eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴 *خب دوستان* *امشب* *مهمان 💕شهید سید جمال قریشی💕بودیم *هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام* *در هیاهوی محشر* *فراموشمون نکنید* *برادر شهید*
دوستداران شهدایی ان شالله از امشب روزی دوپارت رمان شهدایی در گروه ارسال میکنیم ان شالله تااخر همراه ما بخونید واستفاده کنید التماس دعا❤
باماهمراه باشید💕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم رب الشهدا🌷 پارت یک +اگه دوباره اسمشو بیاری نمیبخشمت. وازروی مبل برخاست و به طرف آشپزخانه رفت. _مامان.... عاطفه خانم بدون توجه به آشپزخانه رفت.علی روی زمین نشست و دستهایش را روی صورتش گذاشت. (یک سالی بودکه میخواست به سوریه برود واز حرم بی بی دفاع کند.پدرش(اقا محمد)هم راضی بود،امامادرش راضی نمیشد که نمیشد.خودش علی مهدویان۲۲ساله است.یک خواهر به نام عالیه۱۷ساله و یک خواهر به نام عطیه۲۷ساله که شش هفت سالی میشود ازدواج کرده دارد.بعداز گرفتن دیپلمش درسش رادر حوزه علمیه ادامه داد،ولی بعداز سه سال به فکر رفتن به سوریه افتادو دیگر حوزه راهم ادامه نداد....) ازپله ها بالا وبه اتاقش رفت.دفترش راباز کردو روی شماره۳۰خط کشید وزیر لب گفت:تلاش سی ام هم بی نتیجه به پایان رسید. پوفی کردوبه طرف صندلی میز تحریرش رفت و روی آن نشست.موبایلش را روشن کردوشماره رفیقش حسین را گرفت. +جانم؟ _سلام. +بـــــَــه.سلام داش علی.چته باز چراپَکَری؟ _تلاش سی ام هم بی نتیجه بود. +ای بابا.اشکال نداره.ان شاالله راضی میشن. _خداازدهنت بشنوه. +پاشو میام دنبالت بریم پیش حاجی،هیئت.یکم حالت بهتر شه. _نه حوصله ندارم حسین. +حوصله ندارم چیه؟پاشو ببینم.تنبل نشو. _نه. +عه... _باشه..خب...بیا. +تانیم ساعت دیگه دم درتونم.فعلا یاعلی. _علی یارت.... به قلم🖊️: خادم الرضا 🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 پارت دو @madadazshohada ازپله ها پایین آمد وبه آشپزخانه رفت.عاطفه خانم و عالیه پشت به علی روی صندلی نشسته اند و عاطفه خانم آرام اشک میریزد.علی جلو رفت واز پشت مادرش رادرآغوش گرفت:مامان خوشگلم... عاطفه خانم هول برمیگردد واشکهایش راپاک میکند:کِی اومدی؟ _چراگریه میکنی فدات شم؟ +چیزی نیست.کجامیری؟ _حسین میاد دنبالم بریم هیئت.نماز رو جماعت میخونیم بعدمیایم. +باشه برو.خدابه همرات. خم میشود وپیشانی مادرش رامیبوسد:فعلا خدافظ. عالیه:خدافظ داداش. برمیگردد ازآشپزخانه خارج شود که عاطفه خانم صدایش میزند:علی... می ایستد وبه پشت سرش نگاه میکند:جانم؟ +دختر حاج رضا(دوست پدرم)یاس رو میشناسی؟ حدس میزند چرااین سوال را میپرسد:چطور؟ +بابابات صحبت کردم.زنگ بزنیم بهشون اگه اجازه دادن برات بریم خواستگاری. چشمانش راعصبی روی هم فشرد:مامانـــ...من زن نمیخوام..من موندنی نیستم.. عاطفه خانم عصبی ازجایش برخاست:یعنی چی موندنی نیستم؟تو...لااله الله.. عالیه بلند شد وگفت:مامان جونم آروم باش.علی برو خواهش میکنم. _خدافظ ازخانه خارج شد.پراید حسین جلوی درپارک شده بود. درکمک راننده راباز کردو نشست. _سلام. +علیک سلام.چته باز تو؟بایه مَن عسلم نمیشه خوردت. _مامان برام نقشه داره. +چه نقشه ای؟ _میخواد برام زن بگیره. بلند خندید:خب؟ _خــــــــــــب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به قلم🖊️:خادم الرضا @madadazshohada 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺اعمال آخرین چهارشنبه ی ماه صفر(فردا)🌺 بچه ها جون فردا،اخرین چهارشنبه ماه صفره و چندتااعمال مستحبی داره :👇 👈هرکس در آخرین چهارشنبه ماه صفر بخواند سوره الم نشرح، تین، نصر، توحیدهر کدام هفت مرتبه پس به حول و قوه‌ی الهی بینیاز میشودقبل از تمام شدن سال. 👈روایت شده هرکس بخواند این دعا را خدا می‌فرماید: عمر او را به سبب قرائت این دعا پربرکت کردم و تا اخر صفر آینده او را از جمیع آفات و بلایا حفظ کردم. بسم الله الرحمن الرحیم اللهم یا ذاالعَرشِ العظیم و العطاءِالکریم عَلیکَ اِعتمادِی یااللهُ یااللهُ یااللهُ الصمدُ الرحمنُ الرحیمُ،یافردُیاوترُ یاحیُّ یاقَیُّوم،اِمْنَعْ عَنِّی کُلَّ بلاءٍ و بلیّهٍ و فرقهٍ و هامهٍ وامنع عَنِّی شَرَّکُلِّ ظالمٍ و جبارٍ یا قدوسُ یا رحمنُ یا رحیمُ. @madadazshohada 👈خواندن دو رکعت نماز رکعت اول بعد از حمد آیات ۲۶ و ۲۷ آل عمران خوانده شود. «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِحِسابٍ 👈در رکعت دوم بعد از حمد آیه‌ی ۱۱۰ سوره کهف:«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً و بعد از سلام بگو: اللهم اصْرِفْ عَنِّی بَلیتَهُ و شُؤْمَهُ وَ ارْزُقْنِی رَحْمَتَهُ و بَرَکَتَهُ وَ جَنِّبْنِی مِمَّا أَخافُ مِن نُحُوساتِهِ و کُرُباتِهِ بِفَضْلِکَ یا دافعَ الشرورِ یا مالکَ یومِ النُشُورِ برحمتک یا أرحم الراحمین 👈چهار رکعت نمازبا دو سلام درهررکعت بعدازحمد ۱۷ کوثرو پنج توحیدویک ناس وفلق و بعد از سلام این دعا را بخواند:اللهم یا شدیدَالقوى یا شدیدَ المِحالِ یا عزیزُ ذَلَّتْ لِعِزَّتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شرَّ جمیعِ خَلْقِک یا مُحسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُتِفَضلُ یا مُنْعِمُ یا مُتِکَرِّمُ یا کافیُ یا وافیُ یا حافظُ یا حَفیظُ یا مَن بِیَدِهِ مقادیرُ کلِّ شیء إلیکَ ألجَأُ و بِکَ اَلُوُذُ وعلیک أَتَوَکَّلُ فَاحْرُسْنِی بِبِحَراسِ حِفْظِک وحُلْ بَینِی و بَینَ مَن ناوانِی أَدْرَأُ بِکَ فینحرِهِ وأَعُوذُ بِکَ مِن شَرّهفَاکْفِنِی یا ربِّ بِلا إله إلا أنت برحمتک یا أرحم الراحمین. لطفا این پست رو بالینک کانال برای دوستانتون بفرستیدخیلیا اطلاع ندارن،خداخیرتون بده❤🥰 @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟شوخی دو شهیدمدافع حرم در وسط معرکه جنگ🌷🕊💫 شهید عطایی با نام جهادی ابوعلی و شهید سنجرانی با نام جهادی کرار به فاصله یک سال از هم در سوریه به شهادت رسیدند. فیلمی به تازگی از این شهدا منتشر شده است که این 2 را در حال شوخی در میدان نبرد نشان می دهد. شهید مرتضی عطایی 21 شهریورماه سال 95 همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه سوریه به همرزمان شهیدش پیوست. شهید رضا سنجرانی اول مهر سال ۹۶ در منطقه دیرالزور سوریه به شهادت رسید. 🌺 یاد شهدا با صلوات 🌺 🕊🌱 🌷💫 @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔴سلام دوستان کسی از تهران مشهد نمیره یک امانتی بدیم ببره برای یک نیازمند؟
