eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
18.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
376 ویدیو
62 فایل
کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» ✨ ما توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. دوره‌های ما فعلا در دو دپارتمان زیر برگزار می‌شه: 🔸دپارتمان نویسندگی 🔸دپارتمان روایت انسان خانم میم هستم، ادمین مبنا.☺️ بیاین باهم گپ بزنیم: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
به نـام خــدای مهربـــان "از حس بد تا جاذبه قلم" طرح جلدش را دوست نداشتم. اسم کتاب هم به قدر کافی جذاب نبود و آخرین تجربه‌ام از خواندن کتاب‌های جنگ و خاطره‌نگاری شهدا خیلی جالب نبود. راستش با همین حس بد سراغ "تنها گریه کن" رفتم. به همه هم گفته بودم که اگر نبود جمع‌خوانی‌مان، محال بود سراغ این کتاب بروم. "تنها گریه کن" را در حلقه کتاب، حوالی بیست مرداد شروع کردیم. روز اول قرار بود فصل یک و دو را بخوانیم. کتاب را شروع کردم و به خودم که آمدم متوجه شدم تا پایان فصل سوم را خوانده‌ام. حقیقت این بود که کلماتِ کتاب در قلم نویسنده جای خودشان را پیدا کرده و ترکیب‌شان خیلی خوب در‌آمده بود. قلم روان و روایتگر بود و با شیب تندی مخاطب را با خود همراه می‌کرد. سیر روایت تند بود و این یعنی حرف برای گفتن داشت...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "از حس بد تا جاذبه قلم" طرح جلدش را دوست نداشتم. اسم کتاب هم به قدر کافی
کتاب در 250 صفحه روایتگر زندگی اشرف‌سادات منتظری، مادر شهید "محمد معماریان" است. زندگی اشرف‌سادات جزء زندگی‌های خاص است. از وقایع دوران جوانی‌اش تا زمانی که انقلاب می‌شود و بعد هم شهادت فرزندش، همه وقایعی پر از فراز و فرود است که نویسنده با قلم خوبش آن‌ها را یک‌دست کنار هم چیده و نوشته است. البته کنار این روایت‌های روان، مستقیم‌گویی‌های گه‌گاه کتاب چیزی است که در یکی دو فصل از کتاب حسابی توی ذوق می‌زند. مستقیم‌گویی‌هایی که شبیه شعارهای دهان‌پر کن درآمده و گویا حاصل امانت‌داری نویسنده نسبت صحبت‌های اشرف‌سادات است. با آن‌که نویسنده می‌توانست متناسب با شناختی که از مخاطب امروزی دارد، بخش‌هایی از صحبت‌های اشرف‌سادات را حذف کرده و یا حداقل کمی ماهرانه‌تر آن‌ها را در کتاب بیاورد. این امانت‌داری همچنین سبب شده تا بعضی از فصل‌ها درگیر ماجراهایی تکراری شده و کمی خسته‌کننده شوند. البته که بازهم برگ برنده کتاب یعنی قلم نویسنده این ایرادات را تا حد زیادی پوشش داده است. در نهایت باید بگویم کتاب ارزش خواندن دارد. روایت زندگی اشرف‌سادات نکته‌هایی دارد که یادآوری‌شان برای ما در دنیای امروز بسیار لازم است. چیزهایی که فراموش‌مان شده و خوب است آن‌ها را به صورت عینی در زندگی یک انسان دیگر ببینیم. ماجرای زندگی اشرف‌سادات برای ما در جمع خوانی‌مان، اما و اگر زیاد داشت؛ با این حال اما سعی کردیم بی‌قضاوت تماشاگر روایتی باشیم که اکرم اسلامی با قلم تمیزش نوشته است. _نجمه حسنیه_ + عکاس : مرجان جعفرزاده ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "درباره تقیه"(۱) درباره تقیه چیزی شنیده‌اید؟ هیچ می‌دانید تقیه برای چه کارهایی است؟ اصلا فکر کرده‌اید ممکن است تقیه علی‌رغم همه خوبی‌هایش نشانه ضعف باشد؟ که مثلا از ترس جان اعتقادت را مخفی کنی؟ یا بخاطر آن‌که مالت در خطر نیوفتد خلاف عقیده‌ات حرف بزنی؟ هیچ‌وقت تقیه را با چنین نگاهی دیده بودید؟ فکر می‌کنید در کجا باید تقیه کرد؟ اصلا تقیه به چه معناست؟ فکر می‌کنید اولین تقیه چه زمانی بوده‌ است؟ اصلا تقیه را چطور می‌بینید؟خوب یا بد؟ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "ابزار مبازره"(۲) نگاه ما به تقیه غالبا این‌گونه است که کسی، از ترس جانش مثلا، یا حفظ مال، دینش را مخفی کند یا مثلا خلاف عقیده‌اش حرفی بزند... هیچ‌وقت به تقیه به دید یک ابزار مبارزاتی نگاه کرده‌اید؟
