eitaa logo
معارف الشیعه
2.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
624 ویدیو
301 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ گوشه ای از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا... نوشته اند: فخرجت زينب عليها السلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ووقعت مغشيّة عليها. ▪️وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری عليهاالسلام بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ▪️ وای برادرم ، وای حسینم ، وای محبوب رسول خدا ، وای پسر مکه و منا ، وای پسر فاطمه زهرا و وای پسر علی مرتضی پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت. وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. ▪️وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد : امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است. و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه می‌زدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه! یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند. وای از این حزن و اندوه عظیم.... 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵/ص ۱۶۲- ۱۶۳ 📚 معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۹۷، ۱۹۸؛ 📚 وسيلة الدّارين، / ص۴۰۴، ۴۰۵ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
◼️ ای جابر! درست همین جا بود، که بچه های پدرم را ذبح کردند... عطیه گوید: همینکه با جابر در کنار قبر أبي عبدالله الحسين عليه السّلام مشغول سخن بودیم، دیدم که یک سیاهی از جانب سرزمین شام دارد به طرف ما نزدیک می شود. به جابر گفتم: من یک سیاهی بزرگی را دارم از دور میبینم. جابر رو به طرف غلامش کرد و گفت: برو و آن سیاهی را که پیداست ببین چه کسانی هستند؟ که اگر از ماموران عبیدالله بن زیاد لعین هستند هرچه زودتر در پناه گاهی مخفی شویم. واگر مولا و سرورم زین العابدین علیه السّلام بود تو در راه خدا آزادی. فانطلق الغلام فما كان بأسرع من أن رجع إلينا، وهو يلطم على وجهه، وينادي: قم يا جابر! واستقبل حرم اللَّه وحرم رسول اللَّه، فهذا سيِّدي ومولاي عليّ بن الحسين عليه السلام قد أقبل مع عمّاته وأخواته ليجدّدوا العهد بزيارة الحسين عليه السلام. ▪️غلام رفت و سریعا به جانب ما برگشت و بر صورتش لطمه میزد و فریاد می‌زد: ای جابر! بلند شو و از حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله استقبال کن. که این مولایم علی بن الحسین عليهماالسلام همراه با عمه ها و خواهران و دیگر مخدرات دارند به این جا نزدیک می‌شوند تا عهدشان را با زیارت قبر سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام تجدید کنند فقام جابر ومَن معه واستقبلوهم بصراخ وعويل يكاد الصّخر أن يتصدّع منه، ولمّا دنى من الإمام انكبّ على أقدامه يقبِّلهما، ويقول: سيِّدي عظّم اللَّه لك الأجر بأبيك الحسين عليه السلام! سيِّدي عظّم اللَّه لك الأجر بعمومتك وإخوتك ▪️جابر با همراهیانش بلند شدند با ضجه و فریاد و شیون و شین به گونه ای که سنگ ها از فریادشان نزدیک بود متلاشی شوند ،به استقبال اهلبیت علیهم السلام رفتند. جابر وقتی که نزدیک امام سجاد علیه السلام شد خودش را بر روی پای امام انداخت و آن ها را می بوسید و می‌گفت: ای آقای من! خدا در برابر این مصیبت عظمی و شهادت پدرتان به شما جزای خیر دهد. خدا در برابر این مصیبت عظمی و شهادت عمو ها و برادرانتان به شما جزای خیر دهد. فقال الإمام عليه السلام: أنت جابر؟ قال: نعم سيِّدي أنا جابر.فقال عليه السلام: يا جابر! ههنا قُتل أبو عبداللَّه، يا جابر! ههنا ذُبحت أطفال أبي. ▪️امام علیه السلام فرمود :جابر! تویی؟ جابر گفت :بله ای آقای من! من جابرم. پس آقا زین العابدین علیه السّلام فرمودند : ای جابر! همین جا بود که پدرم اباعبدالله را کشتند. ای جابر! همین جا بود که بچه های پدرم را ذبح کردند. 📚 معالي السّبطين، ج۲ ص۱۹۳ 📚وسيلة الدّارين، ص۴۰۳ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
