به نـام خــدای مهربـــان
"درباره تقیه"(۱)
درباره تقیه چیزی شنیدهاید؟
هیچ میدانید تقیه برای چه کارهایی است؟
اصلا فکر کردهاید ممکن است تقیه علیرغم همه خوبیهایش نشانه ضعف باشد؟
که مثلا از ترس جان اعتقادت را مخفی کنی؟
یا بخاطر آنکه مالت در خطر نیوفتد خلاف عقیدهات حرف بزنی؟
هیچوقت تقیه را با چنین نگاهی دیده بودید؟
فکر میکنید در کجا باید تقیه کرد؟
اصلا تقیه به چه معناست؟
فکر میکنید اولین تقیه چه زمانی بوده است؟
اصلا تقیه را چطور میبینید؟خوب یا بد؟
#روایت_انسان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ابزار مبازره"(۲) نگاه ما به تقیه غالبا اینگونه است که کسی، از ترس جانش
دو جبهه حق و باطل را به خاطر بیاورید. دو جبههای که همیشه بینشان جدال است؛ از همان روز اول خلقت تا همین امروز و تا فرداها. جبهه باطل برای این جدال چه چیزی در دست دارد؟ من می گویم تزویر. جبهه باطل با نیرنگ کارش را جلو میبرد، از وعده و وعید دروغین استفاده میکند، گاهی اگر لازم باشد سراغ تهدید میرود، از تبلیغات اغواکننده استفاده میکند و در نهایت هم جبهه خودش را سرپا نگه میدارد.
جبهه حق اما چه دارد؟! چقدر میتواند از چنین ابزارهایی استفاده کند؟ آیا میشود کسانی که دروغ را دشمنی با خدا میدانند برای پیروزیشان از دروغ استفاده کنند؟ آیا اصل حقیقت دین با مسئله اغوا و نیرنگ هماهنگ است؟ حقیقتا جبهه حق چه باید بکند؟
اینجاست که تقیه خودش را نشان میدهد. درست زمانی که دست جبهه حق در استفاده از ابزار تزویر بسته است، تقیه مثل یک ابزار مبارزاتی قوی به دست جبهه حق میرسد و آن را از نابودی نجات میدهد. آن جایی که جان مومن، مالش و یا ارزشی والا از او و یا جبهه حق در خطر است، میتواند ایمانش را مخفی کند و حتی خلافش حرفی بزند. بعدش اما پنهانی، در خفا، آنطور که دیگران و دشمنان نفهمند، دینش را و اعتقاداتش را گسترش دهد.
حقیقت این است که تقیه از روی ترس نیست. تقیه یک ابزار است برای مبارزه، برای حفظ دین، برای گسترش دین.
تقیه برای امروز و دیروز و اسلام و شیعه نیست. مومنان از روز اول خلقت تقیه کرده و از این ابزار قدرتمند در جهت گسترش جبهه حق استفادهها کردهاند...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ماجرای روایتانسان" روایتانسان از آذر سال 99 همراه مبنا شد. یک همراه که
روایتانسان پیش از مبنایی شدن، دورهای با نام "هویت تاریخی" بود که آقای امین نخعی به همراه تیم پژوهشیاش، آن را در چارچوب تربیتی و برای نوجوانها تدریس میکردند. این دوره همان زمان هم بازخوردها و نتایج بسیار خوبی داشت. این میان اما یک سفر دونفره بین آقای جوان و آقای نخعی، سبب شد دوره "هویت تاریخی" قبلی، لباس نو بپوشد و با یک طراحی دقیقتر و کاملتر، برای بزرگسالان ساخته و در قالب دوره روایتانسان در مبنا اجرا شود.
