به نام خدای مهربان
"مجلهی شکموها"
کمتر درباره غذا خواندهام و تا همین چند وقت پیش تقریبا هیچ وقت چیزی با این موضوع ننوشته بودم. تا پیش از مادر شدن ارتباطم با غذا محدود به احساس گرسنگی و سیری خودم میشد. کمتر خاطرهای دارم که کسی از تجربه خودش درباره غذا برایم گفته باشد؛ مثلا از رژیمهای شکست خورده یا فقر غذا حتی! تهِ شنیدههای من در موضوع غذا ختم میشد به دستور غذاهای جدید و نوشتن دستور العمل غذا تنها دستخط من با این موضوع بود...
مادر که شدم اما مسئلهی غذا برایم پررنگ شد. غذا و کودک دو مفهوم کاملا وابسته برایم شدند. از شروع اولین غذا تا بدغذاییهای کودکان، عادتهای اشتباه و دغدغه غذاهای ناسالم، همه چیزهایی است که یک زمانی حتما خوراک فکری همه مادران است.
ارزش غذایی خوراکیها ، سلامت آنها و چیزهایی شبیه به این تنها مطالب مرتبط به غذا نیستند. غذا یک مفهوم مشترک میان آدم هاست که اگر هم مطلب درباره آن باشد همهشان شبیه به هماند و کمتر کسی فراتر از اینها سراغ ارتباط آدمها و غذا رفته است و با زبان روایتها از غذا نوشته است. محفل اما اینبار از غذاها نوشته است. تحربههای زیسته، روایت میوههای دل، باشگاه کتاب، ناخدا نوشت و سردبیر نوشت همه حول محور غذا قلم زدهاند.
حالا به قدر خرید چهار دانه پفک(اگر اهل غذاهای ناسالم هستید) و یا به قدر خرید یک بطری شیر(اگر زیادی به رژیم غذاییتان اهمیت می دهید) کنار بگذارید و محفل را از لینک زیر تهیه کنید :
https://yek.link/Mrarasteh
راستی! پیش از خواندن محفل چند خوراکی ترجیحا خوشمزه کنار دستتان باشد... از من گفتن بود.
_نجمه حسنیه_
#محفل
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "یک تیم به وسعت ایران"(1) یک مدرسه را به ذهن بیاورید. یک مدرسه با دیواره
به نـام خــدای مهربـــان
"یک تیم به وسعت ایران"(۲)
پیش تر از #داستان_مبنا نوشتهام. اینکه مبنا یک مدرسه مهارتآموزی است که بستر تمام فعالیتهایش در فضای مجازی است. آقای جوان و آقای دولتآبادی بنیانگذاران مبنا هستند و مدرسه دو دپارتمان دارد : دپارتمان نویسندگی و دپارتمان روایتانسان.
مدیر دپارتمان نویسندگی آقای جوان و مدیر دپارتمان روایت انسان آقای امین نخعی است.
در مبنا آقای جوان را ناخدا صدا می زنیم. این اما قصهای دارد که بعدتر برایتان تعریف خواهم کرد...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
بگذارید کمی بیشتر از حال و هوای مبنا برایتان بگویم. از آنجا که تمام ارتباطات مبنا در فضای مجازی شکل میگیرد، ما یک تیم 50 نفره از شهرهای مختلف ایران داریم. تمام جلسات هماهنگی مبنا در فضای مجازی و به صورت تماس تصویری برگزار میشود.
مبنا البته گاهی دورهمیهای حضوری برای تیمش دارد. این دورهمیها اما معمولا غایبین زیادی دارد. چراکه مثلا برای اهالی مشهد سخت است که برای یک دیدار چند ساعته خودشان را به تهران برسانند. یا مثلا اهالی کرمان مسافت زیادی تا دورهمی مشهد دارند و رفت و آمد برایشان چندان آسان نیست. این است که ما در مبنا خودمان را به این ارتباط دورادور عادت دادهایم و کمتر به دیدارهای حضوری دلخوش کردهایم.
پروژههای مبنا همه در یک ارتباط مجازی ایده پردازی، طراحی واجرا میشوند. اگر تجربه همکاری با یک استارتاپ را داشته باشید حتما میدانید ایدهپردازی و بحث و گفتگو چقدر مهم و چقدر وابسته به دیدار حضوری افراد است. ما در مبنا اما با همهی محدودیتهای این جنس ارتباط، جلساتمان را مجازی برگزار میکنیم. خیلی وقتها از پشت مانیتور از ایدههایمان دفاع میکنیم و بخاطر حل یک مشکل پشت صفحهی موبایل حرص میخوریم. گاهی هم این میان فرزندانمان مهمان ناخواندهی جلسههایمان میشوند. گاهی حتی مسئلهای که با یک جلسه سه ساعته حضوری قابل حل است در مبنا بخاطر بستر مجازی در سه جلسه به نتیجه میرسد.
این مجازی بودن اما کنار همهی سختیهایش مزیتهایی هم دارد...
مثلا فکرش را بکنید، من که مادر یک کودک 5ساله هستم از خانهی خودم بیدغدغهی تنها گذاشتن فرزندم در جلسه کاری شرکت میکنم. هیچوقت در شلوغی خیابانها گیر نمیافتم و زمان کارم تا حدی زیادی دست خودم است. من میتوانم به سادگی در اتاق خودم لیوان چای دست بگیرم و از ایدههایم حرف بزنم. یا مثلا میتوانم کارم را با خودم به مسافرت، مهمانی و یا پارک ببرم.
مجازی بودن اگرچه حسرت کنار هم بودن را به دل اعضای تیم مبنا گذاشته است، اما باعث شده است که ما یک تیم به وسعت ایران داشته باشیم...
_نجمه حسنیه_
#داستان_مبنا
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25
به نـام خــدای مهربان
"دوباره نگاه کنید"
کتابهای مذهبی را به خاطر بیاورید. مثلا کتابهایی با موضوع کربلا؛
چند کتاب میشناسید که درباره کربلا متفاوت از دیگری حرف زده باشد؟ مثلا راوی متفاوتی انتخاب کرده باشد یا سراغ بخش جدیدی از واقعه عاشورا رفته باشد؟
نوشتن از موضوعات مذهبی کار بسیار ارزشمندی است. فارغ از چطور پرداختن و فرم کار لازم است در ابتدا به یک نکته مهم توجه کرد!
سعی کنید سراغ بخشهای جدید این وقایع بروید و از نگاه آدمهای جدید به داستان نگاه کنید. اصلا سراغ ماجرایی بروید که کمتر کسی از آن نوشته است. مثلا سراغ یک آدم فرعی از سپاه یزید بروید و ماجرای کربلا را از نگاه او بنویسید. یا حتی خلاقانهتر عمل کنید و از نگاه او چیزی را بنویسید که کمتر کسی درباره ماجرای کربلا میداند.
در نوشتن خلاقیت به خرج بدهید. مثلا اینبار که سراغ موضوعات مذهبی میروید بیشتر بگردید و بیشتر مطالعه کنید. سراغ وقایع جدیدی بروید که تا به حال خودتان هم نمیدانستهاید. مثلا سراغ یک ماجرا از امام کاظم(ع) بروید. یا اصلا درگیر روزهایی بشوید که امام رضا تازه به ایران آمدهاند.
می دانید؟
کتاب در موضوع کربلا و عاشورا و امام حسین، یا مثلا انقلاب و جنگ و دفاع مقدس کم نیست؛ اما مسئله این است که تعداد کتابهای خواندنی گاهی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
_نجمه حسنیه_
#نویسندگی
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربان "دوباره نگاه کنید" کتابهای مذهبی را به خاطر بیاورید. مثلا کتابهایی با موض
قطعا نوشتن از یک موضوع جدید و کارنشده درباره موضوعات مذهبی، یا مثلا انتخاب یک بخش جدید کار سختتری است. نیاز به وقت بیشتری دارد. مطالعه بیشتری میطلبد و مهارت بیشتری هم میخواهد. اما حقیقت این است که مخاطب امروزی ما به نگاهی نو، به نوشتهای جدید و به فرمی قوی نیاز دارد تا عاشورا را بخواند، تا سراغ زندگینامه شهدا برود، تا احساساتش برای مادر یک شهید جریحهدار شود و خلاصه آنکه همهچیز به نگاه جدید و خلاقانه شما وابسته است...
#نویسندگی
به نام خـدای مهــربان
"نمایشنامه بشنویــد"
خیلی هایمان شاید اهل نمایشنامه خواندن نباشیم. هرکداممان هم به دلایلی؛ مثل آنکه وقت نداریم یا خواندن نمایشنامه آنقدرها که باید جذاب نیست! میفهمم.
نمایشنامهها اما بخش مهمی از نوشتههای نویسندههای بزرگ را در برمیگیرند. بیشتر نویسندههای بزرگ یک یا چند نمایشنامه نوشتهاند و حتی برخیشان با همین نمایشنامهها شناخته و معروف شدهاند.
برای خواندن نمایشنامهها میتوانید آنها را بشنوید. وقتی مشغول کارهای روزانهتان هستید یا مثلا دارید رانندگی میکنید میتوانید پادکست گوش کنید. پادکستی که برای شما نمایشنامه بخواند. من به شما "پادکست الف" را پیشنهاد میکنم.
پادکست الف نمایشنامههای معروف را خلاصه و بازنویسی میکند و آنها را با یک صدای خوب برای شما میخواند. شنیدن نمایشنامه خیلی سادهتر از خواندنش است. به خصوص که گوینده پادکست با توضیح بخشهایی از متن شما را در فهم بهتر آن کمک میکند. پادکست الف روان است. خوانش دلنشینی دارد و مطمئنم شما را به خواندن نمایشنامه ترغیب میکند. هربار میتوانید از بین عناوین اپیزودها عنوان دلخواهتان را انتخاب کنید، هندزفری را در گوشتان بگذارید و اجازه دهید گوینده برایتان یک نمايشنامه را تعریف کند...
_نجـمه حسنیـه_
#پادکست_خوب
#پیشنهاد_درجه_یک
⬇️مارا اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"راز معجزه" (۱)
وقتی میخواهیم دنیای نوح را به ذهن بیاوریم، عبادتهای چندساله نوح در ذهنمان مجسم میشود و دعوت چندسالهی او به دین خدا، ماجرای کنعان پسرش را تصور میکنیم و عاقبت کافران را، داستان کشتی یادمان میآید و طوفانی که عذاب شد و قوم نوح را در خود غرق کرد...
ماجرای نوح برای تعریف کردن به زمان زیادی نیاز دارد. ظرافتهای دعوتش عجیب است و ماجرای عذابش جالب. چیزهایی این میان در ماجرای نوح است که تفکر دربارهشان رازشان را کشف می کند.
مثلا کشتی نوح!
پیش از این چند پست درباره کشتی نوح نوشتهام. از عظمت آن، تکنولوژی آن و معجزه بودن آن...
ما خودمان را پیشرفته میدانیم. آنقدر که میتوانیم با آدمی هزاران کیلومتر دورتر از خودمان حرف بزنیم، درباره زندگیاش بدانیم و او را در قاب گوشیمان به صورت تصویری ببینیم. ما بخاطر ماه رفتن خودمان را پیشرفته میدانیم. بخاطر هوش مصنوعی به خودمان افتخار میکنیم و خلاصه آنکه ما عمیقا به پیشرفته بودن خودمان باور داریم.
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "راز معجزه" (۱) وقتی میخواهیم دنیای نوح را به ذهن بیاوریم، عبادتهای چند
به نـام خــدای مهربـــان
"معنای معجزه" (۲)
حالا فکر کنید،
اگر کشتی نوح را از صفحه تاریخ انبیا جدا کنیم و آنرا همانطور که هست، با همان ایده و طراحی، با همان عظمت و قدرت بیاوریم و اینجا، در قرن 21 بگذاریم؛
آیا باز هم در نگاهمان پیشرفته است؟ آیا هنوز هم انگشت به دهان میمانیم؟
اگر امروز، در دنیای پیشرفته امروز، کشتی نوح وسیله نجات آدمها میشد، بازهم معجزه میماند؟!
فکر میکنید ما آدمها در عصر تکنولوژی چقدر میتوانیم به ساخت کشتی بزرگ نوح نزدیک شویم؟ برای طراحیاش چقدر توانمندیم؟ اصلا میتوانیم کشتی طراحی شدهمان را استفاده کنیم؟ میتوانیم حیوانات را چه اهلی و چه وحشی، کنار هم در کشتیمان نگه داریم؟ آیا میتوانیم آذوقه ذخیره کنیم؟ برای موجهای سهمگین چارهای بیندیشیم؟
کافی است که فکر کنید یک کشتی که قرار است جهان را از عذاب الهی نجات دهد چقدر باید بزرگ و دقیق باشد؟!
این کشتی را ما در دنیای پیشرفته امروزمان حتی میتوانیم تصور کنیم؟!
این است که میگویم ماجرای نوح برای فهمیده شدن به دقت نیاز دارد، به تامل...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "معنای معجزه" (۲) حالا فکر کنید، اگر کشتی نوح را از صفحه تاریخ انبیا جدا
به نـام خــدای مهربـــان
"حقیقت معجزه" (۳)
تا به حال فکر کرده بودید که کشتی نوح میتواند در دنیای پر از تکنولوژی امروز ما هم معجزه باشد؟
بهتر این است که بپرسم اصلا هیچوقت فکر کردهاید که تکنولوژی شاید چیزی نباشد که ما فکر میکنیم؟
مثلا تکنولوژی دکمهی استارت ماشین شاسی بلند نباشد؛ بلکه ذکری باشد بر زبان نوح که بیهیچ سوختی کشتی به آن بزرگی را به حرکت درآورد؟!
یا مثلا تکنولوژی ربات فوتبالیستی نباشد میان زمین؛ بلکه کشتی عظیمی باشد در میان طوفان؟!
من میگویم یکبار دیگر به مفاهیم ذهنیتان فکر کنید و به این بیندیشید که ممکن است واقعیت تمدن لزوما چیزی نباشد که کتابها و فیلمها و قصهها از کودکی یادمان دادهاند. حقیقت تمدن شاید چیز دیگری باشد. چیزی که خدا آن را روایت میکند. حقیقتی که دین درباره آن حرف میزند و اتفاقا روایتی متفاوت از آنچیزی است که در کتابها نوشتهاند و دانشمندان از تاریخ کشف کردهاند...
_نجمه حسنیه_
+ منبع : جلسه ۹ و ۱۰ دوره #روایت_انسان
+ برای عمیقتر فهمیدن پستها و بیشتر دانستن از حقیقت، بهتر است صوتهای #روایت_انسان را شنیده باشید.
#روایت_انسان
به نـام خــدای مهربـــان
"از میان تجربه ها"
اهالی اینجا – کانال مدرسه مهارت آموزی مبنا – حتما یک علاقه، یک اشتراک با ما دارند.
مثل خیلیها که نویسندگی خط ارتباطشان به کانال است.
یا رفقایی که پیگیر مبنا هستند بخاطر نوع نگاه مبنا.
یا کسانی که تازه به جمع ما پیوستهاند و کنجکاوی برای شناختن بیشتر ما نگهشان داشته است.
یا اهالی روایتانسانی که دوره روایتانسان اینجا پایبندشان کرده است.
یا حتی آنها که هنوز بین ماندن و رفتن مرددند.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "از میان تجربه ها" اهالی اینجا – کانال مدرسه مهارت آموزی مبنا – حتما یک ع
امروز میخواهم سراغ هنرجوهای نویسندگی بروم؛ کسانی که نویسندگی خلاق ریسمان اتصالشان به ماست.
حالا دیگر ترم بهار نویسندگی از نصف گذشته است و به گمانم با سرعت به سمت جلسههای آخر پیش میرود. این است که از هنرجوهای نویسندگی میخواهم که بیایید و از همراهیتان با دوره بگویید؛ از تجربهتان در دوره نویسندگی خلاق، از تجربه همراهی با استادیارهایتان، از تجربه کلاسهای آنلاین با آقای جوان، از گروههای پشت پرده و حرفهای درگوشیتان، از نقدها و پیشنهادهایتان.
لازم نیست حتما یک متن پرشور برایم بنویسیم با تعداد کلمهی معین؛ نه اصلا.
به قدر وقت و حوصلهتان از تجربهتان بگویید. مثلا بنویسید من جلسه پنجم را دوست داشتم چون... یا همراهی با استادیارم برایم این تجربهها را داشت... . یا اصلا اگر خیلی سرشلوغید و فرصت زیاد نوشتن ندارید بیایید و یک عنوان بزنید و بروید؛ مثلا بگویید سلام،من دوره را دوست داشتم،خداحافط! یا سلام، به دوره نقدهایی دارم،خداحافط!
لازم است یادآوری کنم که این دعوت فقط برای هنرجوهای ترم بهار نیست؛ بلکه اگر ترم قبل(ترم زمستان 1400) هم در نویسندگی خلاق مبنا شرکت کردهاید میتوانید دعوت مرا لبیک بگویید و هرچه از ترم قبل در خاطر دارید برایم بنویسید. حتی انتظاراتتان را. مثل اینکه کِی دوره تکنیکال برگزار می شود؟(😉)
من نظرات شما را میخوانم، و چنتایشان را با حفظ حریم شخصی افراد در اینجا به اشتراک میگذارم.
_نجمه حسنیه_
+ برای ارتباط با مَن :@adm_mabna
#نویسندگی_خلاق
#حرف_بزنیم
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"مبادله کالا به کالا"
به این فکر کنید که اگر بنا بود به جای پول به همدیگر کتاب بدهیم چه میشد؟
فکر کنید آدمهایی با یک دسته سنگین کتاب که کنار هم توی تاکسی نشستهاند و وقت حساب کردن کرایه یک جلد بینوایان بهم بدهند یا مثلا یک جلد پیرمرد و دریا! یا مثلا برای یک کتاب بیشتر یا کمترِ شازده کوچولو چانه بزنند...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "مبادله کالا به کالا" به این فکر کنید که اگر بنا بود به جای پول به همدیگ
بیایید درباره اتفاقات روزانه فکر کنید. درباره همه مسیرهایی تکراری که برای رفتن به مقصدتان انتخاب میکنید یا مثلا تمام مغازههای تکراری که برای خرید انتخاب میکنید.
تا به حال فکر کردهاید اگر این رفتارها را تغییر دهید چه میشود؟
کلیشه و تکرار لزوما در لغات و کلمات نیست. کلیشه در رفتار هم هست و از قضا زیاد هم هست؛ اما خیلی وقتها از چشم دور میماند.
وقت نوشتن داستان فقط شخصیتها و اسمها و عناوین و توصیفات نیست که گرفتار کلیشه می شود. خیلی وقتها رفتارها و عادات شخصیتها کلیشهای میشود.
درباره رفتارهای تکراری خودتان و آدمهای اطرافتان فکر کنید و ببینید چقدر درگیر کلیشه هستید؟ مثلا به مهمانداریهایتان دقت کنید. چقدر از رفتارها و تعارفات شما تکراری و از سر عادت است؟
کلیشههای رفتاری وقتی تبدیل به کلمه شوند و میان داستان بیایند، توی ذوق می زنند.
برای نوشتن داستان باید رفتارهای تکراری را کنار بگذارید و سراغ رفتارهای متفاوت و خاص بروید. سعی کنید وقت کلیشهای نوشتن مچ خودتان را بگیرید و اگر نمیتوانید، نوشتهتان را به رفیق اهل قلم یا استادی بدهید و نظر اورا بپرسید...
_نجمه حسنیه_
#داستان
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "یک تیم به وسعت ایران"(۲) پیش تر از #داستان_مبنا نوشتهام. اینکه مبنا یک
به نـام خــدای مهربـــان
"جلسه با چاشنی رمضان" (۱)
پیش تر از بستر مجازیِ مبنا حرف زدهام. اینکه تمام مناسبات مبنا، از جلسه و پیگیری و همکاری، تا ایده پردازی و طراحی، همه در بستر فضای مجازی انجام میشود. مطالبی از سختیهای این مدل کار و البته مزیتهایش نیز برایتان نوشتهام.
حالا میخواهم کمی بیشتر از حال و هوای جلسات مبنا بگویم. میخواهم حالا که خیلی از رمضان نگذشته است، خاطراتی از جلسات ماه رمضانی مبنا تعریف کنم...
+از آنجا که پست طولانی است. آن را در دو روز متفاوت برایتان میگذارم.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
خیلیهایمان امسال ماه رمضان عجیبی تجربه کردیم. چرا؟ چون بعد از چند سال تجربه رمضانهای تابستانی، تازه داریم اولین رمضانهای کاریمان را تجربه میکنیم. هرچقدر هم که پیشتر تجربه رمضانهای پاییزی و زمستانی داشته باشیم، بازهم چند سال تابستانی بودن ما را حسابی بد عادت کرده است. حالا این میان شوک تمام شدن تعطیلات عید، غروب سیزده و یکباره شروع شدن حضور فیزیکی در مدرسه و دانشگاه و اداره را هم به ماجرا اضافه کنید.
در مبنا کسانی را داریم که ماجرای تحصیل و درس خواندن را بوسیده و کنار گذاشته و هفت دولت آزاد شدهاند؛ و کسانی هم مثل من و چند نفر از مبناییها هستند که هنوز اندر خم تحصیل و دانشگاه و حوزه گیر کرده و کوله بار علم رهایشان نکرده است.
اولین مشکل جلسات رمضانی برای ما ساعت آنها بود. همانطور که با آمدن رمضان ساعات زندگی زیر و رو میشود، در مبنا هم اولین چیزی که گم شد ساعت بود! جلسات صبح باشند یا عصر؟ بعد از افطار باشند یا پیش از آن؟ مدت زمانشان کوتاه باشد یا نه؟
بعضیها تا ظهر میخوابیدند و مشتری جلسات عصر بودند. برخی اما سحرخیز بوده و به واسطه درس مجبور به بیداری بودند و انتخابشان جلسه صبح بود و عصر را در خواب عبادت به سر میبردند. اعضایی داشتیم که جسم فولادینی داشتند و برای جلسات طولانی مشکلی نداشتند. بعضیها اما نیم ساعت نگذشته ضعف میکردند و میکروفونشان تا پایان خاموش میماند. کسانی داشتیم که با جلسات بعد از افطار راحتتر بودند چون می توانستند چای بخورند. کسانی اما دلشان میخواست بعد از افطار کنار خانواده باشند و برای نیامدن دلایل خودشان را داشتند.
این بود که اولین گره ما در برگزاری جلسات شکل گرفت....
ادامه دارد...
_نجمه حسنیه_
#داستان_مبنا
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"نزدیک به درجه کتابخواری"
برای کتابخوانها مشکلات مشترکی وجود دارد؛ مثلا چطور کتابِ خوب خریدن مسئلهای است که همه علاقهمندان به مطالعه درگیر آن هستند، یا مثلا مسئله جا و فضا چیزی است که خیلیها درگیر آناند؛ اینکه خریدهای جدیدشان را کجا بگذارند و با قدیمیها چه کنند؟، یا مثلا خجالت کشیدن بخاطر نگاه کردن به قیمت کتاب در کتابفروشی چیزی است گریبانگیر همه کتابخوانها و...
برای کتابخوانها البته لذتهای مشترکی هم هست؛ مثل لذت قدم زدن میان قفسههای یک کتابفروشی بی هیچ خریدی، یا لذت ورق زدن کتابهای زیاد و خواندن تکههای پراکنده از آنها، مثل لذت خرید کتاب با رفقا و گپ زدنهای وقت و بیوقت درباره کتاب و...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "نزدیک به درجه کتابخواری" برای کتابخوانها مشکلات مشترکی وجود دارد؛ مثل
خواندن درباره این لذتها و فهمیدن راه حل آن مشکلات، چیزی است که هر کتابخوانی به آن احتیاج دارد. پس اگر کتابخوان هستید و به مطالعه علاقه دارید، به شما کتاب "آداب کتابخواری" جناب احسان رضایی را پینشهاد میکنم. کتابی که تازه از کوره انتشارات جام جم درآمده و از چاپ شدنش بیشتر از چند ماه نمیگذرد. میدانم که لذت خواندن کتابهای داغ و تازه چاپ شده هم در لیست لذتهای مشترک اهالی کتابخوان قرار دارد(😉). پس خواندن این کتاب نه تنها شما را به لذت تازهخوانی میرساند، که چیزی بیشتر از آن هم برای شما دارد؛ احسان رضایی در این کتاب از همه تجربهها، علایق و مشکلات مشترک کتابخوانها حرف زده است و در حد فکر و اندیشه خودش راهحلهایی هم برای آنها ارائه داده است. کتاب نثری بسیار صمیمی دارد و به گونهای نوشته شده که انگار احسان رضایی مقابل شما نشسته است و با شما گپ میزند؛ آنقدر که احتمالا وقت خواندن جملات کتاب، چهره آرام او در ذهنتان نقش میبندد.
این کتاب شما را برای حرفهای کتاب خواندن راهنمایی میکند و احتمالا میتواند در مصرف درست کتاب کمکتان کند!
میدانید؟ کتابخوانها کتاب را نمیخوانند؛ بلکه آنرا مصرف میکنند.
_نجمه حسنیه_
+کتاب "آداب کتابخواری" / نوشته احسان رضایی/ نشر جامجم
#پیشنهاد_درجه_یک
#کتاب_خوب
مدرسه مهارت آموزی مبنا
امروز میخواهم سراغ هنرجوهای نویسندگی بروم؛ کسانی که نویسندگی خلاق ریسمان اتصالشان به ماست. حالا د
به نـام خــدای مهربـــان
"نویسندگی با طعم مبنا"
این پست را خواندید؟
درباره دوره نویسندگی خلاق فکر کردید؟
از نتیجهتان راضی بودهاید؟
دوره طبق انتظارتان بود؟
استادیارها همانقدر خوب که باید، بودند؟
کلاسهای آنلاین چطور؟
مباحث نظری دوره دغدغههایتان را پاسخگو بود؟
تمرینها چقدر شما را در بهتر نوشتن یاری کرد؟
سوالاتتان در جلسات چقدر به جواب رسید؟
برای ترم تابستان برنامهتان چیست؟😉
هنرجوهای نویسندگی خلاق بیایید و از تجربهتان در این دوره بگویید. چه هنرجوی ترم زمستان بودید و چه ترم بهار را مبنایی گذراندید؛
برایمان از تجربه دوره نویسندگی خلاق بگویید...
+لازم نیست یک متن بلند و بالا یا یک شاهکار بنویسید. فقط کافی است هرچه تجربهتان است را در چند خط برایم بفرستید.
+ برای ارتباط با مَن :
@adm_mabna
#حرف_بزنیم
#نویسندگی_خلاق
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
امروز میخواهم سراغ هنرجوهای نویسندگی بروم؛ کسانی که نویسندگی خلاق ریسمان اتصالشان به ماست. حالا د
درباره نویسندگی خلاق و تجربه هنرجویان ترم بهار و زمستان پرسیده بودم؛
چندتایی از نظر هارا گلچین کردهام ⬇️ :
۱. بسم الله الرحمن الرحیم
نویسندگی خلاق چیست؟
همین تجربه ایشون😅
#حرف_بزنیم
#نویسندگی_خلاق
۲. ما شرمنده شماییم...
ترم بهار نتونستیم تکنیکال رو شروع کنیم...
اما برای تابستون خبرهایی داریم😎
#حرف_بزنیم
#نویسندگی_خلاق
۳.بسم الله الرحمن الرحیم
تمرین های نویسندگی خلاق چجوریه؟
همین جوری که ایشون میگن😅
پرچم مامانهای مبنایی هم البته بالاست😎
#حرف_بزنیم
#نویسندگی_خلاق
۴.حالا لو نمیدم استادیارشون کی بوده😎
ولی خب بدونید استادیار اینجوری کم نداریم...
#حرف_بزنیم
#نویسندگی_خلاق