eitaa logo
معارف تشیع
92 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
134 فایل
ارتباط با ادمین @ahmadbagherian
مشاهده در ایتا
دانلود
‏نامه یک معلم به اداره فرهنگ شهرستان کهگیلویه سال ۱۳۴۱ «با کمال ادب، چون روز چهارشنبه به‌علت کسالت شدید و نداشتن دسترسی به پزشک نتوانستم تدریس کنم و کلاس به‌وسیله دانش‌آموزان اداره شد. آن اداره حق دارد یک روز حقوق اینجانب را کسر نماید.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبخ دوشنبه تان بخیر در هر جغرافیایی که هستید جهت‌ها تفاوتی ندارند تمام دامنه‌های دلتون به سمت خوشبختی و اُمید لحظه‌هاتون پر از امید، شادی و زیبایی...
☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ میلادی: Monday - 30 January 2023 قمری: الإثنين، 8 رجب 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت امام جواد علیه السلام ▪️5 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️7 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️17 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️18 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
امام على عليه السلام: 💠العاقِلُ يَعتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ، الجاهِلُ يَعتَمِدُ عَلى أمَلِهِ خردمند به عمل خويش تكيه مى كند و نادان، به آرزوى خود! غرر الحكم حدیث ۱۲۴۰
خمس درس 18.MP3
46.29M
خارح فقه کتاب خمس درس 18 دو شنبه دهم بهمن
بیان چهار فرع متن عروه: و لا يعتبر في الاخراج ان يكون دفعة فلو اخرج دفعات و كان المجموع نصابا وجب اخراج خمس المجموع |1|. |1| آیا در اخراج یا مُخرِج - به كسر – یا مُخرَج – به فتح – یا مخرج منه یعني معدن، وحدت اعتبار دارد یا در بلوغ به حد نصاب بعضی از آنها به بعضی دیگر ضمیمه می‌َشود؟ در اینجا چهار فرع وجود دارد که باید در باره آنها بحث بشود: فرع اول: حکم اخراج معدن بر دفعات اما در باره فرع اول می‌گوییم: اخراج اگر دفعه یا دفعات بدون تخلل اهمال و اعراض بين آنها یا با اعراض باشد ولی پس از اعراض از اعراض خود اعراض نموده و به شغل اول خود برگردد، در این صورت ظاهر این است که اطلاق صحيح بزنطي [وسائل الشیعه 9: 493، کتاب الخمس، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب 3 حدیث 5 و ص 499 باب 7 حدیث 2) همه این صورتها را شامل می‌شود. اما اگر بازگشت به گونه ای باشد که عملا ابتدائي مستأنف شمرده شود، به اینگونه که مدت اهمال طول بکشد، تا آنجا که نزد عرف تعدد اخراج صدق کند، در این صورت شيخ انصاري [کتاب الخمس ضمن تراث الشیخ الاعظم 11: 127 – 128] با موافقت علامه و جماعتی (منتهی المطلب 8: 550؛ تحریر الاحکام 1: 434؛ شرح المفاتیخ: 90؛ ریاض المسائل 5: 252] عدم انضمام و اعتبار نصاب در هر یک از آن دو را اختیار کرده است، با این ادعا که صحيحه بزنطی به دفعه یا دفعات در حكم واحد انصراف دارد و این قول اقوي است در صورتی که آن دو دو استغنام مستقل شمرده شوند. ولی ممكن است ادعا بشود اطلاق صحيحه این صورت را نیز شامل می‌شود، و این قول که انصراف مورد ادعا بدوي است، منشأ آن انس ذهن و انسباق آن به شئ استحراج شده از معدن مجتمع نزد او است، که به حد نصاب برسد، پس اگر اجتماع محصل از دو استخراج مستقل نزد او فرض شود، در شمول صحيحه آن را شک نخواهد بود. متن عروه: و ان اخرج اقل من النصاب فاعرض ثم عاد و بلغ المجموع نصابا فكذلك علي الاحوط. |1|. |1| بلکه در صورتی که برای او [فایده رجوع] آشکار شود و از اعراض خود اعراض کند و به شغل اول خود برگردد – چنانکه بیان شد - بنا بر اقوي احتیاط کند. فرع دوم: شرکت گروهی در استخراج معدن متن عروه: و اذا اشترك جماعة في الاخراج و لم يبلغ حصة كل واحد منهم النصاب و لكن بلغ المجموع نصابا فالظاهر وجوب خمسه . |1]. [1] شرح: در حدائق و جواهر و شيخ در کتاب خمسش به ضمیمه کردن حصه شركا و كافي بودن بلوغ مجموع به حد نصاب تمایل پیدا کردند، و مصنف (سید محمد کاظم یزدی (ره)) از آنان تبعیت کرده است، ولی ظاهر عدم ضمیمه کردن و اعتبار نصاب در سهم هر یک از انان است، چه اینکه در استخراج شرکت داشته باشند و چه اینکه هر یک از آنان مستقل در اخراج از معدن باشند، زیرا ظاهر اخبار – چنانکه اشاره کردیم - وجوب خمس در موارد مختلف از معدن و غير معدن، همانا از جهت عنوان غنيمت است، و هر یک از مكلفين