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ابزار مبازره"(۲) نگاه ما به تقیه غالبا این‌گونه است که کسی، از ترس جانش
دو جبهه حق و باطل را به خاطر بیاورید. دو جبهه‌ای که همیشه بین‌شان جدال است؛ از همان روز اول خلقت تا همین امروز و تا فرداها. جبهه باطل برای این جدال چه چیزی در دست دارد؟ من می گویم تزویر. جبهه باطل با نیرنگ کارش را جلو می‌برد، از وعده و وعید دروغین استفاده می‌کند، گاهی اگر لازم باشد سراغ تهدید می‌رود، از تبلیغات اغواکننده استفاده می‌کند و در نهایت هم جبهه خودش را سرپا نگه می‌دارد. جبهه حق اما چه دارد؟! چقدر می‌تواند از چنین ابزارهایی استفاده کند؟ آیا می‌شود کسانی که دروغ را دشمنی با خدا می‌دانند برای پیروزی‌شان از دروغ استفاده کنند؟ آیا اصل حقیقت دین با مسئله اغوا و نیرنگ هماهنگ است؟ حقیقتا جبهه حق چه باید بکند؟ اینجاست که تقیه خودش را نشان می‌دهد. درست زمانی که دست جبهه حق در استفاده از ابزار تزویر بسته است، تقیه مثل یک ابزار مبارزاتی قوی به دست جبهه حق می‌رسد و آن را از نابودی نجات می‌دهد. آن جایی که جان مومن، مالش و یا ارزشی والا از او و یا جبهه حق در خطر است، می‌تواند ایمانش را مخفی کند و حتی خلافش حرفی بزند. بعدش اما پنهانی، در خفا، آن‌طور که دیگران و دشمنان نفهمند، دینش را و اعتقاداتش را گسترش دهد. حقیقت این است که تقیه از روی ترس نیست. تقیه یک ابزار است برای مبارزه، برای حفظ دین، برای گسترش دین. تقیه برای امروز و دیروز و اسلام و شیعه نیست. مومنان از روز اول خلقت تقیه کرده‌ و از این ابزار قدرتمند در جهت گسترش جبهه حق استفاده‌ها کرده‌اند... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "ماجرای روایت‌انسان" روایت‌انسان از آذر سال 99 همراه مبنا شد. یک همراه که خیلی خوب با چفت و بست‌های مدرسه مبنا یکی شد و جایگاه خودش را در مبنا پیدا کرد. حالا بعد از ۲سال، دوره روایت‌انسان برای هشتمین بار در مبنا درحال برگزاری است و صاحب یک دپارتمان مهم و اثرگذار است‌.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ماجرای روایت‌انسان" روایت‌انسان از آذر سال 99 همراه مبنا شد. یک همراه که
روایت‌انسان پیش از مبنایی شدن، دوره‌ای با نام "هویت تاریخی" بود که آقای امین نخعی به همراه تیم پژوهشی‌اش، آن را در چارچوب تربیتی و برای نوجوان‌ها تدریس می‌کردند. این دوره همان زمان هم بازخورد‌ها و نتایج بسیار خوبی داشت. این میان اما یک سفر دونفره بین آقای جوان و آقای نخعی، سبب شد دوره "هویت تاریخی" قبلی، لباس نو بپوشد و با یک طراحی دقیق‌تر و کامل‌تر، برای بزرگسالان ساخته و در قالب دوره روایت‌انسان در مبنا اجرا شود. راستش روایت‌انسان از همان روز اول برای مبنا برکت‌های زیادی داشت. جدا از شرکت‌کنندگان که هرکدام سرمایه مبنا هستند، همکاری با تیم پژوهشی و بعد هم تیم اجرایی روایت‌انسان، باعث شکل‌گیری مفاهیم و سر و شکلی جدید در مبنا شد و سرعت رشد مبنا را چند برابر کرد. روایت‌انسان خیلی زود دپارتمان مخصوص به خودش را به مدیریت آقای امین نخعی ساخت و حالا یک تیم ۹ نفره به صورت تمام وقت در این دپارتمان مشغول به کار هستند. این دوره حالا پرطرفدارترین دوره مبناست و بیشترین شرکت کنندگان را در این مدرسه داراست. در پست‌های بعد می‌خواهم شما را سر راه آدم‌های روایت‌انسانی بگذارم و از داستا‌ن‌شان برایتان بگویم. پیش از هرچیز این را بدانید که این سری پست‌ها روایت مَن از اعضای دپارتمان روایت‌انسان است‌... _نجمه‌ حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "نقطه تمایز شخصیت‌ها"(۱) در سه پست درباره دیالوگ‌نویسی نوشته‌ام. از اهمیت آن تا نقش دیالوگ در نوشته و تمرین‌های مربوط به آن. بعد هم یک داستان دیالوگ محور برایتان گذاشته و شما را به خواندن هرچه بیشتر داستان‌های دیالوگ محور دعوت کرده‌ام...