🌺 مدد از شهدا 🌺
قسمت ۵۹ فصل سیزدهم: تازه عروس قسمت اول @madadazshohada محمدعلی، بچهی پنجمم، اوایل بهمن 66 در بیما
قسمت ۶۰
فصل سیزدهم: تازه عروس
قسمت دوم
@madadazshohada
چند هفتهی بعد، نمازجمعه را که خواندم، رفتم خانهی سکینه خانم، همسایه محله شمشیری. چای و میوه خوردیم و از گذشته با هم حرف زدیم. دیدم حرفش را قورت میدهد، مِنمِن میکند و سرگردان است.
- سکینه خانوم جان! چرا خودت رو قلقلک میدی؟ حرف آخرت رو اول بگو ببینم چی میخوای بگی!
- باشه میگم. اگه حاجی بخواد زن دوم بگیره، تو چیکار میکنی؟! مخالفت میکنی؟
خندیدم و گفتم: «نه، چرا مخالف باشم. دیگی که برای من نجوشید، میخوام سر...»
- از ته دل میگی؟! یعنی هیچ کاری نمیکنی؟ بلایی سر حاجی و عروسش نمیاری؟
- از ته دلم میگم. فقط به من و بچههام کاری نداشته باشه. چه بلایی خواهر؟! آرزوی خوشبختی برای عروس خانوم میکنم. این مرد دوتا بچهش شهید شدن. شاید کنار من آرامش نداره، بره با هرکی که آرومه زندگی کنه. کاری باهاشون ندارم.
- بعید میدونم بتونی تحمل کنی زهرا! دروغ میگی!
- حالا میتونم یا نمیتونم چاره چیه؟! چرا انقدر سؤالپیچم میکنی؟ چیزی شنیدی؟
- زهرا! فکر کنم رجب آقا زن گرفته. تو مراسم ختم پدر شهید قدرتی، خانوما درباره حاجی و زنش حرف میزدن.
- مبارکه! انشاءالله خوشبخت بشن. چادر منو بیار میخوام برم، دیرم شده.
دلم لرزید، ولی به روی خودم نیاوردم. در طول مسیر، داخل اتوبوس دعای توسل خواندم. گفتم: «اگه این خبر درست باشه، رجب خیلی بیمعرفته! مزد زحمات من این نبود.» حسین کلید را در قفل چرخاند و در خانه را باز کرد. وارد اتاق که شدم، همان جلوی در خشکم زد. همهجا به هم ریخته بود؛ مثل اینکه دزد آمده بود. بعضی از وسایل را برده بودند. رفتم داخل زیرزمین را نگاه کردم. فرش دستباف نُه متری را هم برده بودند. چادر سر کردم و رفتم خانهی وجیهالله. هوا تاریک شده بود. قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت: «میدونم چی میخوای بگی زن داداش! بشین تا برات بگم چرا خونهت به هم ریخته. ناراحت نشو! داداش زن گرفته. عروسش رو آورده بود خونه. اومد یه کم وسیله از خونهی تو برداشت و برد. مثل اینکه چند تا تیکه هم از تو محل خریده. کاسبایی که منو میشناختن بهم گفتن.»
- مبارکش باشه! زن گرفته، چرا وسایل خونهی منو برده برای خانوم؟
- زن داداش! حالا کاریه که شده. خودت رو ناراحت نکن! بهترش رو میخری انشاءالله.
- چشم! خودم رو ناراحت نمیکنم. وجیهالله! چی میگی؟! من این زندگی رو با بدبختی جمع کردم. صبح تا شب در و دیوار خونهی مردم رو دستمال کشیدم. سرما و گرما، صبح و شب کلفتی میکردم تا تونستم این چهارتا وسیله رو بخرم. نذاشتم کسی بفهمه تو خونهم چی میگذره! بچههام سر گرسنه زمین گذاشتن. مزد من این بود؟! داداشِ شما اگه خیلی مَرده از جیب خودش خرج کنه، نه اینکه زندگی منو جمع کنه بره خوشگذرونی. بگو ببینم خونهش کجاست؟!
- به شرطی آدرس رو بهت میدم که شر راه نندازی!
- من اهل شرّم؟ اگه بودم که الان این وضع زندگیم نبود. بعد از اینهمه سال منو نشناختی؟! آدرس رو بده.
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
قسمت ۶۱
فصل سیزدهم: تازه عروس
قسمت سوم
@madadazshohada
به حسین گفتم: «تو همین جا بمون تا من برگردم.» دو سهتا مشت به در آهنی بزرگ زدم. پیرزن صاحبخانه در را باز کرد.
- چه خبرته؟ در رو شکوندی!
- مادر! اینجا تازهعروس دارید؟!
- بله، داریم. شما؟
از پردههای سفید توری آویزان شده از اتاق گوشهی حیاط معلوم بود آنجا خانهی عروس است. رجب از اتاق بیرون آمد و چشمش به من افتاد. از زیر دست پیرزن رد شدم و به طرف او رفتم. مقابلش ایستادم و گفتم: «مبارکه حاجآقا!» سرش را پایین انداخت. کفشم را از پا درآوردم و وارد خانه شدم. فرشی که برای عروسی حسین کنار گذاشته بودم، وسط خانه پهن کرده بودند. عروس جوان مثل بید میلرزید. آرام به طرفش رفتم. عکس امیر و علی را از کیفم درآوردم و جلوی صورتش نگه داشتم. دستش را محکم گرفتم و گفتم: «بهبه! خانوم! خوش اومدی! غریبه بودیم ما رو عروسیت دعوت نکردی؟! اصلا آقا داماد عروسی گرفته برات؟! ماشاءالله چه خونه زندگیای درست کرده برات! نماز میخونی؟! اگه میخونی، پس حتما میدونی رو فرش غصبی نمازت باطله! این عکس رو ببین. زنِ عجب مرد باانصافی شدی! زن کسی شدی که این دوتا دستهی گل رو رها کرد و اومد دنبال تو.» دستش را کشید و فرار کرد، از خانه رفت بیرون. رجب آمد داخل اتاق و گوشهای نشست. عکس علی را از کیفم بیرون آوردم و به دستش دادم: «حاجآقا! این عکس رو ببین. من تا حالا بهت نشون نداده بودم، چند ساله ازت مخفی کردم؛ چون میترسیدم بچهت رو تو این حال ببینی دق کنی. نخواستم دلت بلرزه، ولی تو تمام زندگی منو لرزوندی! این مردونگی بود در حقم کردی؟! چرا؟! چطور دلت اومد؟! محمدعلی هنوز شیرخواره! من بد بودم، قبول! چرا به بچههات رحم نکردی؟! تو اگه پدر بودی، بچههات بیشناسنامه نبودن. امیر یه سال دیگه میره مدرسه، محمدعلی رو باید از شیر بگیرم. چرا نرفتی برای این دوتا شناسنامه بگیری؟! من الان با تو چیکار کنم؟!» دست گذاشت روی سرش و گفت: «هر کاری دوست داری بکن زهرا.»
- مثلا چیکار کنم؟ این بشقاب رو بزنم بشکونم؟! بزنم در و پنجره این خونه رو خرد کنم؟!
- بشکون زهرا. بزن راحتم کن.
بلند شدم و رفتم کفشهایم را پوشیدم. گفتم: «من به مال مسلمون ضرر نمیرسونم، هرچند که نصف بیشتر این وسایل تازهعروس اسباب زندگی منه. تو اشتباه کردی، باید پاش وایستی. اگه صادقانه به من میگفتی، خودم بهت امضا میدادم بری زن بگیری؛ ولی با این کارت دل من و بچههات رو گذاشتی زیر پات له کردی.»
@madadazshohada
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا
https://eitaa.com/madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـلام برخدای مهربان و امام زمانم❤️
☀️امروز پنج شنبه
☀️ ۳ اسفند ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ۱۲شعبان ١۴۴۵ ه۰ق
🌲23فوریه 2024 ميلادی
یاصاحب الزمان!
مرگم باد !
اگر لحظه ای کوتاه بیایم
از تکرار این کلمه
اللهم عجل لولیک الفرج.......
#امام_زمان ♥️
https://eitaa.com/madadazshohada
#سلام_مولای_مهربانم♥️
صبحی دیگر رسید
و من در انتظار دیدار شما
چشم میگشایم و پنجره دل میگشایم
به سوی امید و نور...
و دلم لبریز است از شوق صبح موعود،
لحظه دیدار، و به پایان رسیدن
لحظه های انتظار...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
https://eitaa.com/madadazshohada
🔴 #نماز بسیار پرفضیلت
#پنجشنبه_های_ماه_شعبان
🔵 در روایت آمده در هر پنج شنبه ماه شعبان دو رکعت نماز خوانده شود ، در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد.
🟡 فضایل و ثواب نماز :
هر حاجتی دارد از امر دنیا و آخرت برآورده می کند.از مولای ما علی بن ابی طالب علیه السلام روایت شده که رسول خدا ﷺ فرمود: زینت داده می شود آسمان ها در هر پنج شنبه از ماه شعبان، پس عرض می کنند ملائکه خدای ما بیامرزد روزه داران این روز را،و اجابت کند دعای آنهارا، پس کسی که در این روز دو رکعت نماز، در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و سوره توحید را صد مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات برمحمد و آل او بفرستد،خدا هر حاجتی که دارد از امر دنیا و آخرت برآورده می کند،و کسی که یک روز در آن روزه بگیرد خدا بدن اورا بر آتش حرام می کند.«امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:»شاخه های نیکی دراین ماه نماز،روزه و... است.
🟢 این نماز که حدود نیم ساعت زمان میبرد در برآورده شدن حوائج بسیار موثر است و خوشا به احوال کسانی که این نماز را با حاجت فرج امام عصر ارواحنا فداه بخوانند.
📚 مفاتیح الجنان/ اعمال ماه شعبان
.=====🍃✨✨🍃=====
یه صلوات برای خشنودی خداوند، سلامتی، ظهور و شادی قلب شکسته آقا امام زمان عج
https://eitaa.com/madadazshohada
=====🍃✨🌟✨🌟🍃====
❣﷽❣
#نماز_هرشب_شعبان
🌾 #نماز_شب_سیزدهم_ماه_شعبان
🔶علاوه برنماز ایام البیض مختص شب سیزدهم درپست قبلی، نماز اختصاصی و آسان شب سیزدهم بشرح زیر است:
🔆رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که در شب سیزدهم از ماه شعبان دو رکعت نماز بگذارد که در هررکعتی سوره حمد را یک بار و سوره تین را یک بار بخواند، گویا که دویست برده ازفرزندان حضرت اسماعیل علیه السلام را آزاد کرده باشد و از گناهانش به مانند روزی که از مادر متولد شده بیرون میآید و خداوند دوری از آتش را به او عنایت میفرماید و با من (حضرت محمد صلی الله علیه و آله) و ابراهیم علیه السلام هم نشین میشود.
📚منبع: مهمترین دانستنیهای یک مسلمان بارویکرد روزشماررویدادهای مهم تاریخ اسلام، تألیف زهراپاشنگ، جلد 2 ,810.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
.=====🍃✨✨🍃=====
یه صلوات برای خشنودی خداوند، سلامتی، ظهور و شادی قلب شکسته آقا امام زمان عج بفرست.....
https://eitaa.com/madadazshohada
=====🍃✨🌟✨🌟🍃====
#مهـربانم
وَ جِوارُكَ طَلَبي،
وَ قُرْبُكَ غايَةُ سُؤْلي؛...
خواستهام، بودن در جوار توست؛🌱
و نزدیکی به تو
نهايت خواهش من است...
