eitaa logo
مباحث
1.6هزار دنبال‌کننده
34.7هزار عکس
30.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | توصیه‌های روز گذشته رهبر انقلاب به دولت سیزدهم 🏷 📥 سایر کیفیتها👇 https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=50832
📸 قرآنی که رهبر انقلاب به خانواده شهید محمد بابائی اهدا کردند 🔻 در مراسم سیزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، که با رونمایی از تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» برگزار شد، یک جلد کلام‌الله مجید از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به خانواده شهید محمد بابائی اهدا شد. 🔸 خانم کونیکو یامامورا (سبا بابائی) مادر شهید محمد بابائی و تنها مادر شهید ژاپنی دوران دفاع مقدس است که خاطراتش در کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» به چاپ رسیده است. 💻 Farsi.Khamenei.ir
28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | از سرزمین آفتاب 🔻 رسانه KHAMENEI.IR در نماهنگ «از سرزمین آفتاب» قاب‌هایی دیده نشده از دیدار سال ۱۳۶۵ آیت‌الله خامنه‌ای با خانواده این شهید و گفت‌وگوی خانم بابائی با رهبر انقلاب اسلامی در حاشیه دیدار سال ۱۳۹۸ جمعی از فعالان حوزه ادبیات مقاومت و پایداری را منتشر میکند. 🔺 در مراسم سیزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» منتشر شد. این کتاب شامل خاطرات خانم کونیکو یامامورا (سبا بابائی) تنها مادر شهید ژاپنی دوران دفاع مقدس است. شهید محمد بابائی ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر یک در فکه به شهادت رسید. 📥 سایر کیفیتها👇 https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=50851
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | خانم یامامورا یک سفیر تمام عیار فرهنگی بود 🔺 گفت‌وگو با آقای حمید حسام نویسنده کتاب مهاجر سرزمین آفتاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از فقه و احکام
23_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
13.44M
🔊 | ۲۳ 📖 شرح کتاب آن سوی مرگ 😳 عجایب وادی حق‌الناس ... @shahidane_14  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• ◇ صورت ملکوتی اعمال ◇ خوف و حزن ممدوح و مذموم ◇ روانشناسی و ملکوت رنگ ها ◇ ظهور باطنی اتحاد نفس و عمل 📆 1398/02/09 ⏰ مدت زمان: ۳۲:۱۵ @Aminikhaah_Media https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38 ⛔️ رضایتی به حذ✂️ف لینک ها نداریم.
15 Mostanade Soti Shonood.mp3
18.32M
🔈 📣جلسه پانزدهم * از بچگی عاشق این بودم که فرشته ها را ببینم. * دوست داشتم شیاطین را نیز ببینم * فهمیدم که نباید با شیطان صحبت می کردم * سه واقعه از آینده دیدم * همه کشورها تسلیم آمریکا بودند به غیر از چندتا * خبر عجیبی که مطابق با رؤیای من بود. * پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود. * حجم عظیمی از آب که حیوانات را با خود آورد. * آب رودخانه به آسمان رفت وحیوانات پخش در خانه ها شدند. * بیماری که حیوانات را وحشی می کرد. * مریضی حیوانات به انسان ها سرایت کرد. * چرخه طبیعت، بهم ریخت. * دیدم جنگی در ایران روی می داد. * مردم کاملا بی خیال نسبت به جنگ * هیچ کَس به حرفم گوش نمی داد. * افرادی که احمقانه دلسوزی می کردند. * عاقبت آن چهار نفر * هر کدام از واقعه ها بطنی داشت. * حیواناتی که در خانه ها یافت می شود. * عالَم میکروب ها * ویروس های حیوانی، که در انسان ها جواب می دهد. * چه طور فهمیدم که همسرم از دنیا می رود. * انقطاعی که نشان از مرگ داشت. ⏰ مدت زمان:۴۴:۴۵ 📆1401/03/19 | | 🎧 دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود @Aminikhaah_Media 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از 📝 مرثیه
4_6044214261985577572.mp3
4.64M
دلم به یاد حرم تا راهیه میخونه تو قتلگاه 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۶۵ 🏷️ شناخت جایگاه عبادت ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام لاَ طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ اَلْخَالِقِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: هيچ اطاعتى از مخلوق، در نافرمانى پروردگار روا نيست. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ اطاعت مخلوق) فرموده است: اطاعت و پيروى مخلوق سزاوار نيست جائيكه نافرمانى خدا در آن باشد (يا عبادت و بندگى جائز نيست آنجا كه موجب معصيت باشد مانند نماز خواندن در زمين غصبى و جائى كه به ستم گرفته شده است). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام عليه السلام در اين كلام حكمت‌آميز به حقيقت روشنى اشاره مى‌كند كه بسيارى به هنگام عمل آن را فراموش مى‌كنند، مى‌فرمايد: «اطاعت مخلوق در معصيت خالق روا نيست»؛ (لَا طَاعَةَ‌ لِمَخْلُوقٍ‌ فِي مَعْصِيَةِ‌ الْخَالِقِ‌) . اشاره به اين‌كه ما هرچه داريم از ذات پاك پروردگار است و در هر كار و قبل از هر چيز بايد مطيع فرمان او باشيم، بهشت و دوزخ در دست اوست ثواب و جزا به حكم او، عزت و ذلت در اين دنيا نيز از ناحيۀ اوست و در واقع «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلَّا اللّٰهُ‌» با اين حال چگونه ممكن است ما به اطاعت مخلوقى درآييم كه او فرمان معصيت خالق را صادر كرده است. اين نهايت بى‌خبرى و ضعف ايمان و نادانى و ناسپاسى است. به همين دليل فقهاى ما مى‌گويند اطاعت والدين و اطاعت زن از شوهر و مانند آن تنها در صورتى مجاز يا لازم است كه بر خلاف فرمان خدا نباشد و ازاين‌رو براى انجام حج واجب، نهى آنها هيچ اثرى ندارد و همچنين در انجام دادن واجبات ديگر و ترك محرمات، و آن كس كه اطاعت مخلوق را بر اطاعت خالق مقدم سازد در واقع مشرك است؛ يعنى گرفتار شرك عملى شده است؛ از اين رو قرآن مجيد در مورد والدين مى‌فرمايد «وَ إِنْ‌ جٰاهَدٰاكَ‌ لِتُشْرِكَ‌ بِي مٰا لَيْسَ‌ لَكَ‌ بِهِ‌ عِلْمٌ‌ فَلاٰ تُطِعْهُمٰا» ؛ و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من همتايى قائل شوى كه از آن آگاهى ندارى، از آنها پيروى مكن». همچنين اگر حكومتى به هر نام تشكيل شود و قانونى بر خلاف قانون خداوند وضع كند هيچ مسلمانى حق پيروى از آن را ندارد، چون اطاعت مخلوق و معصيت خالق است جز اين‌كه او را مجبور كنند. بعضى از شارحان نهج‌البلاغه براى اين جمله معناى ديگرى ذكر كرده و گفته‌اند منظور اين است كه هيچ كس حق ندارد از طريق معصيت راه اطاعت خدا را بپيمايد؛ مثلاً در خانۀ غصبى نماز گزارد يا با آب غصبى وضو يا غسل كند يا با مال حرام فى سبيل الله انفاق نمايد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
101 - کرامت حرّ شهید و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند بنده 23 سال قبل در بودم و به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا بودم. رفقا مرا برای تفریح و تغییر هوا به سمت قبر جناب(حر شهید) بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ایستادن نداشتم، نشسته زیارت مختصری خواندم. در این اثناء دیدم زن عربی بیابانی وارد شد و نزدیک ضریح نشست و انگشت خود را در حلقه ضریح گذارد و این دعا را خواند : ( یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیه السلام ) . پس انگشت خود را برمی داشت و در حلقه متصل به آن گذاشته و آن ذکر را می خواند و همینطور می خواند و دور می زد، دور پنجم یا ششم او بود که من هم آن جمله را حفظ کردم، چون توانائی ایستادن نداشتم که از بالا شروع کنم خود را کِشان کِشان به ضریح رسانده و انگشتم را به حلقه پایین ضریح گذاشتم و همان جمله را خواندم و بعد در حلقه دیگر و چون در حلقه سوم مشغول خواندن شدم، گرمی مختصری از داخل ضریح به انگشتانم رسید، به طوری که به داخل بدن و تمام رگهای بدنم سرایت کرد مانند دوای آمپولی که تزریق می کنند، حس کردم می توانم برخیزم؛ پس برخاستم و بقیه حلقه ها را ایستاده خواندم و بکلی آن مرض برطرف گردید و دیگر اثری از آن پیدا نشد . چون بعضی در مقام جناب حر بن یزید ریاحی در شک هستند و گویند چون آن جناب کسی بود که راه را بر علیه السّلام بست و مانع شد از برگشتن آقا به مدینه، برای دفع این و دانستن مقام آن جناب تذکر داده می شود که جناب حرّ ، مردی شریف و بزرگوار و صاحب ریاست در کوفه بود و آمدنش جلو حضرت (علیه السلام) برای حفظ ریاستش و به امید اینکه کار به مسالمت می گذرد. و اما جنگ با آن حضرت و کشتن امام علیه السّلام چیزی بود که حر تصوّر آن را نمی کرد و آن را باور نمی داشت و چنانچه خودش فرمود اگر واقعه و اقدام به کشتن امام علیه السّلام را می دانست هیچگاه اقدام به چنین خطائی نمی کرد و چون پیشنهادهای امام علیه السّلام را شنید که از آن جمله این بود بگذارند تا آقا با باقیمانده اهل بیت (علیهم السلام) از عراق خارج شود و ابن سعد هیچیک را نپذیرفت، جناب حر آمد نزد عمر بن سعد و گفت آیا می خواهی با حسین (علیه‌السلام) جنگ کنی؟ گفت : آری جنگی که آسانترِ آن، بریدن سرها از بدن و جدا شدن دستهاست ! حرّ فرمود : آیا این خواسته های حسین (علیه‌السلام) را هیچیک نمی پذیری تا اینکه کار به مسالمت و صلح تمام شود. عمر سعد گفت: ابن زیاد راضی نمی شود. حرّ با خشم و دل شکسته برگشت؛ پس به بهانه آب دادن به اسبِ خود از لشکر کناره گرفت و اندک اندک به لشکرگاه حسین علیه السّلام نزدیک می شد. مهاجر بن اوس با وی گفت چه اراده داری، مگر می خواهی حمله کنی؟ حر او را نداد و لرزش او را گرفت. مهاجر گفت : ای حر ! کار تو ما را به شک انداخته به خدا قسم ! در هیچ جنگی ما این حال را از تو ندیدیم و اگر از من می پرسیدند شجاعترین اهل کوفه کیست، غیر تو را نام نمی بردم، این لرزیدن تو از چیست ؟ حر گفت : به خدا خود را میان و دوزخ می بینم ! به خدا قسم جز بهشت را اختیار نخواهم کرد اگر چه پاره پاره شوم و به آتش سوخته گردم؛ پس اسب خود را به جانب حسین علیه السّلام دوانید و سپر را واژگون کرد و دو دست بر سر گذاشت و سر به آسمان گفت : خدایا ! به سوی تو می کنم از کردار ناروایم که دل اولیای تو و اولاد دختر پیغمبر تو را آزردم و چون با این حالت عجز به امام علیه السّلام رسید سلام کرد و خود را بر خاک اندخت و سر بر قدم نهاد. امام علیه السّلام فرمود سر بردار تو کیستی ( معلوم می شود از شدت شرمساری صورت خود را پوشیده بود ) عرض کرد پدر و مادرم فدایت باد! منم ( حُرّ بن یزید ) من آن کَس هستم که تو را مانع شدم از برگشتن به مدینه و بر تو سخت گرفتم تا در این مکان هم بر تو تنگ گرفتم ، به خدا قسم ! گمان نمی بردم که خواسته های تو را رد می کنند و آماده کشتن تو می شوند . آیا توبه من پذیرفته نیست؟ امام علیه السّلام فرمود : آری خدا توبه پذیر است، توبه ات را می پذیرد و می آمرزدت؛ سپس عرض کرد گاهی که از کوفه خارج شدم ، ناگاه ندایی به گوشم رسید که گفت ای حر ! بشارت باد تو را به بهشت ( البته این بشارت به اعتبار آخر کار او بوده است ) من با خود گفتم این هرگز بشارت نخواهد بود من به جنگ پسر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله می روم بشارت معنا ندارد، اکنون فهمیدم که آن بشارت صحیح است. امام علیه السّلام فرمود آن بشارت دهنده برادرم علیه السّلام بود که تو را بشارت داد. به تحقیق که اجر و خیر را نایل شدی .
و بالجمله از امام علیه السّلام اجازه گرفت و به میدان رفت و هشتاد نفر از آن کُفّار را به فرستاد تا کشته گردید. اصحاب بدن او را آورده نزد امام علیه السّلام گذاردند، حضرت چهره خون آلود او را مسح می نمود و می فرمود : بَخٍّ بَخٍّ ما اَخْطَأَتْ اُمُّکَ حَیْنَ سَمَّتْکَ حُرّاً اَنْتَ وَاللّهِ حُرُّ فِی الدُّنْیا وَ اْلاخِرَهِ ثُمَّ اسْتَغْفَرَ لَهُ یعنی : به به ! مادرت به غلط نام تو را حرّ ننهاد ، به خدا قسم ! تو در دنیا وآخرت حری پس برایش کرد . و در بعض مقاتل اشعاری از امام علیه السّلام نقل شده که در مرثیه حرّ، انشاء فرمود . غرض از آنچه نقل شد دانستن این است که جناب حر از خطای خود توبه کرده و امام علیه السّلام توبه اش را پذیرفت و در برابر آن حضرت جهاد کرد و امام علیه السّلام را یاری نمود تا کشته شد؛ پس با سایر شهدای کربلا در فضیلت شهادت یکی است. بلی سایر شهدا را جز فضیلت شهادت از جهت علم و عمل هر یک دارای فضیلتی بودند، گوییم جناب حرّ هم فضیلتی داشت که به قول مرحوم شیخ جعفر شوشتری نمی توان گفت کمتر از فضیلت سایر شهدا بوده و آن (حالت توبه) است. کسی که سرهنگ و چهارهزار تابع دارد و تمام وسایل عیش و نوش ، برایش فراهم و امید رسیدن به هدفهای بالاتری پس از واقعه کربلا دارد، ناگاه به یاد خدا افتد و از خوف الهی چنان بلرزد و ترسان شود که مورد حیرت قرار گیرد ، آنگاه با یک عالَم شرمساری از گناهش، صورت را پوشیده خود را بر خاک اندازد ، این حالت توبه که عبادت قلبیه است، نزد پروردگار خیلی پر ارج است تا جایی که محبوب حضرت آفریدگار می شود و بدون شک حالت توبه او، امام علیه السّلام را دلشاد کرد و در آن لحظه، همّ و غمهای امام علیه السّلام را برطرف ساخت و ازاین بیان دانسته می شود صحت جمله : یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ . یعنی: ای کسی که به واسطه توبه ات، غم را از دل امام علیه السّلام زُدودی و آن بزرگوار را شاد ساختی ( ضمناً ما هم باید اگر از گناهانمان توبه کنیم و همان حالت توبه نصیبمان شود ، علیه السّلام از ما راضی و دلشاد خواهد گردید) . پس دانسته شد که جناب حرّ با سایر در ثواب قبر شریف و به او در حوایج دنیوی و اخروی مساوی است و جمله : ( یا کاشِفَ الْکَرْبِ ) در خطاب به جناب حرّ یا علیه السّلام یا دیگری از شهدا هر چند معنای صحیحی دارد چنانچه ذکر شد لکن چون از معصوم نرسیده قصد ورود از شرع نباید نمود. برای مزید اطمینان به مقام جناب حر داستانی را که مرحوم سید نعمت اللّه جزائری در کتاب انوار نعمانیه بیان کرده نقل می شود : چون شاه اسماعیل صفوی بغداد را تصرف نمود و به کربلا مشرف شد، به زیارت قبر حضرت سیدالشهداء علیه السّلام از بعض مردم شنید که به جناب حرّ، طعن می زند. پس خودش نزد قبر حر رفت و امر کرد قبر را نبش کردند ، چون به جسد حر رسیدند ، دیدند بدن، تازه و مانند همان روزی است که شهید شده و دیدند که بر سرش پارچه ای بسته شده و به شاه خبر دادند که چون روز عاشورا در اثر ضربتی که بر سر مبارک حر رسیده بود، خون جاری می شد، امام علیه السّلام این پارچه را بر سر او بستند و به همان حالت دفن شده؛ پس شاه امر کرد که آن پارچه را باز کنند تا به قصد تبرک آن را برای خود بردارد. چون آن پارچه را باز کردند خون از همان موضع زخم جاری شد. با پارچه دیگری سر مبارک را بستند فایده نکرد و همینطور خون جاری می شد، به ناچار به همان پارچه امام علیه السّلام آن زخم را بستند و خون قطع شد؛ پس شاه دانست حُسن حال و مقام حر را پس قُبّه و بارگاه بر آن قبر بنا کرد و خادمی بر آن گماشت. باید دانست اینکه قبر شریف حر در یک فرسخی واقع شده دو وجه گفته شده : یکی آنکه عشیره حرّ آن جسد مطهر را در نزدیکی اقامتگاه خود برده و دفن کردند. وجه دیگر آنکه در هنگام نبرد با لشگریان، این محل که رسیده افتاده و شهید شده است و وجه اوّل اقرب است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| (علیه السلام) •──•❃❀✿( ۱۰ )✿❀❃•──• 📖 فَأَمَّا حَقُّ الصَّلَاةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّكَ قَائِمٌ بِهَا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِكَ كُنْتَ خَلِيقاً أَنْ تَقُومَ فِيهَا مَقَامَ الذَّلِيلِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الْخَائِفِ الرَّاجِي الْمِسْكِينِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ مَنْ قَامَ بَيْنَ يَدَيْهِ بِالسُّكُونِ وَ الْإِطْرَاقِ وَ خُشُوعِ الْأَطْرَافِ وَ لِينِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ الْمُنَاجَاةِ لَهُ فِي نَفْسِهِ وَ الطَّلَبِ إِلَيْهِ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِكَ الَّتِي أَحَاطَتْ بِهَا خَطِيئَتُكَ وَ اسْتَهْلَكَتْهَا ذُنُوبُكَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ┈┄┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈ ✨ و اما حق نماز اين است كه بدانى ورود به درگاه خدا است و تو در نماز برابر خدا می‌ايستى و چون بدين عقيده‌‏مند باشى شايسته است كه چون بنده ذليل در نماز بايستى كه راغب و راهب و خائف و اميدوار و گِدا و زارى كن است و آنچه كه برابرش ايستاده به وسيله آرامى و سربزيرى و خشوعِ اعضاء و فروتنى تعظيم می‌كند و از دل به خوبى با او راز می‌گويد و می‌خواهد كه گردن او را از زير بار خطاها كه تو را فرا گرفتند و گناهانى كه بپرتگاه نابوديت كشاند آزاد كند، و لا قوة الا باللَّه. 🇯‌🇴‌🇮‌🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شخصی به (ره) و آیت الله اراکی(ره) نامه می نویسد که من می خواهم عشقم به (عجّل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام) زیاد شود، چه کار کنم ؟! ✍️ هر دو در جواب می نویسند ‌... نماز اول وقت گناه نکن 🎙حجت السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 خصوصیت ویژه شهیدان رجایی و باهنر 💢 از خصوصیاتی که در این آقایان بود، آقای ، آقای ، آقای عراقی، آنی که به نظرم خیلی بزرگ است، این است که آقای رجایی یک نفر آدمی بود که دستفروشی [می‌کرد] در بازار از قراری که گفتند. 🔹من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشی‌اش تا حال ریاست جمهوری، در روح او تأثیری حاصل نشد. چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند، تغییر می‌کنند به واسطه ضعفی که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامی که پیدا می‌کنند واقع می‌شوند، و اشخاصی هستند که مقام، تحت تاثیر آن‌هاست از باب قوّت نفسی که دارند. 🔹 و آقای رجایی، آقای باهنر در عین حالی که خوب، یکیشان رئیس جمهور بود، یکی‌شان نخست وزیر بود، این طور نبود که ریاست در آن‌ها تأثیر کرده باشد، آن‌ها در ریاست تأثیر کرده بودند، یعنی، آن‌ها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آن‌ها را نبرده بود تحت لوای خودش و این یک درسی است که انسان باید از این‌ها یاد بگیرد. (ره) | ۸ شهریور ۱۳۶۵ @Monadizaman