🔺رئیس بنیاد شهید:
همسر شهید رجایی مستأجر است
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران:
میخواستیم از همسر شهید رجایی
اجازه بگیریم که برای قدردانی برویم
خدمتشان. اما ایشان فرمودند:
«چون خانه ما استیجاری است،
رعایت مالک ساختمان را میکنیم
و رفت و آمدها را محدود نگه میداریم
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موقع پایین رفتن از این شیب گودی قتلگاه چرا نمیمیریم😭
@madadazshohada
🌻نمازی برای هزار حاجت 🌻
👈نماز خضر پیامبر برای هزار حاجت(ازدواج، شغل، گشایش کار ، ایجاد محبت و صلح و آشتی وخونه دار شدن و.....)
👌نماز حضرت خضر نبی که به نام ( صلاه لالف الحاجه) معروف است( نماز برای هزار حاجت )
👌و این نماز دارای ویژگی های خاص است نقل شده که با این نماز به حاجت های خود دست خواهید یافت
نماز اینگونه است (دو رکعت)
در_رکعت اول
سوره حمد و 10مرتبه سوره کافرون
در رکعت دوم
سوره حمد و 10مرتبه سوره توحید
و بعد از اتمام نماز به سجده رفته :
وبعد از نماز اینها رابخوانید
10 مرتبه «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
10 مرتبه «سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر و لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم»
10مرتبه «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار»
👌در پایان حاجات خود را بخواهید.
@madadazshohada
رزمنده مدافع حرم «قدیر سرلک» متولد ۱۳ شهریور سال ۶۳ از شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) است، که به صورت داوطلبانه به سوریه رفت و در ۱۳ آبان سال ۹۴ در نبرد با تروریستهای تکفیری داعش در حومه حلب به همرزمان شهیدش پیوست. داوود سرلک برادر شهید قدیر سرلک نیز در فتنه ۸۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
**
قدیر هر بار به خانه ما میآمد و برای او میوه و تنقلات میآوردم، نمیخورد. میگفت «با خودم میبرم تا با همسرم بخورم.» از این اخلاق او خیلی خوشم میآمد. احترام من و پدرش را هم همیشه نگه میداشت. به خاطر ندارم که قدیر هرگز با من یا پدرش بلند صحبت کرده باشد.
مادر شهید قدیر سرلک با اشاره به اینکه شهید همیشه طلب شهادت میکرد، گفت: برای آخرین اعزامش به سوریه به خانه ما آمد. سه مرتبه من را بوسید و خداحافظی کرد. از آنجایی که قدیر میدانست بعد از شهادت داوود، حال روحی خوبی ندارم، به من نگفت که به سوریه میرود. گفت به گرمسار میروم. پنج روز بعد از اعزامش به من زنگ زد، گفتم کی برمیگردی؟ گفت ۱۰ هفته دیگر برمیگردم. گفتم زودتر برگرد که دستهجمعی به حرم امام رضا (ع) برویم. قدیر اگر قولی میداد به آن عمل میکرد. این بار هم به قولش وفا کرد و دقیقا ۱۰ هفته بعد برگشت، اما این بار بر روی پاهایش نبود و من را در آغوش نگرفت.
وی با بیان این که پس از شهادت قدیر برایم سخت است خاطراتم را مرور کنم، گفت: قدیر ولایتمدار بود و در وصیتنامهاش هم به این موضوع اشاره کرده است. امیدوارم دیگر جوانان کشورمان هم به بیانات رهبر معظم انقلاب گوش فرا دهند و به آن عمل کنند تا عاقبت به خیر شوند.
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕 شهید سرلک💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادر شهید*
⚘
🌺 مدد از شهدا 🌺
🌷 دختر_شینا – قسمت 9⃣2⃣ 💥 مجبور بودم برای مهمانهایم شام بپزم. رفتم توی آشپزخانه. غذا میپختم و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
🌷 دختر_شینا – قسمت 9⃣2⃣ 💥 مجبور بودم برای مهمانهایم شام بپزم. رفتم توی آشپزخانه. غذا میپختم و
🌷 دختر_شینا – قسمت 0⃣3⃣
💥 توی راهرو که رسیدم، دیگر اختیار دست خودم نبود. نشستم کنار دیوار. پرستار دستم را گرفت، بلندم کرد و گفت: « بیا با دکترش حرف بزن. »
مرا برد پیش دکتری که توی راهرو کنار ایستگاه پرستاری ایستاده بود. گفت: « آقای دکتر، ایشان خانم آقای ابراهیمی هستند. » دکتر پروندهای را مطالعه میکرد، پرونده را بست، به من نگاه کرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوالپرسی کرد و گفت: « خانم ابراهیمی! خدا هم به شما رحم کرد و هم به آقای ابراهیمی. هر دو کلیهی همسرتان به شدت آسیب دیده. اما وضع یکی از کلیههایش وخیمتر است. احتمالاً از کار افتاده. »
@madadazshohada
💥 بعد مکثی کرد و گفت: « دیشب داشتند اعزامشان میکردند تهران که بنده رسیدم و فوری عملشان کردم. اگر کمی دیرتر رسیده بودم و اعزام شده بودند، حتماً توی راه برایشان مشکل جدی پیش میآمد. عملی که رویشان انجام دادم، رضایتبخش است. فعلاً خطر رفع شده. البته متأسفانه همانطور که عرض کردم برای یکی از کلیههای ایشان کاری از دست ما ساخته نبود. »
💥 چند روز اول تحمل همه چیز برایم سخت بود؛ اما آرامآرام به این وضعیت هم عادت کردم. صمد ده روز در آن بیمارستان ماند. هر روز صبح زود خدیجه و معصومه را به همسایهی دیوار به دیوارمان میسپردم و میرفتم بیمارستان، تا نزدیک ظهر پیشش میماندم. ظهر میآمدم خانه، کمی به بچهها میرسیدم و ناهاری میخوردم و دوباره بعدازظهر بچهها را میسپردم به یکی دیگر از همسایهها و میرفتم تا غروب پیشش میماندم.
💥 یک روز بچهها خیلی نحسی کردند. هر کاری میکردم، ساکت نمیشدند. ساعت یازده ظهر بود و هنوز به بیمارستان نرفته بودم که دیدم در میزنند. در را که باز کردم، یکی از دوستان صمد پشت در بود. با خنده سلام داد و گفت: « خانم ابراهیمی! رختخواب آقا صمد را بینداز، برایش قیماق درست کن که آوردیمش. »
با خوشحالی توی کوچه سرک کشیدم. صمد خوابیده بود توی ماشین. دو تا از دوستهایش هم اینطرف و آنطرفش بودند. سرش روی پای آن یکی بود و پاهایش روی پای این یکی. مرا که دید، لبخندی زد و دستش را برایم تکان داد. با خنده و حرکتِ سر سلام و احوالپرسی کردم و دویدم و رختخوابش را انداختم.
💥 تا ظهر دوستهایش پیشش ماندند و سربهسرش گذاشتند. آنقدر گفتند و خندیدند و لطیفه تعریف کردند تا اذان ظهر شد. آنوقت بود که به فکر رفتن افتادند. دو تا کیسهی نایلونی دادند دستم و دستور و ساعت مصرف دارها را گفتند و رفتند. آنها که رفتند، صمد گفت: « بچهها را بیاور که دلم برایشان لک زده. » بچهها را آوردم و نشاندم کنارش. خدیجه و معصومه اولش غریبی کردند؛ اما آنقدر صمد ناز و نوازششان کرد و پی دلشان بالا رفت و برایشان شکلک درآورد که دوباره یادشان افتاد این مرد لاغر و ضعیف و زرد پدرشان است.
@madadazshohada
🔰ادامه دارد...🔰
🌷 #دختر_شینا – قسمت 1⃣3⃣
💥 از فردای آن روز، دوست و آشنا و فامیل برای عیادت صمد راهی خانهی ما شدند. صمد از این وضع ناراحت بود. میگفت راضی نیستم این بندگان خدا از دهات بلند شوند و برای احوالپرسی من بیایند اینجا. به همین خاطر چند روز بعد گفت: « جمع کن برویم قایش. میترسم توی راه برای کسی اتفاقی بیفتد. آنوقت خودم را نمیبخشم. » ساک بچهها را بستم و آمادهی رفتن شدم. صمد نه میتوانست بچهها را بغل بگیرد، نه میتوانست ساکشان را دست بگیرد. حتی نمیتوانست رانندگی کند. معصومه را بغل کردم و به خدیجه گفتم خودش تاتیتاتی راه بیاید. ساکها را هم انداختم روی دوشم و به چه سختی خودمان را رساندیم به ترمینال و سوار مینیبوس شدیم.