"فرازےازمناجاتالمریدین"
#سَیِّدِےإِلَیْکَرَغْبَتِی
https://eitaa.com/madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دعوت مادر شهید آرمان علی وردی بحضور در انتخابات
خاطره مادر شهید آرمان علی وردی از اولین رای این شهید در انتخابات که آخرین رای اش شد
#انتخابات
#رأی_میدهم
#روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯پنجشنبه است
🥀به یاد آنهایی
🥀که دیگر میان ما نیستند
🥀و هیچکس نمیتواند
🥀جایشان را در قلب ما پر کند
🥀نثار روح پدران و مادران آسمانی
🥀فرزندان خواهران وبرادران درگذشته
🥀و همه در گذشتگان بخوانیم
🕯فاتحه و صلوات
روحشون شاد یادشون گرامی🌹🌹
https://eitaa.com/madadazshohada
هدایت شده از یازهرا
🔴 اموات در شب های جمعه بسیار چشم انتظار هستند
🔵 در این مورد قطب راوندى در لب اللباب نقل می کند:
🌕 مردگان در هر شب جمعه مى آیند و هر یک از آنها به آواز گریان فریاد مى زند: اى فرزندان من. اى خویشان ! با خیرات خود به ما محبت کنید خدا شما را رحمت کند، ما را به خاطر بیاورید و ما را فراموشمان مکنید. بر غربت ما رحم کنید. ما در زندان تنگ و تاریک مانده ایم. به ما رحم کنید و دعا و صدقه از ما دریغ نکنید.
🔺 شاید پیش از آنکه شما مثل ما شوید به شما رحم فرماید، اى بندگان خدا! سخن ما را بشنوید و ما را فراموش مکنید. این ثروتى که در دست شما است روزى در دست ما بود، ما آنها را در راه خدا خرج نکردیم ، پس آنها براى ما وبال شد و منفعت براى دیگران . به ما مهربانى کنید ولو به یک درهم یا قرص نانى یا پاره اى از چیزى . پس فریاد مى کنند: چقدر نزدیک است که بر نفسهاى خود گریه کنید و به شما نفعى ندهد. چنانکه ما گریه مى کنیم و سودى براى ما ندارد؛ پس کوشش کنید پیش از آن که مثل ما شوید.
📚 سفینه البحار ج ۸ ص ۱۳۳
@madadazshohada
هدایت شده از یازهرا
صدقه برای اموات
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
هر صدقه ای که برای میّت داده میشود، فرشته ای آن را به مانند طبقی از نور می گیرد و به کنار قبری میآورد و می گوید:
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ يا اَهْلَ الْقُبُورِ»
این هدیه را خانواده شما برای شما فرستاده اند، آنگاه آن میّت این هدیه را تحویل میگیرد و وارد قبرش میکند که همین سبب فراخی قبرش و آسایش و آسودگی او میشود
پنجشنبه ها، اموات دستشان از دنیا کوتاه است
و محتاج یاد کردن ما
یاد کنید تا یادتون کنن
عزیزانی که مایلند برای امواتشون ختم ۴۰ یس ویا ۴۰ الرحمن ویا ختم قران ویا.......
هدیه کنند
به این ایدی پیام بدهند👇
@yazaahrah
#کاشت_ناخن
بچه ها امروز میخوام در مورد یه موضوع خیلی خیلی مهم باهاتون صحبت کنم.
لطفا اول یه صلوات برای امام زمان بفرستیدو دقیق این متن رو بخونید و اگه براتون مفید بود برای بقیه هم بفرستید.
🌸میدونید دیگه این روزا کاشت ناخن
خیلی خیلی زیاد شده و خیلی از خانما ناخناشون کاشت یا ژلیش هست،حتی خیلی از خانمای مذهبی وچادری هم این کارو انجام میدن،بریم باهم بررسی کنیم ببینیم حکم خدا برای این کاشت ناخن چی هست و نظر مراجع دراین مورد چیه و خلاصه یکم بالا پایینش کنیم و باهم به نتیجه برسیم.
یه راست بریم سر اصل مطلب 👇
❌کاشت ناخن حرام است و غسل وضوی کسی که کاشت داره صحیح نیست❌
دیدید دیگه حتما تو آرایشگاهها همه ی عزیزان آرایشگر خودشون یه پا مرجع تقلیدن و میگن که بابا مشکلی نداره وبا کاشت، وضوو غسل جبیره میتونی انجام بدی...اون عزیز آرایشگر به فکر جیب و درآمد خودشه نه به فکر نماز وغسل شما وآخرت شما...
اما...الحمدلله که تو قرن ۲۱ هستیم و میتونیم به راحتی اطلاعات بگیریم
عزیزان من کاشت حرام است و تمام❌
غسل ووضوی جبیره هم در مورد کاشت صدق نمیکنه،یعنی شما نمیتونی کاشت بزاری و بعدش باغسل ووضوی جبیره نمازاتو بخونی.
وقتی میگیم غسل ووضو درست نیست یعنی شما غسل واجب گردنته میری زیارت امام معصوم،غسل واجب گردنته،بدن طهارت و پاکی غذا میپزی برای اهل منزل...غسل واجب گردنته نطفه ی بچه بسته میشه...غسل واجب گردنته میری مسجد ...و همه ی اینا زندگیتو و روح وروانتو تیره وکدر میکنه...بماند که هرروز پنج وعده نماز قضا شده به بار اعمالت اضافه میشه و سنگینترش میکنه...
بعد میگی نمیدونم چرا گره افتاده تو زندگیم..نمیدونم چرا هر کاری میکنیم برکت رفته از کسب وکارمون...نمیدونم چرا بچه هام نماز خون نشدن...خوب خواهر من ،جواب مشخصه...
چون شما به حرف خدا گوش ندادی و رفتی به حرف اون خدایی که آرایشگرا وبلاگر صورتیا برات ساختن،گوش کردی...
خدا خودش تو قران گفته کسی که به من ایمان داره باید ایمانش همراه باعمل به دستورات من باشه...گفته کافران یعنی کسایی که به خدا وحرفاش کافر هستن رونمیبخشه،بارها گفته جهنم پر از گناهکارهاست...
ببین عزیزدلم خدا عادله..یعنی قطعا کسی که به خاطر امر و فرمان خدا،دستوراتش رو موبه مو عمل میکنه و بخاطر حرف خدا از لذتهای دنیاییش که یکیش کاشت ناخنه چشم پوشی میکنه با کسی که نسبت به دستورات خدا بی تفاوت هست،قطعا فرق داره..
ناخن کاشت شده زیباست؟بلههه خییییلی
ناخن کاشت شده اعتماد به نفس میده به خانما؟بلههههه خییییلی
ناخن کاشت شده به روزه؟بلههههه خییییلللی
اما به چه قیمتی؟به قیمت مخالفت باامر خدا...این حرفا رو بریزید دور که خدا مهربونه و به دلهای پاکمون نگاه میکنه و همونجوری نماز بخونیم قبول میکنه...خیرررررر،،،،عزیزم خدا سر احکام دین با هیچ احدی تعارفی نداره...احکام دین هم خیلی واضح و روشنه،هر چیزی که مانع رسیدن آب به بدن بشه باید برای غسل ووضو برطرف بشه ولو باخرج هزینه.که هم من هم شما میدونیم هزینه ی ریموو واقعا چیزی نیست...
حالا که امسال تقارن ماه مبارک رمضان وعیدنوروز هست،الان باید تصمیم بگیری که پاک و با طهارت بری به استقبال ماه مبارک رمضان یا با ناخنای کاشت شده ی به ظاهر زیبا اما با درونی ناپاک و غسلهای نکرده و بدون طهارت سال جدیدو شروع کنی...میدونم برای کسی که مدتهاست کاشت داره،بدون کاشت بودن خیلی سخته و قطعا ناخنها زیبایی ندارن...اما تصمیم باخودته...بشین دودوتا چهارتا کن ببین دلت چی میگه...ته قلبت میگه چه کاری درسته... و همون کارو انجام بده...
من اینجا بحث تخصصی احکام نکردم،از مباحث پزشکی کاشت ناخن وعوارضش هم نگفتم،فقط سعی کردم خیلی ساده بهتون بگم که کار حرام ،حرامههههه و تاثیراتشو تو زندگیتون میزاره،شاید تاالان اطلاع نداشتی ونمیدونستی،اما از الان به بعدنمیتونی بهونه بیاری...
قطعا که خدا غفارالذنوبه و اگه الان توبه کنی میبخشه...دیگه تصمیم با خودته...چندروز دیگه تولد آقا ومولامون حضرت صاحب الزمان هست،میتونی با یه تصمیم درست و به موقع کاری کنی که امام زمان برات دعا کنه و تا اخر عمر زندگی خودتو و خانوادتو بیمه ی دعای امام زمان کنی...پس تصمیمی بگیر و کاری کن که لبخند رضایت امام زمانتو داشته باشی...
اگه فکرمیکنی این متن ممکنه حتی به یک نفر کمک کنه بفرست برای همه ی دوستان وگروههایی که هستی،اجرتون باامام زمان.
🌸ارسال فقط بالینک کانال🌸
https://eitaa.com/madadazshohada
🌼نماز حاجت پنجشنبه های ماه شعبان🌼
👈در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز بجا آورد،
👈در هر رکعت پس از سوره «حمد»،
👈 «صد مرتبه» سوره «توحید» خوانده و
👈 بعد از سلامِ نماز، «صد مرتبه» صلوات بفرستد
🌱تا حقتعالی هر حاجتی که در امر دین و دنیا دارد روا کند.
#شعبان
#ماه_شعبان
https://eitaa.com/madadazshohada
🌷🕊🍃
و تا ابد...
به آنانکہ پلاکشـــان را از گــردن خویش درآوردند...
تـا مانند مــــادرشان گـــمنام و بـے مزار
بمانند مدیونیم …
#شهید_گمنام💔
#_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💌
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهدای گمنام💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادر ان شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
قسمت ۶۱ فصل سیزدهم: تازه عروس قسمت سوم @madadazshohada به حسین گفتم: «تو همین جا بمون تا من برگردم.
قسمت ۶۲
@madadazshohada
فصل چهارده: عطر خوش خدا
قسمت اول
برعکس من، فاطمه هوویم خیلی سر و زبان داشت. اگر رجب یکی میگفت، او دوتا جواب میداد. کار به جایی رسید که رجب بعضی شبها قهر میکرد و به خانه من میآمد. دو سه روزی میماند. کسی را نداشت منتش را بکشد. دلتنگ عروس جوانش میشد و برمیگشت خانهی او!
بچهها بزرگ شده بودند. امیر شناسنامه نداشت و هیچ مدرسهای ثبتنامش نمیکرد. استشهاد جمع کردم و رفتم ثبتاحوال. چند روز دوندگی کردم تا بالاخره توانستم شناسنامهی بچهها را بگیرم. شناسنامه به دست با یک جعبه شیرینی به خانه برگشتم. رجب بهانه کرد و گفت: «کجا بودی؟ چرا بدون اجازه من رفتی بیرون؟» شناسنامهها را از دستم گرفت و پرت کرد داخل حیاط. گریهام گرفت. آمدم بگویم: «چرا؟» مشت محکمی به صورتم زد. پرت شدم گوشه اتاق؛ دندانم شکست و لبم پاره شد. محمدعلی و امیر خودشان را روی من انداختند و گریه کردند. امیر با گوشه لباسش خونهای روی صورتم را پاک کرد. محمدعلی نوازشم میکرد. خدا میدانست اگر حسین خانه بود، چه اتفاق بدی میافتاد. رجب چند هفتهای پیدایش نشد. میدانست بیاید، این بار حسین جلوی او میایستد. کلی با حسین صحبت کردم تا آرام شد.
بدون پدر تربیت بچه خیلی سخت است. من مادر بودم، پسرهایم همهی خواستههایشان را به من نمیگفتند، میفهمیدم نیاز دارند سایهی پدر بالای سرشان باشد. فاطمه را بهانه کردم و به رجب گفتم: «فاطمه رو بیار اینجا پیش خودمون باشه. تو این شهر غریبه، گناه داره. نذار تو اون خونه تنها باشه.» با تعجب گفت: «یعنی تو راضی هستی؟! چیزی بهش نمیگی؟»
- راضیام. چی بگم؟! هرکی زندگی خودش رو میکنه.
- اگه یکی بیاد بهت حرف بزنه چی؟ اختلاف بینتون بندازن چی؟! من اعصاب دعوای شما دوتا رو ندارم.
- حاجآقا! تا حالا هرکی حرف زده، من نشنیده گرفتم؛ بهخاطر خدا گذشت کردم. مونده به تو و انصافت که چطور بین ما عدالت رو برقرار کنی.
چند روز بعد، فاطمه جهیزیهاش را آورد و در زیرزمین خانه ساکن شد. پیش خودم گفتم: «این بنده خدا چه گناهی کرده! رجب خطاکاره، چوبش رو این زن نباید بخوره.» سینی چای را برداشتم و رفتم کمکش وسایل را چیدیم. رجب بیرون رفته بود. نشستیم کنار هم. از بدبختیهایش گفت، از اینکه هشت خواهر و دو برادر دارد. هر دو برادرش کرولال بودند. پدرش در یکی از روستاهای قزوین سر زمین مردم کار میکرد. دخل و خرجشان جور درنمیآمد. رجب بهازای پرداخت شیربهای زیادی او را به عقد خود درآورده بود. فاطمه هم به این وصلت اجباری راضی نبود. دلم برایش سوخت. بیشتر با هم گرم گرفتیم و کاری کردم ترسش از من بریزد. باورم نمیشد روستایی که زندگی میکرد تا این حد محروم باشد که مردمش احکام دین را هم بلد نباشند.
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
قسمت ۶۳
فصل چهارده: عطر خوش خدا
قسمت دوم
@madadazshohada
اجازه نمیدادم حسین شندرغاز پولی را که از مغازه درمیآورد خرج خانه کند. جوان بود، باید پسانداز میکرد و زن میگرفت. یک عمر کار کردن در خانههای مردم مرا از پا انداخته بود. دست و پایم خیلی درد میکرد. نمیتوانستم سر کار بروم. سردردهای میگرنی بدی داشتم. بیحال افتاده بودم زمین و تازه خوابم برده بود. با تکانهای رجب بیدار شدم. پیراهنش را پرت کرد به طرفم.
- پاشو لباس منو اتو کن میخوام برم جایی.
- حاجی! من سرم خیلی درد میکنه، بده فاطمه اتو کنه.
- میخوام تو اتو کنی.
- حاجی! به خدا من نمیتونم تکون بخورم. اصلا بده اتوشویی هم بشوره، هم اتو کنه؛ من پولش رو بهت میدم.
رفت طبقه بالا. دست به دیوار گرفتم و دنبالش راه افتادم. پیراهنش را گذاشته بود روی پشتیهایی که تازه خریده بودم و اتو میکرد. خیلی ناراحت شدم. گفتم: «حاجآقا! چرا لج میکنی؟! من این اتاق رو تر و تمیز نگه داشتم، دارم کمکم وسیله میخرم برای حسین. الان اون پشتی بسوزه من چیکار کنم؟ تو که خرج نمیکنی دلت بسوزه!»