السلام علی قلب الزینب الصبور و لسانها الشکور کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
◼️ ای برادر! اگر نامحرم در اینجا نبود، پشتم را نشانت می دادم تا ببینی چقدر بر من تازیانه زدند... نوشته اند: وقتی که مخدرات آل الله بر سر مزار سیدالشهدا علیه السلام رسیدند، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام خود را روی قبر پدر انداخت، گریه شدیدی نمود تا غش کرد. دختران علی مرتضی علیه السّلام یتیم‌های فاطمه زهرا علیهاالسلام به نزدیک قتلگاه آمدند، همگی چون برگ خزان از شترها بر روی خاک ریختند و هر یک قبر شهیدی را در بغل گرفتند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. زینب کبری علیها السلام ، جامه را چاک زده و خود را بر روی قبر مبارک امام مظلوم انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: «وا أخاهُ، وا حُسیناهُ، وا حَبیبَ رَسولِ اللهِ، یَابنَ مَکَّةِ و مِنیٰ، یَابنَ فاطِمَةَ الزَهراءِ، یَابنَ عَلی الْمُرتَضَیٰ ». آنقدر گریست و خاک قبر منور برادر را بر سر ریخت که بی هوش شد. چون به هوش آمد، عرض کرد: ای برادر، در راه شام آنقدر تازیانه بر پشت من زدند که پشتم مجروح شده است و هنوز جراحت آن باقی است، و اگر در این صحرا نامحرم نبود پیراهن خود را بالا می‌زدم تا جراحت پشت مرا مشاهده نمائی. سکینه مظلومه گفت: ای پدر، وقتی که ما را در مجلس یزید می‌بردند کعب نیزه و تازیانه بر سر و صورت ما می‌زدند، و چون و عصا بر سر ما یتیمان می‌کوبیدند. مرا و خواهرم فاطمه را می‌خواستند به کنیزی ببرند. حضرت‌ام کلثوم علیهاالسلام خود را روی قبر برادر بزرگوارش انداخت و عرض کرد: جُعِلتُ فِداکَ، قَتَلوکَ فَما عَرَفوکَ، و تَرَکوکَ عُریاناً، و ذَبَحوکَ عَطشاناً، و لَم یَوجدُ أحَدٌ أن یَرحَمَکَ و یَرحَمَ عَیالَکَ ▪️به فدایت شوم ای برادر، تو را کشتند در حالی که به مقام و منزلت تو معرفت نداشتند، و تو را برهنه ترک کردند، و تو را شهید کردند در حالی که تشنه بودی، و هیچ کس از این قوم جفاکار پیدا نشد که بر تو و بر عیالت رحم نماید. 📚معالی السبطین:ج٢ص١١٧ 📚انوار الشهادة:ص ۲۵۲ 📚بحر المصائب: ج۴.ص۴١٣ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم ربانی و متاله قرآنی ، حضرت آیت الله حاج " دامت برکاته " در سفر اربعین و عزاداری در حسینیه خراسانی ها کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا هنگام پذیرایی از زائران اربعین دستکش بدست کردی؟! و پاسخ آن.... ✅ برکات پذیرایی از زوار حضرت ابی عبدالله الحسین سلام الله علیه 🎥 عالم ربانی استاد حاج شیخ عبدالحسین ( حفظه الله تعالی ) کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ دیگر تا آخر عمر زیر سایه نرفت و زیر آفتاب می نشست و گریه می‌کرد... در نقل‌ها آمده است: همسر امام حسین علیه السلام، حضرت رباب علیهاالسلام - دختر امرؤ القیس - مادر حضرت سکینه و حضرت علی اصغر علیهما السلام بود. او را به شام بردند با دیگر خاندان آن حضرت، پس از آنکه به مدینه بازگشت و اشراف قریش او را خواستگاری کردند؛ اما حضرت رباب علیها السلام فرمود پدر شوهری پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله دیگر نمیخواهم و یک سال پس از آن سیدالشهدا علیه السلام بیشتر زنده نماند ، در این یک سال زیر سقف نمی رفت و پیوسته گریه و زاری می‌کرد، تا فرسوده و رنجور شد و در آخر درگذشت. در برخی از مقاتل آمده وقتی که کاروان در اربعین به کربلا برگشتند، آن حضرت، دیگر همراه کاروان به مدینه برنگشت بلکه یکسال بر سر قبر أبي عبدالله علیه السلام اقامت کرد و دائما مشغول نوحه و بکاء بود و سپس به مدینه برگشت و از نهایت اندوهی که در دل داشت از دنيا رفت. 📚 الكامل، ج۳/ ص۳۰۰ 📚 نفس المهموم، / ص۴۷۰ - ۴۷۱ 🔹مصقلة بن طحان می‌گوید: از امام جعفر صادق علیه السّلام شنیدم که می‌فرمود: وقتی امام حسین علیه السّلام شهید شد، زوجه کلبیه آن حضرت - حضرت رباب علیهالسلام - برایش عزاداری کرد؛ وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ ▪️او همراه مابقی زنان وخدمتگزاران به قدری گریه کردند که اشک چشمشان خشک شد. ولی حضرت رباب علیهالسلام دید که چشم یکی از کنیزانش اشک می‌ریزد! او را صدا زد و گفت: چه شده که فقط چشم تو در میان ما اشک دارد؟ گفت: وقتی ناتوان شدم مقداری قاووت(سویق) خوردم، آن بانو پس از این جریان دستور داد تا غذا و قاووت(سویق) به مصیبت زدگان دادند و فرمود: إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام ▪️ما این عمل را برای این انجام می‌دهیم تا برای گریستن به امام حسین علیه السلام تقویت شویم. نقل میکنند: یک باقرقره - نوعی مرغ - برای حضرت رباب علیهالسلام به عنوان هدیه فرستاده شد تا به وسیله آن در عزای امام حسین علیه السّلام استعانت کند. وقتی چشم آن بانو به آن افتاد فرمود: این چیست؟ گفتند: هدیه ای است که فلانی فرستاده تا تو به وسیله آن در عزای امام حسین علیه السّلام استعانت نمایی. فرمود : ما که مشغول عروسی نیستیم. این مرغ به درد ما نمی خورد. سپس آن بانو دستور داد تا آن زنان از خانه خارج شدند. وقتی از خانه خارج شدند اثری از آنان احساس نشد. گویا در میان آسمان و زمین پرواز کردند و اثری به جای نگذاشته و ناپدید شدند. (گویی آن زنان یا از ملائکه یا از جنیان بودند چنانکه علامه مجلسی نیز به این مطلب اشاره فرموده است) 📚 الکافی ج۱ ص ۴۶۶ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
Zyiarate Arbaeen.pdf
1.82M
🔘 زیارت از راهِ دور! فضیلت زیارت از راه دور به همراه متن "زیارت اربعین" 🔹فایل PDF کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
4_6050617899310123835.mp3
3.59M
..... ⚫️ ذکر مصائب روز 🔻بیان مصائب و وقایع روز اربعین در بیان عالم ربانی حاج شیخ عبدالحسین " حفظه الله تعالی " کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 زیارت جابر و عطیه 🔷درباره زیارت جابر در روز اربعین، شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعه» تصریح می کند که جابر به زیارت حضرت شتافته است. ایشان می نویسد: ▪️یوم العشرین منه(صفر) هو الیوم الذی ورد فیه جابر بن عبدالله الانصاری صاحب رسول الله(ع) و رضی الله تعالی عنه من المدینة إلی کربلاء لزیارة قبر سیدنا أبی عبدالله، فکان اول من زاره من الناس؛[2] ▪️روز بیستم صفر، روزی است که جابر یار پیغمبر، خود را از مدینه به کربلا رساند و موفق به زیارت قبر حضرت ابی عبدالله(علیهم السلام ) شد و او اولین زائر سیدالشهداست. 🔶شیخ مفید، شیخ طوسی،[3] علامه حلی،[4] شیخ رضی الدین علی بن یوسف حلی،[5] کفعمی،[6] علامه مجلسی[7] و محدث نوری این واقعه را نقل کرده اند که در روز ۲۰ صفر جناب جابر برای زیارت سیدالشهدا (علیهم السلام) به کربلا آمد. 🔷جابر از بزرگان و صحابه جلیل القدر پیغمبر است که در حدود نود سالگی از دنیا رفت.[8] جناب جابر از شاهدان شب دوم عقبه در قضیه منی و از حاضران در جنگ خندق و بیعت شجره است.[9] او ۱۸ جنگ را در رکاب پیغمبر جنگید و در جنگ صفین از یاران امیرالمؤمنین(ع) بود.[10] به هر حال جزو سابقون به تمام معناست. ایشان از توفیق درک و همراهی امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین و امام باقر(علیهم السلام ) را نیز داشته است. 🔻این روایت را شیخ کلینی با سند صحیح از امام باقر(ع) نقل می کند که جابر هیچ گاه دروغ نگفته است.[11] وی از راویان حدیث است که ۱۵۴۰ حدیث از او نقل شده است.[12] برجستگی علمی جناب جابر به اندازه ای است که ذهبی با این که اختلاف مشرب با شیعه دارد، از او به عنوان فقیه و مفتی مدینه در زمان خود نام برده است.[13] 🔻مرحوم سید محسن امین از او به عنوان یکی از اجلای مفسران قرآن نقل می کند.[14] 🔷عطیه بن سعد عوفی که همراه جابر در زیارت اربعین بوده و برخی به غلط او را غلام جابر معرفی می کنند نیز از دانشمندان و مفسران است. او که توفیق حضور در کربلا را در رکاب جابر یافته، از مردان علم و حدیث است و روایات بسیاری در فضیلت امیرالمؤمنین(ع) از او نقل شده است.[15] وی مفسر قرآن بود و می گفت: من قرآن را سه بار با دید تفسیری و ۷۰ بار با نگاه قرائتی بر ابن عباس خواندم.[16] ✳️شیخ ابوجعفر محمد بن ابی القاسم محمد بن علی طبریِ امامی در کتاب «بشارة المصطفی» نقل می کند که عطیه می گوید: 🔹به همراه جابر به قصد زیارت سیدالشهدا آمدم. 🔸جابر در کنار فرات غسل کرد و با آن کیفیت خاص ذکر می گفت و بعد به من گفت که دستم را روی قبر بگذار و از حال رفت و 🔹سه بار یا حسین گفت و «حبیب لا یجیب حبیبه.. .» تا آخر و بعد آن زیارت را خواند که زیارت بسیار عجیبی است. بعد که زیارت را تمام می کند، به عطیه می گوید برخیز و مرا به سمت خانه های کوفه ببر.[17] این ماجرا را طبری (از علمای شیعه) در «بشارة المصطفی» نقل می کند و خوارزمی (از علمای اهل سنت) با اندک تفاوتی در کتاب ارزشمند «مقتل الحسین(علیهم السلام)» آورده است.[18] 🔻این که جابر گفت: دستم را روی قبر بگذار، قرینه است بر این که نابینا بوده و همین عذر و دلیل عدم حضور او در رکاب امام حسین(علیهم السلام ) در واقعه عاشوراست. ابن قتیبه نیز در کتاب «الامامة والسیاسة» تصریح می کند که جابر بن عبدالله در واقعه حرّه (که حدود یک سال پس از واقعه کربلا در مدینه روی داد) نابینا بود.[19] ✳️مشخص نیست که عطیه چگونه به جابر ملحق شد؟ دو احتمال در این باره داده می شود: 🔻یکی این که عطیه در آن سال به حج رفته و سپس همراه جابر از مدینه به سمت عراق و کربلا حرکت کرده است. 🔻احتمال دیگر این است که جابر از مدینه به کوفه رفته باشد، و در واقع عطیه از کوفه به جابر ملحق می شود و به سوی کربلا می آید. 🔹هم روایت طبری و هم روایت سید بن طاووس در این جا مقیّد است به این که زیارت هر دوی آنها در روز بیستم صفر بوده است. البته در این دو روایت، خبری از ملاقات با امام زین العابدین(ع) نیست. آیا اهل بیت به کربلا آمدند؟ آیا جابر هم موفق به زیارت امام زین العابدین(علیه السلام) شد؟ این جای بحث دارد... ✅عبور اهل بیت از کربلا 🔷اما درباره عبور اهل بیت(علیهم السلام ) از کربلا، ابن نما حلی (م 645ق) از بزرگان شیعه و صاحب کتاب «مثیر الاحزان» می نویسد: ▪️ولما مرّ عیال الحسین بکربلاء وجدوا جابر بن عبدالله انصاری رحمة الله علیه و جماعةً من بنی هاشم قدموا لزیارته فی وقتٍ واحد، فتلاقوا بالحزن والاکتئاب والنوح علی هذا المصاب المقرح لاکباد الاحباب؛[21] کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🩸روایت با مقتل‌خوانی مرحوم حاج " رضوان الله تعالی علیه " کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
عزیزانی که امروز در کربلای معلی مشرف هستند از دعا بر فرج غافل نشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ابن قتیبه دینوری از علمای در کتاب الامامة والسیاسیة ماجرای تهدید حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه برای با خلیفه اول را بیان می‌کند. ⁉️ : این بود آن اجماعی که برای بیعت با بیان می‌کنند؟! 🎥 عالم محقق و مدافع ولایت اهلبیت علیهم السلام ، آیت الله " دامت برکاته " کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 زندگانی و سیره مرحوم حاج " اعلی الله مقامه الشریف" 🔻دقت در مصرف سهم امام ◾️شخصی برای پرداخت وجوهات آمده بود ، قلم و دواتی قدیمی با مرکب کمرنگ در دسترس بود ، مرحوم حاج شیخ با آن قبض نوشتند . عده ای اعتراض کردند که این چه وضعی ست مرکبی بهتر باید تهیه کنید تا قبض خوانا باشد . مرحوم حاج شیخ فرمودند : احتیاج ما با همین مرکب کم رنگ هم رفع می شود . 📚 متاله قرآنی ص۲۳۳ کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa
شباهت های سلام الله علیه به حضرت یوسف علیه السلام 🛑عَنْ سَدِيرٍ اَلصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ شَبَهاً مِنْ يُوسُفَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قُلْتُ لَهُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُهُ حَيَاتَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ قَالَ فَقَالَ لِي وَ مَا يُنْكَرُ مِنْ ذَلِكَ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ أَشْبَاهُ اَلْخَنَازِيرِ إِنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلاَدَ اَلْأَنْبِيَاءِ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ خَاطَبُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ «أَنَا يُوسُفُ وَ هٰذٰا أَخِي»  فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ اَلْمَلْعُونَةُ أَنْ يَفْعَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِحُجَّتِهِ فِي وَقْتٍ مِنَ اَلْأَوْقَاتِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ إِنَّ يُوسُفَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ إِلَيْهِ مُلْكُ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ أَنْ يُعْلِمَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ وُلْدُهُ عِنْدَ اَلْبِشَارَةِ تِسْعَةَ أَيَّامٍ مِنْ بَدْوِهِمْ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ أَنْ يَفْعَلَ اَللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَمْشِيَ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتَّى يَأْذَنَ اَللَّهُ فِي ذَلِكَ لَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ قَالُوا: «أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قٰالَ أَنَا يُوسُفُ »  🔰سدير صيرفى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم مى‌فرمود:به راستى در صاحب الامر شباهتى است از يوسف عليه السّلام،گويد:به آن حضرت عرض كردم:گويا شما زنده و غايب بودن آن حضرت را يادآورى مى‌كنيد؟ به من فرمود:اين امت كه خوك‌صفت شده‌اند چه چيز را منكرند،به راستى برادران يوسف نوادگان و فرزندان پيامبر بودند، با يوسف معامله بازرگانى كردند و با او خريد و فروش نمودند و با او(در مصر)تجارت كردند و سخن گفتند و برادر او بودند و او برادر آنها بود و با اين همه او را نشناختند تا خود را معرفى كرد پس چرا لعنت‌شدگان اين امت منكر هستند كه خداى عز و جل با حجت خود در يك وقتى از اوقات چنان كند كه با يوسف كرد(يعنى مدتى او را غايب كرد بطورى كه وقتى برادران او را ديدند نشناختند همانا يوسف پادشاه قدرتمند مصر بود)،و فاصله او با پدرش هيجده روز راه بود،اگر خدا مى‌خواست كه او را بياگاهاند مى‌توانست. يعقوب و فرزندانش پس از دريافت مژده از يوسف به مدت نه روز خود را به مصر رسانيدند پس اين امت چرا انكار مى‌كنند كه خداى عز و جل با حجت خود چنان كند كه با يوسف كرد،در بازارهاى آنها رفت و آمد كند و پا روى فرش آنها بگذارد(و او را نشناسند)تا خدا به او اجازه معرفى دهد ،چنانچه اجازۀ معرفى به يوسف داد،گفتند:راستى تو يوسف هستى‌؟فرمود:من يوسفم. 📚: الکافي  ج۱ ص۳۳۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa
شباهت های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به انبیاء‌الهی علیهم السلام 🛑عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: فِي صَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ أَرْبَعَةُ سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ: سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ، وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ، وَ سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ، وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: فَأَمَّا مِنْ مُوسَى : فَخَائِفٌ يَتَرَقَّبُ، وَ أَمَّا مِنْ يُوسُفَ : فَالسِّجْنُ ، وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى : فَقِيلَ: إِنَّهُ مَاتَ، وَ لَمْ يَمُتْ، وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: فَالسَّيْفُ . 🔰ابی بصیر نقل میکند که از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمودند: در امام زمان علیه السلام چهار سنت و شباهت به چهار نبی الهی علیهم السلام است: شباهت به حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت یوسف، حصرت محمد علیهم السلام است: اما شباهت به حضرت موسی علیه السلام: خائف و منتظر است اما شباهت به حضرت یوسف علیه السلام: در زندان "غیبت" هست اما شباهت به حضرت عیسی علیه السلام: در مورد وی گفتند فوت کرده است در حالی که زنده است اما شباهت به پیامبر خاتم صلی الله علیه و اله: در شمشیر(همانگونه که پیامبر صلی الله علیه السلام با کفار و مشرکین جنگید، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با کفار و مشرکین میجنگد) 📚:الامامه و التبصره ج۱ ص۹۳ کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa
4_5967540020486080043.mp3
8.28M
درس 🔻بحارالانوار جلدنهم ، ۲ . ۹ . ۹۸ 🎙 حضرت آیت‌الله سید علی (حفظه الله تعالی ) 🔴 جلسه دهم کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
2_5422769624246650186.mp3
2.91M
تخیلات جناب آقای درباره حقیقت قرآن! قرآن حدیث برزخی پیامبر و الفاظ قرآن ساخته قوه خیال پیامبر از حقائق عالم است! 📚دروس مراتب طهارت نفس. ج ۹ د۲۲ ❌ توهین به پیامبر صلوات الله علیه و اله را در آخر الزمان معارف می نامند ..... کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
◼️ ملاقات زینب کبری در مدینه با حضرت ام البنین ( سلام الله علیهما ) .. وقنی که قافله بازماندگان عاشورا به مدینه بازگشت، زینب کبری "عليهاالسلام" فرمود: لا أُريدُ أَحَداً َيَدخلُ عَلَيَّ إِلَّا مَن فُقِدَتْ لَها عزيزاً في كربلاء ▪️قصد ملاقات با کسی را ندارم مگر کسی که عزیزی در کربلا از دست داده است. یک روز که آن حضرت در منزل نشسته بود، درب خانه آن حضرت را کوبیدند. کنیزکی پشت در آمد و گفت: شما که هستید؟ صدا آمد که: قولي لِسيّدتِكِ زينب عليهاالسلام إنّي شَريكتُها في هٰذا الْعَزاءِ، و اُريدُ أن أدخُلَ عَلَيْها و أُساعِدَها فإنّي مِثلُها في المُصابِ ▪️به سرور خود زینب بگو: من شریک او در این مصیبت هستم و آمده‌ام تا او را در عزاداری بر حسین علیه السلام یاری کنم. وقتی که آن کنیزک این خبر را برای زینب کبری علیهاالسلام آورد، آن حضرت فرمود: به گمانم که ام البنین علیهاالسلام است. آن کنیزک مجددا رفت و پرسید: اسم شما چیست؟ آن بانو فرمود: من ام البنین علیهاالسلام هستم. کنیز در را به روی او گشود. وقتی که ام البنین علیهاالسلام داخل شد، جلو آمد و زینب کبری علیهاالسلام را در آغوش گرفت و گریست. زینب کبری عليهاالسلام به او فرمود: عَظَّمَ اللّهُ لَكِ الْأجرَ في أولادِكِ الْأربَعَةِ ▪️خدا اجر تو را بزرگ بدارد در مصيبت چهار فرزندت. و ام البنین علیهاالسلام اینگونه جواب دادکه: وأنتِ عَظَّمَ اللّه لكِ الأجرَ في الحسين عليه السلام ▪️خدا اجر شما را در مصيبت برادرتان، حسین علیه السلام بزرگ بدارد. 📚 حياة العباس (للسيّد عبد الرزاق المقرم) ص ۶۴ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
بازگشت کاروان اسراء به مدینه چون اهل بيت (عليهم السّلام) نزديك به مدينه شدند، بشير بن جذلم كه از ملازمين ركاب بود؛ گفت: چون نزديك مدينه رسيديم، حضرت على بن الحسين (عليه السّلام) محلّ مناسبی فرود آمد و خيمه‏ ها را برافراشت و فرمود: اى بشير، خدا رحمت كند پدر تو را او مردى شاعر بود، آيا تو نيز بهره ‏اى از صنعت پدر دارى؟ عرض كردم: بلى يا بن رسول اللّه، من نيز شاعر هستم. فرمود: پس داخل مدينه شو و شعرى در مرثيه ابو عبد اللّه (عليه السّلام) بخوان و مردم مدينه را از شهادت او و آمدن ما آگاه كن. بشير گفت: حسب الأمر حضرت، سوار بر اسب شدم و به سوى مدينه تاختم تا داخل مدينه شدم، چون به مسجد حضرت پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) رسيدم صدا به گريه و زارى بلند كردم اين دو بیت را گفتم:  يا أهل يثرب لا مقام لكم بها                قتل الحسين فأدمعى مدرار  الجسم منه بكربلاء مضرّج                    و الرّاس منه على القناة يدار  اى اهل مدينه، ديگر در مدينه اقامت نكنيد كه حسين (عليه السّلام) را شهيد کردند و به اين سبب سيلاب اشك از چشم من روان است.  بدن شريفش در كربلا در ميان خاك و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سر نيزه ‏ها در شهرها مى ‏گردانند.  آن وقت فرياد بر آوردم كه: اى مردم، اينك على بن الحسين (عليه السّلام) با عمّه ‏ها و خواهرهای خود به نزديك شما رسيده ‏اند و بر دروازه شهر شما رحل خويش فرود آورده ‏اند و من پيك ايشانم آمدم تا شما را از مكان آن حضرت آگاه نمايم. گويى بانگ بشير نفخه صور بود كه عرصه مدينه را صبح نشور ساخت، مخدّرات محجوبه بى ‏پرده از خانه ‏ها بيرون شدند و با صورتهاى مكشوفه و گيسوهاى آشفته و پاهاى برهنه بيرون دويدند و رویها بخراشيدند و صدا به ناله و زارى بلند كردند و فرياد وا ويلاه وا ثبوراه كشيدند و هرگز مدينه به آن حالت مشاهده نگشته بود و روزى از آن تلختر و ماتمى از آن عظيمتر ديده نشده بود. بشير گفت: جاريه ‏اى را ديدم كه اشعارى در مرثيه حضرت سيّد الشّهداء (عليه السّلام) خواند، آنگاه گفت: اى ناعى، تازه كردى حزن و اندوه ما را و بخراشيدى جراحت قلوبى را كه هنوز بهبود نپذيرفته بود، اكنون بگو چه كسى و از كجا مى آیی؟ گفتم: من بشير بن جذلم هستم كه مولايم على بن الحسين (عليه السّلام) مرا به سوى شما فرستاده و خود آن حضرت با خاندان ابى عبد اللّه (عليه السّلام) در فلان موضع نزديك مدينه فرود آمده است‏. 📚 منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، جلد ‏2، صفحه 1023 – 1022 کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
آجرک الله یا صاحب الزمان ⚫️ ورود پر از حزن و محن مخدرات و زنان کاروان اسراء به مدینه 🔻درباره ورود مخدرات خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) به مدینه النبی در مقاتل مقرم آمده است: «اما امّ کلثوم (علیها السّلام) چنین نوحه سرایی نمودند: ای شهر جدّ ما، ما را نپذیر چون‌که ما با حسرتها و حزنها آمده‌ ایم از اینجا خارج شدیم در حالی که همه اهل ما با ما بودند بازگشتیم در حالی که هیچ مرد و فرزندی با ما نیست.  آنگاه زینب دختر امیر المؤمنین (علیه السّلام) درب مسجد را گرفت و فریاد زد: یا جدّاه، من خبر شهادت برادرم حسین را آورده ‌ام. سکینه فریاد زد: یا جدّاه از آنچه بر ما گذشت به تو شکایت می ‌کنیم، به خدا قسم ما قسی ‌تر از یزید ندیدیم، هیچ کافر و مشرکی را بدتر، ستمکارتر و تند خوتر از او ندیدیم، او با چوب خود بر دندان پدرم می ‌زد و می ‌گفت: ای حسین زدن را چگونه می‌ بینی؟ 📚ترجمه مقتل مقرم، صفحه 279 - 📚موسوعة الامام الحسين (عليه‏ السلام)، جلد ‏ 7، صفحه 290 کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
⚫️ مقنعه و لباس مادرم فاطمه علیهاالسلام در بین آنهاست ... ➖... وَ قَالَ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ اذْکُرْ حَاجَاتِکَ الثَّلَاثَ اللَّاتِی وَعَدْتُکَ بِقَضَائِهِنَّ فَقَالَ الْأُولَی أَنْ تُرِیَنِی وَجْهَ سَیِّدِی وَ أَبِی وَ مَوْلَایَ الْحُسَیْنِ فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ وَ أَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ أُوَدِّعَهُ وَ الثَّانِیَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَیْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا وَ الثَّالِثَةُ إِنْ کُنْتَ عَزَمْتَ عَلَی قَتْلِی أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ یَرُدُّهُنَّ إِلَی حَرَمِ جَدِّهِنَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَمَّا وَجْهُ أَبِیکَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُکَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا یُؤَدِّیهِنَّ إِلَی الْمَدِینَةِ غَیْرُکَ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْکُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُکُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِیمَتِهِ فَقَالَ علیه السلام أَمَّا مَالُکَ فَمَا نُرِیدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَیْکَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِیهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِیصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِکَ وَ زَادَ عَلَیْهِ مِائَتَیْ دِینَارٍ فَأَخَذَهَا زَیْنُ الْعَابِدِینَ علیه السلام وَ فَرَّقَهَا فِی الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَی وَ سَبَایَا الْبَتُولِ إِلَی أَوْطَانِهِمْ بِمَدِینَةِ الرَّسُول... ✍🏻 یزید لعنه الله متوجهِ حضرت امام زین العابدین شد و گفت: آن سه حاجتی را که من وعده داده‌ام روا کنم بگو! حضرت سجاد علیه السّلام فرمود: اول این که سر سید و پدر و مولایم امام حسین را بمن نشان بده تا از زیارت آن زاد و توشه بردارم، به او نگاه کنم و وی را وداع نمایم. دوم آنکه آنچه را که از ما به تاراج برده‌اند، بما برگردانی! سوم آنکه اگر عزم قتل مرا داری، شخصی را با این زنان روانه کنی تا ایشان را به حرم جدشان صلّی الله علیه و آله بازگردانَد. یزید گفت: روی پدرت را هرگز نخواهی دید. از کُشتن تو درگذشتم. این زنان را غیر از تو کسی به مدینه باز نمی‌گرداند. آنچه را که از شما به یغما رفته است، من قیمت آنها را دو برابر به شما خواهم داد. حضرت سجاد علیه السّلام فرمود: ما چشمی به مال تو باز نکرده‌ایم. اموال تو برای خودت، فقط آنچه را که از ما به غارت برده‌اند مطلوب ما است، زیرا رشته و گردنبند و مقنعه و پیراهن فاطمه دختر حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله در میان آنها است. یزید دستور داد تا غارتگرانش آنها را مسترد نمودند و مبلغ دویست درهم نیز به آنها اضافه کرد. امام سجاد علیه السّلام آنها را گرفت و در میان فقرا و بینوایان تقسیم کرد. سپس یزید دستور داد تا اهل بیت علیهم السلام را بسوی مدینه مسترد نمودند. 📚 بحارالانوار، ج ۴۵، ص ١۴٩ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 ۲۵ سالروز جسارت بزرگ به محضر مبارک " صلوات الله علیه و آله " ▪️در این روز پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دوات و کتف طلبیدند تا بنویسند که خلافت بلافصل برای " سلام الله علیه " است، ولی عمر مانع از این کار شد و به ساحت اقدس نبوی صلّی اللَّه علیه و آله جسارت کرد و گفت: «ان الرجل لیهجر»: «این مرد هذیان می گوید»! همچنین پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در این روز بر منبر رفتند و خطبه خواندند و مردم را موعظه نمودند و به پیروی از قرآن و عترت فرا خواندند. 📚 مستدرک سفیته البحار: ج ۶ ص ۲۹۵. 📚 بحار الانوار: ج ۲۲، ص ۴۷۳ 📚صحیح بخاری، جلد ۷، صفحه ۹ 📚 صحیح مسلم، جلد ۵، صفحه ۷۶ الا لعنت الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🔴 ۲۶ لکه ننگ دیگری بر جبین در این روز در سال 11 ه’ صلّی اللَّه علیه و آله به عده ای خاص از صحابه و به خصوص ابوبکر و عمر و عثمان امر فرمودند برای سفر به روم و جنگ با رومیان به امیری اسامه بن زید آماده شوند. آنان از این امر کراهت داشتند و نسبت به فرماندهی اسامه بر سپاه اسلام به خاتم الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله اعتراض کردند. 🔻حضرت فرمودند: خدا لعنت کند کسی را که از لشکر اسامه تخلف کند ولی با این همه و و تخلف کردند و بازگشتند! 📚بحار الانوار: ج 30، ص 428، ج 21، ص 410. 📚طبقات ابن سعد: ج 2، ص 136. 📚 مستدرک سفینه البحار: ج 6ص 295 کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa