هدایت شده از کشکول مجازی
#️⃣ این تصویر را با هشتگ #مهسا_امینی توییت کنید
▪️حالا که #سلبریتی های دنیا نگران دختران ایران شدن، این بچههای پروانهای رو هم نشون بدید بگید تو اغتشاشات اینجوری شدن، شاید برای این بچهها هم استوری زدن و پانسمان براشون فرستادن
#ایران #حجاب
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
◽ #امیرالمؤمنین علیه السلام:
⛔️ لاَ مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لاَ تُرَى إِلاَّ عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ
مبارك مباد، چهرههايى كه جز به هنگام زشتىها ديده نمىشوند
📚 #نهج_البلاغه | حکمت ۲۰۰
#سلبریتی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
علی کریمی دوباره در آتش فتنه دمید
استوری گذاشته و آرم الله وسط پرچم ایران رو هم برداشته و نوشته:
مگه میشه خاکتو به بیگانه داد!
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | بهشت اپوزیسیون
♨️ راهکار سریع افزایش فالور!!!
حرفهایی که هر کسی جرئت بیان آن را ندارد!
✅ برای آنان که دغدغه #جهاد_تبیین دارند...
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۹۲
🏷️ نکوهش مال اندوزی
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام يَا اِبْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم، آنچه را كه بيش از نياز خود فراهم كنى، براى ديگران اندوختهاى.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در تلاش مال) فرموده است: اى پسر آدم آنچه زيادۀ از قوت و روزى خويش (دارائى) بدست آوردى تو در آن براى ديگرى (وارث يا غير او) خزينه دار هستى (كه باو واگذار نمائى و سودى براى تو نخواهد داشت).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين كلام كوتاه و بسيار پرمعنا اشاره به نكتهاى مىكند كه غالباً مردم از آن غافلند، مىفرمايد: «اى فرزند آدم هر چه بيش از مقدار خوراك خود به دست آورى (و آن را ذخيره كنى) خزانهدار ديگران در آن خواهى بود»؛ (يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ)
غالب مردم حد و اندازهاى براى به دست آوردن مال و ثروت قائل نيستند و معتقدند هر چه بيشتر بهتر؛ اما هنگامى كه درست دقيق مىشويم مىبينيم بهرۀ ما از اموالمان همان است كه مصرف مىكنيم؛ غذايى كه مىخوريم، نوشابهاى كه مىنوشيم، لباسى كه مىپوشيم، خانهاى كه در آن زندگى مىكنيم و مركبى كه بر آن سوار مىشويم و مانند آن و در مورد بسيارى از اشخاص، اين مواد مصرفى تنها گوشۀ كوچكى از اموال آنها را شامل مىشود و بقيه را ذخيره مىكنند، پيوسته در حفظ آن كوشش و از آن پاسدارى مىكنند تا سرانجام به فرزندان و دامادها و ساير بستگان خود بسپارند و با دنيايى از حسرت، چشم از آنها بپوشند و با يك كفن بسيار كم ارزش وارد سراى ديگر شوند!
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغۀ خود در شرح اين كلام نورانى داستانى از «حسن بصرى» و «عبدالله بن اهتم» نقل مىكند، مىگويد: حسن به هنگامى كه عبدالله بيمار شده بود و آخرين ساعات #عمر خود را طى مىكرد به عيادت او رفت. نگاه كرد ديد عبداللّٰه پيوسته چشمش را به صندوقى دوخته كه در گوشهاى از اتاق قرار داشت، سپس رو به حسن بصرى كرد و گفت: در اين صندوق صد هزار (درهم) است كه نه #زكات آن داده شده و نه #صلۀ_رحم با آن انجام گرديده است. حسن گفت: مادرت به عزايت بنشيند، براى چه چيز آن را ذخيره كردهاى؟ گفت: براى ترس از حوادث زمان و مخالفت برادران و ظلم سلطان. (آرى براى تأمين زندگى آينده در موارد سخت اندوختهام) اين را گفت و بعد از مدت كوتاهى از دنيا رفت.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
127 - سقوط از مقام رفیع
مخلص متقی و صفی زکی، مرحوم حاج غلامحسین(معروف به تنباکو فروش به مناسبت شغلش) رحمة اللّه علیه تقریبا چهل سال قبل نقل فرمود که من به مرحوم آیت اللّه سید ابوطالب ارادتمند بودم و شبها در مسجد معرکه خانه(مسجد نور فعلی) به جماعت ایشان حاضر می شدم. مدتی طرف عصر تا موقع نماز مغرب در مسجد مزبور با حضور جمعی از مؤمنین چند مسئله می گفتم و قدری از معجزات ائمه علیهم السّلام را از روی کتاب می خواندم. به تدریج #جمعیت زیادی حاضر می شدند تا اینکه حالت وسوسه در نیت من پدید آمد و از ریاکاری و نمایش به خلق و طلب منزلت نزد مردم سخت ترسناک بودم و چون در #اخلاص عمل خود در شک بودم آن مجلس را ترک کردم.
شبی در عالم واقعه دیدم مرکبی از نور برایم حاضر شد و من بر آن سوار شدم پس به سمت آسمانها به سرعت نور حرکت می کرد و بهجت و سرور و لذتی که در آن طیران و مشاهده عجایب خلقت پیدا کردم قابل وصف نبود تا به آسمان هفتم رسیدم ناگاه مَرکب از من جدا شد و از همانجا سقوط کردم تا وسط مسجد معرکه خانه افتادم، در نهایت سختی و زحمت و غصه و در همان حال صدایی شنیدم که صعود تو از اینجا بود و سقوط تو هم از اینجاست و اگر باز صعود می خواهی باید از همین جا باشد.
چون از خواب بیدار شدم پی به اشتباه خود بردم و خودم را بر ترک آن مجلس ملامت کردم؛ پس تصمیم گرفتم دوباره آن مجلس را برپا نمایم و همه روز در همان موقع عصر می رفتم لکن جمعیت نمی شد و مردم حاضر نمی شدند. خلاصه دیگر موفق به تجدید آن خیر بزرگ نشدم و از آن فیض عظیم بی بهره گشتم.
توفیق را غنیمت شمارید
غرض از نقل این #داستان آن است که مؤمن عاقل هرگاه #توفیق کارِ خیری نصیبش شد، باید #نعمت مزبور را بزرگ داند و از آن قدردانی کند و در ادامه آن کوشا باشد و از زوال توفیق ترسناک و به خداوند پناهنده باشد؛ مثلاً اگر توفیق #سحرخیزی پیدا کرد آن را از دست ندهد و اگر شبی خوابش برد تا #اذان صبح، پس از ادای نماز واجب، آن را قضا نماید یا مثلاً توفیق قرائت قرآن مجید یا دعایی روزانه دارد آن را از دست ندهد یا توفیق انفاق روزانه یا هفتگی یا ماهانه دارد مواظب باشد ترک نگردد، همچنین است توفیق اقامه و حضور در مجالس دینی.
از اینجاست که در روایات امر شده کار خیر را ادامه دهند تا جایی که حضرت صادق علیه السّلام می فرماید : (کمی که با دوام است بهتر از زیادی است که دوام ندارد)¹
شواهد این مطلب زیاد و تنها به نقل یک روایت اکتفا می شود :
در کتاب کافی به سند صحیح از یعقوب الأحمر روایت کرده که به #امام_صادق علیه السّلام گفت فدایت شوم! به من هجوم و گرفتاریهایی رسیده ( و در نسخه دیگر از روایت : بدهکاری بسیار پریشانم کرده ) که هر خیر و نیکی را از دستم ربوده تا برسد به قرآن که قسمتی از آن یادم رفته است. گوید آنحضرت در هنگام این گزارش چون به نام قرآن رسید در هراس شد سپس فرمود : ( راستی شخص سوره ای از قرآن را فراموش می کند و آن سوره #روز_قیامت نزد او می آید تا اینکه یکی از درجات بهشت بر او مشرف شود؛ پس بر او سلام کند و او جواب گوید و می پرسد تو کیستی؟ گوید من فلان سوره ام که مرا ضایع گذاشتی و ترک کردی و اگر مرا ترک نمی کردی تو را به این درجه می رسانیدم. سپس فرمود : بچسبید به قرآن و آن را بیاموزید، به راستی برخی از مردم قرآن را یاد می گیرند برای شهرت تا بگویند فلانی قرآن دانست و برخی آن را برای آوازه خوانی یاد گیرند تا گویند فلانی خوش آواز است و در این آموزش خیری نیست و برخی آن را یاد گیرند و در شب و روز آن را به کار بندند و توجه ندارند کسی این مطلب را بداند یا نداند)
----------------------------------------------------
1- قلیلٌ یَدوُمٌ خَیْرٌ مِنْ کَثیرٍ یَزُولُ