eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
19هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
446 ویدیو
72 فایل
کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» ✨ ما توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. دوره‌های ما فعلا در دو دپارتمان زیر برگزار می‌شه: 🔸دپارتمان نویسندگی 🔸دپارتمان روایت انسان ☺️ خانم میم هستم، بیاین باهم گپ بزنیم: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
به نـام خــدای مهربـــان "انسان پیشرفته امروزی"(۱) اگر از امروز موبایل توی دست‌تان را بگیرند، و اعلام کنند که تا هفت روز در هیچ خانه‌ای برق وجود ندارد، فکر می کنید چه می‌شود؟ یعنی شما، یک انسان 20 ، 30، 40 یا 50 ساله چه می‌کنید؟ بدون موبایل، یخچال، تلویزیون، کولر، آیفون، جارو، لباسشویی، اتو،... چه می‌کنید؟ همین حالا دور و برتان را نگاه کنید و به تک‌تک وسایل برقی که استفاده می‌کنید خیره شوید! فکر می‌کنید بدون آن‌ها می‌توانید یک هفته زندگی کنید؟ من هرچه فکر می‌کنم متوجه می‌شوم فارغ از همه‌ی لزومات زندگی‌ام که وابسته‌ی وسایل برقی است؛ بدون این وسایل حتی نمی‌توانم سرگرم شوم... شما چطور؟ اگر ابزارها را از ما بگیرند، اگر تکنولوژی را از ما دور کنند، چه چیزی از "پیشرفت" برایمان باقی می‌ماند؟ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "انسان پیشرفته ی زمان نوح"(۲) دوران نوح(ع) را تصور کنید، حضرت نوح را به ذهن بیاورید که خسته از دعوت هزار ساله‌ی قومش، سراغ آن‌ها می‌رود و به آن‌ها وعده‌ی عذاب می‌دهد. وعده‌ی یک طوفان بزرگ که همه‌ی کافران را غرق می‌کند. وعده‌ی کشتی بزرگی که مومنان را نجات می‌دهد. کشتی بزرگی که می‌تواند همه‌ی مومنان را در بربگیرد، که می‌تواند یک جفت از تمام حیوانات وحشی و اهلی را در خود جا دهد، کشتی بزرگی که می‌تواند غذای تمام حیوانات و انسان‌ها را در یک مدت نگه دارد، کشتی محکمی که تاب موج‌های سهمگین عذاب الهی را دارد، کشتی... کشتی بزرگ حضرت نوح را در ذهن بیاورید؛ و به این فکر کنید که لازمه‌ی اثر کردن چنین وعده‌ای چیست؟ انسان‌های زمان نوح باید کشتی را می‌فهمیدند، کارایی‌اش را می‌دانستند تا بتوانند معنای وعده‌ی نجات و عذاب نوح را بفهمند. این اولین لازمه‌ی چنین وعده‌ای است. فکرش را بکنید... در آن سال‌های اولیه، انسان‌ها می‌دانستند کشتی چیست. می‌دانستند چطور کشتی بسازند و ابزار ساخت آن را هم داشتند. https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "پیشرفت"(۳) فاصله‌ی دوران حضرت نوح(ع) تا زمان حضرت آدم(ع) حدود ۱۰۰۰ سال است. و این یعنی چیزی از شروع زندگی بر روی زمین نگذشته است. این قدمت قوم نوح(ع) را در ذهن داشته باشید و به این فکر کنید که نوح و یارانش اگرچه تکنولوژی ما را نداشتند، اما کشتی و کارایی آن را می‌فهمیدند. آن‌ها می‌توانستند با ابزاری غیر از وسایل پیشرفته‌ی امروزی کشتی بزرگی بسازند که بتواند نسل انسان و حیوان را از یک عذاب بزرگ الهی حفظ کند. حالا عجز انسان کنونیِ بدون ابزار را به ذهن بیاورید و آن را کنار قومی بگذارید که هزاران هزار سال پیش از ما زندگی می‌کرده‌ و بدون داشتن چنین ابزاری پیشرفته بوده‌ است! یعنی بدون داشتن برق و موبایل می‌توانسته زندگی کند؛ آن هم نه یک زندگی ابتدایی و اولیه؛ که یک زندگی پیشرفته. اصلا بیایید فکر کنید : "شاید پیشرفت و تمدن چیزی نیست که حالا ما در دست هایمان داریم!" + اگر بخواهیم براساس کتاب‌های تاریخ تمدن فکر کنیم در این زمان انسان‌ درحال کشف ساده‌ترین ملزومات زندگی‌اش بر روی زمین بوده است و احتمالا به تازگی توانایی رفع ابتدایی‌ترین نیازهایش را پیدا کرده‌است... _نجمه حسنیه_ +منبع مباحث روایت انسانی : جلسات ۱۰تا۱۲ فصل اول. + برای فهمیدن ماجرای پست، لازم است دو پست قبلی راهم بخوانید👌 https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
تجربه‌های روایت انسانی وقت قرآن خواندن
این سوال یکی از اعضای کاناله. وقتی اینو خوندم فکر کردم شاید خوب باشه یکم درباره‌ی کانال توضیح بدم؛ به خصوص این‌که کلی عضو جدید هم داریم.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
این سوال یکی از اعضای کاناله. وقتی اینو خوندم فکر کردم شاید خوب باشه یکم درباره‌ی کانال توضیح بدم؛ ب
به نـام خــدای مهربـــان اینجا کانال رسمی "مدرسه مهارت آموزی مبنا" است. من - نجمه حسنیه - نویسنده و ادمین و آچارفرانسه کانال هستم😅 اینجا چهار مدل پست داریم : - پست‌های خبری مبنا درباره‌ی شروع ثبت‌نام دوره‌ها و یا تغییر مدل یک دوره که این مدل پست‌هارا می‌توانید با پیدا کنید. - پست‌های مرتبط با مباحث نویسندگی که درباره‌ی تکنیک‌های نویسندگی، سوژه‌یابی و... است. این مطالب را با می‌توانید پیدا کنید. - پست‌های مرتبط با مباحث روایت‌انسان که با می‌توانید پیدایشان کنید. - پست‌های خودمانی‌تر مثل پست‌های خطای شناختی، پست‌های معرفی کتاب و فیلم و پادکست، پست‌های چالش و گفتگو، پست‌هایی درباره‌ی مبنا و ساختارش. این مدل پست هارا با و و و می‌توانید پیدا کنید. + هرجا که در کانال مسیر را گم کردید : ۱. یا بروید و لیست هشتک‌ها را نگاه کنید (پیام سنجاق شده) ۲. یا بیاید و از من بپرسید(@adm_mabna) https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "یک تیم به وسعت ایران"(1) یک مدرسه را به ذهن بیاورید. یک مدرسه با دیوار‌های سبز و درهای چوبیِ آبی. دفتر مدیر مدرسه را در ذهن‌تان مجسم کنید که درست روبه‌روی در ورودی قرار دارد. یک دفتر پر از برگ‌های سبز پتوس و یک دیوار کتاب. حالا نگاه‌تان را به سمت دو اتاق خیلی بزرگ این مدرسه بچرخانید. از یکی از اتاق‌ها صدای دستگاه چاپ می‌آید. رنگ دیوار‌های این اتاق لیمویی است. اتاق دیگر درست کنار اتاق اول است. رنگ دیوار هایش کرمی است. زمزمه‌ی مباحثه‌ای شیرین را از سمت این اتاق می‌شنوید... مدرسه‌ی ذهن شما "مبنا"ست؛ مدرسه مهارت آموزی مبنا. اتاق مدیری که تصور کردید اتاق ناخدا و آقای دولت آبادی است. اتاق بزرگ لیمویی دپارتمان نویسندگی است و صدای دستگاه چاپ بخاطر نشریه‌ی محفل است؛ نشریه‌ی دپارتمان نویسندگی. اتاق بزرگ کرمی رنگ هم دپارتمان روایت انسان است و زمزمه‌ی بحثی که به گوش‌تان می‌خورد صدای تیم تولید محتوای روایت انسان است... در مدرسه‌ی مبنا فعلا دو اتاق وجود دارد. ناخدای مدرسه تلاش می‌کند در مدرسه‌اش دوره‌هایی برگزار کند که معتقد است کسی سراغ‌شان نرفته و اگر هم رفته است آن‌طور که باید از پسش بر نیامده است. مبنا روز اول فقط تیم دونفره‌ی اتاق مدیر بود. حالا اما یک ساختمان بزرگ مجازی با 50 عضو است. در مبنا دو دوره‌ی "نویسندگی" و "روایت انسان" برگزار می‌شود و هر کدام از دوره‌ها سطح بندی خودش را دارد. تمام بسترهای ارتباطی مبنا در فضای مجازی رقم می‌خورد. از جلساتِ هماهنگی تا برگزاری کلاس‌های دوره‌. این ویژگی منحصر به فرد مبناست که باعث شده اعضایی به وسعت ایران داشته باشد... _نجمه حسنیه_ + درباره‌ی مبنا در بخوانید. https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "بی‌خانه یا