موضوع مستقل شمرده می‌شود و استغنام هر یک از انان مستقلا لحاظ می‌شود، و به عبارت دیگر: خود معدن موضوع برای خمس نیست تا اینکه گفته شود که معدن در این مقام یکی است و صحيحه ان را شامل می‌شود، بلکه موضوع استغنام انسان از معدن و استخراج انسان از معدن از این جهت که استغنام و استخراج استفاده ای از استفاده های او است، و هر فرد از افراد مكلف مستقل است. شاهد بر این سخن ما این است که ظاهر عدم فرق بين صورت شركت و غير آن است، زیرا در شمول اطلاق صحيحه این دو صورت را – بنا بر قول به ان - فرقی وجود ندارد، و جدا بعيد است گفته شود که اگر یکی اندکی کمتر از نصاب استحراج نموده و اعراض کند و سپس دیگری برود و متمم را استحراج کند عمل او موجب تعلق خمس به او و فرد اول می‌شود.. اشکال: شركت نزد عرف واحد تجاري است پس ممكن است با افراد متعدد فرق پیدا بشود. پاسخ: بين شركت و بين جهت واحد مانند عنوان دولت و مانند آن فرق وجود دارد، زیرا شركت امر واحدی که مال برای آن اعتبار شود نیست، بلکه مال برای متعدد یعني شركاء نسبت به سهامشان اعتبار می‌شود، بر خلاف عناوين و جهات که مال برای خود جهت اعتبار میشود. و ممكن است برای این مسأله از باب زكات نیز استیناس بشود، زیرا در نصاب زکات سهم هر یک از شركاء معتبر است. فرع سوم: عدم اعتبار اتحاد جنس مخرج متن عروه: «و كذا لا يعتبر اتحاد جنس المخرج فلو اشتمل المعدن علي جنسين او ازيد و بلغ قيمة المجموع نصابا وجب اخراجه» [1]. |1| شرح: وجه این فرع واضح است، زیرا موضوع خمس خصوص عنوان معدن نیستف چه رسد به خصوص عنوان طلا یا نقره و مانند ان دو، بلکه موضوع استغنام است و موضوع در این مقام استغنام از معدن از ین جهت که معدن است بدون نظر به خصوص جنس آن است، از اینرو تعدد جنس محرج به وحدت موضوع زیان نمی‌رساند.
لبخند کعبه (احمد باقریان ساروی) باسمه تعالی سیزدهم ماه رجب روز میلاد امیر المؤمنین علی علیه السلام است، به این مناسبت این مقاله با چند فرازش [که قسمتی از کتاب زیور خلافت است] به خوانندگان گرامی تقدیم می‌گردد. شایسته یادآوری است که مطالب منقولات این مقاله مستند به منابع اهل سنت است. آفرينش پيامبر (ص) و على (ع) از يك نور در منابع اهل سنّت احاديثى وارد شده است كه در آنها آمده است: پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ فرمود: نور پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ و على عليه‏السلام پيش از آفرينش حضرت آدم عليه‏السلام از سوى خدا آفريده شده بود. این شبهه با تحریف روایت در منابع مرتبط با وهابیون و تفکر ریشه گرفته از انان مطرح شده است که چگونه می‌شود که از یک سوی شیعه می‌گویتد علی علیه السلام فرزند ابوطالب و از فاطمه بنت اسد در داخل خانه خدا به دنیا آمد و از سوی دیگر ادعا می‌کنند که او پیش از ابو البشر حضرت آدم علیه السلام آفریده شده باشد؟ پاسخ به این شبهه با توجه به متن روایت روشن می‌گردد، و ان این است که آفرینش طبیعی علی علیه السلام با روح و جسمش از پدری به نام ابوطالب و از قبیله بنی هاشم و از مادری به نام فاطمه دختر اسد هاشمی و محل تولد او داخل کعبه بوده است. و اما خلقت نور او همانند خلقت نور پیامبر صلی الله علیه وآله پیش از آفرینش طبیعی حضرت ادم علیه السلام بوده است. و اما این پرسش که نور و خلقت نورانی چیست؟ چیزی است که ما از ان آگاه نیستیم و با توجه به روایات فراوان در منابع شیعه و سنی ان را قبول داریم و اینک به تعدادی از روایات در این باره نوجه نمایید: 1. عِكْرَمه از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ فرمود: «خدا چهار هزار سال پيش از آفرينش دنيا نشانه‏اى از نور آفريد و آن نور را در برابر عرش خود قرار داد تا هنگام تولّد من فرا رسيد، در آن هنگام خداوند نيمه‏اى از آن نور را جدا كرد و از آن نور پيامبر شما را و از نيمه ديگر على بن ابى‏طالب را آفريد».(ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 67؛ سبط بن جوزى، تذكرة الخواص، چاپ نجف، ص 52؛ گنجى، كفاية الطالب، ب 87، ص 314) 2. از سلمان فارسى نقل شده است كه گفت: من از محبوبم پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ شنيدم مى‏فرمود: «من و على نورى در پيشگاه خدا و فرمانبردار او بوده‏ايم، اين نور خدا را تسبيح و تقديس مى‏كرد، چهارده هزار سال پيش از اينكه آدم آفريده شود و اين نور در صلب او قرار بگيرد، همچنان اين نور در يك مكان بود، تا اينكه در صلب عبدالمطلب جدا شديم، يك پاره آن من و پاره ديگر آن على شد».(ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 67؛ خوارزمى، المناقب، ص 145، ح 169؛ گنجى، كفاية الطالب، ب 87، ص 315؛ محب طبرى، مناقب الامام امير المؤمنين عليه‏السلام من الرياض النضره، الفصل السادس، ص 67؛ باعونى، جواهر المطالب، ج 1، ب 10، ص 61؛ ابن مغازلى، مناقب على بن ابى‏طالب عليه‏السلام، ص 87 - 89) 3. جوينى با سندى از ابوهريره نقل كرده است كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ فرمود: آن‏گاه كه خدا آدم ابوالبشر را آفريد و از روح خود بر او دميد، آدم جهت راست عرش را نگاه كرد، نورى با پنج شَبَه را ديد كه در حال سجده و ركوع بودند، آدم گفت: اى پروردگار من آيا پيش از من كسى راو از خاك آفريده‏اى؟ خدا گفت: نه اى آدم، آدم گفت: پس اين پنج شَبَه كه آنان را در شكل و صورتم مى‏بينم چيست؟ خدا گفت: اين پنج تن از فرزندان تو هستند، اگر اينان نبودند تو را نمى‏آفريدم، اين پنج تن را پنج نام از نام‏هايم گرفته‏ام، اگر اينان نبودند بهشت و دوزخ، عرش و كرسى، آسمان و زمين، فرشتگان، انس و جن را نمى‏آفريدم، پس من محمودم و او محمد، من عاليم و او على، من فاطرم و او فاطمه، من احسانم و او حسن، من محسنم و او حسين.( فرائد السمطين، ج 1، ص 36 - 37، ح 1) 4. سعيد بن جبير، از ابن عباس نقل كرده است كه گفت: من از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ شنيدم كه به على صلوات اللّه‏ عليه مى‏فرمود: «من و تو از نور خدا آفريده شده‏ايم».( خُلِقْتُ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ نُورِ اللّهِ». فرائد السمطين، ج 1، ص 40، ح 4)
5. از سلمان فارسى نقل شده است كه گفت: من از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ شنيدم كه مى‏فرمود: من و على بن ابى‏طالب از نور خدا از جانب راست عرش هستيم، خدا را تسبيح و تقديس مى‏كرديم، از چهارده هزار سال پيش از اينكه خدا آدم را بيافريند، آن‏گاه كه خدا آدم را آفريد، به اصلاب مردان و رحم‏هاى زنان پاك منتقل شديم؛ سپس به صلب عبد المطّلب منتقل شده و دو نيمه شديم، نيم آن در صلب عبداللّه و نيم ديگر در صلب عمويم ابوطالب قرار داده شد، من از آن نيمه آفريده شدم و على از نيمه ديگر آفريده شد، خداوند نام‏هاى ما را از نام‏هاى خود برگرفت، خداوند محمود و من محمدم، خدا عالى و برادرم على، خدا فاطر و دخترم فاطمه، خدا محسن و دو پسرم حسن و حسين‏اند، نام من در رسالت و نبوت و نام او در خلافت و شجاعت بود، من پيامبر خدا و على ولىّ خدا است.(فرائد السمطين، ج 1، ص 41، ح 5). (ادامه دارد)
هدایت شده از معرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شاهکار استاد قرائتی وقتی مولوی عبدالحمید جوابی برای گفتن نداشت. 🌷کانال معرفت 👇👇👇 🆔@marefatkade
ﻧﻘﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ: ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ گذﺭﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺑﻮﺩﻡ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩﺍﯼ ﻣﯿﮕﺬﺷﺘﯿﻢ، ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﭼﻮﺑﺪﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ! ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ. ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻧﻔﺲﻧﻔﺲﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﻩ... ﺑﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﺩﺭﺏ ﻋﻘﺐ ماشین ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ. ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﺮﯾﺾ ﺍﺳﺖ!!! ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺯﯾﺮﭼﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺧﻨﺪﻩای ﻣﺮﻣﻮﺯﺍﻧﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﯿﻢ: ﭼﻮﭘﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ! ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭد. ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺯﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ. ﺩﻭ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺗﻘﺪﯾﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﻬﺪﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﻠﯽ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﺗﻬﺮﺍﻥ را ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﯾﺪ، ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ...! ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ، ﻫﺎﺝ و ﻭﺍﺝ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ، ﻭ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ، ﺗﺎ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎد. ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺴﺮﺕ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻧﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩ. ﭘﺴﺮﻡ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﯿﺎﯾﺪ، ﻟﺒﺎﺱ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﯿﭙﻮﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ... ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﻬﺪ ﮐﺮﺩﻡ، ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﻧﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح بخیر❤️ ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد یعنی ازخاک دردوست نشانی بمن آر درکمینگاه نظر بادل خویشم جنگست ز ابرو و غمزه او تیر و کمانی به من آر در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر منکرانرا هم ازاین می دوسه ساغر بچشان وگر ایشان نستانند روانی به من آر ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر دلم ازدست بشد دوش چوحافظ میگفت کای صبا نکهتی ازکوی فلانی بمن آر
🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ میلادی: Tuesday - 31 January 2023 قمری: الثلاثاء، 9 رجب 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امام جواد علیه السلام ▪️4 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️6 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️16 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️17 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
لبخند کعبه (قسمت دوم) (احمد باقریان ساروی) على (ع)، داراى نَسَب پاك و عالى نَسَب، نطفه پاك، شايسته، داشتن پدر، مادر و اجداد صالح نزد همه ملّت‏ها و اقوام يكى از موجبات شايستگى براى تصدّى مقام رهبرى جامعه است، به ويژه در مكتب حياتبخش اسلام كه رهبر آن بايد هدايت‏گر دين و ايمان مردم نيز باشد، از اين‏رو بايد شخصيتى با نسب پاك، صالح و دور از هر گونه آلودگى به گناه شرك و بت پرستى باشد. از نگاه روانشناسان و علماى اخلاق نيز نسب، خون پاك و سالم در رشد و پيشرفت و برترى فرزندان و نسل انسان تأثير بسيار خوب دارد، چنان‏كه از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ روايت شده است كه فرمود: «مردم معادنى مانند معادن طلا و نقره هستند، بهترين آنان در جاهليت بهترين آنان در اسلام است، اگر عقل و انديشه خود را به كار بيندازند».( صلابى، «أسمى المطالب فى سيرة علىّ بن أبى طالب كرّم‏اللّه‏وجهَه، ج 1، ص 27، از مسند أحمد، ج 2، ص 539؛ در منابع شيعه با تفاوت اندك از امام صادق عليه‏السلام روايت شده است. ر.ك: الكافى، ج 8، ص 177، ح 197؛ من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 380) ظاهرا مقصود اين است كه مردم در شرافت حسب و نسب همانند معادن هستند، هر كس در جاهليت از اهل بيت شرف و بلند مرتبه بود، در صورت ايمان به خدا و تسليم شدن در برابر او و دارا بودن اخلاق پسنديده، در اسلام نيز از آن شرافت و رفعت برخوردار است. على عليه‏السلام از نژاد و دودمان پاك پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ و نزديك‏ترين خويشاوند پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ بود (اگرچه عباس و حمزه دو عموى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از خويشاوندان بسيار نزديك او هستند؛ ولى سبقت اسلام على عليه‏السلام از يك سو و سجده نكردن او بر بت‏ها و نداشتن سابقه شرك از موجبات برترى او بر دو عمويش شده بود، به گونه‏اى كه عباس به آن ملتزم بوده و با وجود على عليه‏السلام، داعيه‏اى براى خود و فرزندانش نداشت)؛ چون او عليه‏السلام پسر عموى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ بود و جدّ نزديك آن دو، عبد المطّلب است، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ فرزند عبد اللّه بن عبد المطّلب و على عليه‏السلام فرزند ابوطالب بن عبد المطّلب و عبد المطّلب از قريش و از ميان قريش از بنى هاشم بود. پدر على عليه‏السلام پدر على عليه‏السلام، ابوطالب پسر عبد المطّلب و عموى صادق و باوفاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ و مدافع سرسخت او در برابر مشركان بود كه به اعتراف همه راويان و مورّخان اهل سنّت، ابوطالب پس از رحلت عبد المطّلب طبق وصيت او، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ را به خانه خود برد و او و همسرش فاطمه بنت اسد از هيچ تلاشى براى دفاع و حمايت از حضرت محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ دريغ نورزيدند. دست هاى خائنانه‏اى كه حاضر نشدند به فرمان خدا و وصيت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ عمل نمايند و پس از او على عليه‏السلام را به رهبرى سياسى و جانشينى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم برنگزيدند، تلاش كردند ابوطالب را مشرك معرفى كنند. راز اين مطلب نخست بغض و دشمنى نويسندگان و مورّخان و راويان دربارى أموى و عباسى و نيز پنهان بودن اسلام و ايمان ابوطالب بود كه به صورت تقيّه و براى اينكه با تظاهر به هم عقيده بودن با مشركان بتواند از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ بهتر دفاع كند، اسلام خود را آشكار نكرده بود، در حالى كه اين نكته دليل نمى‏شود كه به استناد احاديث مجعول به كفر و شرك او حكم شود؛ چون آن همه حمايت ابوطالب از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ و دريغ نداشتن از هر چيزى در دفاع از وى، خود بهترين گواه بر ايمان راسخ او است. با اين حال، برخى از مورّخان و راويان نكاتى را آورده‏اند كه بيانگر ايمان ابوطالب است و در قسمت بعدی تقدیم میشود:
خارج فقه کتاب خمس درس 19 سه شنبه یازدهم بهمن فرع چهارم: حکم آنجا که معادن متعدد باشد متن عروه: نعم لو كان هناك معادن متعددة اعتبر في الخارج من كل منها بلوغ النصاب دون المجموع |1|. |1| شرح: در این فرع می‌گوییم: معادن متعدد یا دور از هم و یا نزدیک هم هستند، و در صورت دوم یا به گونه ای است که نزد عرف یک معدن شمرده می‌شود و یا این گونه نیست، در همه صورتها یا جنسهای انها یکی و یا محتلف است. و پیش از این بیان شد که تعدد جنس در باب معادن به هیچ وجه موجب تعدد موضوع نمی‌شود، و نزدیک بودن دو معدن به یکدیگر نیز اگر به اندازه ای نباشد که یک معدن شمرده شوند موجب تفاوت در حكم نمی‌شود، در این صورت می‌گوییم: اگر دو معدن نزد عرف یکی شمرده شوند، در ضمیمه شدن به یکدیگر و كافی بودن بلوغ مجموع نصاب اشکالی وجود ندارد. ولی اگر نزد عرف متعدد شمرده شوند، در این صورت آیا یکی به دیگری ضمیمه می‌شود؟ ممكن است گفته شود: موضوع برای خمس معدن است و در موضوع وحدت اعتبار دارد، بنا براین هر یک از آن دو موضوع مستقل شمرده می‌شود، و این ظاهر صحيحه و مانند آن است. چنانکه ممكن است گفته شود: موضوع خود معدن به عنوان چیزی که در زمین قرار دارد نیست، بلکه موضوع در باب خمس استخراج معدن و استغنام از آن است در مقابل استغنام از كنز یا از تجارت، پس چیزی که موضوع در باب معدن است استغنام معدني است، پس کسی که استغنام معدني داشته باشد اگر مقدار استغنام او به بیست دینار برسد خمس به او تعلق می‌گیرد، بنا براین در این موضوع وحدت معدن و تعددش فرق نمی‌کند، نظير آنچه در باب زكات مشاهده می‌کنید، از اینکه آنچه از غلات در یک روستا فراهم گردد به آنچه در روستای دیگر فراهم شده اگر مجموع آن دو به بیست درهم برسد، در این صورت نظر در این مقام نیز به جنس معدن و طبيعت آن است، نه به فرد فرد آن. متن عروه: «و ان كان الاحوط كفاية بلوغ المجموع خصوصا مع اتحاد جنس المخرج منها سيما مع تقاربها بل لا يخلو عن قوة مع الاتحاد و التقارب» |1| [1] شرح: پیش از این بیان شد که اتحاد جنس و تعدد آن و نیز تقارب دو معدن موجب تفاوت در حكم نمی‌شود، بنا براین اگر تقارب موجب شود که ان دو یک معدن شمرده شوند در ضمیمه کردن یکی به دیگری اشکالی وجود ندارد، و در غير این صورت احوط ضمیمه کردن ان دو و كافي بودن بلوغ مجموع آن دو به حد نصاب است، گرچه موجهتر عدم انضمام است، به دلیل تبادر وحدت محصوصا از صحيحه نصاب..
