات قرآن را تداعی
میکرد. آنگاه که خداوند به خاطر خلقت انسان به خود تبریک میگفت.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha