eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
38.2هزار عکس
34.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اهل‌بیت علیهم‌السلام را به اعمالمان دلخوش کنیم! 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین دام عزّه ⏱ دو دقیقه @nasery_ir 🌐 @mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۲۸ 🏷️ نقش سرما در سلامت‏ بدن ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام تَوَقَّوُا اَلْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي اَلْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي اَلْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدن‌ها همان مى‌كند كه با برگ درختان خواهد كرد: آغازش مى‌سوزاند🍂 و پايانش مى‌روياند🍃. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در نگاه‌دارى تن) فرموده است: در اوّل سرما (پاييز) پرهيز كنيد (خود را بپوشانيد چون بدن با گرمى خو گرفته آزرده شود) و در آخرش (بهار) پيشباز آن رويد (بسيار خود را نپوشانيد چون بدن با سردى خو گرفته زيانى نمى‌بيند) زيرا سرما در بدنها همان ميكند كه در درختها مى‌نمايد: اوّل آن مى‌سوزاند (برگشان را مى‌ريزد) و آخرش (برگشان را) مى‌روياند. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين كلام حكيمانۀ خود دستور طبى مهم و كارسازى را بيان مى‌كند كه مراعات آن مى‌تواند از بسيارى از بيمارى‌ها پيش‌گيرى كند و بر نشاط و نموّ جسم و روح انسان بيفزايد، مى‌فرمايد: «از سرما در آغاز آن (در پاييز) بپرهيزيد و در آخرش (نزديك بهار) از آن استقبال كنيد، زيرا در بدن‌ها همان مى‌كند كه با درختان انجام مى‌دهد؛ آغازش مى‌سوزاند و آخرش مى‌روياند و برگ مى‌آورد»؛ (تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ‌، وَ تَلَقَّوْهُ‌ فِي آخِرِهِ‌؛ فَإِنَّهُ‌ يَفْعَلُ‌ فِي الْأَبْدَانِ‌ كَفِعْلِهِ‌ فِي الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ‌ يُحْرِقُ‌ وَ آخِرُهُ‌ يُورِقُ‌) پاييز آغاز سرما است؛ سرمايى آميخته با خشكى هوا كه از گرماى تابستان و نبودن باران سرچشمه گرفته و به همين دليل برگ‌هاى درختان پژمرده مى‌شوند و مى‌ريزند و به اصطلاح، مرگ طبيعت فرا مى‌رسد. همان مرگى كه مولود خشكى و سردى است؛ ولى در آغاز بهار هوا رو به گرمى مى‌رود و معمولاً باران‌هاى پربارى مى‌بارد. آن رطوبت و گرمى دست به دست هم مى‌دهند و سبب شكوفه كردن درختان و برگ آوردن آنها و حيات طبيعت مى‌شوند. همان‌گونه كه قرآن مجيد مى‌فرمايد: «وَ تَرَى اَلْأَرْضَ‌ هٰامِدَةً‌ فَإِذٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْهَا اَلْمٰاءَ‌ اِهْتَزَّتْ‌ وَ رَبَتْ‌ وَ أَنْبَتَتْ‌ مِنْ‌ كُلِّ‌ زَوْجٍ‌ بَهِيجٍ‌» ؛ و همچنين زمين را (در فصل زمستان) خشك و مرده مى‌بينى و هنگامى كه آب باران بر آن فرو مى‌فرستيم، به جنبش در مى‌آيد و رويش مى‌كند و از هر نوع گياهان بهجت‌انگيز مى‌روياند». بدن انسان‌ها نيز جزئى از اين طبيعت و متأثر به آثار آن است؛ سرماى خشك پاييز بدن‌ها را ضعيف و نحيف و آمادۀ بيمارى‌ها مى‌كند؛ بنابراين بايد خود را پوشانيد و از آن دور داشت؛ ولى سرماى ملايم آغاز بهار بعد از فصل زمستان كه آميخته با حرارت كم و رطوبت بسيار است به انسان نشاط و نيرو مى‌دهد و مايۀ نموّ و رشد بدن مى‌گردد، ازاين‌رو بايد به استقبال آن رفت. از آن گذشته در آغاز پاييز چون انسان به گرماى تابستان عادت كرده و باران كمتر باريده هوا آلوده است و انتقال انسان از آن گرما به سرما هرچند تدريجى است در بدن تأثير مى‌گذارد و ميكروب‌هاى بيمارى‌زا در آن نفوذ مى‌كند و ازاين‌رو آگاهان مى‌گويند: اگر آغاز پاييز باران‌هايى ببارد بيمارى‌ها كم مى‌شود؛ اما در پايان زمستان و آغاز بهار، بدن در مقابل سرما مقاوم شده، عوامل بيمارى‌زا بر اثر سرما و باران بسيار كم شده و استقبال از سرماى بهار نه تنها ضررى ندارد بلكه عامل نمو جسم و جان مى‌شود.
66 - تربت خونین مرحوم حاجی مؤمن که داستانهای 36 تا 43 از او نقل گردید فرمود وقتی مخدّره محترمه ای که نماز جمعه را با مرحوم آقا سید هاشم در مسجد سردزک ترک نمی کرد به من خبر داد که مقدار نخودی تربت اصل حسینی علیه السلام به من رسیده و آن را جوف کفن خود گذارده ام و هر ساله خونین می شود به طوری که رطوبت خونین به کفن سرایت می کند و بعد متدرّجاً خشک می شود . مرحوم حاج مؤمن فرمود از آن مخدره خواهش کردم که در روز عاشورا منزلش بروم و آن را ببینم قبول کرد؛ پس روز عاشورا رفتم بقچه کفنش را آورد و باز کرد، عقد خون در کفن مشاهده کردم و تربت مبارک را دیدم همانطوری که آن مخدره گفته بود تر و خونین و علاوه لرزان است . از دیدن آن منظره و تصور بزرگی مصیبت آن حضرت سخت گریان و نالان و از خود بی خود شدم .
نظیر این داستان در دارالسلام عراقی نقل کرده از ثقه عادل ملا عبدالحسین خوانساری که گفت مرحوم آقا سید مهدی پسر آقا سید علی صاحب شرح کبیر در آن زمانی که مریض شده بود و برای استشفای شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرابادی را که هر دو از فُحُول علمای عدول بودند فرستاد که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر به آداب وارده بردارند و برای مرحوم سید بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت قبر مطهر است و جناب سید مقدار یک نخود از آن را تناول نماید . آن دو بزرگوار حسب الأمر رفتند و از خاک قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاک قدری به بعض حُضّار أخیار عطا کردند که از جمله ایشان، شخصی بود از معتبرین و عطار و آن شخص را در مرض موت عیادت کردم و باقیمانده آن خاک را از ترس اینکه بعد از او به دست نااهل افتد به من عطا کرد و من بسته آن را آورده و در میان کفن والده گذاشتم. اتفاقا روز عاشورا نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتی در آن احساس کردم چون آن را برداشته گشودم دیدم کیسه تربت که در جوف کفن بود مانند شکری که رطوبت ببیند حالت رطوبتی در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تیره گردیده و خونابه مانند اثر آن از باطن کیسه به ظاهر و از آن به کفن و ساروق رسیده با آنکه رطوبت و آبی آنجا نبود. پس آن را در محل خود گذارده در روز یازدهم ساروق را آورده گشودم آن تربت را به حالت اول خشک و سفید دیدم اگرچه آن رنگ زردی در کفن و ساروق کماکان باقیمانده بود و دیگر بعد از آن در سایر ایام عاشورا که آن تربت را مشاهده کردم همینطور آنرا متغیّر دیده ام و دانسته ام که خاک قبر مطهر در هرجا باشد در روز عاشورا شبیه به خون می شود. وقتی میرزای یزدی مزبور از کوچه عبور میکرده میرسید به خانه ای که در آن مجلس جشنی بوده و مُطرب یهودی خوانندگی میکرده و صدای تار و طنبور بیرون خانه می آمده میرزا از شنیدن این صداها بی طاقت می شود درب همان خانه می ایستند و گریه میکند. مردمی که میگذشتند چون میرزا را به آن حال میدیدند آنها هم می ایستادند و گریان میشدند شخصی از آشنایان صاحب خانه به اندرون خانه رفته به صاحب منزل میگوید بیا ببین بیرون خانه چه خبر است. مجلس عزائیست چون صاحب منزل با خبر می شود مطربها را از خانه های همسایه فرار میدهد و خود می آید دست میرزا را میبوسد و میگوید چه شده که چنین گریان هستید. فرمود از اینجا گذشتم صدای نواختن آلات موسیقی از خانه ات شنیدم دلم برای و مسلمانی تو سوخت و دیدم مجلس عزای دین تو است گریان شدم. صاحبخانه بدست ایشان کرد و میرزا را با سایرین که با او بودند به خانه برد و پذیرائی شایانی نمود.
🔰 | افول آمریکا، همکاریِ روزافزونِ ایران و روسیه 🔻 حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظله‌العالی، اسلامی در دیدار آقای ولادیمیر رئیس‌جمهور روسیه (۱۴۰۱/۰۴/۲۸) درباره‌ی ابعاد همکاری دو کشور و وضعیت منطقه نکاتی را بیان فرمودند که در این اطلاع‌نگاشت مرور می‌شود. 🖨️ نسخه قابل چاپ
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | بر دشمنی حسودان صبر کن 🔺 شرح حدیث توسط حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظله العالی 📥 نسخه کیفیت‌ اصلی