عدم اعتبار استمرار تکوّن متن عروه: و كذا لا يعتبر استمرار التكون و دوامه فلو كان معدن فيه مقدار ما يبلغ النصاب فاخرجه ثم انقطع جري عليه الحكم بعد صدق كونه معدنا. |1| |1| شرح: دلیل بر عدم لزوم استمرار تکوّن اطلاق ادله است، و در کتاب جواهر از كشف الغطاء اشكال بر ان را نقل کرده است، و گویا این اشکال با ادعای انصراف است. و اشکال بر ادعای انصراف این است که بدوي و بلا وجه است. حکم اداء خمس از خاگ معدن متن عروه: مسألة 6): لو اخرج خمس تراب المعدن قبل التصفية فان علم بتساوي الاجزاء في الاشتمال علي الجوهر او بالزيادة فيما اخرجه خمسا اجزء |1| و الافلا لاحتمال زيادة الجوهر فيما يبقي عنده». |[1] در مدارك الاحکام آمده است: «لو اخرج خمس تراب المعدن لم يجزه لجواز اختلافه في الجواهر و لو علم التساوي جاز». (مدارک الاحکام5: 368). صاحب جواهر بر حکم جواز اشکال کرد ،به این دلیل که ذيل صحيحه زراره ظهور دارد در تعلق خمس بعد از تصفيه، در انجا که امام (ع) فرمود: «ما عالجته بمالك ففيه ما اخرج الله - سبحانه - منه من حجارته مصفي الخمس» (وسائل الشیعه 9: 492، کتاب الحمس، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب3، حدیث 3). او گفت: «و لذا صرح الاستاذ في «كشفه» بعدم الاجزاء». (جواهر الکلام16: 21) و در کتاب خمس شيخ انصاری نیز امده است: «الظاهر ان اول وقته بعد التصفية فيما يحتاج اليها لظاهر الصحيحة».(کتاب الحمس، ضمن تراث الشیخ ئالاعظم 11: 36). ولی حاج آقا رضا همدانی نقیض سخن آنان را گفته است: «فعليهذا لو نقله الي آخر ببيع او صلح قبل التصفية لا يجب الخمس علي احدهما اما علي الاول فلاخراجه عن ملكه قبل تعلق الخمس به و اما علي الثاني فلانتقاله اليه بساير الاسباب غير الموجبة للخمس» (مصباح الفقیه 14: 38). بررسی: ظاهر این است که نقض بر آنان وارد است و خمس بر مستخرج قطعا واجب است، و از این دانسته می‌شود که تصفيه شرط وجوب خمس نیست، و مقصود امام (ع) در صحيحه زراره این است که خمس نسبت به نفس جوهر ملاحطه بشود، نه نسبت به حاک و سنگ، یا اینکه خمس به چیزی که پس از وضع مؤونه خالص بماند تعلق میگیرد. و شاید انچه را ما ذكر کردیم مراد شهيد ثانی در مسالك نیز باشد، که گفت: «و المعتبر اخراج خمسه مخرجا ان لم يفتقر الي سبك و تصفية و الااعتبر بعدها». (مسالک الأفهام1: 459). ولی با این حال احوط تأخير انداختن خمس حاک معدن تا بعد از تصفيه است، زیرا قبل از تصفیه احتمال عدم صدق اغتنام وجود دارد. حکم معدن افتاده در صحرا متن عروه: (مسألة 7): إذا وجد مقدارا من المعدن مخرجا مطروحا في الصحراء فان علم انه خرج من مثل السيل او الريح او نحوهما او علم ان المخرج له حيوان او انسان لم يخرج خمسه |1| وجب عليه اخراج خمسه علي الاحوط اذا بلغ النصابف بل الأحوط ذلک. |1| چه اینکه قصد حيازت و تملك آن را داشته و چه چنین قصدی نداشته باشد، و یا در ان شك داشته باشد، نهایتش این است که در صورت اول تخميس به نظر حاكم است و در باقي مانده حكم لقطه جاری می‌شود. |2| در جواهر آمده است: «و في كشف الاستاد: لو وجد شيئا من المعدن مطروحا في الصحراء فاخذه فلا خمس . و لعله لظهور الادلة في اعتبار الاخراج و ان كان للنظر فيه مجال ... و قد يشهد له في الجملة ما صرح به غير واحد من الاصحاب من ان المعدن ان كان ملك مالك فاخرجه مخرجه كان المعدن لصاحب الارض و عليه الخمس ... اذ لا فرق عند التأمل بين المطروح و بين ذلک». (جواهر الکلام16: 22؛ کشف الغطاء 4: 201). بررسی: نزد عرف بین آنجا که از معدن استخراج بشود، گرچه با کمک غاصب و بین آنجا که در صحرا به وسیله سیل و مانند ان افتاده باشد و یکی ان را پیدا کند قطعا فرق وجود دارد، محصوصا در آنجا که سیل آن را در مكان دور دست ببرد و شخصی ان را پس از فاصله شدن دور پیدا کند، این دو در نکاه عرف دو سنخ متفاوت از استفاده هستند، و انسباق دومی به ذهن از اخبار باب مثل اولی نیست، پس اگر در شمول ادله آن دومی را شک واقع شود اصل اقتضا می‌کند عدم ثبوت خمس در ان را به عنوان معدن، و القاء خصوصيت با احتمال دخالت آن در حکم بلا وجه است. ولی اصل وجوب تخميس بنا بر وجوب آن در مطلق فائده بلا اشكال است، تنها اشکال در اجرای حكم معدن بر ان است، و احوط – اگر ن
سید تقی واردی, [۳۱.۰۱.۲۳ ۱۶:۴۶] ✅ میلاد مسعود حضرت امام محمد تقی(ع) ⬅️ دهم رجب المرجب سالروز میلاد مسعود 🌹حضرت امام محمد تقی، معروف به جواد الائمه (ع)🌹 است. ضمن تبریک این خجسته روز به منجی عالم بشریت حضرت حجت(عج الله تعالی فرجه الشریف) و علما و سادات بنی الزهرا(س) و عموم شیعیان و محبان اهل بیت(ع)، توجه شما را به خلاصه زندگی نامه آن حضرت جلب می کنم. نام مبارک امام نهم شیعیان، "محمد"، کنیه اش " ابوجعفر ثانی " و لقب هایش تقی، جواد، مرتضی، مختار، منتجب، قانع و عالم است.معروف ترین و مشهورترین لقب هایش تقی، جواد و جوادالائمه می باشد. نام پدرش" امام علی بن موسی الرضا(ع) " و مادرش" سبیکه " می باشد. نام های دیگری مانند سکینه، مرسیه و دره نیز برای مادرش نقل شده و امام رضا(ع) آن بانوی شریفه را "خیزران" نامید.(1) خیزران از اهالی"نوبه" در شمال افریقا و از خاندان ماریه قبطیه، همسر رسول اکرم(ص) و از زنان فاضله و بزرگوار زمان خویش بود. پیامبر اکرم(ص) در حیات با برکت خویش، وجود چنین بانوی پرهیزکاری را پیش گویی و در حدیثی فرمود: بأبی ابن خیرة الاماءِ النّوبیة الطیّبة؛(2) پدرم به قربان پسر بهترین کنیز از اهالی نوبه و پاکیزه سرشت باد. امام موسی کاظم(ع) نیز وجود این بانوی شریفه و فرزند گرامی اش امام محمد تقی(ع) را پیش گویی کرده بود. آن حضرت در حدیثی به یزید بن سلیط فرمود: هرگاه فرزندم علی(امام رضا(ع)) را در این مکان(در طریق مکه ملاقات کردی، وی را بشارت بده که از وی پسری متولد می گردد که امین، امانت دار و مبارک خواهد بود. در آن روز، پسرم (امام رضا(ع)) تو را خبر می دهد که در چنین روزی، با من ملاقات کردی و من به تو چنین سخن هایی گفتم. پس تو وی را در آن زمان خبر بده که آن جاریه ای که چنین پسر ارجمندی از او متولد خواهد شد، از اهل بیت ماریه قبطیه، جاریه رسول خدا(ص) است و اگر آن بانو را ملاقات کردی، سلام مرا به وی برسان.(3) محل تولد امام جواد(ع) در مدینه منوره و در خانه امام رضا(ع) بود، ولی درباره تاریخ تولد آن حضرت، اتفاق چندانی میان مورخان و سیره نگاران نیست. زیرا برخی پنجم ماه رمضان، برخی نیمه ماه رمضان، برخی نوزدهم ماه رمضان و برخی دیگر دهم رجب المرجب سال 195 قمری را روز تولد مبارک آثار آن حضرت می دانند.