بی‌خانمان" محفل می‌خواندم که به عنوان "بی‌خانه یا بی‌خانمان" از فاطمه آل‌مبارک رسیدم. معرفی یک فیلم بود. راستش انگیزه‌ای برای خواندن نداشتم؛ چون همیشه انتخاب فیلم برایم سخت بوده‌است. وقت دانلود یک فیلم به پوستر‌ فیلم‌ها خیره می‌شوم و نظرات کاربران را دانه به دانه می‌خوانم. حواسم به درصد رضایت هست و نسبتِ کل تماشاکننده‌ها را نگاه می‌کنم. با این حساب اما ذره‌ای انتخاب برایم آسان نمی‌شود. ژانر فیلم هم در انتخاب کمکم نمی‌کند؛ کمتر کمدی دوست دارم. درام می‌پسندم و البته گاهی هم می‌شود که وقت دیدن بعضی‌ درام‌ها خسته شوم. فیلم‌های تخیلی و ابرقهرمانی دوست دارم اما خشونت فیلم اذیتم می‌کند... قبلا برای انتخاب فیلم سراغ معرفی افراد می‌رفتم. فکر می‌کردم که شاید شنیدن نظر یک آدم قابل اعتماد پروسه‌ی انتخاب را راحت‌تر کند‌. همیشه از آدم‌ها درباره‌ی دلیل انتخابشان می‌پرسیدم : "چون تخیلیه خوشت اومد؟" یا "برای چی دوستش داشتی؟" یا "بازیگراش خوب بودن" یا... . چند وقتی می‌شد که این راه هم در انتخاب کمکم نمی‌کرد. و چون مدتی می‌شد که فیلم خوب ندیده بودم تصمیم گرفتم به خودم یک فرصت بدهم و "بی‌خانه یا بی‌خانمانی" را بخوانم: چیزی که در نوشته توجهم را جلب کرد توضیح دقیق ویژگی‌های فیلم بود. نویسنده با صبر و حوصله دانه به دانه دلایل انتخابش را گفته بود و درباره‌ی نقطه‌ی قوت فیلم حرف زده بود. از بازیگران اصلی گفته بود و بدون آشکار شدن ماجرای فیلم درباره مسئله‌ اصلی فیلم حرف زده بود. وقتی به پایان رسیدم برای دیدن فیلم "سرزمین خانه‌به‌دوش‌ها" مشتاق شدم‌‌‌‌...و این اتفاقی است که به ندرت رخ می‌دهد... _نجمه حسنیه_
محفل4.pdf
حجم: 19.39M
"بی‌خانه یا بی‌خانمان" را در صفحه ۱۸۷ از "فاطمه آل‌مبارک" بخوانید.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "فرار از کلیشه‌ها"(۱) پیش‌تر مجموعه پستی درباره‌ی ماجرای جذابیت و تغییر ن
به نـام خــدای مهربـــان "فرار از کلیشه‌ها"(۱) پیش‌تر مجموعه پستی درباره‌ی ماجرای جذابیت و تغییر نوشته‌ام. در یادداشت اول درباره‌ی این نوشته‌ام که وقت نوشتن باید از کلیشه رها شد و سراغ تغییر رفت. یک قاعده‌‌ی نانوشته در نوشتن وجود دارد : کنار گذاشتن اولین‌ها. همیشه اولین کلمه را باید تغییر داد. وقت توصیف یک موقعیت یا یک مکان، نباید سراغ اولین ترکیب رفت. برای انتخاب عنوان داستان نباید به اولین عنوان‌‌ها قانع شد؛ بلکه باید سراغ ایده‌های جدیدتر رفت. ذهن ما در طول روز مدام درگیر شنیدن و دیدن کلیشه‌هاست. کلیشه‌‌ها مفاهیمی هستند که بیش از قَدرشان استفاده شده‌اند‌. ترکیباتی که بخاطر زیادی کاربرد تهی از معنا شده‌اند. استادی داشتم که می‌گفت: "کلیشه اشتباه نیست، کلیشه پُروست!" بگذارید دقیق‌تر بگویم؛ توصیف کردن صورت زیبا به "ماه" اشتباه نیست و چه بسا در اولین استفاده قشنگ هم هست. اما وقتی برای هر بار بیان زیبایی یک صورت از وصف "ماه" استفاده می‌شود علی‌رغم اینکه اشتباه نیست اما خیلی بیشتر از قَدر و اندازه‌ی کلمه‌ی "ماه" است. انگار که به جای همه‌ی ترکیب‌ها و کلمات خلاقی که می‌تواند برای صورت زیبا به کار رود، از "ماه" استفاده می‌شود و همین یعنی پرو شدن، یعنی همه جا بودن، یعنی به جای همه بودن. اصلا بدی کلیشه به این است که ذهن را تنبل می‌کند، خلاقیت را از بین می‌برد و معنا را خراب می‌کند. کلیشه در همه چیز بد است؛ در عنوان، در کلمات، در ترکیبات، در توصیفات، در اسامی،در سوژه‌ها، در... _نجمه حسنیه_ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5