eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
20هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
454 ویدیو
82 فایل
کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» ✨ ما توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. دوره‌های ما فعلا در دو دپارتمان زیر برگزار می‌شه: 🔸دپارتمان نویسندگی 🔸دپارتمان روایت انسان ☺️ خانم میم هستم، بیاین باهم گپ بزنیم: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
به نـام خــدای مهربـــان "وزنه را رها کنید" ما مادرها زیاد از اشتباهات زندگی مان مانع می سازیم؛ از اینکه وقت دیدن تلویزیون لحظه ای غافل شده ایم و کودکمان زمین خورده است بیش از اندازه از دست خودمان عصبانی می شویم. همیشه بخاطر اشتباهات مادری مان عذاب وجدان داریم. هر اشتباهی را یک خطای جبران ناپذیر می بینیم و بخاطرش خودمان را سرزنش می کنیم. عذاب وجدانِ اشتباهاتِ انجام داده مثل یک زنجیر به گردنمان می افتد. سنگینی اش انرژی مان را تلف می کند. کم حوصله مان می کند. آن وقت وارد چرخه ی معیوبی می شویم که خودمان هم دوستش نداریم : ما از اشتباهاتمان عذاب وجدان می گیریم، همین عذاب وجدان ما را بی حوصله می کند، این بی حوصلگی ما را به سمت داد زدن و عصبانی شدن پیش می برد و آن وقت دوباره اشتباه می کنیم و باز عذاب وجدان می گیریم و ... حالا بیایید و از تمرکز بر روی خودِ اشتباه دست بردارید. اینبار سراغ راه حل ها بروید. اگر یکبار وقت دیدن تلویزیون حواستان از فرزندتان پرت شد و او زمین خورد، تصمیم بگیرید دفعه ی بعد وقت دیدن تلویزیون او را در روروئک بگذارید. از امروز انرژی تان را فقط صرف پیدا کردن راه حل ها کنید. همه مان می دانیم وزنه ی عذاب وجدان چقدر سنگین است. چقدر خود خوری و نارضایتی و استیصال به همراه دارد. در هر نقطه ای از مادری که هستید، همین حالا وزنه ی عذاب وجدان را رها کنید. تن و بدنتان را راست کنید و دست خودتان را بگیرید. اینبار بخاطر اشتباهاتتان خودتان را ببخشید. اصلا از اشتباهات فراتر بروید. اینبار خودتان را با خوبی هایتان هم ببینید. وقت هایی که علارغم داشتن مهمان نگذاشتید به پسرتان سخت بگذرد؛ یا وقت هایی که شب بیداری کشیده اید اما هرگز سر دخترتان داد نزنید. بار عذاب وجدان، خیلی سنگین است و مادری را بیش از آنچه که هست برای شما سخت می کند... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "احساسی قضاوت نکنید" در برابر هر حادثه و اتفاق، هرکس احساسی دارد. وقتی نمره ی امتحانمان کمتر از انتظار می شود، احساس شکست می کنیم؛ یا مثلا وقتی کسی ما را با بی ادبی مخاطب قرار می دهد احساس خشم می کنیم. اینها احساساتی است که در برخورد با اتفاقات در وجودمان شکل می گیرد و خیلی وقت ها روی افکار ما اثر می گذارد. احساسات واکنش ما به آن حادثه است و نه بیشتر. این احساس فکر ما را به جریان می اندازد و گاهی آنقدر قدرتمند می شود که گمان می کنیم چیزی که احساس می کنیم تمام حقیقت است. اگر وقت صحبت با دوستم احساس حقارت می کنم پس حتما من از او کم ارزش تر هستم؛ یا اگر بخاطر کار اشتباه کودکم احساس خشم می کنم پس حتما رفتار او خیلی نابجا و اشتباه بوده است... احساسات در جانمان آنقدر قوی می شود و رشد می کند و قد می کشد که ما حقیقی می بینمشان. بزرگی شان گولمان می زند. آن وقت حقیقت را نه آنچه در بیرون است بلکه آنچه که خودمان احساس می کنیم می بینیم. این قضاوت های احساسی در برخورد های روزانه مان زیاد اتفاق می افتد. باید بدانید آنچه احساس شما و به تبع آن فکر شما می گوید همیشه درست نیست. و چه بسا بالاتر از آن، کاملا وارونه ی حقیقت است. این را بدانید و وقتی خواستید حقیقت را احساسی قضاوت کنید، کمی دست نگه دارید، چند نفس عمیق بکشید و احساستان را به قد و قواره خودش ببینید و بعد با حقایق درباره واقعیت قضاوت کنید... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
"باید های سمی را حذف کنید"
به نـام خــدای مهربـــان من فکر می کنم یکی از خطرناک ترین واژه های ساخته ی بشر، کلمه ی "باید" است. می گویم خطرناک ترین واژه، چون معتقدم هیچ کلمه ای به قدر واژه ی "باید"، تمرد ایجاد نمی کند. درست تر آنکه جمله هایی که بعد از "باید" قرار می گیرند، خطرناک می شوند. "باید"ها، شبیه یک اهرم فشار، بالای سرمان قرار می گیرند و مارا "مجبور" می کنند. انگار که وقت شنیدن یا فکر کردن به "باید"، لجبازیِ خفته در جانمان بیدار می‌شود، به جانمان می افتد و مارا درگیر "انجام ندادن" می کند. چیزی که احتمالا بارها تجربه کرده اید؛ مثلا وقتی رژیم دارید و در یک مهمانی به خودتان می گویید "باید رژیمم‌ را رعایت کنم"، می بینید که خامه های شکوفه مانند روی رولت های خامه ای، خوشمزه تر از همیشه جلوه می کنند و نخوردن چقدر سخت تر می‌شود. یا لابد تجربه کرده اید که وقتی شب امتحان به خودتان می گویید "باید کتاب فیزیک را همین امشب تمام کنم" چقدر درس خواندن، نشدنی می شود. این "باید" اگر درباره‌ی خودمان باشد که کارها را چند درجه سخت تر می کند، بهمان احساس شکست می دهد و مارا مقصر جلوه می دهد. و امان از وقتی که آن را درباره ی دیگران به کار می‌بریم. مثل آنکه "مادرم باید کودک مرا نگه دارد"، "دوستم باید مرا دعوت کند"، "همسرم باید به من توجه کند". آن وقت است که می‌بینید چقدر رفتار دیگران در برابر "بایدِ" سفت و سخت شما، نا امیدکننده است. که بیشترِ "باید" های ذهنی تان محقق نمی شود و این چقدر برای شما دلسردکننده است. و لازم است همینجا خیلی جدی "نباید" راهم به لیست واژه های خطرناک اضافه کنید. چون دقیقا کارکردی شبیه "باید" دارد. مثلا "همسرم نباید این کار را انجام بدهد"، "مادرم نباید جلو دیگران مرا اینطور صدا بزند"، "دوستم نباید...." و اگر خوب دقت کنید متوجه می شوید همین حالا که جمله های بالا را خواندید، هزار مثال و تجربه‌ی شخصی تان به یادتان آمد. و همین، همین آگاهی ، این یادآوری ارزشمند است. این حساس شدن به باید ها، راه حل ماجراست. درست اینکه لازم است فکرمان را تغییر دهیم، مقابل باید های ساخته ی ذهنمان بایستیم و فکر کنیم اگر یکی شان محقق نشوند حقیقتا چه اتفاق سهمگینی می افتد؟چه قدر ضرر می کنیم مثلا؟...وپیش از اینها هم لازم است خطای فکرمان را بشناسیم، به موقع مچش را بگیریم و درست در وقت لازم، جلویش بایستیم. _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببیند⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
شما بعد از اشتباهاتتان چه احساسی دارید؟ فکری که به سراغتان می آید چیست؟ چه واکنشی دارید؟
گاهی اتفاق می افتد که در زندگی رفتار اشتباهی انجام می دهیم، حرف اشتباهی می زنیم و یک تصمیم اشتباه می گیریم. گمان نمی کنم کسی باشد که در زندگی هیچ وقت اشتباه نکرده باشد و همیشه در مسیر درست قدم برداشته باشد. چیزی که بین آدم ها متفاوت است رفتار آن‌ها نسبت به اشتباه است. خیلی ها بعد از اشتباه خودشان را سرزنش می کنند و از دست خودشان خشمگین می شوند. بعضی ها هم خیلی زود خودشان را می بخشند و از کنار اشتباهشان عبور می کنند. این طبیعی است که ما بعد از اشتباه هایمان خشمگین شویم، احساس نا امیدی کنیم و زمان ببرد تا خودمان را ببخشیم.