از هلند تا کربلا.......جوانی که سال قبل در روز عاشورا در حرم امام حسین علیه‌السلام فوت کرد ، بدون هیچ‌گونه مریضی و هیچ گونه فشاری و علتی.... جوان مرفهی از خانواده ای غیر مذهبی ، که توسط پدر و مادرش به هلند فرستاده شده بود، برای ادامه تحصیل و زندگی ، اما به یکباره برمیگردد ، همه زرق و‌برق و خوشی و ثروت را رها می کند و می گوید می خواهد سرباز امام زمان شود ، خانواده اش اصلا متوجه حرف او نمیشوند .....، او وارد حوزه میشود و محرم سال قبل برای اولین بار در عمرش می خواهد به کربلا برود ، به مادرش می گوید مگر میشود کربلا رفت و قتلگاه را دید و زنده برگشت با دوستش دو‌نفری به عراق می آیند ، دوستش می گوید مستقیم کربلا بریم ، امیر حسین قصه ما، می گوید : اگر کربلا بریم من دیگه نجف را نمی بینم ، اما تا ابد کنار امیرالمومنین خواهم بود و نجف را ندید در همان حرم امام حسین علیه‌السلام امیر حسین تمام کرد و امروز سالگرد اوست و مادرش میهمان برنامه فطرس از شبکه جهانی ولایت @madadazshohada با اینکه عتبه حسینی سه جا برای قبر در حرم به آنها پیشنهاد داد اما امیر حسین همانطور که خودش گفته بود در نجف دفن شد🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) @madadazshohada
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋ روزت را زیبا کن! عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم❤ @madadazshohada
بعداز نمازصبح که آفتاب طلوع کرد، حرم امام رضا قدم میزدم. صحنه ای عجیب میخکوبم‌کرد. زن مسیحی که از مسئولین کلیسا بود مشغول خواندن زیارت نامه امام رضا بود. باکنجکاوی بعد دعاشون ازشون پرسیدم شما مسیحی هستید چه چیزی باعث میشه اینجا رو برای دعا انتخاب کنید؟ گفت من سالهاس طلوع آفتاب اینجا میام. اینجا وقتی حرف میزنم انگار کسی با تمام وجودش درشلوغی عالم فقط به من گوش می دهد،وقطعا میدانم آن امام رضا(ع)است. 😔💔 @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺اعمال آخرین چهارشنبه ی ماه صفر(فردا)🌺 بچه ها جون امروزاخرین چهارشنبه ماه صفره و چندتااعمال مستحبی داره :👇 👈هرکس در آخرین چهارشنبه ماه صفر بخواند سوره الم نشرح، تین، نصر، توحیدهر کدام هفت مرتبه پس به حول و قوه‌ی الهی بینیاز میشودقبل از تمام شدن سال. 👈روایت شده هرکس بخواند این دعا را خدا می‌فرماید: عمر او را به سبب قرائت این دعا پربرکت کردم و تا اخر صفر آینده او را از جمیع آفات و بلایا حفظ کردم. بسم الله الرحمن الرحیم اللهم یا ذاالعَرشِ العظیم و العطاءِالکریم عَلیکَ اِعتمادِی یااللهُ یااللهُ یااللهُ الصمدُ الرحمنُ الرحیمُ،یافردُیاوترُ یاحیُّ یاقَیُّوم،اِمْنَعْ عَنِّی کُلَّ بلاءٍ و بلیّهٍ و فرقهٍ و هامهٍ وامنع عَنِّی شَرَّکُلِّ ظالمٍ و جبارٍ یا قدوسُ یا رحمنُ یا رحیمُ. @madadazshohada 👈خواندن دو رکعت نماز رکعت اول بعد از حمد آیات ۲۶ و ۲۷ آل عمران خوانده شود. «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِحِسابٍ 👈در رکعت دوم بعد از حمد آیه‌ی ۱۱۰ سوره کهف:«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً و بعد از سلام بگو: اللهم اصْرِفْ عَنِّی بَلیتَهُ و شُؤْمَهُ وَ ارْزُقْنِی رَحْمَتَهُ و بَرَکَتَهُ وَ جَنِّبْنِی مِمَّا أَخافُ مِن نُحُوساتِهِ و کُرُباتِهِ بِفَضْلِکَ یا دافعَ الشرورِ یا مالکَ یومِ النُشُورِ برحمتک یا أرحم الراحمین 👈چهار رکعت نمازبا دو سلام درهررکعت بعدازحمد ۱۷ کوثرو پنج توحیدویک ناس وفلق و بعد از سلام این دعا را بخواند:اللهم یا شدیدَالقوى یا شدیدَ المِحالِ یا عزیزُ ذَلَّتْ لِعِزَّتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شرَّ جمیعِ خَلْقِک یا مُحسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُتِفَضلُ یا مُنْعِمُ یا مُتِکَرِّمُ یا کافیُ یا وافیُ یا حافظُ یا حَفیظُ یا مَن بِیَدِهِ مقادیرُ کلِّ شیء إلیکَ ألجَأُ و بِکَ اَلُوُذُ وعلیک أَتَوَکَّلُ فَاحْرُسْنِی بِبِحَراسِ حِفْظِک وحُلْ بَینِی و بَینَ مَن ناوانِی أَدْرَأُ بِکَ فینحرِهِ وأَعُوذُ بِکَ مِن شَرّهفَاکْفِنِی یا ربِّ بِلا إله إلا أنت برحمتک یا أرحم الراحمین. لطفا این پست رو بالینک کانال برای دوستانتون بفرستیدخیلیا اطلاع ندارن،خداخیرتون بده❤🥰 @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
@madadazshohada #کتاب‌_شهید_نوید📚 #روایت‌_دوم_‌همراه✍ سال ۹۶ بار آخری که نوید می خواست برود سوریه
@madadazshohada 📚 ✍ رسیدیم حرم، آقا سعید تو که تمام این راه هم سفر من بودی بیا با هم برویم زیارت نوید هم هست. مگر میشود من بیایم مشهد و نوید نباشد. بیا با هم اذن دخول بخوانیم و برویم داخل حرم روبه روی ضریح بنشینیم و باقی حرفها را کنار امام رضا برایتان بگویم برای تو و نوید چقدر روزهای مفقودیات امام رضا را قسم میدادم که پیکرت برگردد. می دانستم شهید شدی همان ظهری که مادرت زنگ زد و گفت: «از نوید خبری نداری دلم شور میزنه! من به دلم افتاد که شهید شدی. آن روزها خیلی سخت گذشت نوید شب و روزم معلوم نبود میرفتم توی هیئت بیت الزهرا و همان جای همیشگی می نشستم و زارزار گریه میکردم یادت هست چقدر با التماس میگفتم «نوید دست از این مسخره بازیات ،بردار خواهش میکنم نرو تو خط اینکه مفقود بمونی نوید پیکرت باید برگرده! میدانستم آن قدر مخلص شده بودی که هر حاجتی خواسته باشی جواب رد نمیشنوی خیلی اصرار کردم بگذارند بروم سوریه دنبال تو اما اجازه ندادند. بعد بیست روز پیکرت را برگرداندند بیست روز زیر آفتاب بودی خودمانیم نوید ! چقدر لباس پاسداری به تو می آمد. خوشگل تر از همیشه شده بودی اولین بار بود که لباس سپاه را میپوشیدی برای تو این لباس آن قدر حرمت داشت که وصیت کرده بودی وقتی که قرار است پیکرت را توی خاک بگذارند 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗/ @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید رضا پناهی🌷 کوچکترین شهید البرزی در سال 1349 در خانواده ای مذهبی در شهرستان کرج متولد شد و در 27 بهمن 1361 در سن 12 سالگی در جبهه قصر شیرین، به شهادت رسید.
