eitaa logo
معارف تشیع
99 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
154 فایل
ارتباط با ادمین @ahmadbagherian
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 تقویم شیعه: ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ میلادی: Friday - 10 March 2023 قمری: الجمعة، 17 شعبان 1444 📆 روزشمار: ▪️14 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️23 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️28 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️31 روز تا اولین شب قدر ▪️32 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
🔴 چرا حضرت ابراهیم خلیل الله شد؟ 🌕 امام هادی علیه السلام فرمودند: خداوند عزّ و جلّ‌ حضرت ابراهيم علیه السلام را به خاطر اين كه زياد بر محمّد و اهل بيتش صلوات اللّٰه عليهم درود و صلوات مى‌فرستاد خليل و دوست خود قرار داد. 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ عَبْدِ اَلْعَظِيمِ اَلْحَسَنِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلْعَسْكَرِيَّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّمَا اِتَّخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً لِكَثْرَةِ صَلاَتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ. 📗وسائل الشیعة، ج ۷، ص ۱۹۴ 📗تفسير البرهان، ج ۲، ص ۱۷۸ 📗تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۵۵۴ 📗تفسير کنز الدقائق، ج۳، ص۵۵۰ 📗علل الشرایع، ج ۱، ص ۳۴ 📗المحتضر، ج ۱، ص ۱۳۹ 📗بحار الأنوار، ج ۱۲، ص ۴ 📗قصص الأنبياء، ج ۱، ص ۹۶
امام مهدی (ع) (سؤال و چواب) (سید حسین علیزاده طباطبائی) بسم الله الرحمن الرحیم اعتبارسنجی برخی روایات مهدویت و نقدی به نوشته آقاي ترکاشوند آقای ترکاشوند به مناسبت نیمه شعبان، مطالبی که سابقا نوشته بودند بازنشر کردند و بنده در تیتر عناوینی که مرور کردم بنظرم رسید از چالشی ترین عنوانها، عنوان ششم است: وفات اول مهدی. ایشان نوشته اند بر اساس روایات امام باقر و امام صادق (علیهما السلام)، (حضرت) مهدی دارای دو زندگی و دو وفات است و نتیجه گرفته اند وفات اول ایشان در قرن سوم واقع شده است و تولد دوم(رجعت) درآستانه ظهور واقع میشود و در نهایت چالش های التزام به چنین عقیده ای و کلیت موضوع مهدویت را بیان کرده اند. آنچه بنده در چند خطی به آن میپردازم، خصوص عنوان ششم است. اینکه مستندات آموزه دو تولد و دو وفات برای حضرت مهدی با تقریر فوق، چه میزان از اعتبار و استحکام در میان روایات برخوردار است. ایشان دو روایت از (کتاب غیبت شیخ طوسی) مستند این ادعا قرار داده اند: در روایت اول تعبیر قیام پس از مرگ درباره آن حضرت آمده و در روایت دوم حضرت حجت به عزیر (پیامبر بنی اسرائیل) تشبیه گردیده که خداوند صد سال پس از میراندن، او را دوباره زندگی بخشید. الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص422 1- الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَاسِمٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُرَاسَانِيِّ قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ سُمِّيَ الْقَائِمُ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَا يَمُوتُ أَنَّهُ يَقُومُ بِأَمْرٍ عَظِيمٍ يَقُومُ بِأَمْرِ اللَّهِ سُبْحَانَه‏. 2- وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ مَثَلُ أَمْرِنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ مَثَلُ صَاحِبِ الْحِمَارِ فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَه‏ بررسی سندی : روایت نخست: در این روایت سه راوی با مشکل مواجه هستند: 1-موسی بن سعدان: در کتب رجالی توثیق ندارد و متهم به کذب و غلو و ضعف در حدیث است. 2- عبدالله بن قاسم: مشترک بین سه عنوان(جعفری، حضرمی، حارثی) است. برخی مجهول برخی دارای توثیق و برخی متهم به کذب و غلو و واقفی بودن میباشند و در هر حال با تعارض توصیفات رجالی قابل توثیق نیست. 3- ابی سعید الخراسانی: ایشان توثیقی ندارد و مجهول است. روایت دوم: روات موجود در این سند همگی معتبر و موثق میباشند.
