❁ـ﷽ـ❁
گویند در روز محشر
اعضا و جوارح انسان، درباره او شهادت میدهند
چشم ها از چیزهایی میگویند که دیده اند و نباید میدیدند
گوش ها، حرف هایی را که غضب و ناخشنودی خداوند در آن بوده و شنیده اند، شهادت میدهند
دست ها میگویند که چه کارها که نکرده اند
پاها میگویند که چه جاها که نرفته اند
باشد
باشد
ما نقطه تسلیمیم در این دادگاه عدل
هر چه میگویند، آری! کرده ایم، شنیده ایم، گفته ایم
حق است تمام روز جزا
اما…
اما ای چشم های نازنین من،
خواستم بگویم هرچه را که شهادت میدهید،
یادتان نرود از تمام آن شبهایی که قرمز شده و خسته، میسوختید اما اجازه بسته شدن نداشتید!
با من کنار طفلی گاه بی قرار و ناآرام و گاه تب دار، بیدار بودید…
پای من،
هرچه را که شهادت میدهی،
یادت باشد شهادت بدهی تمام آن ساعاتی را که پیوسته دور خانه با فرزندی در آغوشم راه رفتی،
ساعاتی را که در اتاقی نیمه تاریک ایستادی و من لالایی خواندم و گهواره را تاب دادم،
روزها و شب هایی که با من به خیابان و بوستان و خانه بازی آمدی و رفتی تا شادی و تفریح طفلم را فراهم کنیم،
همه شب و روزهایی که درازتان کردم و نازبالشتی روی شما گذاشتم و تکانتان دادم تا فرزندم روی حرکت آرام شما آرام بگیرد و خواب برود،
همه آن دردهای گزنده نیمه شبانه ناشی از باقیماندن یک اسباب بازی از چشم دورمانده روی زمین…
دست های خوبم، کمک کارهای همیشگی ام،
شما هم یادتان نرود!
همه آن زمان هایی که زیر سر کودکانم خواب رفتید و گزگز کردید!
همه زمان هایی که خودتان ضعف داشتید و گرمتان بود و خسته بودید، اما کودک من را که از راه رفتن خسته شده بود به آغوش گرفتید،
همه آن چنگ هایی که به لکههای سرسخت و لجوج لباس ها زدید،
همه آن چشم چشم دوابروهایی که دهها بار پشت سر هم کشیدید،
همه آن دهها تکه کوچک لباس خیس شسته شده که تکاندید و پهن کردید،
همه آن وقتهایی که در آفتاب غیرقابل اجتناب مسیر، برای صورت کوچک کودک سایه بان شدید،
همه را آن روز، در کنار همه قصورها و تقصیرهایم، شهادت دهید.
پوست نازنیم
یادت نرود هرچه گفتی،
از همه آن قطره های شیر و غذایی که روی تو امتحان کردم تا ببینم دمایش برای دهان طفل لطیفم مناسب است یا نه هم بگویی،
از همه گازهای آن دندان های تیز شیری،
از همه ترک برداشتن ها، خارش ها،
از همه سوختن ها، بریدن ها، زبر شدن ها...
زبان من
زبان من
زبان من
امان از آنچه که بین من و تو گذشته است
اما
تو هم یادت نرودها! 😭
همه آن کلمه های همیشه جاری بی حساب و کتاب که عشق چاشنی آن ها بود، همه آن جواب های هزارباره تکراری به کودکانه ترین سؤال ها، همه آن لالایی ها با دهانی خشک و مغزی نیمه خفته، همه آن درآوردن صدای انواع حیوان ها و گفت و گو از زبان هر شیء و جانوری و خنداندن ها و حواس پرت کردن ها و آموزش دادن ها،
همه آن لب گزیدن ها و تو را به کام گرفتن ها و کظم غیظ ها،
همه آن دلداری دادن ها و همدلی کردن ها و امید دادن ها و تشویق کردن ها و بزرگ کردن موفقیت های کوچک و تاب آوردنی کردن شکست ها،
همه آن دوستت دارم های مکرر،
همه آن دنیای منی، جان منی، نور چشم منی های صادقانه،
همه این کلمه هایی که تو واسطه شدی تا مثل آب و نور، به پای جوانه های زندگی ام بریزم...
همه اینها را یادت بماند زبان من!...
و اما
تو!
آن روزی که همه همسنخهایت مشغول گواهی اند که چگونه - چه از حلال چه از حرام- انباشته و گاه اذیت شده اند،
تو
بلند و رسا
برای من شهادت بده که با چه پُر شدنی، با چند بار انباشته و خالی شدنی،
به این ظاهر درآمده ای!
