🔴 خدای پوچ و ناتوان #فلاسفه!
🔸 #فلاسفه معتقدند خدای تعالی چون #علت_تامه است و مخلوقات معلولات او هستند ، خلقت بر خدا لازم است و محال است که خدا چیزی خلق نکند،
به تعبیر دیگر همانطور که هروقت خورشید طلوع کرد روشنایی هم هست،هرگاه آتش باشد حرارت هم هست، خدا هم هرگاه باشد(که همیشه و ازلی بوده ) مخلوقات هم باید باشند، یعنی خدای تعالی مجبور بر آفرینش و خلقت است و نمیتواند خلق نکند!!! و این توان را ندارد از خلقت خود امساک و جلوگیری کند!!!!!! و ناچارا همیشه بی اختیار مشغول خلقت است!!!!
برای مثال #ابن_سینا میگوید:
لانه لما کان صدور الموجودات عنه علی سبیل اللزوم لا اراده تابعه لغرض بل لذاته و کان صدورها عنه دایما بلا منع و لا کلفه....
صدور موجودات از خدا به نحو حتمی و لزوم میباشد نه اینکه بر مبنای اراده ی هدفمند او باشد بلکه اشیاء به مقتضای ذات از او پدید می آید!!!!
📚خیرالاثر در رد جبر ص۱۹۳
براستی آنقدر که #فلاسفه در نابودی و تحریف و تخریب اسلام و تشیع موفق بوده اند ، نه #بت_پرستان در ویرانی اسلام و نه #اهل_سنت در تخریب تشیع موفق نبوده اند!
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#فلسفه_از_منظر_صاحب_جواهر
🔴 مرجع بزرگ شیعه، مولف اثر گرانقدر و بی نظیر #جواهر_الکلام مرحوم آیت الله العظمی #شیخ_محمد_حسن_نجفی رضوان الله علیه ،کتب #فلاسفه را که اعتقاد به #قدم_عالم دارند، جزء کتب ضاله بر شمرده است!
🔴 مرحوم علامه اصطهباناتی مینویسد:
روزی مردی که در دستش کتابی #فلسفی بود وارد جلسه شد، چون #صاحب_جواهر او را دید گفت:
به خدا سوگند حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، جز برای ابطال این خرافات از جانب خداوند مبعوث نشده است!!!
📚 بیان الفرقان ج۴ ص۱۶۲
📚 فلسفه از منظر قرآن و عترت ص۲۶۹
#نقد_اشتباهات_فلسفه
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
⚫️ هجوم و ورود به منزل #امام_صادق سلام الله علیه !
👈🏻 از ابن ربيع ملعون نقل است:
... آخرِ شب بمنزل آن حضرت رسيدم و نردبانی گذاشتم و به خانه او بیخبر وارد شدم. ديدم که پيراهنی پوشيده و دستمالی بر کمر بسته و مشغول نماز است. چون از نماز فارغ شد، گفتم: بيا که خليفه تو را میطلبد. فرمودند: بگذار دعا بخوانم و جامه بپوشم. گفتم: نمیگذارم، فرمودند: بگذار بروم غسلی بکنم و مهياي مرگ گردم. گفتم: وقت ندارم نمیگذارم! پس آن مرد پير ضعيف را که زياده از هفتاد سال از عمرش گذشته بود، با يک پيراهن و سر و پای برهنه از خانه بيرون آوردم❗️چون پارهای راه آمد، ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و او را بر استر خود سوار کردم. چون به در قصر خليفه رسيدم، شنيدم منصور به پدرم میگفت: وای بر تو ای ربيع! دير کرد و نيامد. پس ربيع بيرون آمد، چون نظرش بر امام عليه السلام افتاد و او را با اين حالت مشاهده کرد گريست! زيرا که ربيع اخلاص بسيار بخدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان میدانست. حضرت فرمودند: ای ربيع، میدانم که تو بجانب ما ميل داری، اين قدر مهلت بده که دو رکعت نماز بجا بياورم و با پروردگار خود مناجات کنم...
📚 جلاء العیون، علامه مجلسی رحمهالله، ص ٨٧٣
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#تاریخ_مستند
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
⚫️ وقتی #امام_صادق در شرایط حساس، دعای #سیدالشهدا سلام الله علیهما را میخوانَد
▪️ وقتی امام به قصر منصور دوانیقی لعنهالله رفت و از توطئهای که برایشان ترتیب داده بودند، سربلند بیرون آمدند، ربیع میگوید به حضرت گفتم: دیدم چیزی زیرلب زمزمه کردید که در اثر آن خطر از شما دفع شد. چه دعایی خواندید؟! فرمودند: دعای جدم امام حسین علیه السلام را خواندم:
«یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی وَ یَا غَوْثِی فِی کُرْبَتِی احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ.»