@madadazshohada خاطراتی از این شهید را می خوانید: مادر رضا می گوید: رضا هر روز منقلب تر و عاشق تر می شد و من می دیدم که رضا با عشق راهش را انتخاب کرده است و شیفتگی او برای خدا و امام زمان(عج) و ائمه اطهار (ع) مثال زدنی بود. 'معصومه امامی اصل' ادامه داد: قبل از تولد رضا به پابوس امام رضا (ع) رفتم و از خداوند خواستم به بزرگواری امام هشتم (ع ) فرزندی مبارک به من عطا کند . او گفت: رضا در 14 بهمن ماه سال 48 در کرج به دنیا آمد و خداوند بزرگ را به خاطر این نعمت شکر کردم. ⭕️خواب شهادت رضا را دو شب بعد از تولدش دیدم مادر شهید در ادامه گفت : رضا بچه ای دو روزه بود که من شهادت او را در رویا دیدم ، وقتی این بچه در بغلم شیر می خورد یک تصویر روی دیوار باز شد و در این تصویر دیدم که رضا در همین سنی که شهید شده قرار دارد و به شهادت رسیده است بدون اینکه جنگی در میان باشد و آن زمان موضوع جنگ و انقلاب در مملکت مطرح نبود مادر شهید پناهی عنوان می کند: رضا عاشق شهادت بود و آرام و قرار نداشت و دائم می‌گفت که می‌خواهد به جبهه برود. یک روز به من گفت که من می‌توانم خودم به جبهه بروم ولی رضایت قلبی شما و پدرم برایم خیلی مهم است. من نیز حرف او را به پدرش منتقل کردم و او نیز رضایت خود را اعلام کرد و گفت که رضا نه مال من و نه مال شماست؛ او مال خداست چون خداوند او را امانت به دست ما سپرده است. @madadazshohada
به نقل از مادر شهید: انگار خودش می‌دانست که جبهه نزدیک به کربلای معلی است. قبل از اعزام پشت لباس ورزشی زردش نوشت: «مسافر کربلا». @madadazshohada سردار شهید یونس فتح باهری از فرماندهان این شهید گفت: در یكی از شب‌ها كه در جبهه بود متوجه شدم رضا در رختخوابش نیست، به دنبال او راه افتادم و او را در سنگری نزدیك تپه‌های دشمن یافتم، در حالی كه سرش را به آسمان بلند کرده بود و راز و نیاز می کرد، متوجه حضور من شد و تبسمی كرد. وی ادامه داد: از او پرسیدم رضا اینجا چه می‌كنی؟ او با تعجب پرسید شما اینجا چه می‌كنید؟ من گفتم اینجا با چه كسی صحبت می‌كردی؟ و او جواب داد «فردا می‌فهمی». صبح، بعد از صبحانه به اتفاق چند نفر دیگر به مأموریت دیده‌بانی و شناسایی رفتند. شهید فتح باهری بیان کرد: آن ها در برگشت از ماموریت مورد اصابت خمپاره ۶۰ دشمن قرار گرفتند و رضا و یكی از دوستانش شهید و بقیه زخمی شدند. آنگاه متوجه شدم كه جریان راز و نیاز شب گذشته‌اش و جمله «فردا می فهمی» چه بود. 🔹آری کوچکترین رزمنده دوران دفاع مقدس در ۲۷ بهمن ۱۳۶۱ در سن ۱۲ سالگی در جبهه قصر شیرین، شهد شیرین شهادت را نوشید و در گلزار شهدای آستان مقدس بی بی سکینه صفادشت در ملارد به خاک سپرده شد @madadazshohada
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴 *خب دوستان* *امشب* *مهمان 💕شهید رضا پناهی💕بودیم *هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام* *در هیاهوی محشر* *فراموشمون نکنید* *برادر شهید*
باماهمراه باشید💕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت سه @madadazshohada _خب؟؟؟؟؟؟ +خب مگه بده زن بگیری یکم آدم شی؟ وپشت بندش خندید. _حسین توواقعا نمیفهمی؟ باخنده:چیو؟ _نع مث اینکه واقعا نمیفهمی.میخوان برای من زن بگیرن که ازسوریه رفتن منصرفم کنن. حسین بدون اینکه چیزی بگوید ماشین راروشن کردوبه راه افتاد. +حالاکی هست؟ _دخترحاج رضا. +حاج رضای خودمون؟؟ _آره. +چی بگم؟! _هیچی نگو.فقط فکرکن من چجوری دربرم ازاین زن گرفتن زوری. 🌷🌷🌷🌷🌷 _السلام علیکم والرحمةالله وبرکاتوه..الله اکبر،الله اکبر‌،الله اکبر..به حسین دست داد:قبول باشه. +قبول حق. تسبیحات حضرت زهراراگفتند.علی ازجایش برخاست و به طرف حاح آقا حسینی رفت:قبول باشه حاجی. ±قبول حق باشه پسرم. کنارحاج آقا نشست:حاجی میشه یه استخاره برام بگیری؟ ±چیزی شده خدایی نکرده؟ _شماکه ازقضیه سوریه رفتنم خبرداری.. ±خب _مامان راضی نمیشه که هیچ...میخواد برام زن بگیره پاگیرم کنه.. حاج آقالبخندی زد:خب؟ _حاجی من فقط۲۲سالمه. ±به سن نیست که علی جان.شماماشاالله هم فهمیده ای،هم باحُجب وحیاوسربه زیر.ازدواجم نصف دینوکامل میکنه. _حاجی من موندنی نیستم.نمیخوام زن بگیرم که اونم پاسوز من شه.من هرجورشده میرم،به دلمم افتاده که اگه برم،شهیدمیشم...البته اگه لیاقتشوداشته باشم... ±ان شاالله.نمیدونم..چی بگم؟!حالااستخاره برای چی میخوای؟ _میخوام ببینم به صلاحمه رفتنم اصن؟گیج شدم خودمم.اگه به صلاحمه چراقسمت نمیشه برم..اگه نیست..چراخدا انداخت تودلمـ.. ±باشه..چندلحظه ای سکوت کردوگفت:خوب اومد... حیرت زده گفت:واقعا حاجی؟ ±واقعا. علی لبخندی زد:ممنونم.ممنون حاجی. ±خواهش میکنم.ان شاالله کارت درست شه. -ان شاالله بعدازخداحافظی،باحسین به سمت خانه راه افتادند.حسین،علی را دم در پیاده کردورفت. کلید راچرخاندووارد شد:سلام. عاطفه خانم،آقامحمدوعالیه درآشپزخانه بودند.جواب سلامش رادادند. به طبقه بالامیرود وبعدازتعویض لباسها به طبقه پایین برمیگردد.واردآشپزخانه میشود. _امروز...حاجی یه استخاره برام گرفت... آقا محمد:برای چی؟ _براسوریه...خوب اومد... عاطفه خانم عصبی میگوید:علی قرار بوددیگه اسمشونیاری. _مامان...آخه چرا راضی نمیشی؟ +چون میدونم تواونجا نمیتونی طاقت بیاری. _شماازکجامیدونی؟ آقا محمد:علی...بسه..خانم شمام ولش کن..بشینین شامتونوبخورین..بعدادرموردش صحبت میکنیم. پشت میزنشستندوعاطفه خانم غذاراآورد.... @madadazshohada به قلم🖊️:خادم الرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 پارت چهار @madadazshohada علی قاشق اول رادردهانش گذاشت که عاطفه خانم گفت:آقامحمدشماره حاج رضا رو گرفتی؟ غذادر گلوی علی پریدکه عالیه سریع لیوان آبی یه دستش دادوعلی لیوان راسرکشید. آقامحمد:آروم بخورعلی...بله.شماره رو گرفتم.الان زنگ میزنیم بهشون؟ علی عصبی گفت:شمابرای کی میخواین زن بگیرین؟ عالیه:خب معلومه.تو. _اگه برای منه،چرااصن رضایت خودم مهم نیس؟من زن نمیخوام.لطفاتمومش کنید. عاطفه خانم:یاس دخترخوبیه.اگه زودنجنبیم ازدستمون میره ها. _بره مادرمن. آقامحمد:یه جلسه میریم حالااگه اجازه دادن.شاید خوشت اومدازش. _بابا.....من کلازن نمیخوام.من موندنی نیستم.نمیخوام یه دختر پاسوزمن شه. عاطفه خانم:علی من نمیذارم بری.بیخودی این حرفارونزن.زنم نگیری سوریه ام نمیری.این فکروازذهنت بندازبیرون. علی ازروی صندلی بلندشد:ممنون شب بخیر. عاطفه خانم:توکه چیزی نخوردی. _ممنون.صرف شد.شب خوش. +شب بخیر. ازپله هابالابه اتاقش رفت.روی صندلی نشست ودفترش رابازکردوروی عدد سی ویک خط کشید. زیرلب گفت:خدایاخودت ختم بخیرش کن.وآرام آرام شروع کردبه خواندن:ما نمک خورده عشقیم"به زینب سوگند"پاسبانان دمشقیم"به زینب سوگند" ..... @madadazshohada به قلم🖊️:خادم الرضا 🌸🌸🌸🌸🌸