شهادت بده که بخاطر چه حَملی، و چه باعظمت باری،
آنقدر اذیت شدی، فشار تحمل کردی، اسید بالا زدی، جای ریه ها را تنگ کردی و اجازه نفس راحت ندادی!
اصلا میدانید؟
روی همه شما حساب ویژه باز کردهام!
شمایید آن چه که من با خود به گور میبرم تا در روز گرفتاری همگان،
با شاهد گرفتنتان،
برائت از آتش بخواهم و رضوان طلب کنم!
مگر وعده نکرده بودند که بهشت تحت اقدام ماست؟.....
✍ هـجرتــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
#مادرم_باافتخار
﷽
--------
«یکی از همان مجنونهای وسط...
شور بگیرم با شور
دم بگیرم با دو دم
مستانه بر سر بزنم
مجنون بر سینه بکوبم...
هیچ نفهمم و سوزناک و کشدار «حسین» بگویم...»
این،
تمام آرزوی من است این شبها...
تنها و تنها و تنها زمانی که دلم میخواهد ساعتی «مرد» باشم،
و هیئت بروم و در آن حلقهها و کوچههای سینهزنی گم شوم
و فارغ از هردو دنیا،
خاک بر سر بریزم...
.
.
چادر به سر کشیده ام؛
در میان زنانی که از سرِ همراهی، بر سینه یا پا میزنند،
حسّم، حسِّ قفس است...
چشمانم را میبندم
میروم میانِ حلقه
حلقه کنار خیمههاست
زنان، از غصهی دلِ بیتابِ زینب شور گرفتهاند و بیوقفه بر سینه میکوبند
با زینب همراه میشوند
زینب میدود و بر سر میزند: یااُخَیّاه ... وَابنَ اُخیّاه ...
حلقه بر سر میزند
زینب کنار پیکر پاره به زمین میافتد
زانوی #حلقه شل، اما به لحظهای دیوانهتر میشود؛
ضجه میزند، لطمه میزند؛
مستانه اطراف حسین و پسر حسین و خواهر حسین علیهمالسلام،
حزین و خشمگين،
«واویلا» به آسمان میفرستد...
در حلقهی تصورم غرقم
در این دنیا نیستم
شور گرفتهام... همانجا که میخواهم... همان میانهی حلقه؛ بدون مُذَکر شدن...
از چشمان فشرده بستهام اشک سرازیر است و از گلوی بغض گرفته ام، آه...
ناگاه
دهانی کنار گوشم میآید
-: مامان... دسشویی دارم... 😢
چشمم - برقگرفته- باز میشود
چادرم را - «مؤنث» (مادرانه) و بی اراده- کنار میدهم
قلبم از شدت شتاب این تغییر فاز، مچاله میشود
سرم از سرعت نوری این سفر، درد میگیرد.
در چشمانش خیره میشوم
شاید التماسش میکنم که شوخی کرده باشد
شاید هم دارم میسنجم که چقدر فوریت دارد!
در آن تاریکی چیزی دستگیرم نمیشود...
آه میکشم
چشمم را آرام میبندم،
دلم را میبرم میگذارم دوباره میان همان حلقه، در کربلا
و خودم بازمیگردم به اینجا
به سرزمین مادری....
.
بچه را بغل کردهام و از میان تاریکیِ مضاعفِ چادرها، راه میجویم:
«خروج»
.
.
مرا در خيمهی تو جایی هست، حسین؟
.
.
#مادرم_باافتخار
#مادری_را_با_همه_سختیهایش_دوست_دارم
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادرانه #مادر #مادری #روضه #هیئت_با_بچه #علی_اکبر #لیلا #مجنون
🖋هـجرتــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
﷽
----
خیال میکنی او به تو وصل شده -با یک طناب سرخِ عروقی،
خیال میکنی تو او را حمل میکنی،
او از تو تغذیه میکند،
او در تو غوطه ور است و دست و پا میزند؛
خیال میکنی!...
اما
به گمانم،
این تویی که به او وصلی!
او
تو را،
با آن طنابِ جاندارِ جریان دار،
محکم گرفته
و دائم،
میکشد بالا،
تا عرش، تا سرزمین ملکوت!...
این، آن طفلِ کوچک است که تو را در آغوش گرفته و،
صبح و شام،
حمل میکند و میگردانَد بین درختهای باغهای بهشت!
تو مهمان اویی در این ماهها!
تو از نورهای کشیده شده از آسمان تا او، تغذیه میکنی!
او تو را میخورانَد از عشق، از قُرب، از تقدُّس!
این تویی که در تمام این مدت، در دریای لطافت و معصومیت او غوطه وری و متمتع!
تویی که مستانه دست و پا میزنی در بیکرانِ نگاههای لطف و لبخندِ ربوبی!
تو با او وصلی
تو سوار بر بالهای آن فرشته ای
تو از او ارتزاق میکنی
تو غرقه در زلالِ اویی!
او
در تمام این ماهها
مهمان بهشت و ملکوت است
و تو،
به واسطه این اتصالِ جبرآلود،
هم سَفر و هم سُفره اویی...
.
این میهمانی های نُه ماههی باشکوه
بیهمانندترین و رشکآورترین هدیه گیتی است برای تو
گشت و گذارها و پروازهایت در بهشت،
بیش،
و قُرب و نورهایت پاینده باد!
.
.
#مادری_قرب_است
#مادری_حضور_است
#مادری_رشد_است
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادری_عروج_است
#مادرم_باافتخار ❤️
#مادری_خوشبختی_من_است !
🖋هـجرتــــــــــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
هدایت شده از هجرت | مامان دکتر |موحد
فرشتههای آسمان مبهوت تو اند
تویی که در زمین خدا با همه وجود عشق میپراکنی؛
به سرانگشتان ظریفت، خلیفه خدا بر زمین را پرورش میدهی؛
با لطافت روحت، دست نوازش بر سر هدیههای خدا داری؛
و با وسعت وجودی ات، پناه و همه کس امانتهای خدا هستی.
بگو!
بهشت زیر پای تو نباشد کجا باشد؟
شاید این زمانه کمتر کسی آنچنان که باید قدر تو را بشناسد و به احترام شغل شریف تو و خدمت انسانی ات به بشریت، تمام قد بایستد،
اما
قدر تو را
تاریخ خواهد دانست!
مادرها انسان میسازند،
انسانها جامعه را،
جوامع، تاریخ را.
شگفتا مادری!...
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
#روز_مادر #مادری_شریف_ترین_شغل #مادری_عزت_من_است
#مادرم_باافتخار
﷽
-------
امشب
به مناسبت میلاد مولانا الکریم
حسن بن علی المجتبی
خاص ترین و بهترین و زیباترین و نورانی ترین تبریک های دنیا
به مهربان ترین و والاترین و نازنین ترین و برترین
"مادر دنیا" 😍
---------------
بانو
مادرشدنتان مبارک! 💗
گمانم از شادی شما
تمام جهان شکفت؛
آن لحظه که برای اولین بار
قنداقه ی حَسَن را به دست گرفتید
و نگاهتان
به چشم های معصوم مولای کریم ما
گره خورد!
اصلاً فکر میکنم #مادری
با تولد نوزاد شما
و جوشش مهر مادرانه شما
متولد شد!...
و نه!
اشتباه میکنم!
مگر نه اینکه از روز الست،
شما مادر ما بوده اید؟...
و حتی مادر پدرتان؟
مادری،
به واسطه وجود شما،
ازلی بوده
و ابدی خواهدبود!
و اصلاً مادریِ شما،
تمام امید ماست
برای آن روز که
«تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّآ أَرْضَعَتْ
وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا»!
آن روز ما را
چه پناهی جز
پر چادرتان،
حضرت مادر؟...
🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸
#مادری را
دوست دارم
چرا که
شأنی از شئون شماست!
اصلاً هرچه را که در شماست،
دوست میدارم
حتی شده فقط در دل
با ضعف در عمل...
با تولد هر فرزند،
هربار که مادر میشوم،
حس میکنم مرا
برداشته اند از خاک
تکانده اند
و نشانده اند در طاق افلاک
کنار شما!
یا نه،
حتی شده گوشه ای، کُنجی از آن
سَرسَرای باشکوه مادری!
هر بار که
#مادر میشوم
حس میکنم به دیدنم می آیید
و با لبخندی لطیف
-که امتدادش میرسد به بهشت-
دست بر سرم میکشید؛
چونان که رسم است مادران، به دیدن دخترهای تازه زایمان کرده شان میروند
و عرق از جبینشان میگیرند...
.
.
#مادری را دوست دارم
چرا که اگر #رشد نبود
خداوند آن را
در مسیر زندگی شما قرار نمیداد!
مادری را دوست دارم
چرا که اگر به #بهشت و #رضوان نمیرسید،
بهار عمر کوتاه شما برایش صرف نمیشد!