📚 بحارالانوار، ٤٧/١٧٥، به نقل از "الارشاد" شیخ مفید رحمه الله
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#تاریخ_مستند
#دستورات_ماثور
#اذکار
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
▪️#ابن_بابویه و دیگران گفته اند که:
به امرِ منصورِ دوانیقی ملعون، #امام_صادق سلام الله علیه را به زهر شهید کردند و گویند که: انگور زهرآلودی به آن حضرت خورانیدند.
📓جلاء العیون، ص ۸۸۴
#تاریخ_مستند
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
⚫️ روایتی پر از اسرار ...
▪️حتى نمک را هم با هم تقسيم میكرديم...
معلى بن خنيس گفت: شبى بارانى #امام_صادق سلام الله علیه از منزل به قصد سايه بان بنى ساعده بيرون شد، من نيز از پى ايشان رفتم؛ متوجه حضور من شدند و فرمودند: همراه من بیا!
🔸رسيديم سایه بان بنى ساعده، ديدم عدهاى در خواب هستند؛ شروع كرد براى هر نفر يک يا دو نان گذاشت، بعد برگشتيم.
🔸عرض كردم: آقا فدايت شوم، اينها عارف به امامت شما هستند؟
🔹فرمود: اگر امام شناس بودند هر چه داشتيم با آنها میخورديم، حتى نمک را هم با هم تقسيم میكرديم!
📚 بحار الأنوار، ج۴۷، ص۲۰
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#روایات
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
ظهر_شهادت_امام_صادق_علیه_السلام_6026131148294324413.mp3
10.09M
⚫️ معارف #امام_صادق " سلام الله علیه ".
عالم ربانی حاج شیخ عبدالحسین #بندانی_نیشابوری
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#صوت
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
⚫️ #امام_صادق سلام الله علیه و رسیدگی شبانه به فقرا
▪️عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ کَانَ أَبُو عَبْدِ الله علیه السّلام إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّیْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِیهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ ، فَحَمَلَهُ عَلَی عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَی أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ ، فَقَسَمَهُ فِیهِمْ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ . فَلَمَّا مَضَی أَبُوعَبْدِالله علیه السّلام فَقَدُوا ذَلِکَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ کَانَ أَبَاعَبْدِالله علیه السّلام.
هشام بن سالم میگوید ، وقتی تاریکی شب همه جا را فرا میگرفت ، إمام صادق سلام الله علیه کیسهای از نان و گوشت و پول برمیداشت و بر دوش خود گذاشته و نزد مستمندان مدینه میبرد و در میانشان تقسیم میکرد ، ولی آنان او را نمیشناختند . وقتی امام صادق علیه السّلام بشهادت رسید ، دیگر آن صدقات شبانه را ندیدند و فهمیدند که آن مَرد ، إمام صادق سلام الله علیه بوده است.
📓 کافی ۴ / ۸ ، باب صدقة الليل ، حديث ١ .
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#روایات
#فضائل_اهلبیت
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
⚫️ حکایتی شنیدنی از #امام_صادق سلام الله علیه در مجلس #منصور_دوانیقی " علیه لعائن الله "
#علامه_مجلسی رحمَهُ الله مینویسد ؛
وقتی منصور دوانیقیِ ملعون به إمام گفت تو بر علیه من توطئه کردهای و توسط غلام خود معلّی بن خُنیس سلاح و یار جمع میکنی ، حضرت تکذیب کردند . منصور فرستاد و آن بدبخت را که به دروغ چنین مطلبی گفته بود طلبید و در حضور حضرت از او پرسید. گفت بلی چنین است و آنچه در حقّ او گفتهام صحیح است. حضرت به او گفت سوگند یاد میکنی؟ گفت بلی و شروع کرد به قسم خوردن و گفت و الله الّذی لا إله الّا هو الغالب الحیّ القیّوم .
حضرت فرمود در سوگند تعجیل مکن و به هر نحو که میگویم سوگند یاد کن. منصور گفت این سوگند که او یاد کرد چه علّت داشت؟ حضرت فرمود حقّ تعالی صاحب حیا و کریم است ، کسی که او را مدح کند به صفات کمالیّه و به رحمت و کرم ، او را معاجله به عقوبت نمی کند. پس حضرت فرمود بگو بیزار شوم از حول و قوّت خدا و داخل شوم در حول و قوّت خودم اگر چنین نباشد. چون آن بدبخت چنین سوگند یاد کرد ، در حال افتاد و مُرد و به عذاب الهی واصل شد. منصور از مشاهده این حال بر خود لرزید و خایف گردید و گفت دیگر سخن کسی را در حقّ تو قبول نخواهم کرد.
📓جلاء العیون / باب ۸ ، فصل ۲ .
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#روایات
#معارف
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
⚫️ خواندن #اسم_اعظم توسط #امام_صادق " سلام الله علیه " و قتل استاندار مدینه
▪️پس از آن كه داوود بن علىّ استاندار مدینه از طرف خلیفه ، مُعلّى بن خُنیس را احضار كرده و به قتل رسانید، امام جعفر صادق سلام الله علیه با او قطع رابطه نمود و به مدّت یك ماه نزد او نرفت . روزى داوود بن علىّ، ماءمورى را فرستاد كه امام علیه السلام را نزد او ببرند؛ ولى حضرت قبول ننمود.
محمّد بن سنان گوید: در حضور امام جعفر صادق " سلام الله علیه " بودم و با عدّه اى از دوستان ، نماز ظهر را به امامت آن حضرت مى خواندیم كه ناگهان پنج نفر ماءمور مسلّح وارد شدند و به امام صادق علیه السلام گفتند: والى مدینه دستور داده است تا شما را نزد او ببریم .
امام فرمود: اگر نیایم ، چه مى كنید؟
ماءمورین گفتند: والى دستور داده است كه چنانچه نیامدید، سر شما را جدا كنیم و نزد او ببریم .
حضرت فرمود: گمان نمى كنم بتوانید فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله را به قتل رسانید.
گفتند: ما نمى دانیم تو چه مى گوئى ، ما فقط مطیع امر والى هستیم و دستور او را اجراء مى كنیم .حضرت فرمود: منصرف شوید و بروید، كه این كار به صلاح شما نخواهد بود.
گفتند: به خدا سوگند، یا خودت و یا سرت را باید ببریم .
امام "سلام الله علیه " چون آن ها را بر این تصمیم شوم جدّى دید، دست هاى مبارك خویش را بر شانه ها نهاد؛ و پس از لحظه اى ، دست هایش را به سوى آسمان بلند نمود با انگشت سبابه اش دعائى خواند، كه فقط ما این زمزمه را شنیدیم : ((السّاعه ، السّاعه )) ؛ پس ناگهان سر و صداى عجیبى به گوش رسید. در این هنگام حضرت به ماءمورین حكومتى فرمود: هم اكنون رئیس شما هلاك شد؛ و این داد و فریاد به جهت هلاكت او مى باشد؛ و ماءمورین با شینیدن این سخنان از كار خویش منصرف شدند و رفتند.
بعد از رفتن ماءمورین ، من به حضرت عرض كردم : مولایم ! خداوند، ما را فداى تو گرداند، جریان چه بود؟
حضرت فرمود: او داوود بن علىّ دوست ما مُعلّى بن خُنیس را كشت ؛ و به همین جهت ، مدّتى است كه من نزد او نرفته ام بنابر این ، او به واسطه افرادى پیام فرستاد كه من پیش او بروم ؛ ولى من نپذیرفتم تا آن كه این افراد را فرستاد تا مرا به قتل برسانند.
و چون من ، خداى متعال را با اسم اعظم دعا كردم تا او را نابود گرداند، خداوند نیز ملكى را فرستاد و او با نیزه ای به شرم گاه او زد و او را به هلاكت رسانید.
پس پرسیدم: دلیل بالا بردن دستانتان چه بود؟ فرمود: «ابتهال». پس پرسیدم دلیل قرار دادن دست ها بر شانه چه بود؟ فرمود: «تضرع». و پرسیدم دلیل بالا بردن انگشت سبابه چه بود که فرمود:«تملق خدا و حالتی بین خوف و رجاء».
📓 بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم،ج1،218
📓بحارالا نوار: ج 47، ص 67،ح 9
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#روایات
#فضائل_اهلبیت
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
▪️آجرک الله یا مولای یا #صاحب_الزمان و ساعدالله قلبک العزیز و عجل الله تعالی فی فرجک الشریف فی مصیبت جدک المظلوم
#تصدق_علینا
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
1_76947225.pdf
135.4K
⚫️ #مناظره امام صادق سلام الله علیه با طبیب هندی
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#طب_اسلامی
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa