eitaa logo
معارف تشیع
94 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
135 فایل
ارتباط با ادمین @ahmadbagherian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح بخیر❤️ «خود را با گذشته تان اشتباه نگیرید» هر صبح شعاع‌های نور را در خود تقویت کنید همچون کودکی تازه متولد شده شما دوباره متولد شده اید و شب به سر آمده است... فرصت داشتن یک تجربه زیبا و جدید را جشن بگیرید و با تمام وجود برای تمام داشته‌ها و نداشته هایتان شکرگزار باشید
🗓 تقویم شیعه: ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ میلادی: Thursday - 09 March 2023 قمری: الخميس، 16 شعبان 1444 📆 روزشمار: ▪️15 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️24 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️29 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️32 روز تا اولین شب قدر ▪️33 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
❤️ دعای عالم معروف اهل سنت برای فرج امام زمان عج🌹 ✍️فخر رازی عالم، متکلم و مفسر برجسته اهل سنت در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می نویسد: 🔹اما حسن عسکری امام است و دو پسر و دو دختر دارد. 🔹اما یکی از پسرانش، صاحب الزمان است که خداوند فرجش را نزدیک گرداند. 📚الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة، فخر رازی، ص ۹۲.
آبادی و اصلاح زمین پس از تباهی، با ظهور مهدی (ع) (احمد باقریان ساروی) بسم الله الرحمن الرحیم آنگاه که از عدالت گستری منچی جهان حضرت مهدی علیه السلام سخن به میان میآید ذهنها به عدالت در میان جامعه بشری و اصلاح امور آنان انصراف پیدا میکند، ولی حقیقت این است که گسترش عدالت و اصلاح به جامعه انسانی و عدالت اجتماعی اختصاص ندارد، بلکه چهان طبیعت و کره زمین با همه موجوداتش اصلاح شده و طبیعت نیز احیا و باز سازی میشود، چنانکه علوم و معارف رشد چشمگیر و نهایی پیدا کرده و رازهای نهفته و مچهولات بشری [چه در امور دینی و معارف الهی و چه در علوم و فنون دیگر] آشکار میگردد، این چیزی است که از ظاهر برخی از آیات قرآن و روایات معصومان استفاده میشود. خداوند در قرآن کریم فرمود: (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏) [الروم: 41]؛ یعنی: «فساد و پريشانى به كرده بد خود مردم در همه خشکی و دریای زمين پديد آمد تا خدا نیز كيفر بعضى از کارهایشان را به آنان بچشاند، باشد كه (از گناه پشيمان شده و به درگاه خدا) باز گردند». مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر آیه شریفه نوشته است: اين آيه به ظاهر لفظش عام است و به يك زمان يا به يك مكان و يا به يك واقعه اختصاص ندارد و در نتيجه مقصود از "بر و بحر" همان معناى معروف است كه همه روى زمين را شامل مى‏شود. و مراد از فساد در زمين، مصیبتها و بلاهايى عمومى است كه يكى از منطقه‏ها را گرفته و مردم را نابود مى‏كند، مانند زلزله، نيامدن باران، قحطى، بیماریهاى مسرى، جنگها، غارتها و سلب امنيت، و كوتاه سخن هر بلايى كه نظام آراسته و صالح جارى در جهان را بر هم مى‏زند، چه اينكه مستند به اختيار بعضى از مردم باشد و يا نباشد، چون همه آنها فسادى است كه در دريا و خشكى جهان پديد مى‏آيد و خوشى و رفاه زندگی انسانها را از بين مى‏برد [اشاره به وجود رابطه مستقيم بين اعمال مردم و حوادث جهان و توضيح مفاد آيه:" ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ ...] بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ"- يعنى اين فساد ظاهر در زمين، بر اثر اعمال مردم است، يعنى به خاطر شركى است كه مى‏ورزند، و گناهانى است كه انجام میدهند، و ما در تفسير آيه" وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ"، و نيز در مباحث نبوت در جلد دوم اين كتاب [تفسیر المیزان]، اثبات كرديم كه بين اعمال مردم و حوادث جهان رابطه مستقيم وجود دارد كه هر يك متاثر از صلاح و فساد ديگرى است.. [المیزان 16: 296، ترجمه الميزان، ج‏16، 292 - 293]. با توجه به آیات قرآن و تفسیر آنها: میتوان گفت که فسادی که پیش از ظهور امام زمان علیه السلام کره زمین را دربر میگیرد به جنگ و خونریزی، جور و ستم ستمگران و فسادگری انسانها در امور معنوی و گناهان آنان اختصاص ندارد، بلکه مرگ و نابودی انسانها به وسیله بیماریهای مسری فراگیر، فساد طبیعت [کوه، جنگل، دشت، دریا و فضا] نیز پدید میآید، امروز میبینیم یا میشنویم که دریاها و رودخانه ها با مواد شیمیایی آلوده شده و زیانبار میشوند، در برابر افزایش نسل بشر، منابع آبی [برف و باران] به شدت در حال کاهش است، جنگلها به ویژه جنگلهای آمازون که ریه تولید اکسیژن برای حیات انسانها و حیوانات شمرده میشوند روز به روز از دامنه آنها کاسته میشود، لایه اوزون در حال نازک شدن و پاره شدن است، که در آن صورت اکسیژن موجود در کره زمین پراکنده شده و نسل انسان و حیوانات مورد تهدید قرار میگیرد، یعنی کره زمین با همه آنچه در آن وجود دارد در حال تباهی و متلاشی شدن و از بین رفتن است، پیشرفتهای علمی بشر نتوانست با فساد زمین مبارزه کند، چنانکه سازمانها و نهادهای بین المللی منادی و مدعی اصلاحگری نیز نمیتوانند برای صلح جهانی گام مثبتی بردارند، بلکه بسیاری از آنها خود عامل اصلی نزاعها و جنگها و خونریزیها هستند. گستره اصلاح و عدالت منجی جهان در برابر فساد زمین: اصلاح و عدالتی که ره آورد منجی جهان است تنها عدالت و اصلاحگری و رفع ستم و جنگ و تجاوز از جامعه انسانی نیست، بلکه افزون بر اصلاح جامعه انسانی و گسترش عدالت در میان آنان، کره خاکی فاسد و ویران شده زمین، طبیعت چهان نیز اصلاح شده و بازیافت و احیا میگردد، و جهان از ویرانی پدید آمده به دست انسانها رهایی پیدا میکند این چیزی است که در روایات معصومان علیهم السلام نیز به آن تصریح شده است.
حاکم نیشابوری از ابوسعید خدری نقل کرده است که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود «... فيبعث الله عز وجل رجلا من عترتي فيملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت ظلما وجورا يرضى عنه ساكن السماء وساكن الأرض لا تدخر الأرض من بذرها شيئا الا أخرجته ولا السماء من قطرها شيئا الا صبه الله عليهم مدرارا يعيش فيهم سبع سنين أو ثمان أو تسع تتمنى الا حياء الأموات مما صنع الله عز وجل باهل الأرض من خيره». [المستدرک علی الصحیحین4: 465]؛ یعنی «... آنگاه خدا از خاندان من مردی را بر میگزیند که زمین را پر از عدل و داد نماید، آن گونه که از ستم پر گشته باشد، ساکنان آسمانها و زمین از او راضی میشوند، زمین از بذرهایش چیزی را ذخیره نمیکند جز اینکه همه را بیرون میآورد و آسمان از قطره هایش چیزی را نگاه نمیدارد جز اینکه فراوان فرو میریزد، در میان آنان هفت یا هشت یا نه سال زندگی میکند، در آن روزگار از فراوانی و وسعت روزی که خدا داده است زندگان آروزی مردگان میکنند (از اینکه چه خوب است آنان نیز بیایند از این فراخی نعمت بهره ببرند]». امیر المژمنین علیه السلام در باره زمان حکومت مهدی علیه السلام فرمود: «و تعمر الأرض و تصفوا و تزهوا بمهدیها و تجری به انهارها و تعدم الفتن والغارات و یکثر الخیر والبرکات» [منتخب الاثر 9، ف 2 ب 1 ح 49]؛ یعنی «و به وسیله مهدی [علیه السلام] زمین آباد و تصفیه و آرایش می یابد و رودها جاری میگردد و فتنه ها و غارتها از میان میرود و خیر و برکتها فراوان میشود». در روایتی طولانی از امیر المؤمنین علیه السلام، حضرت آمدن یک منجی از نسل خود برای همه انسانها را از پیامبر صلی الله علیه واله برای عمر بن خطاب نقل کرد، که قسمتی از متن آن چنین است: قَالَ [عمر] : يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّكَ سَمِعْتَ هَذَا وَ إِنَّهُ حَقٌّ؟ قَالَ: فَحَلَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ سَمِعَهُ مِنَ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَبَكَى عُمَرُ وَ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُ، فَهَلْ لَكَ عَلَامَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ قَتْلٌ فَظِيعٌ، وَ مَوْتٌ سَرِيعٌ، وَ طَاعُونٌ شَنِيعٌ، وَ لَا يَبْقَى مِنَ النَّاسِ فِي ذَلِكَ إِلَّا ثُلُثُهُمْ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِي وَ تَكْثُرُ الْآفَاتُ حَتَّى يَتَمَنَّى الْأَحْيَاءُ الْمَوْتَ مِمَّا يَرَوْنَ مِنَ الْأَهْوَالِ، وَ ذَلِكَ مِمَّا أَسَئْتُمَا، فَمَنْ هَلَكَ اسْتَرَاحَ وَ مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ نَجَا ثُمَّ يَظْهَرُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَأْتِيهِ اللَّهُ بِبَقَايَا قَوْمِ مُوسَى وَ يُحْيَى لَهُ أَصْحَابُ الْكَهْفِ وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا. قَالَ لَهُ عُمَرُ: فَإِنَّكَ لَا تَحْلِفُ إِلَّا عَلَى حَق‏. [خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری: 163]. یعنی: عمر گفت: ای ابو الحسن تو این حدیث را از پیامبر صلی الله علیه واله شنیدی؟ امیر المؤمنین علیه السلام سوگند یاد کرد که آن را از پیامبر صلی الله علیه واله شنیده است، عمر گریه سر داد و گفت: آیا آمدن منجی نشانه ای هم دارد؟ امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «کشتار بزرگ، مرگ با شتاب و طاعون زشت، در این حوادث تنها یک سوم مردم زنده میمانند و منادی از آسمان به نام مردی از فرزندانم ندا میدهد، آفتها فراوان گردد، تا آنجا که زندگان از آنچه میبینند آرزوی مرگ میکنند و این به خاطر گناه شما دو تن است، پس کسی که بمیرد راحت میشود و کسی که نزد خدا خوبی داشته باشد نجات پیدا میکند، سپس مردی از میان خاندان من ظهور میکند و زمین را پر از عدل و داد میکند، پس از اینکه از جور و ستم پر شده باشد، خدا باقی مانده های قوم موسی را میآورد و اصحاب کهف را زنده میکند، آسمان باران خود را فرو میفرستد و زمین گیاهان خود را بیرون میآورد»، عمر گفت: تو سوگند یاد نمیگنی جز بر اساس حقیقت. امام صادق علیه السلام در تصویر زمان حکومت امام مهدی علیه السلام فرمود: «... وَ حَكَمَ فِي النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ حُكْمِ مُحَمَّدٍ ص فَحِينَئِذٍ تُظْهِرُ الْأَرْضُ‏ كُنُوزَهَا وَ تُبْدِي بَرَكَاتِهَا فَلَا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَى جَمِيعَ الْمُؤْمِنِين‏...» [اربلی، کشف الغمه2: 465]؛ یعنی: «... در میان مردم با حکم داوود و حکم محمد [صلی الله علیه وآله] داوری میکند، در آن هنگام زمین گنجهای خود را نمایان و برکتهایش را آشکار میگرداند، در آن هنگام انسان برای صدقه دادن و کارهای خیر خود مکانی را نمی یابد، زیرا همه مؤمنان بی نیاز میشوند....
امام صادق علیه السلام فرمود: ««الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ‏ حَرْفاً، فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً».» [حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر: 320، حدیث: 25/347]؛ «دانش دارای بیست و هفت حرف است، همه آنچه را که پیامبران آورده اند دو حرف است، مردم تا امروز تنها دو حرف را شناخته اند، آنگاه قائم علیه السلام قیام کند بیست و پنج حرف دیگر را بیرون میآورد و در میام مردم میپراکند، و آن دو حرف را به آنها میافزاید تا اینکه به بیست و هفت حرف میرساند». مقصو.د از حرف در این حدیث قسم است، و طبق این حدیث همه پیشرفتهای علمی تا پیش از ظهور حضرت مخهدی علیه السلام دو قسم از بیست و هفت قسم میشود و با ظهور مهدی علیه اسلام همه علوم آشکار و در نتیجه مشکلات علمی جهان برطرف میگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـلام صبح زیبـای شما بخیر🪴 صبحی پـر از لبخند خــدا🪴 یـه روز خــوب و زیـبـا 🪴 یـه آغـاز پـر انـرژی 🪴 و یه دنیا خوشبختی🪴 آرزو دارم بـراتــون 🪴 در پنـاه لطف خــدا🪴
🗓 تقویم شیعه: ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ میلادی: Friday - 10 March 2023 قمری: الجمعة، 17 شعبان 1444 📆 روزشمار: ▪️14 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️23 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️28 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️31 روز تا اولین شب قدر ▪️32 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
🔴 چرا حضرت ابراهیم خلیل الله شد؟ 🌕 امام هادی علیه السلام فرمودند: خداوند عزّ و جلّ‌ حضرت ابراهيم علیه السلام را به خاطر اين كه زياد بر محمّد و اهل بيتش صلوات اللّٰه عليهم درود و صلوات مى‌فرستاد خليل و دوست خود قرار داد. 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ عَبْدِ اَلْعَظِيمِ اَلْحَسَنِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلْعَسْكَرِيَّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّمَا اِتَّخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً لِكَثْرَةِ صَلاَتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ. 📗وسائل الشیعة، ج ۷، ص ۱۹۴ 📗تفسير البرهان، ج ۲، ص ۱۷۸ 📗تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۵۵۴ 📗تفسير کنز الدقائق، ج۳، ص۵۵۰ 📗علل الشرایع، ج ۱، ص ۳۴ 📗المحتضر، ج ۱، ص ۱۳۹ 📗بحار الأنوار، ج ۱۲، ص ۴ 📗قصص الأنبياء، ج ۱، ص ۹۶
امام مهدی (ع) (سؤال و چواب) (سید حسین علیزاده طباطبائی) بسم الله الرحمن الرحیم اعتبارسنجی برخی روایات مهدویت و نقدی به نوشته آقاي ترکاشوند آقای ترکاشوند به مناسبت نیمه شعبان، مطالبی که سابقا نوشته بودند بازنشر کردند و بنده در تیتر عناوینی که مرور کردم بنظرم رسید از چالشی ترین عنوانها، عنوان ششم است: وفات اول مهدی. ایشان نوشته اند بر اساس روایات امام باقر و امام صادق (علیهما السلام)، (حضرت) مهدی دارای دو زندگی و دو وفات است و نتیجه گرفته اند وفات اول ایشان در قرن سوم واقع شده است و تولد دوم(رجعت) درآستانه ظهور واقع میشود و در نهایت چالش های التزام به چنین عقیده ای و کلیت موضوع مهدویت را بیان کرده اند. آنچه بنده در چند خطی به آن میپردازم، خصوص عنوان ششم است. اینکه مستندات آموزه دو تولد و دو وفات برای حضرت مهدی با تقریر فوق، چه میزان از اعتبار و استحکام در میان روایات برخوردار است. ایشان دو روایت از (کتاب غیبت شیخ طوسی) مستند این ادعا قرار داده اند: در روایت اول تعبیر قیام پس از مرگ درباره آن حضرت آمده و در روایت دوم حضرت حجت به عزیر (پیامبر بنی اسرائیل) تشبیه گردیده که خداوند صد سال پس از میراندن، او را دوباره زندگی بخشید. الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص422 1- الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَاسِمٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُرَاسَانِيِّ قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ سُمِّيَ الْقَائِمُ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَا يَمُوتُ أَنَّهُ يَقُومُ بِأَمْرٍ عَظِيمٍ يَقُومُ بِأَمْرِ اللَّهِ سُبْحَانَه‏. 2- وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ مَثَلُ أَمْرِنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ مَثَلُ صَاحِبِ الْحِمَارِ فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَه‏ بررسی سندی : روایت نخست: در این روایت سه راوی با مشکل مواجه هستند: 1-موسی بن سعدان: در کتب رجالی توثیق ندارد و متهم به کذب و غلو و ضعف در حدیث است. 2- عبدالله بن قاسم: مشترک بین سه عنوان(جعفری، حضرمی، حارثی) است. برخی مجهول برخی دارای توثیق و برخی متهم به کذب و غلو و واقفی بودن میباشند و در هر حال با تعارض توصیفات رجالی قابل توثیق نیست. 3- ابی سعید الخراسانی: ایشان توثیقی ندارد و مجهول است. روایت دوم: روات موجود در این سند همگی معتبر و موثق میباشند.
بررسی دلالی: روایت اول: دلالت این روایت بر مدعا روشن است. البته علما و محدثین تعبیر پس از مرگ در این روایت را بر (پس از فراموش شدن نام و یاد آن حضرت)، حمل کرده اند و همانطور که شیخ طوسی ذیل روایت اشاره کرده این نحوه استعمال در عرب کاربرد دارد. در لسان العرب نیز به آن اشاره شده است: لا يَمُوت من أَثْأَرَ أَي لا يَمُوت‏ ذِكْرُهُ. (لسان العرب ؛ ج‏14 ؛ ص146) روایت دوم: این روایت به صراحت روایت اول نیست. تمثیلی از امر اهل بیت علیهم السلام در قران را بیان میکند و روشن است که در تمثیل، یک وجه شبه هم کافی است و غالبا تطابق در همه جهات در مشبه و مشبه به وجود ندارد. این وجه شبه میتواند احیای امر و حکومت اهل بیت پس از قرنها باشد، ضمن اینکه در کیفیت میراندن عزیر نبی بین مفسرین اختلاف است و برخی مانند آنچه بر سر اصحاب کهف آمده را در مورد عزیر محتمل دانسته اند(المنار و مراغی ذیل آیه شریفه259 سوره بقره). احادیث معارض: 1- در کتاب شریف کافی ذیل عنوان (باب ان الارض لا تخلوا من حجه) و باب بعدی آن 18 روایت نقل گردیده که 10 روایت آن صحیحه و موثقه است. مضمون مشترک این روایات این است که زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نمیماند. 2- در کتاب غیبت طوسی پس از ذکر روایت موضوع این نوشته، مرحوم شیخ طوسی روایاتی را به عنوان معارض ذکر میکنند که به دو روایت اشاره میشود: الف: رَوَى الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ‏ جَنَاحٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ حَازِمِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ‏ قَالَ [لِي‏] أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حَازِمُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ يَظْهَرُ فِي الثَّانِيَةِ إِنْ جَاءَكَ مَنْ يَقُولُ أَنَّهُ نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ قَبْرِهِ فَلَا تُصَدِّقْهُ‏. ب: رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ [أَرْبَعُ‏] سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ع وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ع وَ سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ع وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ع فَخَائِفٌ يَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ع فَالْغَيْبَةُ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ع فَيُقَالُ مَاتَ وَ لَمْ يَمُتْ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالسَّيْفُ‏ در روایت اول ضمن تصریح به دو غیبت که ملازم با حیات امام است، حضرت صادق علیه السلام با بکار بردن بیانی کنایی وفات و در قبر شدن حضرت حجت در ایام غیبت را تکذیب میکنند و در روایت دوم ضمن تشبیه حضرت حجت به عیسی نبی میفرمایند گفته میشود که او وفات کرده است ولی (در واقع) وفات نکرده است. البته روایت اول سند قابل اتکائی ندارد و اعتبار سند روایت دوم موکول به پذیرش وثاقت سلیمان بن داود منقری است. البته این اشکالات سندی در مقام تعارض با روایت مورد ادعا در صدر نوشته (یقوم بعد ما یموت) مشکلی ایجاد نمیکند چراکه آن روایت نیز به لحاظ سندی ثابت نشد. جمع بندی: خبر واحد حتی اگر به طریق صحیح و سند معتبر به دست ما رسیده باشد، بنا بر نظر مشهور نمیتواند در امور اعتقادی حجیت داشته باشد. در موضوع مورد بحث اخبار متواتر وجود ندارد و روشن گردید حتی خبر واحد ثقه نیز که به صراحت بر مدعا دلالت کند وجود ندارد و آنچه موجود است نیز علاوه بر اشکالات سندی و دلالی با روایات معارض مواجه است. ضمن اینکه با توجه به احتمال وجود راویانی از واقفیه در سند روایت اصلی مورد ادعا، احتمال ارتباط این مضمون با عقاید واقفیه دور از ذهن نمیباشد. حال آن که اصل موضوع مهدویت و غیبت و ظهور حضرت حجت (علیه السلام) مبتنی بر روایات متواتر از عامه و امامیه است و آنچه از ظاهر این احادیث بر میاید حیات آن امام همام در طول مدت غیبت میباشد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح بخیر❤️ «خود را با گذشته تان اشتباه نگیرید» هر صبح شعاع‌های نور را در خود تقویت کنید همچون کودکی تازه متولد شده شما دوباره متولد شده اید و شب به سر آمده است... فرصت داشتن یک تجربه زیبا و جدید را جشن بگیرید و با تمام وجود برای تمام داشته‌ها و نداشته هایتان شکرگزار باشید.
🗓 تقویمن شیعه: ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ میلادی: Saturday - 11 March 2023 قمری: السبت، 18 شعبان 1444 🗞 وقایع مهم امروز: 🔹وفات حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان، 326ه-ق 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️22 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️27 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️30 روز تا اولین شب قدر ▪️31 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
خمس درس 42.MP3
41.68M
خارج فقه کتاب خمس درس 42 شنبه 20 اسفند 1401 شمسی
انما هو المال المتميز في حد ذاته لمالك مفقود الخبر، و الحاق المال المشترك به مع كونه مما لا دليل عليه قياس مع الفارق لانه لا يخفي ان الاشتراك في هذا المال سار في كل درهم درهم و جزء جزء منه فعزل هذا القدر المعلوم للمالك المجهول ... لا يوجب استحقاق المالك المجهول له حتي يتصدق به عنه...» [الحدائق الناضره 12: 365]. به این سخن »الحدائق» در مصباح الفقيه اشکال شد به اینکه (اولا: دلالت اخبار در مورد متميز بر حكم مختلط نیز - به سبب القاء خصوصيت - منافات ندارد. و (ثانيا) روايت علي بن ابي حمزه وارد شده در باره کسی که به مال فراوان در ديوان بني اميه دست یافته است: {وسائل الشیعه 17: 199، کتاب التجاره، ابواب ما يكتسب به، باب 47، حديث 1}. مورد آن مال ممتزج است گرچه با مال غير مالك مجهول باشد، زیرا عادت حکم می‌کند به اینکه مثل این شخص اگر مال حلالی به او نرسد که ان را با غیر حلال مخلوط کند لا اقل بعضی از انچه را که از حرام كسب کرده با بعضی دیگر مخلوط می‌کند. و (ثالثا) بر فرض بپذیریم که اخبار صدقه دادن قاصر از افاده حكم صورت امتزاج است، ولی اخبار خمس نیز منصرف از صورت علم به مقدار حرام است.[مصباح الفقیه 14: 170 - 171]. پاسخ: پیش از این دانستی که مورد اخبار صدقه مال متميز، ولی مورد اخبار خمس مال مختلط به حلال است، بنا براین بين اخبار دو باب تمانعی وجود ندارد و یکی با دیگری تماسی ندارد، و القاء خصوصيت با توجه به احتمال دخالت خصوصیت بلا وجه است، و مورد روايت ابن ابي حمزه حرام مختلط با مثلش است، پس همه‌اش حرام می‌شود، پس از این مقام متمایز می‌شود، زیرا در این مقام به حليت حرام در بين حکم کردیم به سبب تغليب جانب حليت، و انصراف اخبار مقام از معلوم مقدارش را نمی‌پذیریم، و این با توجه به اطلاق روايات بلکه بعد از بعضی از فتواها و بعد از اشتراك در ملاك است و آن عبارت از اختلاط حرام با حلال – به گونه‌ای که متمایز نباشند - است، پس مال حرام به رنگ حليت در می‌آید به سبب اختلاط با حلال البته در صورتی که صاحب ان مال حرام را نشناسد و از سوی صاحب مال حلال توبه تحقق پیدا کند. و بر تو باد که رجوع کنی به اخبار صدقه دادن با مال مجهول المالك در مظانش [رجوع کن [وسائل الشیعه 17: 199، کتاب التجاره، ابواب ما يكتسب به باب 47 و جلد 18: 198، کتاب التجاره، ابواب بيع الصرف بیع الصرف باب 15، و نیز جلد 25: 450 و 464 کتاب اللقطه، باب 7 و 17 و 18؛ و جلد 26: 296، کتاب الفرائض، و المواریث، أبواب میراث الخنثی، باب 6]. مصرف خمس مال مخلوط با حرام متن عروه: «و مصرفه مصرف ساير اقسام الخمس علي الاقوي . |1| |1| شرح: چنانکه ظاهر خبر عمار بن مروان چنین است، از انجه که مال مختلط در عداد كنوز و معادن و مانند ان دو قرار گرفت، بلکه ظاهر لفظ خمس در اخبار دیگر نیز بنا بر اینکه حقيقت شرعيه در خصوص خمس مصطلح باشد و لا اقل این است که حقيقت متشرعه در زمان صادق (ع) ثابت است. و این سخن [مصرف خمس کنز مانند مصرف اقسام دیگر خمس باشد] با تعبير به تصدق در روايت سكوني منافات ندارد، به دلیل اطلاق کلمه تصدق بر خمس نیز در بعض از اخبار مانند صحيحه طولانی علي بن مهزيار وارد شده در مورد خمس – چنانکه گفته شده است – گرچه به نظر من این اطلاق صحیح نیست، و بیان ان در جای خود خواهد امد، و به دلیل عدم وجود تعبير به تصدق در روايت با نقل صدوق، چنانکه دانستی، بلکه دانستی که دو روايت سكوني و حسن بن زياد در واقع یک روايت هستند، چون یک قضيه را نقل کردند، افزون بر تشابه آن دو در الفاظ، پس آنچه در یک روایت خاص آمده حجيت ندارد. ولی ممكن است گفته شود: بعد از اینکه ارتكاز اذهان متشرعه باشد به سبب اخبار فراوان وارد شده در مقامات مختلف لقطه و آنچه راهزنان نزد انسان به ودیعه می‌گذارند و غير این دو مورد از موارد وجوب تصدق به مجهول المالك از جانب صاحبش تا اینکه از ان فائده اخروي به او برسد، آنگاه که سؤال از حكم مختلط و جواب از امام (ع) وارد شود به اخراج خمس و حلال بودن بقيه از سؤال قهرا سؤال از مقدار آنچه باید صدقه داده شود متبادر می‌شود، بعد از فراغ از اصل آن، و از جواب اندازه آنچه باید صدقه داده شود به مقدار خمس مال متبادر می‌شود، پس اگر فرض شود عدم ثبوت تعبير امام (ع) در روايت به لفظ تصدق نیز، نفس ارتكاز حاصل شده به وسیله اخبار فراوان قرينه بر عدم اراده خمس مصطلح است. و بالجمله بين حرام متميز و غير آن در مصرف فرقی وجود ندارد، نهایت اینکه مالك الملوكی که ولي غائب و مجهول است حرام مجهول غير متميز را با مقدار خمس از مال مختلط مصالحه کرده است.. و انصاف قوت این احتمال است اگر آنچه را ما استظهار کرده‌ایم - از اینکه حكم در حرام مختلط با حلال انتقال آن به مالك حلال و رنگ حليت پیدا کردن و ثبوت خمس غنيمت در آن است – منع شود.
و اما بنا بر انچه ما استظهار کرده‌ایم بین أخبار باب و بین اخبار تصدق در مال مجهول المالك اصطکاکی وجود ندارد، پس اخبار باب متصدي بيان حكم مختلط و اخبار تصدق متصدی بيان حكم مال حرام متميز است، و خمس در این مقام نیر از مصاديق خمس غنيمت است. و الحاصل: مصرف این خمس بر اساس مبنایی که ما استظهار کردیم مصرف ساير اقسام خمس است، و اما با نپذیرفتن این مبني و قائل شدن به عموم اخبار تصدق فی حد نفسها و یا با القاء خصوصيت برای مال مختلط نیز، احوط تطبيق خمس در این مقام بر دو مصرف است، با اذن فقيه به سادات فقیر داده شود، بدون اینکه خصوص عنوان خمس معهود یا تصدق را قصد کند، و اقوي جواز اعطاء صدقات مندوبه و نیز واجب شده به سبب عارضی مانند منذور و موصي بها و مظالم به سادات فقیر است، گرچه فرض شود منع آنان از اعطاء غير زكات از واجبات اصلي. و – چنانکه به زودی در جای خود بیان خواهیم کرد – اگر بگوییم خمس همه‌اش حق وحداني مقام امامت بوده و ه دلیل آن عموم لفظ تصدق یا صدقه برای همه راه‌های خير است، - چنانکه این هم بعید نیست - و شاهد بر آن آيه مصرف زكات و اطلاق صدقه بر وقف است و نیز با توجه به قول او «عون الضعيف صدقة» و مانند ان در این صورت اشكال با همه خصوصیاتش حل خواهد شد، زیرا – پس از تأمین سادات فقیز - همه اینها در مصالح مسلمانان و شؤون امامت صرف میشود
امروز طبق تقویم قمری سالروز رحلت سومين سفير و نايب و وكيل امام زمان (عج)، عالم جليل‌القدر و شيخ بزرگوار ابوالقاسم حسين بن روح نوبختی (ره) است به این مناسبت مقاله ذیل به خوانندگان گرامی تقدیم میشود: باسمه تعالی "سفیر سوم: حسین بن روح ابن ابی طی (وفات:630 ه ق) در باره حسین بن روح گفته است: «بزرگ امامیه و کسی که یکی از ابواب [نواب واسطه] با صاحب الزمان منتظر بود، شیخ صالح ابو القاسم حسین بن روح بن بحر قینی، ذهبی در تاریخش گفت: ابو القاسم قینی یا قیسی... گفت: او شیخ صالح و یکی از ابواب صاحب الامر بود که ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری به نیابت او تصریح کرد و او را نخستین کسی معرفی کرد که نزد او می‌روند، در آن هنگام که شیعه به طبقات چند تقسیم شده بودند... آنگاه که ابوجعفر وفات کرد، نیابت به ابوالقاسم رسید و او در بغداد در خانه نشسته بود و شیعه در اطراف او گرد آمده بودند که ذکاء خادم بیرون آمد در حالی که با او عکّازه [عصایی که پایه آهنی دارد] و نردبان و حقه [ماده شتر چهار ساله] بود و گفت: مولای ما گفت: آنگاه که ابوالقاسم مرا دفن کرد و نشست اینها را به او تحویل بده».[الحاوی فی رجال الشیعة الامامیة، تصحیح: رسول جعفریان، 1379 ه ش ص 73]. صدوق نوشته است: جعفر بن محمّد بن متّيل گويد: در حال احتضار ابو جعفر محمّد بن عثمان عمرى رضى الله عنه بالاى سرش نشسته بودم و از او سؤال می‌كردم و با وى سخن مى‌گفتم و حسين بن روح پائين پايش نشسته بود آنگاه به من التفات كرد و گفت: به من دستور داده‌اند كه به ابو القاسم حسين بن روح وصيّت كنم. گويد: من از بالاى سر او برخاستم و دست ابو القاسم را گرفتم و در مكان خود نشانيدم و خود به پائين پاى وى آمدم.[اکمال الدین و تمام النعمه (فارسی) مترجم: منصور پهلوان، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، دار الحدیث، قم، 1380 ش، ج 2 ص 271]. شيخ طوسى و شيخ ابو العباس نجاشى و خود صدوق رحمة الله عليهم اجمعين روايت كرده‌اند كه پدر صدوق به خدمت نايب خاصّ حضرت ولى عصر (عج) كه در بغداد بود نامه اى نوشت و در نامه تقاضا كرده بود كه از حضرت امام زمان استدعا كند كه دعائى بكند تا مگر خداوند فرزندى باو عنايت فرمايد . و نيز هنگامى كه خودش به بغداد آمد و به خدمت شيخ ابو القاسم روحى و نوبختى كه سفيران حضرت بودند رسيد شفاها تقاضا كرد كه خواسته اش را به عرض برسانند و نيز از محمّد بن على الاسود تقاضا كرد كه به نوبختى يادآورى نمايد كه عرض حاجت را فراموش نكند و خوشبختانه پاسخ همهء تقاضاها مثبت بود و با عبارات مختلف به اولاد صالح بشارت مي‌َدادند در بعضى از جوابها فرمودند: كه تو را از همسر قبلى فرزندى نخواهد شد ولى در آيندهء نزديكى مالك كنيزى از اهل ديلم مي‌َشوى كه دو فرزند فقيه از او تو را روزى خواهد شد (انك لا ترزق من هذه و ستملك جارية ديلميّة ترزق منها ولدين فقيهين) و در بعض ديگر است: ما در بارهء تقاضاى تو دعا كرديم و به همين زودى دو پسر نيكو تو را روزى خواهد شد. (قد دعونا لك بذلك و سترزق ولدين ذكرين خيّرين) و در بعضى ديگر است كه براى او فرزند مباركى متولد خواهد شد كه خداوند بدين وسيله به او نفع خواهد رسانيد و پس از او نيز فرزندان ديگر متولد خواهند شد (انّه سيولد له ولد مبارك ينفعه الله به و بعده اولاد . . .) و به اين كيفيت شيخ بزرگوار پدر صدوق (رضي الله عنه) به آرزوى ديرين خود نائل آمد و خداوند فرزندانى به او عنايت فرمود، اوّلين فرزندش از همان كنيزى بود كه امام عليه السّلام به او وعده داده بود به نام محمد بن على صدوق (ره) و شايد انتخاب نام محمد براى اوّلين فرزندش اشاره اى باشد به همين موهبت و اينكه او به بركت دعاى امام عصر (عج) متولد شده است و تاريخ تولد سال 305 بود كه سال وفات سمرى نايب خاصّ امام و اوّلين سال سفارت حسين بن روح رضوان الله عليهم اجمعين بود و بنا به گفتهء بعضى سال 306 بوده است.[الخصال (فارسی) صدوق، محمد بن علی بن بابویه، تصحیح و ترجمه: سید احمد فهری زنجانی، انتشارات علمیه اسلامیه ج ص 31]. محمد بن عثمان بن سعید پیش از فوت خود به نیابت حسین بن روح تصریح کرد.[ابن ابی علی، الحاوی في رجال الشیعة ص 73]. او نزد دوست و دشمن داناترین مردم بود و از مخالفان تقیه می کرد. او در نزد بزرگان مملکت و شخص المقتدر بالله خلیفه عباسی، دارای جایگاهی بزرگ بود، اهل سنت نیز او را بزرگ می‌داشتند. وی از روی تقیه و ترس در خانه "ابن یسار" وزیر خلیفه حاضر می‌شد. حسين بن روح، به تصريح موافقان و مخالفان، از مهم‌ترين و عاقل‌ترين افراد دوره خويش بود و در ميان مردم و حتّى دربار خلافت، عزّت و احترام ويژه داشت. (تاريخ الإسلام : ج ۲۵ ص ۱۹۱ ).
رفتار حسين بن روح به ويژه در ارتباط با باورهاى عمومى اهل سنّت، بسيار محتاطانه بود. او دربان خويش را به سبب لعن كردن معاويه، از كار بركنار نمود (الغيبة ، طوسى: ص ۳۸۵ ح ۳۴۸) و با اهل سنّت به آرامى و تساهل برخورد مى‌كرد.(همان: ص ۳۸۴ ح ۳۴۷) اين شيوه، سبب شد كه او اقتدار و وجاهت لازم براى راهبرىِ نظام شيعى را در ميان حكومت و اهل سنّت به دست آورد. حسين بن روح را مفتىِ شيعيان معرفى كرده‌اند (سير أعلام النبلاء : ج ۱۵ ص ۲۲۲ – ۲۲۴). او از فقهاء و عالمان و محققان نام اور شیعی است که در عصر خود از شهرت و اعتبار و اقتدار دینی و اجتماعی و سیاسی مهمی برخوردار بوده است، حتی برخی گفته اند که از نظر دینی و مذهبی در شیعه کسی همتای او نیست (تأسیس الشیعه، 412) به روایت شیخ طوسی موافقان و مخالفان او را از شمار عالمترین مردمان دانسته اند (الغیبه، 236)... محدثان بسیاری از او روایت کرده اند که شمار آنان به بیست و دو تن میرسند و نامشان در تهذیب الاحکام و الغیبه شیخ طوسی و اکمال الدین صدوق آمده است. به گفته نجاشی: علی بن موسی بن بابویه قمی در بغداد حسین را دیدار می کرد و از وی استفاده می نمود (رجال، نجاسی، 261)، حسین کتابی به نام التأدیب داشته که ان را به گروهی از عالمان و فقیهان قم نگاشته و گفته شده است که تمامی مطالب آن صحیح و مقبول بوده است (الذریعه 2، 21)... پس از وفات عمری، حسین به دار النیتبه در بغداد آمد و رسما جلوس کرد و بزرگان شیعه گرد او نشستند، طبق وصیت عمری صندوقچه ای که حاوی خواتیم امامان بود و کلید آن را و نیز عصایی را به وسیله خادم عمری تحویل حسین دادند. با اینکه موقعیت نیابت حسین کاملا تثبیت شده بود، در عین حال اورده اند که تا 307 ق محمد بن فضل موصلی که از شیعیان به نام بود، نیابت او را انکار میکرد، ولی در همان سال او نامه ای به حسین نوشت که حاوی مطالب ویژه و سرّی بود و پس از انکه پاسخ مناسب و ایمان آور دریافت کرد به نیابت او گردن نهاد (الغیبه، 192) حسین از آغاز انتصاب تا 311 ق با حرمت در بغداد زندگی کرد... و کسی در آن روزگار مزاحم کار حسین و روابط او با شیعیان نمی‌شد. (بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج 6 ص 330 – 331). شیخ طوسی نفل کرده است: خبر داد مرا حُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ از ابْنِ نُوحٍ از أَبِي نَصْرٍ هِبَةِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ گفت: حَدیث کرد مرا دائیم أَبُو إِبْرَاهِيمَ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ نَّوْبَخْتِيُّ گفت: پدرم أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ عَمویم أَبُو جَعْفَرٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ جَمَاعَتی از خادان ما يَعْنِي بَنِي نَوْبَخْتَ‏ گفته اند: أَبَو جَعْفَرٍ عَمْرِي آنگاه که حَالش سخت شد جَمَاعَتی از وجُوهِ شِيعَه از جمله: أَبُو عَلِيِّ بْنُ هَمَّام وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّد كَاتِبُ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بَاقَطَانِيُ‏ وَ أَبُو سَهْلٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَلِي نوْبَخْتِيُّ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ وَجْنَاء وَ جز آنان از وُجُوه و بزرگان نزد او گرد آمدندِ و بر أَبِو جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وارد شدند و به او گفتند: اگر چیزی حادث شود در جای تو چه کسی خواهد بود؟ در پایخ به انان گفت: این أَبُو الْقَاسِمِ حسَيْنُ بْنُ رَوْحِ بْنِ أَبِي بَحْرٍ نَوْبَخْتِي قَائِمُ مَقَام من وَ سَفِير در میان شما ‏ و بَيْن صَاحِبِ الْأَمْرِ علیه السلام و وَكِيلُ او وَ ثِّقَه امِينُ خواهد بود، پس در کارهایتان بو او رجوع و به او اعتماد کنید. (طوسی، الغیبه: 371). وَ بِا همین اسْنَاد از هِبَةِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ ابْنِ بِنْتِ أُمِّ كُلْثُومٍ بِنْتِ أَبِي جَعْفَرٍ عَمْرِيِّ گفت: حدیث کرد مرا أُمُّ كُلْثُوم بِنْتُ أَبِي جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ گفت:‏ أَبُو الْقَاسِمِ حُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَكِيل أَبِو جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ در سالهای فراوان و ناظر أَمْلَاكِ او... وَ از خصصین او بود... راوی گفت: در هر ماه سی دینار به او به عنوان هزینه زندگیش می پرداخت و این غیر از چیزهای بود که از سوی وزیران وُ رئیسان شِّيعَه مانند آلِ فُرَاتِ وَ جز انان به دست او می‌رسید و این به خاطر جایگاه و عظمت او نزد آنان بود، او نزد شیعه جایگاه بزرگی پیدا کرد... این حالت در طول حیات پدرم زمینه را برای او آماده کرد تا اینکه وصیت با نصّ بر آن به او انتقال پیدا کرد و در کار او اختلاف نشد وَ هیچ کس در آن شک نکرد جز کسانی که پیش از آن به کار پدرم جهل داشتند، در حالی که من هیچ شیعه را نمی‌شناسم که در او شک کرده باشد، وَ من این را از تعدادی از بَنِي نَوْبَخْتَ رَحِمَهُمُ اللَّهُ مِانند أَبِي الْحَسَنِ بْنِ كِبْرِيَاءَ وَ جز او شنیدم.‏ (طوسی، الغیبه: 371).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(وَ في‏ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُون‏) (سوره الذاریات/ 21) «و [نشانه های وجود خدا] در وجود خودتان آيا پس نمى‏بينيد»