مادری را دوست دارم
چرا که
اگر از بهترین و والاترین مقام ها نبود
خداوند آن را برای شما
مقدر نمیکرد!
مادری را دوست دارم
چون شأنی از شئون شما
و وجهی از وجوه شماست.
#مادری
مرا
به شما
نزدیک میکند
و این است که با عشق و بی منت،
از جسم و روح و توان و زمان و آبروی خودم
برایش مایه میگذارم🦋
🖋هـجرتــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
#مادرم_باافتخار
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادری_رشد_است
#مادری_بخشی_از_جهاد_من_است
#مادری #مادر #مادرانه #مادران #زن #کمال #فمنیسم
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#امام_حسن علیه السلام 💚
پینوشت:
- مامان اولی ها، حس اشتراکتون با حضرت مادر رو خریدارم 😍 انشاءالله همگی چهار و پنج فرزندی بشید
و با پرورش اولاد صالح، مایه شادی دل بانو 😊🥺😍
- خدایا، اونایی که فرزند میخوان اما ...
پروردگارا از فضل خودت به حق مولود کریم ماه رمضان الکریم اولاد صالح و سالم و کثیر و کوثر به همه عطا کن...
هدایت شده از هجرت | مامان دکتر |موحد
﷽
-----
شما!
همانهایی که رنگ پاشیدید به زندگی ما!
نه هر رنگی،
رنگهای شاد درخشان ملیح گرمابخش...
شما دخترها!...
همین است که رسول خدا در وصف شما میفرماید:
نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَكاتٌ مُفَلَّيَاتٌ
چه خوب فرزندانی هستند دختران!
مهربان و لطافت بخش زندگی
تلاشگر، یاری کننده و مددکار
مونس و همدم یک عمر زندگی
پر از برکت
و اهل پاکی و پاکیزگی
چه خوب فرزندانی هستید شما 💗
چه خوشبختم که دارمتان💚
رحمت خدایید برای دنیا و آخرت ما💜
وجودتان خیر است و حسنه؛
که فرمود: پسران نعمت اند و دختران حسنه.
پرسیدند چه فرقی ست بین نعمت و حسنه؟
فرمود: از نعمت سؤال پرسیده میشود و بازخواست، اما به حسنه و کار نیک، پاداش داده میشود!
شما دخترها،
حسنه و کار نیک من هستید روی این کره خاکی!
تعبیر عجیبی است ها!
شاید چون یک نسل را - با همه ارزشها و آرمانهایش- فیالواقع شما دخترهایید که حفظ میکنید و جلو میبرید؛ آنگاه که مادر میشوید...
یا نه، حتی بدون مادر شدن، همین که دختر یک خانواده اید آن را پر میکنید از لطافت، از نرمی، از گرما، از شوق، از رنگ، از نور…
و بعد انگار اسبهای موتور محرکه آن خانواده، جان تازه میگیرند و تکثیر میشوند و تندتر میتازند در جادههای افق های دوردست زندگی…
با خندهها و مهر قلبهای آفتابی تان هم که اصطکاک و استهلاک های قطار عمر، کم میشود و رفتن، سهل تر...
چه خوب فرزندانی هستید شما
شما دخترها
که هر یک نگاه مهرانگیز ما به شما، برایمان به اندازه صد هزار هزار حج مقبول نوشته میشود! (نبی اکرم)
چه بی اندازه خوشبختم
که خداوند شما را به من عطا کرده💗
از جنس شما، برای همه زنان دنیا طلب میکنم
از جنس این حریر لطیف
که بی شک پرده ای میشود که زندگی را به قبل و بعد از آمدنش تقسیم میکند!
چه #زنده خواهم ماند من
با داشتن شما😍
که مرا امتداد خواهید داد در تاریخ
و خواهید کِشانید تا انتهای عمر بشر🦋
چه شُرب مدامی دارم من
با بودن شما
که هر لحظه پیمانهام را پر میکنید از شوق، از مِهر، از اُنس
شما،
شما کوثرها…
#مادرم_باافتخار
#مادری
#دختر #دخترانه #مادردختری
#نعم_الولد_البنات
#مادری_امتداد_من_است
#مادری_شکوه_نادیدنی
#روزدختر
پینوشت:
رسول خدا فرمود: خانه اى نیست که در آن دختران باشند مگر اینکه هر روز بر آن خانه دوازده برکت و رحمت از آسمان نازل میشود و زیارت فرشتگان از این خانه قطع نمیگردد.
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع