eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
51 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
652 ویدیو
25 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻 امام صادق عليه السلام: 🍀 هوَ اَلْمُفَرِّجُ لِلْكَرْبِ عَنْ شِيعَتِهِ بَعْدَ ضَنْكٍ شَدِيدٍ وَ بَلاَءٍ طَوِيلٍ وَ جَوْرٍ وَ خَوْفٍ.. 🍀 او همان كسى است كه پس از دورانی توام با سختی و مشقت و بلائى طولانى و ستم و ترس، از شيعه خويش اندوه و گرفتاری را برطرف می سازد.. 📚 بحار الأنوار، ج 36، ص 401. https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
سلسله مباحث (۴۵) 💠 به خدای متعال در ادعیه، راهی برای مواجهت با و دستیابی به 💎وقتی که فطرت نیاز خود را در ادعیه با همان وسعت که می خواهد در میان گذاشت و وسعت را در خدا و با خدا بودن دید، 👌این فطرت می تواند ارتباطات خود را با خلق سامان دهد و از اینجاست که «صدر» که در ارتباط با خلق مطرح می شود، به وسعتی می رسد که نامش «شرح صدر» می شود. 👈به خاطر همین است که در روایت می فرماید اگر کسی رابطۀ خودش را با خدای خودش اصلاح کرد ، خدا هم رابطۀ او را با مردم تنظیم و اصلاح می کند . 🌴«وَ مَنْ‏ أَصْلَحَ‏ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اللَّهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ. » (الخصال ؛ ج‏1 ؛ ص129 ) ✅کسانی که بتوانند خود را با حُسن ظنی که به خدای عالَمیان دارند مواجه با آن وُسعت درگاه الهی کنند دیگر در خود و زن و بچۀ خود خلاصه نمی شود و بلکه به محله و بلکه شهر و بالاتر استان و بیشتر ، کشور و بالاتر ، جهان می نگرد و جهانی فکر می کند و جهانی عمل می کند و اینجاست که می تواند از عُمّال و کارکنان اردوگاه الهی قرار بگیرد و جهاتی از امور خلق از ناحیه خدا به دست او جاری شود؛ هر چند در حدّ محله ای باشد ولی اصل این است که در پازلی به وسعت جهان می باشد و از این روست که در انتظاری که از خدا می کشد خود را توسعه بخشیده و حرکت و اصلاح و مبارزه جهت دستیابی به توحیدی همه جانبه محقق می گردد. 📚ادعیه وقتی انسان ها را تمرین می دهند که به این شرح صدر برسند و به عبارتی توصیۀ به شرح صدر نمی کنند و بلکه درمانی را در جهت دستیابی به شرح صدر تنظیم می کنند؛ ⬅️از این روست که تأئید آن را هم به عهده می گیرند و او را تا حدّ ممکن به حسب ارتباطی که با خدای عالَمیان پیدا کرده است، مصون از خطا و لغزش می کنند چرا که خدای متعال کار خلق را به او واگذاشته است ؛ بدین جهت مؤیَّد است و مورد توجه قرار می گیرد و الهامات گوناگونی به او می شود. حتی اگر کسی به حساب و از سرِ خلوص و دغدغه های ناب به یک کار فرهنگی کوچکی هم دست بزند، مورد توجه است و توفیقاتی گوناگون نصیب اش می شود. 🌴«وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- لِأُمُورِ عِبَادِهِ، شَرَحَ صَدْرَهُ‏ لِذلِكَ، وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ، وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً؛ فَلَمْ يَعْيَ‏ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ‏ ، وَ لَاتَحَيَّزَ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ؛ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ ، مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ ، قَدْ أَمِنَ مِنَ‏ الْخَطَأِ وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ ‏ (كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏1 ؛ ص501 ) https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
base.apk
1.46M
🔴🔶نرم افزار شناخت امام صادق علیه السلام نرم افزاری جهت آشنایی با این امام بزرگوار می باشد. ‏از جمله امکانات این نرم افزار می توان به موارد زیر اشاره کرد: ‏آشنایی با زندگانی امام صادق علیه السلام ‏قرآن در نگاه امام صادق علیه السلام ‏داستان هایی از امام صادق علیه السلام ‏پرتویی از فضایل اخلاقی امام صادق علیه السلام ‏برخی از وصیت های امام صادق علیه السلام برای شیعیان ‏مجموعه ای از 40 حدیث از امام صادق علیه السلام @taghcheh1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 مگسي بر پرِكاهي نشست كه آن پركاه بر ادرار خري روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتي مي‌راند و مي‌گفت: من علم دريانوردي و كشتي‌راني خوانده‌ام. در اين كار بسيار تفكر كرده‌ام. ببينيد اين دريا و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتي مي‌رانم. او در ذهن كوچك خود بر سر دريا كشتي مي‌راند آن ادرار، درياي بي‌ساحل به نظرش مي‌آمد و آن برگ كاه كشتي بزرگ, زيرا آگاهي و بينش او اندك بود. جهان هر كس به اندازة ذهن و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درك ادرار الاغ و برگ كاه. https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
(ع) يکي از مهم ترين نشانه هاي شيعه را در راه حق دانسته و رسيدن به _حقيقي را در گرو اين خصلت پسنديده معرفي مي کند و مي فرمايد: «لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شيئا الا اعطاهم ؛ اگر شيعيان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست مي دهند، ابرها [ي رحمت] بر سر آنان سايه مي افکنند و سيمايشان همانند روز روشن مي درخشد و از زمين و آسمان روزي مي خورند و هيچ خواسته اي از خداوند نخواهند داشت مگر اينکه خداي متعال به آنان عطا مي کند .» 📚تحف العقول ص302 https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎امام زمان عجل الله فرجه فرمودند: 🔹اگر دلهاى شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق كند ـ در وفا كردن به پيمانشان يكى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخير نمى افتاد، بلكه سعادت ديدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چيزى جز كارهاى ناشايست آنان ما را از ايشان محبوس نمى سازد. 📖بحارالانوار، ج۵۳،ص۱۷۷ https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
🌹راوی می گوید به امام صادق(علیه السّلام) عرضه داشتم مرا به حدود ایمان آگاه کنید حضرت صادق الائمه (علیه السّلام) فرمودند: 1_شهادت به یگانگی خداوند و انکار خدایان باطل 2_گواهی به رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) 3_اقرار به حقانیت هر آنچه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آورده 4_انجام نمازهای پنج گانه 5_ پرداخت زکات (وحقوق شرعی) 6_گرفتن روزه ماه رمضان 7_انجام حج و مناسک آن 8_تولای اهل بیت(علیهم السلام) 9_تبری از دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) 10_حمایت و همراهی با صادقین و درستکاران ♦️عن عجلان بن ابی صالح قال: قلت: لابی عبدالله (علیه السّلام): اوقفنی علی حدود الایمان فقال: شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، و الاقرار بما جاء به من عند الله و صلوات الخمس و اداء الزکاه و صوم شهر رمضان و حج البیت و ولایه ولینا و عداوة عدونا و الدخول مع الصادقین. 📚الكافي ج 2 ص 18 https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─ 📖 صلوات خاصه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام. ●○ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ♡●خَازِنِ الْعِلْمِ ، الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ. ●○ النُّورِ الْمُبِینِ ♡● اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ. ●○ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفِظَ دِینِکَ ●♡ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ ○● إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ. ✍ خداوندا بر جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِق صلوات فرست. ☆●خزانه‏ دار دانش و دعوت‌کننده به سوى تو بر پایه حق. آن نور آشکار. 🤲 پروردگارا : همانگونه که او را معدن کلام و وحیت، و خزانه‏ دار دانشت، و زبان توحیدت ، و ولی امرت، و نگهدارنده دینت، قرار دادی . ●☆پس بر او صلوات فرست؛ بهترین صلواتی که بر یکى از برگزیدگانت، و حجّت‌هایت فرستاده ای . ☆●که تو ستوده و بزرگوارى . https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
سلسله مباحث (۴۶) 💠ادعیه راه و شیوۀ سخن گفتن با خداست؛ 🍃انسان می فهمد که چگونه با خدا سخن بگوید. ✅همه در زندگی، پدر ومادر با فرزند و فرزند با پدر و مادر و یا در زندگی زناشویی و یا در رفاقت ها، نیاز داریم که سخن بگوییم و ارتباط کلامی پیدا کنیم ولی عده ای هستیم که ارتباط کلامی نداریم و یا اگر هم داریم نمی دانیم چگونه ارتباط کلامی پیدا کنیم؛ ⬅️باید بدانیم که چگونه باید حرف زد و سخن گفت؟ 👌خیلی از مشکلات با حرف زدن و سخن گفتنِ درست حلّ می شود. ✅از جمله محوری ترین سخن گفتن ها وصحبت کردن ها با خدای عالَمیان است که انسان باید بداند که چگونه با خدا سخن بگوید. 🔹انسان ها نمی دانند که چگونه باید با خدا سخن بگویند از این رو ادعیه یاد می دهد که با خدا چگونه سخن بگویند و چه چیزهایی را چه گونه مطرح نمایند. ⏺انسان ها باید یاد بگیرند که چگونه می توانند به همرازی برسند و مجالست و نشست و برخاست را با خدا داشته باشند . راه ، ادعیه است ؛ اگر برای جلسۀ دعا گفته شود ، جلسۀ صحبت و سخن با خدا ، چقدر خوش معنا می شود. _مباحث_انس_با_دعا https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ حکایتی شنیدنی از سلام الله علیه در مجلس " علیه لعائن الله " رحمَهُ الله مینویسد ؛ وقتی منصور دوانیقیِ ملعون به إمام گفت تو بر علیه من توطئه کرده‌ای و توسط غلام خود معلّی بن خُنیس سلاح و یار جمع می‌کنی ، حضرت تکذیب کردند‌ . منصور فرستاد و آن بدبخت را که به دروغ چنین مطلبی گفته بود طلبید و در حضور حضرت از او پرسید. گفت بلی چنین است و آنچه در حقّ او گفته‌ام صحیح است. حضرت به او گفت سوگند یاد می‌کنی؟ گفت بلی و شروع کرد به قسم خوردن و گفت و الله الّذی لا إله الّا هو الغالب الحیّ القیّوم . حضرت فرمود در سوگند تعجیل مکن و به هر نحو که می‌گویم سوگند یاد کن. منصور گفت این سوگند که او یاد کرد چه علّت داشت؟ حضرت فرمود حقّ تعالی صاحب حیا و کریم است ، کسی که او را مدح کند به صفات کمالیّه و به رحمت و کرم ، او را معاجله به عقوبت نمی کند. پس حضرت فرمود بگو بیزار شوم از حول و قوّت خدا و داخل شوم در حول و قوّت خودم اگر چنین نباشد. چون آن بدبخت چنین سوگند یاد کرد ، در حال افتاد و مُرد و به عذاب الهی واصل شد. منصور از مشاهده این حال بر خود لرزید و خایف گردید و گفت دیگر سخن کسی را در حقّ تو قبول نخواهم کرد. 📓جلاء العیون / باب ۸ ، فصل ۲ . https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴آخــرالزمــــان ✍پـیامبر اڪرم (صلوات الله علیه): مردمانـشان با زبان ، تظاهر به دوستے دارند ؛ امـا در دل ،دشمن هستنـد. گـناه همه جـا را فرا میگیرد و علنی به گـناه افتخـار می ڪنند و اسلام را چون پوستینـۍ واژگونه می پوشنــد . 📗 «بحارالانوار» ج²² ، ص۴۵۳ ❣الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـرَج❣ https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلسله مباحث (۴۷) «ادامه مبحث قبلی» 💠حیف است که با حضرت ربّ العالمین بنشینیم ولی ... . 🚩مشکل ما این است که اولا حرف نمی زنیم و ثانیا حرف که می زنیم نمی دانیم که چه چیزهایی بگوییم؛ 🔸حیف است که با حضرت ربّ العالمین بنشینیم ولی بلد نباشیم حرف بزنیم؛ 🍃از این رو با ادعیه است که هنر این را پیدا می کند که حرف بزند و در ضمن آن می تواند بفهمد که چگونه باید حرف زد و با سرسپردگی در برابر ادعیه، سخن خودش را در کیفیت سخنی که با حضرت ربّ العالمین در ادعیه وجود دارد، هضم می کند و سخنی برای خودش جز سخنی که در ادعیه مطرح شده است نمی گذارد و با وحدت و اتحاد دغدغه، سخنی که در ادعیه آمده است، سخن آن می شود. ✅می داند و می یابد آنچه در ادعیه مطرح شده است، همان مهمّ هایی است که انسان باید در زندگی برای خود فراهم آورد که بدون آنها امکان زندگی کردن نیست. به خاطر همین در ادعیه مهمّاتی را به سخن می کشاند و می فهمد چه چیزهایی مهمّ در زندگی است؛ بدین جهت عفو و غفران و مأیوس نشدن از رحمت الهی و ... از چیزهایی می شود که انسان بدون اُنس با ادعیه نمی تواند که بفهمد مهم است و باید در سخن خود مطرح نماید. ادامه دارد... . https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✈️ حاج قاسم..... مهندس پرواز.... 🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پرواز‌های قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می گرفتیم و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیر به تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ‌های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم." به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم! 🔶من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدیدشان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم. از زمین تا آسمان تغییر کرد و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید... بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم. 🔶از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را. شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی تملق شان