راستش روایتانسان از همان روز اول برای مبنا برکتهای زیادی داشت. جدا از شرکتکنندگان که هرکدام سرمایه مبنا هستند، همکاری با تیم پژوهشی و بعد هم تیم اجرایی روایتانسان، باعث شکلگیری مفاهیم و سر و شکلی جدید در مبنا شد و سرعت رشد مبنا را چند برابر کرد. روایتانسان خیلی زود دپارتمان مخصوص به خودش را به مدیریت آقای امین نخعی ساخت و حالا یک تیم ۹ نفره به صورت تمام وقت در این دپارتمان مشغول به کار هستند. این دوره حالا پرطرفدارترین دوره مبناست و بیشترین شرکت کنندگان را در این مدرسه داراست.
در پستهای بعد میخواهم شما را سر راه آدمهای روایتانسانی بگذارم و از داستانشان برایتان بگویم.
پیش از هرچیز این را بدانید که این سری پستها روایت مَن از اعضای دپارتمان روایتانسان است...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
#داستان_مبنا
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"نقطه تمایز شخصیتها"(۱)
در سه پست درباره دیالوگنویسی نوشتهام. از اهمیت آن تا نقش دیالوگ در نوشته و تمرینهای مربوط به آن. بعد هم یک داستان دیالوگ محور برایتان گذاشته و شما را به خواندن هرچه بیشتر داستانهای دیالوگ محور دعوت کردهام...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "نقطه تمایز شخصیتها"(۱) در سه پست درباره دیالوگنویسی نوشتهام. از اهمیت
حالا اما میخواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن نیاز دارید.
وقت صحبت کردن آدمها فارغ از واژهها و لهجهشان، هیچوقت شده که به لحنشان دقت کنید؟ به آهنگ استفاده از کلماتشان؟
لحن را من اینطور توضیح میدهم که مدل حرف زدن یک آدم کوچه بازاری را با نحوه حرف زدن یک فرد تحصیل کرده و آدابدان مقایسه کنید. آیا تنها تفاوت آنها در استفاده از واژگانشان است؟ یا مثلا نحوه حرف زدن یک فرد عصبانی را با کسی که حسابی خجالت زده است کنار هم بگذارید و ببینید چه چیزی حرف زدن آنها را از هم متمایز میکند؟
من به این تمایز میگویم لحن!
آدمها، همهشان لحن دارند. ساختن لحن و آوای صدا در نوشتهها حاصل کنار هم گذاشتن واژهها است. با این توصیف فکرش را بکنید که درآوردن لحن چقدر سخت است! چون قرار است با واژههای مسکوت، چیزی از سنخ صدا را نشان دهید. و دقیقا همین هنر است که بین یک دیالوگ خوب و بد فرق میگذارد.
هر نویسندهای باید تلاش کند لحن شخصیتهایش را دربیاورد و آن را در طول داستان حفظ کند.
ادامه دارد...
_نجمه حسنیه_
+ پستهای قبل را در #داستان ببینید.
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
حالا اما میخواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن
به نـام خــدای مهربـــان
"در اهمیت لحن"(۲)
بیایید باهم صادق باشیم؛ پیدا کردن لحن سخت است. به نوشتن و خواندن زیاد نیاز دارد و البته تمرینهایی هم دارد.
میدانید؟ اهمیت لحن آنجاست که خواننده وقت خواندن گفتگوها صدا و لهجه و آوای شخصیت را در گوشش بشنود، مدل حرف زدنش را باور کند، با احساسش همراه شود و درنهایت شخصیت را باور کند.
لحن برای نویسندههای حرفهای بسیار مهم است و حسابی برایش وقت میگذارند. یادم هست که در گفتگو با یک نویسنده، چیزی میگفت که بسیار برایم جالب بود. نویسنده میگفت بعد از نوشتن هر بخش از رمانش، آنرا میخوانَد و ضبط میکند و بعدتر صدای خودش را میشنود تا ایرادات نوشته دربیاید. یکی از ایراداتی که تاکید میکرد در این خوانش پیدا میشود، مشکلات لحن شخصیتها بود؛ اینکه چقدر لهجه و لحن را در آورده و چقدر توانسته این لحن را برای هر شخصیت به طور خاص حفظ کند.
در نهایت این را بگویم که لحن اگرچه بسیار مهم است و باید در همه نوشتهها رعایت شود، اما برخی نوشتهها هستند که بخاطر مدل شخصیتهایشان به لحنهای متفاوتِ کمتری نیاز دارند. مسلما حساسیت لحن در این داستانها کمتر میشود. اما داستانهایی با شخصیتهای متفاوت و خاص، برای حقیقیتر شدن شخصیتهایشان، نیاز به لحن خاص هر شخصیت دارند و راستش، نوشتن چنین داستانهایی سختیهای خاص خودش را دارد.
_نجمه حسنیه_
#داستان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"تاریخ تقیه"
میدانید تاریخ تقیه به چه زمانی برمیگردد؟
هیچ درباره اولین تقیه شنیدهاید؟
فکر میکنید چه کسی اولینبار تقیه کرد؟
فکر میکنید اولین تقیه درچه موضوعی بود؟
اگر روایتانسانی هستید، حتما جواب را میدانید...
#روایت_انسان
به نـام خــدای مهربـــان
"اولین تقیه"
اولین تقیه را حضرت آدم داشتهاند. آن زمانی که قابیل برادرش را کشت و مستحق قصاص شد، حضرت آدم بنابر مصالحی به جای قصاص، به تبعید او اکتفا کرده و او را از شهر بیرون کردند.
این کار شاید به سبب آن بود که جمیعت انسان آنقدری نبود که بتوان این دشمنی را ادامه داد. فکرش را بکنید که قابیل و طرفدارانش اگر میخواستند در برابر خونخواهان هابیل بایستند چه جنگ و احتمالا کشتاری رخ میداد؟ آن هم در زمانی که جمعیت انسان به قدری نبود که تحمل چنین کشتاری را داشته باشد.
البته فارغ از این دلیل، اگر برفرض هم عدهای زنده میماندند و نسل بشر از بین نمیرفت، ادامه نسل انسان چه دشمنی باهم داشت؟ این کشتار و جنگ عمیق که حاصل یک دشمنی و حسادت بود، حتما سبب ایجاد کینه و دشمنیهایی در نسل بشر میشد و این برای ادامه نسل اصلا خوب نبود...
حتما دلایل دیگری هم برای نکشتن قابیل و تبعید او وجود داشته است...
ماجرا اینجاست که بدانیم اهمیت تقیه کجاست. اینکه چه کابردی دارد و از همان ابتدای خلقت ابزاری برای زنده نگهداشتن جبهه حق بوده است. اگر تقیه را با این نگاه ببینید، آنوقت علت بعضی از رفتارهای پیامبران و پیروانشان را درک میکنید و این برای شناخت مسیر حق بسیار مهم است...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
بسم الله
سیرک (Circus) از واژه لاتین circle به معنای "دایره" مشتق گرفته شدهست. از ویژگیهای بارزش دو چیز است، گرد بودن و ابزارسرگرمی. از قضا از هر دو سو با پلتفرم(بستر) اینستاگرام هماهنگ است.
گرد بودن اینستاگرام آنجایی است که هر نوع فعالیتی داشته باشیم درَش، بی آنکه بدانیم، حول محور هستهای مرکزی میگردیم فقط!
و سرگرم کننده بودن اینستاگرام آنجایی است که در هر زمینه و سلیقهای بلاگری هست که مای نشسته روی ردیف بیست و پنج سیرک را بازی دهد.
به طراح محفل گفتم بلاگرهای کتاب را چگونه میبینی؟ گفت دلقکی میان سیرک اینستاگرام، جای توپ و خرگوش، کتاب میگردانند روی دست.
بلاگرها اختصاصا کتاب گردانهاش، از دو کتاب شروع میکنند و رفته رفته با دو دست ده کتاب میگردانند و مای نشسته روی صندلی محو تماشاییم. غافل از اینکه سیرک، پردهای دارد و پشت پرده ای...
_کوثر علیپور_
+ متن طنز فرزانه زینلی با نام "دستورالعمل بلاگری کتاب" را در محفل۲ بخوانید.