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "نقطه تمایز شخصیت‌ها"(۱) در سه پست درباره دیالوگ‌نویسی نوشته‌ام. از اهمیت
حالا اما می‌خواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن نیاز دارید. وقت صحبت کردن آدم‌ها فارغ از واژه‌ها و لهجه‌شان، هیچ‌وقت شده که به لحن‌شان دقت کنید؟ به آهنگ استفاده از کلمات‌شان؟ لحن را من این‌طور توضیح می‌دهم که مدل حرف زدن یک آدم کوچه بازاری را با نحوه حرف زدن یک فرد تحصیل کرده و آداب‌دان مقایسه کنید. آیا تنها تفاوت آن‌ها در استفاده از واژگان‌شان است؟ یا مثلا نحوه حرف زدن یک فرد عصبانی را با کسی که حسابی خجالت زده است کنار هم بگذارید و ببینید چه چیزی حرف زدن آ‌ن‌ها را از هم متمایز می‌کند؟ من به این تمایز می‌گویم لحن! آدم‌ها، همه‌شان لحن دارند. ساختن لحن و آوای صدا در نوشته‌ها حاصل کنار هم گذاشتن واژه‌ها است. با این توصیف فکرش را بکنید که درآوردن لحن چقدر سخت است! چون قرار است با واژه‌های مسکوت، چیزی از سنخ صدا را نشان دهید. و دقیقا همین هنر است که بین یک دیالوگ خوب و بد فرق می‌گذارد. هر نویسنده‌ای باید تلاش کند لحن شخصیت‌‌هایش را دربیاورد و آن را در طول داستان حفظ کند. ادامه دارد... _نجمه حسنیه_ + پست‌های قبل را در ببینید. ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
حالا اما می‌خواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن
به نـام خــدای مهربـــان "در اهمیت لحن"(۲) بیایید باهم صادق باشیم؛ پیدا کردن لحن سخت است. به نوشتن و خواندن زیاد نیاز دارد و البته تمرین‌هایی هم دارد. می‌دانید؟ اهمیت لحن آن‌جاست که خواننده وقت خواندن گفتگوها صدا و لهجه و آوای شخصیت را در گوشش بشنود، مدل حرف زدنش را باور کند، با احساسش همراه شود و درنهایت شخصیت را باور کند. لحن برای نویسنده‌های حرفه‌ای بسیار مهم است و حسابی برایش وقت می‌گذارند. یادم هست که در گفتگو با یک نویسنده، چیزی می‌گفت که بسیار برایم جالب بود. نویسنده می‌گفت بعد از نوشتن هر بخش از رمانش، آن‌را می‌خوانَد و ضبط می‌کند و بعدتر صدای خودش را می‌شنود تا ایرادات نوشته دربیاید. یکی از ایراداتی که تاکید می‌کرد در این خوانش پیدا می‌شود، مشکلات لحن شخصیت‌ها بود؛ این‌که چقدر لهجه و لحن را در آورده و چقدر توانسته این لحن را برای هر شخصیت به طور خاص حفظ کند. در نهایت این را بگویم که لحن اگرچه بسیار مهم است و باید در همه نوشته‌ها رعایت شود، اما برخی نوشته‌ها هستند که بخاطر مدل شخصیت‌هایشان به لحن‌های متفاوتِ کمتری نیاز دارند. مسلما حساسیت لحن در این داستان‌ها کمتر می‌شود. اما داستان‌هایی با شخصیت‌های متفاوت و خاص، برای حقیقی‌تر شدن شخصیت‌هایشان، نیاز به لحن‌ خاص هر شخصیت دارند و راستش، نوشتن چنین داستان‌هایی سختی‌های خاص خودش را دارد. _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان "تاریخ تقیه" می‌دانید تاریخ تقیه به چه زمانی برمی‌گردد؟ هیچ درباره اولین تقیه شنیده‌اید؟ فکر می‌کنید چه کسی اولین‌بار تقیه کرد؟ فکر می‌کنید اولین تقیه درچه موضوعی بود؟ اگر روایت‌انسانی هستید، حتما جواب را می‌دانید...