(4) ابن عیاش، ولادتش را دهم رجب ذکر کرد و دعای ناحیه مقدسه نیز دلالت بر همین امر دارد. در فرازی از این دعا آمده است: اللّهِمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ، مُحَمّدٍ بْنِ عَلیٍ الثّانی وَ ابْنِه عَلّی بْنِ مُحَمّدٍ الْمُنْتَجَبِ.(5) کلیم بن عمران روایت کرد: به محضر امام رضا(ع) رسیدم و به آن حضرت عرض کردم که در پیشگاه خدا دعا کن تا فرزندی به تو کرامت کند. امام رضا(ع) فرمود: حق تعالی فرزندی به من کرامت خواهد کرد و او وارث امامت و جانشین من خواهد بود. هنگامی که امام محمد تقی(ع) متولد گردید، امام رضا(ع) فرمود: خدای متعال فرزندی به من عطا کرد که به موسی بن عمران(ع) که دریا را شکافت، شباهت دارد و نظیر عیسی بن مریم(ع) است که خداوند منان مادرش را پاکیزه گردانید و او طاهر و مطهر آفریده شد.(6) امام رضا(ع) هنگامی که به درخواست مأمون عباسی، به خراسان سفر نمود، از عمر شریف فرزندش امام محمد تقی(ع) بیش از پنج سال نگذشته بود و در هنگامی که آن حضرت در خراسان به دسیسه مأمون عباسی مسموم و شهید گردیده بود، امام جواد(ع) تنها هشت سال بیشتر نداشت. امام جواد(ع) در سنین کودکی به مقام امامت نایل آمد و با آن صغر سن خویش سکان کشتی شیعیان را به نیکی هدایت نمود و همانند پدر و نیاکان معصوم خویش پناه گاه عدالت جویان و دوستداران مکتب اهل بیت(ع) شد.
مأمون عباسی که دانشمندی زبردست و از خردمندان عصر خویش بود، در برابر اعتراض عباسیان نسبت به ازدواج دخترش ام الفضل با امام محمد تقی(ع)، درباره مقام و شخصیت این امام همام گفت: و اما ابوجعفر محمدبن علی قد اخترته لتبریزه علی کافة أهل الفضل فی العلم و الفضل مع صغر سنه، و الاعجوبة فیه بذلک، و أنا ارجو أن یظهر للناس ما قد عرفته منه، فیعلموا أن الرأی ما رأیت فیه.(7) یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی(ع) را به دامادی خویش و همسری دخترم برگزیدم، بدین خاطر است که وی در عین خردسالی بر تمامی اهل فضل و صاحبان علم و اندیشه برتری دارد و اعجوبه زمان خویش است و من امید دارم به همان مقداری که من به دانش و فضل او پی بردم، مردم نیز او را بشناسند و به فضل و کمالات وی آگاه شوند و بدانند رأی درست همان است که من پسندیده ام. مأمون عباسی که به درستی مقام و شأنیت آن حضرت را شناخته بود، دخترش ام الفضل را به عقد نکاح وی درآورد. ولیکن پس از وفات مأمون، هنگامی که امام محمد تقی(ع) برای بار دوم به بغداد سفر کرده بود، همسرش ام الفضل به تحریک عموی خویش معتصم عباسی، آن حضرت را در سنین جوانی مسموم کرد و از این راه وی را غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسانید.(8) 📚 منابع: 1- منتهی الآمال(شیخ عباس قمی)، ج2، ص 324؛ کشف الغمه(علی بن عیسی اربلی) ، ج3، ص 186 2- الارشاد(شیخ مفید)، ص 615؛ منتهی الآمال(شیخ عباس قمی)، ج2، ص 325 3- منتهی الآمال(شیخ عباس قمی)، ج2، ص 325 4- نک: منابع فوق الذکر 5- مفاتیح الجنان(شیخ عباس قمی) ، دعای ششم ماه رجب 6- منتهی الآمال(شیخ عباس قمی)، ج2، ص 326 7- الارشاد(شیخ مفید)، ص 621 8- نک: تاج الموالید(علامه طبرسی) ، ص 51 ؛ المستجاد(علامه حلی) ، ص 210 ؛ الارشاد(شیخ مفید) ، 615 ؛ کشف الغمة(علی بن عیسی اربلی)، ج 3 ، 186 ✍️ سید تقی واردی. ۱۱ بهمن ۱۴۰۲