به نـام خــدای مهربـــان "برچسب نزنید" بعضی هایمان بعد از هر اشتباه، کنار همه ی احساساتی که تجربه می کنیم، خودمان را قضاوت می کنیم. اگر در یک مصاحبه ی کاری شکست بخوریم خودمان را بی عرضه می دانیم، اگر موقع بازی، کودکمان بخاطر ما زمین بخورد و زانویش زخمی شود خودمان را مادر بی کفایتی می دانیم. اگر در برابر سوال و جواب های استادمان هول شویم خودمان را دست و پا چلفتی می دانیم و... حتما همه ی ما مثال هایی از اشتباهاتمان داریم که بعد از آن تند و تند خودمان را قضاوت کردیم و به خودمان برچسب زدیم؛ برچسب "احمق بودن، بی عرضه بودن، بازنده و ..." شاید هرکدام الفاظ خاص خودمان را داشته باشیم. شاید حتی اصلا متوجه نباشیم و خیلی ناخودآگاه این کار را بکنیم. اما لازم است بدانید که این برچسب ها نه تنها مانع دوباره اشتباه کردن نمی شوند، بلکه شما را خشمگین تر، مضطرب تر و دلسرد تر می کند. و اگر جلویشان را نگیرید خیلی زود متوجه می‌شوید که دیگر اعتماد به نفس کافی ندارید. برای اینکه برچسب زدن را کنار بگذارید، لازم است در رفتار خودتان دقت کنید، نسبت به واکنشتان در زمان ناراحتی آگاه شوید و هربار که خواستید به خودتان برچسب بزنید، به خودتان یادآوری کنید که شما و شخصیت شما از اشتباهی که انجام داده اید جداست. شاید شما الان و در این لحظه اشتباهی انجام داده باشید، اما ذات شما از این اشتباه جداست و انجام یک رفتار اشتباه شما را لزوما بی عرضه یا احمق نمی کند. _نجمه حسنیــه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "برچسب نزنید" همیشه اینطور نیست که ما فقط خودمان را قضاوت کنیم. خیلی وقت ها دیگران طعمه ی برچسب‌هایمان می‌شوند. شاید تجربه کرده باشید که بعد از رفتار اشتباه همکارتان او را فردی "بی عرضه" تلقی کرده باشید. یا مثلا وقتی دوستی با نظر شما مخالفت کرده باشد اورا آدم "متکبری" بدانید. این اتفاق چند بار برای شما افتاده است؟ خیلی وقت ها احتمالا حواستان نبوده یا آن‌را طبیعی و حق خودتان می دانسته اید. این برچسب‌های منفی خیلی قدرتمندند. آنها را دست کم نگیرید. آنقدر که حتی ممکن است باعث شود رابطه ی شما با آن فرد خراب شود. چرا؟ چون او را فرد متکبر و خودخواهی می دانید. حرف من جایی نیست که یک نفر چنین صفتی را حقیقتا دارد. حرف من وقتی است که فردِ روبه روی شما فقط بخاطر یک رفتار یا اندیشه ی اشتباه "بی عرضه"، "خودخواه"، "مغرور"، "لوس" و ... شده است. فکرش را بکنید، بخاطر رفتار اشتباهش، شخصیت او را قضاوت کرده اید!! بهتر است بدانید که انجام یک رفتار محدود یا بیان یک سخن نابه جا لزوما بیانگر ویژگی های شخصیتی فرد نیست. چه بسا شما هم رفتارهایی داشته باشید که با ذات شما متفاوت باشد و در موقعیت های خاصی بروزش دهید. اما چیزی که مهم است، این است که ذهن شما اشتباهِ یک انسان را از خود او جدا نمی‌کند و او را قضاوت می‌کند. اینجور وقت‌ها خیلی مراقب باشید. اجازه ندهید بخاطر یک خطای شناختی، روابطتان خراب شود. بدانید چیزی که بد است رفتار یک فرد است و نه لزوما شخصیت او. _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
فکر کنید که یک نجار، وقت بریدن یک قطعه چوب، که می‌خواهد بشود پایه‌ی مبل خانه‌ی شما، دستش را ببرد. و بعد از شما شکایت کند! که اگر اقا/خانم فلانی این مبل را سفارش نداده بود، دستِ من هم، هیچ وقت زخمی نمی‌شد! + راستی نجار وقتی مشغول بریدن پایه‌ی مبل شما بوده، رویش را برگردانده و به ساعت روی دیوار نگاه کرده است. و درست همان موقع تیغ تیزِ دستگاه، به دستش آسیب رسانده است... https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
با رئیستان حرف می‌زنید، زنگ زده که بگوید همین امروز باید یک جلسه‌ی فوری بگیرید... می‌دانید که عصر خیلی سرتان شلوغ است، که وقت خالی ندارید، اما می‌گویید ساعت ۴ می‌توانید... همان موقع ماجرا را برای همسرتان تعریف می‌کنید، و از او می‌خواهید به شما جلسه را یادآوری کند، چون ممکن است میان شلوغی‌های خانه تکانی، فراموش کنید حتی به ساعت نگاه کنید... همسرتان اما، فراموش می‌کند!... حسابی عصبانی می‌شوید، صدای قلبتان را می شنوید، تند و تند نفس می‌کشید، و مدام فکر می‌کنید که "چرا حواسش نبود؟ چرا این اندازه بی خیال است؟ چرا همیشه حرص مرا در می‌آورد؟ چرا همیشه حرفم فراموش می‌کند؟" https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "انگشت اتهام‌" فکر کنید در اتفاقات زندگی‌تان، چقدر مسئولیت رفتارتان را قبول می‌کنید؟ و چقدر آدم ها و شرایط را مسئول اتفاقات بد زندگی‌تان می‌دانید؟ از دست نجار حرصتان گرفت؟ بخاطر آنکه زن داستان نتوانست "نه" بگوید متاسف شدید؟ از اینکه همسرش را سرزنش کرد تعجب کردید؟ خیلی طبیعی‌ست. چون شما بیرون ماجرا شخصیت ها را می‌بینید، علت‌ها و معلول‌ها را بی‌قضاوت، بی عصبانیت میبنید، فکر می‌کنید و نتیجه می‌گیرید... در زندگی حقیقی تان، میان مشکلات، وسط گیر و گور ها چطور؟ همینقدر منطقی هستید؟ اگر جای زن داستان بودید، حقیقتا چه می کردید؟ اگر شما هم در زندگی اینطور رفتار می‌کنید، ببینید چقدر این رفتار عجیب است. مقصر دانستن دیگران، برای رفتار خودم، برای نتیجه ی کار خودم، درست نیست. نه آنکه بروید و خودتان را سرزنش کنید، نه! علت حقیقی اتفاق را پیدا کنید، رفتار اشتباه خودتان را در بیاورید و آن‌را حل کنید. نه آنکه شانه خاله کنید و انگشت اتهام سمت دیگران بگیرید، اینجور که باشد، مشکل تا ابد خواهد بود و شما تا همیشه عصبانی خواهید ماند. _نجمه حسنیه_ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
این سوال یکی از اعضای کاناله. وقتی اینو خوندم فکر کردم شاید خوب باشه یکم درباره‌ی کانال توضیح بدم؛ ب
به نـام خــدای مهربـــان اینجا کانال رسمی "مدرسه مهارت آموزی مبنا" است. من - نجمه حسنیه - نویسنده و ادمین و آچارفرانسه کانال هستم😅 اینجا چهار مدل پست داریم : - پست‌های خبری مبنا درباره‌ی شروع ثبت‌نام دوره‌ها و یا تغییر مدل یک دوره که این مدل پست‌هارا می‌توانید با پیدا کنید. - پست‌های مرتبط با مباحث نویسندگی که درباره‌ی تکنیک‌های نویسندگی، سوژه‌یابی و... است. این مطالب را با می‌توانید پیدا کنید. - پست‌های مرتبط با مباحث روایت‌انسان که با می‌توانید پیدایشان کنید. - پست‌های خودمانی‌تر مثل پست‌های خطای شناختی، پست‌های معرفی کتاب و فیلم و پادکست، پست‌های چالش و گفتگو، پست‌هایی درباره‌ی مبنا و ساختارش. این مدل پست هارا با و و و می‌توانید پیدا کنید. + هرجا که در کانال مسیر را گم کردید : ۱. یا بروید و لیست هشتک‌ها را نگاه کنید (پیام سنجاق شده) ۲. یا بیاید و از من بپرسید(@adm_mabna) https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
اگر می‌خواهید از راه میان‌بُر سراغ پست‌های کانال بروید : () 🔘 قصه‌ی مبنا و آدم‌هایش: 🔘 روایت انسان و هرچه مربوط به آن: 🔘 برای علاقه‌مندان به نویسندگی: 🔘 معرفی‌های هفتگی‌مان: 🔘 هرچه مربوط به دوره‌های مبنا و ثبت‌نام آن‌ها: 🔘 پیوند خورده با مجله‌ی«محفل»: 🔘مرتبط با حلقه کتاب‌خوانی مبنا: 🔘 پست‌های خودمانی‌تر : ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5