eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
19.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
445 ویدیو
72 فایل
کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» ✨ ما توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. دوره‌های ما فعلا در دو دپارتمان زیر برگزار می‌شه: 🔸دپارتمان نویسندگی 🔸دپارتمان روایت انسان ☺️ خانم میم هستم، بیاین باهم گپ بزنیم: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
به نـام خــدای مهربـــان "قربانی۲" توی پست قبل پرسیدم که فکر می کنید "هابیل و قابیل چطور فهمیدند که قربانی یکی شان قبول شد و آن دیگری نه؟" اگر عکس‌های بالا را خوب دیده باشید، اگر رد نگاه خشمگین قابیل را گرفته باشید، اگر چشمتان روی قربانی‌ها گیر کرده باشد، حتما آتش را دیده‌اید. آتشی که کنار قربانی هابیل هست و کنار قربانی قابیل نیست... ما در روایت انسان پاسخ سوال بالا را از زبان استاد نخعی می شنویم : وقتی آتش قربانی هابیل را دربرگرفت، آنها فهمیدند که قربانی او قبول شده است... اگر آن روزهای اول، آتش بود که قربانی هابیل را در برگرفت، پس تکلیف کشف اتفاقی آتش‌ چه می شود؟ بگذارید اینطور بگویم : آدم برای فرزندانش توضیح می دهد که نشانه‌ی قبول شدن یک قربانی، این است که آتش آن ‌را دربر گیرد. لازمه‌ی فهمیدن این سخن آن است که هابیل و قابیل از قبل آتش را بشناسند، پیش‌تر خاصیت آتش را بدانند، آن‌را دیده باشند، از آن استفاده کرده باشند،... و این یعنی... انسان‌ها از همان اول خلقت آتش را می‌شناختند، با کارکردش آشنا بوده اند، می دانستند چیست و کشف آن اتفاقی نبوده است... یادتان هست که درباره‌ی کشف آتش چه در خاطرتان بود؟پاسخ هایتان را به یاد دارید؟... _نجمه حسنیه_ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
نویسنده : کارن کنس مترجم : زهرا موسوی نشر نردبان
به نـام خــدای مهربـــان "دالی‌بازی" کتاب خریدن برای بچه‌های زیر یکسال کار راحتی نیست. پیدا کردن کتابی که واژه های آشنا داشته باشد، تصاویرش جذاب و قابل فهم باشد، داستان مناسب داشته باشد و... سخت است. تجربه‌ی من از کتاب خریدن برای کودک زیر یکسالم، کتاب هایی است که بتواند با آنها کاری بکند؛ مثلا چیزی را جابه جا کند، چیزی را لمس کند، چیزی را پیدا کند یا... در زمان نوزادی دخترم، بیشترین کتابی که در خانه‌ی ما خوانده شد "کتاب‌های دالی بازی" نشر نردبان بود. تصاویر این کتاب ساده است، عناصر به کار گرفته شده کم است، رنگ و روی تصاویر خوب است، تعداد کلمات محدود است و از همه مهم‌تر اینکه در هر صفحه کودک کاری انجام می‌دهد؛ اینطور که هربار دست، پا یا چشم‌های نی‌نی پنهان است و ما با یک شعر ساده از کودک می‌خواهیم دست،پا یا چشم او را پیدا کند و نشان‌مان دهد. درست شبیه دالی بازی خودمان. این دالی بازی برای بچه ها مفید و جذاب است و کتاب خواندن را برایشان شبیه بازی می کند. و نکته ی مثبت دیگر این است که جنس صفحات کتاب محکم است و برای بازی کردن و مدام توی دست و پا بودن مناسب است. من به عنوان یک مادر، از خریدن این کتاب راضی بودم و دوستش داشتم. _نجمه حسنیه_ + این سری کتاب ها یکی دوجلد دیگر هم دارد، اما آن زمان هنوز چاپ نشده بود و من برای دخترم فقط همین دو جلد را خریدم. +لازم است بگویم کتاب آنقدری برای دخترم بامزه است که حالا هم گاهی می آورد و باهم می خوانیمش. https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
دوستان از پشت صحنه اشاره می‌کنن که... گویا یکی دو جلد نه، ده جلد دیگه از این سری هست😅😁 هشتک ادمینِ صادق
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "دالی‌بازی" کتاب خریدن برای بچه‌های زیر یکسال کار راحتی نیست. پیدا کردن ک
به نـام خــدای مهربـــان "گنجینه‌ی مادرانه" از این به بعد میخواهیم در کانال‌مان گنجینه‌ی مادرانه بسازیم. اینجور که به عنوان یک مادر تجربه‌‌مان را از خرید یک کتاب برای کودک‌مان می‌گوییم. مادرهای دیگر هم اگر دلشان خواست، اگر تجربه‌ی ما را دوست داشتند و اگر نظر ما به دلشان نشست، می‌روند و کتاب را می‌بینند و می‌خوانند و تصمیم می‌گیرند که بخرند یا نه‌. این مدل معرفی از نظر من خیلی حقیقی است. مثل همه‌ی متخصص‌هایی که درباره‌ی کتاب کودک نظر می‌دهند، ما مادرها هم تجربه‌ی زیسته‌ با کودکان داریم. پس چه کسی بهتر از ما، برای کمک کردن به هم؟ حالا بیایید برایم بگویید شما برای کودک زیر یکسالتان چه کتاب‌هایی خریده‌اید؟ لزوما نباید تجربه ی خوبی باشد، اگر راضی نبوده‌اید هم برایمان بگویید، تا ماهم حواسمان جمع باشد😉 + من تجربه ها را می‌خوانم، جمع و جور می‌کنم و با شما به اشتراک می‌گذارم👌 https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان اینجا از من درباره‌ی "محفل" بارها، شنیده‌اید‌. ارادت و عشق من به "محفل" زیاد است. این را لازم نیست حتما مستقیم بگویم. اگر یکی دوتا از پست های محفلیِ کانال را بخوانید، حتما می فهمید که چقدر محفل برای من ارزشمند است. "محفل" نشریه‌ی مبناست. نشریه‌ای که بچه‌های دپارتمان نویسندگی، با دست های خالی و شوق فراوان می‌نویسند. محفل دوماه یکبار منتشر می‌شود. هربار درباره‌ی موضوعی، بچه ها قلم می‌زنند. و البته بخش فراخوان داستان کوتاه هم دارد، برای همه‌ی هنرجوهای خوش قلم‌مان. حالا هم یکی از بچه های خوبِ تحریریه، آستین هارا بالا زده، پنجره های کانالِ محفل را باز کرده، همه جا را آب و جارو زده و برای بهتر شدن و نو شدنِ کانال، عزمش را جزم کرده است. اگر دلتان می‌خواهد از حال و احوال محفل خبر دار شوید، پادکست های مجله را بشنوید، مطالب مرتبط با موضوع هر مجله را بخوانید، و با اهالی گپ بزنید، حتما سری به کانال محفل در تلگرام بزنید. 💠 محفل در تلگرام 💠 https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "دپارتمان نویسندگی" اعضای دپارتمان نویسندگی به غیر از ناخدا(😁)، همه هنرجوهایی هستند که در مبنا دوره‌ی نویسندگی رفته‌اند. بعضی‌ها در دوره‌ی استادیاری شرکت کرده و استادیار شده‌اند. بعضی هم بخاطر داشتن یک توانایی به خصوص، مسئولیتی را قبول کرده‌اند. هنرجوها برای استادیار شدن، در یک دوره‌‌ی استادیاری شرکت کرده‌اند و بعد از پایان دوره، چندنفرشان انتخاب شده و در نهایت مصاحبه داده و وارد مبنا شده‌اند. همه‌ی اعضا و استادیارها برای ورود به مبنا بعد از هفت خوان رستم؛ به غول مرحله‌ی آخر، یعنی مصاحبه می‌رسند🤦‍♀ و آه و فغان از مصاحبه😁 مصاحبه در مبنا چیزی شبیه امتحانِ ریاضیِ پایان ترم، با سوالاتی پر از انتگرال و توان و زاویه است😅 خوب است همینجا بگویم که مصاحبه‌گر غالبا کسی نیست جز، جناب مدیر، آدم صوتیِ مبنا، آقای دولت ابادی😁 فارغ از شوخی اما، چیزی که این میان جمع اعضای دپارتمان‌ها و به خصوص دپارتمان نویسندگی را خاص می کند دلبستگی همه‌ی اعضا به مبناست. استادیارها خودشان یک زمانی هنرجو بوده اند، در مبنا حق آب و گل دارند و راستش بیشتر ازچیزی که شاید به اسم وظیفه باشد، برای مبنا وقت می گذارند. تا الان دو دوره جذب استادیار در دپارتمان اتفاق افتاده و اگر قول می‌دهید به کسی نگویید، احتمالا دوباره هم اتفاق می افتد(😎) اگر به تازگی به جمع ما اضافه شده اید و تا بحال دوره‌ی نویسندگی مبنا را شرکت نکرده اید، حتما برایتان سوال شده که استادیارها دقیقا چه کاری انجام می دهند؟ این را هفته های بعد با توضیح و تفصیل و به شیوه‌ی خودم توضیح می دهم. _نجمه حسنیه_ + از مبنا و دپارتمان نویسندگی هر سوالی دارید، هر چیزی که میخواهید بدانید را در شخصی برایم بگویید، من پگیرش می شوم(😉) https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
فکر کنید که یک نجار، وقت بریدن یک قطعه چوب، که می‌خواهد بشود پایه‌ی مبل خانه‌ی شما، دستش را ببرد. و بعد از شما شکایت کند! که اگر اقا/خانم فلانی این مبل را سفارش نداده بود، دستِ من هم، هیچ وقت زخمی نمی‌شد! + راستی نجار وقتی مشغول بریدن پایه‌ی مبل شما بوده، رویش را برگردانده و به ساعت روی دیوار نگاه کرده است. و درست همان موقع تیغ تیزِ دستگاه، به دستش آسیب رسانده است... https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
با رئیستان حرف می‌زنید، زنگ زده که بگوید همین امروز باید یک جلسه‌ی فوری بگیرید... می‌دانید که عصر خیلی سرتان شلوغ است، که وقت خالی ندارید، اما می‌گویید ساعت ۴ می‌توانید... همان موقع ماجرا را برای همسرتان تعریف می‌کنید، و از او می‌خواهید به شما جلسه را یادآوری کند، چون ممکن است میان شلوغی‌های خانه تکانی، فراموش کنید حتی به ساعت نگاه کنید... همسرتان اما، فراموش می‌کند!... حسابی عصبانی می‌شوید، صدای قلبتان را می شنوید، تند و تند نفس می‌کشید، و مدام فکر می‌کنید که "چرا حواسش نبود؟ چرا این اندازه بی خیال است؟ چرا همیشه حرص مرا در می‌آورد؟ چرا همیشه حرفم فراموش می‌کند؟" https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5