بررسی دلالی: روایت اول: دلالت این روایت بر مدعا روشن است. البته علما و محدثین تعبیر پس از مرگ در این روایت را بر (پس از فراموش شدن نام و یاد آن حضرت)، حمل کرده اند و همانطور که شیخ طوسی ذیل روایت اشاره کرده این نحوه استعمال در عرب کاربرد دارد. در لسان العرب نیز به آن اشاره شده است: لا يَمُوت من أَثْأَرَ أَي لا يَمُوت‏ ذِكْرُهُ. (لسان العرب ؛ ج‏14 ؛ ص146) روایت دوم: این روایت به صراحت روایت اول نیست. تمثیلی از امر اهل بیت علیهم السلام در قران را بیان میکند و روشن است که در تمثیل، یک وجه شبه هم کافی است و غالبا تطابق در همه جهات در مشبه و مشبه به وجود ندارد. این وجه شبه میتواند احیای امر و حکومت اهل بیت پس از قرنها باشد، ضمن اینکه در کیفیت میراندن عزیر نبی بین مفسرین اختلاف است و برخی مانند آنچه بر سر اصحاب کهف آمده را در مورد عزیر محتمل دانسته اند(المنار و مراغی ذیل آیه شریفه259 سوره بقره). احادیث معارض: 1- در کتاب شریف کافی ذیل عنوان (باب ان الارض لا تخلوا من حجه) و باب بعدی آن 18 روایت نقل گردیده که 10 روایت آن صحیحه و موثقه است. مضمون مشترک این روایات این است که زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نمیماند. 2- در کتاب غیبت طوسی پس از ذکر روایت موضوع این نوشته، مرحوم شیخ طوسی روایاتی را به عنوان معارض ذکر میکنند که به دو روایت اشاره میشود: الف: رَوَى الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ‏ جَنَاحٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ حَازِمِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ‏ قَالَ [لِي‏] أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حَازِمُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ يَظْهَرُ فِي الثَّانِيَةِ إِنْ جَاءَكَ مَنْ يَقُولُ أَنَّهُ نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ قَبْرِهِ فَلَا تُصَدِّقْهُ‏. ب: رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ [أَرْبَعُ‏] سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ع وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ع وَ سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ع وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ع فَخَائِفٌ يَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ع فَالْغَيْبَةُ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ع فَيُقَالُ مَاتَ وَ لَمْ يَمُتْ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالسَّيْفُ‏ در روایت اول ضمن تصریح به دو غیبت که ملازم با حیات امام است، حضرت صادق علیه السلام با بکار بردن بیانی کنایی وفات و در قبر شدن حضرت حجت در ایام غیبت را تکذیب میکنند و در روایت دوم ضمن تشبیه حضرت حجت به عیسی نبی میفرمایند گفته میشود که او وفات کرده است ولی (در واقع) وفات نکرده است. البته روایت اول سند قابل اتکائی ندارد و اعتبار سند روایت دوم موکول به پذیرش وثاقت سلیمان بن داود منقری است. البته این اشکالات سندی در مقام تعارض با روایت مورد ادعا در صدر نوشته (یقوم بعد ما یموت) مشکلی ایجاد نمیکند چراکه آن روایت نیز به لحاظ سندی ثابت نشد. جمع بندی: خبر واحد حتی اگر به طریق صحیح و سند معتبر به دست ما رسیده باشد، بنا بر نظر مشهور نمیتواند در امور اعتقادی حجیت داشته باشد. در موضوع مورد بحث اخبار متواتر وجود ندارد و روشن گردید حتی خبر واحد ثقه نیز که به صراحت بر مدعا دلالت کند وجود ندارد و آنچه موجود است نیز علاوه بر اشکالات سندی و دلالی با روایات معارض مواجه است. ضمن اینکه با توجه به احتمال وجود راویانی از واقفیه در سند روایت اصلی مورد ادعا، احتمال ارتباط این مضمون با عقاید واقفیه دور از ذهن نمیباشد. حال آن که اصل موضوع مهدویت و غیبت و ظهور حضرت حجت (علیه السلام) مبتنی بر روایات متواتر از عامه و امامیه است و آنچه از ظاهر این احادیث بر میاید حیات آن امام همام در طول مدت غیبت میباشد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح بخیر❤️ «خود را با گذشته تان اشتباه نگیرید» هر صبح شعاع‌های نور را در خود تقویت کنید همچون کودکی تازه متولد شده شما دوباره متولد شده اید و شب به سر آمده است... فرصت داشتن یک تجربه زیبا و جدید را جشن بگیرید و با تمام وجود برای تمام داشته‌ها و نداشته هایتان شکرگزار باشید.
🗓 تقویمن شیعه: ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ میلادی: Saturday - 11 March 2023 قمری: السبت، 18 شعبان 1444 🗞 وقایع مهم امروز: 🔹وفات حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان، 326ه-ق 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️22 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️27 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️30 روز تا اولین شب قدر ▪️31 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
خمس درس 42.MP3
41.68M
خارج فقه کتاب خمس درس 42 شنبه 20 اسفند 1401 شمسی
انما هو المال المتميز في حد ذاته لمالك مفقود الخبر، و الحاق المال المشترك به مع كونه مما لا دليل عليه قياس مع الفارق لانه لا يخفي ان الاشتراك في هذا المال سار في كل درهم درهم و جزء جزء منه فعزل هذا القدر المعلوم للمالك المجهول ... لا يوجب استحقاق المالك المجهول له حتي يتصدق به عنه...» [الحدائق الناضره 12: 365]. به این سخن »الحدائق» در مصباح الفقيه اشکال شد به اینکه (اولا: دلالت اخبار در مورد متميز بر حكم مختلط نیز - به سبب القاء خصوصيت - منافات ندارد. و (ثانيا) روايت علي بن ابي حمزه وارد شده در باره کسی که به مال فراوان در ديوان بني اميه دست یافته است: {وسائل الشیعه 17: 199، کتاب التجاره، ابواب ما يكتسب به، باب 47، حديث 1}. مورد آن مال ممتزج است گرچه با مال غير مالك مجهول باشد، زیرا عادت حکم می‌کند به اینکه مثل این شخص اگر مال حلالی به او نرسد که ان را با غیر حلال مخلوط کند لا اقل بعضی از انچه را که از حرام كسب کرده با بعضی دیگر مخلوط می‌کند. و (ثالثا) بر فرض بپذیریم که اخبار صدقه دادن قاصر از افاده حكم صورت امتزاج است، ولی اخبار خمس نیز منصرف از صورت علم به مقدار حرام است.[مصباح الفقیه 14: 170 - 171]. پاسخ: پیش از این دانستی که مورد اخبار صدقه مال متميز، ولی مورد اخبار خمس مال مختلط به حلال است، بنا براین بين اخبار دو باب تمانعی وجود ندارد و یکی با دیگری تماسی ندارد، و القاء خصوصيت با توجه به احتمال دخالت خصوصیت بلا وجه است، و مورد روايت ابن ابي حمزه حرام مختلط با مثلش است، پس همه‌اش حرام می‌شود، پس از این مقام متمایز می‌شود، زیرا در این مقام به حليت حرام در بين حکم کردیم به سبب تغليب جانب حليت، و انصراف اخبار مقام از معلوم مقدارش را نمی‌پذیریم، و این با توجه به اطلاق روايات بلکه بعد از بعضی از فتواها و بعد از اشتراك در ملاك است و آن عبارت از اختلاط حرام با حلال – به گونه‌ای که متمایز نباشند - است، پس مال حرام به رنگ حليت در می‌آید به سبب اختلاط با حلال البته در صورتی که صاحب ان مال حرام را نشناسد و از سوی صاحب مال حلال توبه تحقق پیدا کند. و بر تو باد که رجوع کنی به اخبار صدقه دادن با مال مجهول المالك در مظانش [رجوع کن [وسائل الشیعه 17: 199، کتاب التجاره، ابواب ما يكتسب به باب 47 و جلد 18: 198، کتاب التجاره، ابواب بيع الصرف بیع الصرف باب 15، و نیز جلد 25: 450 و 464 کتاب اللقطه، باب 7 و 17 و 18؛ و جلد 26: 296، کتاب الفرائض، و المواریث، أبواب میراث الخنثی، باب 6]. مصرف خمس مال مخلوط با حرام متن عروه: «و مصرفه مصرف ساير اقسام الخمس علي الاقوي . |1| |1| شرح: چنانکه ظاهر خبر عمار بن مروان چنین است، از انجه که مال مختلط در عداد كنوز و معادن و مانند ان دو قرار گرفت، بلکه ظاهر لفظ خمس در اخبار دیگر نیز بنا بر اینکه حقيقت شرعيه در خصوص خمس مصطلح باشد و لا اقل این است که حقيقت متشرعه در زمان صادق (ع) ثابت است. و این سخن [مصرف خمس کنز مانند مصرف اقسام دیگر خمس باشد] با تعبير به تصدق در روايت سكوني منافات ندارد، به دلیل اطلاق کلمه تصدق بر خمس نیز در بعض از اخبار مانند صحيحه طولانی علي بن مهزيار وارد شده در مورد خمس – چنانکه گفته شده است – گرچه به نظر من این اطلاق صحیح نیست، و بیان ان در جای خود خواهد امد، و به دلیل عدم وجود تعبير به تصدق در روايت با نقل صدوق، چنانکه دانستی، بلکه دانستی که دو روايت سكوني و حسن بن زياد در واقع یک روايت هستند، چون یک قضيه را نقل کردند، افزون بر تشابه آن دو در الفاظ، پس آنچه در یک روایت خاص آمده حجيت ندارد. ولی ممكن است گفته شود: بعد از اینکه ارتكاز اذهان متشرعه باشد به سبب اخبار فراوان وارد شده در مقامات مختلف لقطه و آنچه راهزنان نزد انسان به ودیعه می‌گذارند و غير این دو مورد از موارد وجوب تصدق به مجهول المالك از جانب صاحبش تا اینکه از ان فائده اخروي به او برسد، آنگاه که سؤال از حكم مختلط و جواب از امام (ع) وارد شود به اخراج خمس و حلال بودن بقيه از سؤال قهرا سؤال از مقدار آنچه باید صدقه داده شود متبادر می‌شود، بعد از فراغ از اصل آن، و از جواب اندازه آنچه باید صدقه داده شود به مقدار خمس مال متبادر می‌شود، پس اگر فرض شود عدم ثبوت تعبير امام (ع) در روايت به لفظ تصدق نیز، نفس ارتكاز حاصل شده به وسیله اخبار فراوان قرينه بر عدم اراده خمس مصطلح است. و بالجمله بين حرام متميز و غير آن در مصرف فرقی وجود ندارد، نهایت اینکه مالك الملوكی که ولي غائب و مجهول است حرام مجهول غير متميز را با مقدار خمس از مال مختلط مصالحه کرده است.. و انصاف قوت این احتمال است اگر آنچه را ما استظهار کرده‌ایم - از اینکه حكم در حرام مختلط با حلال انتقال آن به مالك حلال و رنگ حليت پیدا کردن و ثبوت خمس غنيمت در آن است – منع شود.
و اما بنا بر انچه ما استظهار کرده‌ایم بین أخبار باب و بین اخبار تصدق در مال مجهول المالك اصطکاکی وجود ندارد، پس اخبار باب متصدي بيان حكم مختلط و اخبار تصدق متصدی بيان حكم مال حرام متميز است، و خمس در این مقام نیر از مصاديق خمس غنيمت است. و الحاصل: مصرف این خمس بر اساس مبنایی که ما استظهار کردیم مصرف ساير اقسام خمس است، و اما با نپذیرفتن این مبني و قائل شدن به عموم اخبار تصدق فی حد نفسها و یا با القاء خصوصيت برای مال مختلط نیز، احوط تطبيق خمس در این مقام بر دو مصرف است، با اذن فقيه به سادات فقیر داده شود، بدون اینکه خصوص عنوان خمس معهود یا تصدق را قصد کند، و اقوي جواز اعطاء صدقات مندوبه و نیز واجب شده به سبب عارضی مانند منذور و موصي بها و مظالم به سادات فقیر است، گرچه فرض شود منع آنان از اعطاء غير زكات از واجبات اصلي. و – چنانکه به زودی در جای خود بیان خواهیم کرد – اگر بگوییم خمس همه‌اش حق وحداني مقام امامت بوده و ه دلیل آن عموم لفظ تصدق یا صدقه برای همه راه‌های خير است، - چنانکه این هم بعید نیست - و شاهد بر آن آيه مصرف زكات و اطلاق صدقه بر وقف است و نیز با توجه به قول او «عون الضعيف صدقة» و مانند ان در این صورت اشكال با همه خصوصیاتش حل خواهد شد، زیرا – پس از تأمین سادات فقیز - همه اینها در مصالح مسلمانان و شؤون امامت صرف میشود