نمیدانم چرا آتش گرفت و فریاد زد: «تو خفه شو! حرف نزن. تو زندگی منو نابود کردی.» به طرفم حمله کرد و مرا به گوشه اتاق برد. بین رجب و دیوار گیر کرده بودم. اتوی داغ را گذاشت روی بازوی چپم و با تمام توانش فشار داد! جیغ میزدم و کمک میخواستم؛ اما کسی در خانه نبود به فریادم برسد. صدای جلز و ولز پوست دستم و نفسهای تند رجب با هم قاطی شده بود. از حال رفتم و افتادم زمین. نمیدانم چقدر طول کشید که به هوش آمدم. پارچههای سوختهی چسبیده به دستم را کنار زدم. نگاهم به زخم عمیق بازویم افتاد، دلم ضعف رفت. دستم را محکم گرفتم و آرام از پلهها پایین آمدم. رجب گوشهی اتاق خوابش برده بود. خدا رو شکر بچهها داخل حیاط بازی میکردند و حال مرا ندیدند.
یک مشت قند داخل لیوان ریختم. فشارم افتاده بود، دستم لرزید و لیوان زمین افتاد. نشستم فرش را دستمال کشیدم تا چسبناک نشود. حسین آمد خانه. چشمش به دست سوخته من افتاد؛ نشست کنارم. چشمش پر از اشک شد. گفت: «مامان! چی شده؟! بابا؟» آرام گفتم: «حسین جان! چیزی بهش نگو. خوب میشه.» به طرف رجب رفت. یقهاش را گرفت و از زمین بلندش کرد. چسباند به دیوار و گفت: «بابا! مامان من هیزی کرده؟! به تو خیانت کرده؟ زن خرابی بوده که این بلا رو سرش آوردی؟ چرا به این بدبخت انقدر ظلم میکنی؟» رجب فریاد زد: «مامانت بچههای منو کشته.» جان در بدن نداشتم حسین را از رجب جدا کنم. خونریزی دستم بیشتر شده بود. قسمش دادم به خون علی تا یقه رجب را ول کرد و از خانه بیرون رفت. به زحمت دستم را پانسمان کردم. قرص خوابآور خوردم و بیهوش شدم. فردا صبح یکی از همسایهها آمد به دیدنم. مقداری پول گذاشت جلوی من و گفت: «این پول رو حاجی داد، گفت به زهرا بگو بره دکتر.» گفتم: «دستش درد نکنه! دیه داده؟!» پول را قبول نکردم و گفتم به رجب برگرداند.
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌺رسول اکرم صلی الله علیه آله فرمودند:
هرکس پیش از نماز صبح روز جمعه
سه مرتبه این استغفار را بگوید, آمرزیده میشود اگرچه گناهانش زیادتر از کف دریا ها باشد👇
«استغفرالله الذی لا اله الا
هُوَالحَی القیّوم وَ اتوبُ الیه»☘
🌺 حضرت صادق (ع) منقول است
هر که در روز جمعه بعد از نماز صبح بگوید 👇
« اَللّهُمَّ اجعَل صَلَواتُکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ حَمَلَۀِ عَرشِکَ وَ جَمیعِ خَلقِکَ وَ سَمائِکَ وَ اَرضِکَ وَ اَنبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ »
تا یک سال هیچ گناهی بر او نوشته نمیشود.
📚( بحارالانوار ج 89 ، ص 354)☘
🌺از رسول اکرم ص روایت است: هرکس بعدازنماز صبح روز جمعه
قبل از طلوع آفتاب 10مرتبه سوره کافرون را بخواند, سپس100مرتبه صلوات به این شکل بفرستد «اللهم صل علی النبی الامی محمد و آله وسلم»
هرحاجتی داشته باشد بی شک برآورده می شود که به تجربه رسیده است.☘
🌺 ازحضرت امام صادق (ع)
نقل شده است که هر کس بعد از نماز ظهر روز جمعه سه مرتبه بگوید👇
« اَللّهُمَّ اجعَل صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
در امان است تا جمعه دیگر .
📚 بحار جلد 90 صفحه۵۶
#جمعه
#اعمال_روز_جمعه
https://eitaa.com/madadazshohada