💥 به رزن که رسیدیم، مجبور شدیم پیاده شویم و دوباره سوار ماشین دیگری بشویم. تا به مینیبوسهای قایش برسیم، صمد بار ساکها را روی دوشم جابهجا کرد. معصومه را زمین گذاشتم و دوباره بغلش کردم، دست خدیجه را گرفتم و التماسش کردم راه بیاید. تمام آرزویم در آنوقت این بود که ماشینی پیدا شود و ما را برساند قایش. توی مینیبوس که نشستیم، نفس راحتی کشیدم. معصومه توی بغلم خوابش برده بود اما خدیجه بیقراری میکرد. حوصلهاش سر رفته بود. هر کاری میکردیم، نمیتوانستیم آرامش کنیم.
💥 چند نفر آشنا توی مینیبوس بودند. خدیجه را گرفتند و سرگرمش کردند. آنوقت تازه معصومه از خواب بیدار شده بود و شیر میخواست. همینطور که مصومه را شیر میدادم، از خستگی خوابم برد. فامیل و دوست و آشنا که خبردار شدند به روستا رفتهایم، برای احوالپرسی و عیادت صمد به خانهی حاجآقایم میآمدند.
💥 اولین باری بود که توی قایش بودم و نگران رفتن صمد نبودم. صمد یک جا خوابیده بود و دیگر اینطرف و آنطرف نمیرفت. هر روز پانسمانش را عوض میکردم. داروهایش را سر ساعت میدادم. کار برعکس شده بود. حالا من دوست داشتم به این خانه و آن خانه بروم، به دوست و آشنا سر بزنم؛ اما بهانه میگرفت و میگفت: « قدم! کجایی بیا بنشین پیشم. بیا با من حرف بزن. حوصلهام سر رفت. »
💥 بعد از چند سالی که از ازدواجمان میگذشت، این اولین باری بود که بدون دغدغه و هراس از دوری و جدایی مینشستیم و با هم حرف میزدیم. خدیجه با شیرینزبانی؛ خودش را توی دل همه جا کرده بود. حاجآقایم هلاک بچهها بود. اغلب آنها را برمیداشت و با خودش میبرد اینطرف و آنطرف.
💥 خدیجه از بغل شیرین جان تکان نمیخورد. نُقل زبانش « شینا، شینا » بود. شینا هم برای خدیجه جان نداشت. همین شینا گفتن خدیجه باعث شد همهی فامیل به شیرین جان بگویند شینا. حاجآقا مواظب بچهها بود. من هم اغلب کنار صمد بودم. یکبار صمد گفت: « خیلی وقت بود دلم میخواست اینطور بنشینم کنارت و برایت حرف بزنم. قدم! کاشکی این روزها تمام نشود. »
💥 من از خداخواستهام شد و زود گفتم: « صمد! بیا قید شهر و کار را بزن، دوباره برگردیم قایش. » بدون اینکه فکر کند، گفت: « نه... نه... اصلاً حرفش را هم نزن. من سرباز امامم. قول دادهام سرباز امام بمانم. امروز کشور به من احتیاج دارد. به جای این حرفها، دعا کن هر چه زودتر حالم خوب بشود و بروم سر کارم. نمیدانی این روزها چقدر زجر میکشم. من نباید توی رختخواب بخوابم. باید بروم به این مملکت خدمت کنم. »
💥 دکتر به صمد دو ماه استراحت داده بود. اما سر ده روز برگشتیم همدان. تا به خانه رسیدیم، گفت: « من رفتم. »
اصرار کردم: « نرو. تو هنوز حالت خوب نشده. بخیههایت جوش نخورده. اگر زیاد حرکت کنی، بخیههایت باز میشود. »
قبول نکرد. گفت: « دلم برای بچهها تنگ شده. میروم سری میزنم و زود برمیگردم. »
💥 صمد کسی نبود که بشود با اصرار و حرف، توی خانه نگهش داشت. وقتی میگفت میروم، میرفت. آن روز هم رفت و شب برگشت. کمی میوه و گوشت و خوراکی هم خریده بود. آنها را داد به من و گفت: « قدم! باید بروم. شاید تا دو سه روز دیگر برنگردم. توی این چند وقتی که نبودم، کلی کار روی هم تلنبار شده. باید بروم به کارهای عقبافتادهام برسم.»
💥 آن اوایل، ما در همدان نه فامیلی داشتیم، نه دوست و آشنایی که با آنها رفت و آمد کنیم. تنها تفریحم این بود که دست خدیجه را بگیرم، معصومه را بغل کنم و برای خرید تا سر کوچه بروم. گاهی، وقتی توی کوچه یا خیابان یکی از همسایهها را میدیدم، بال درمیآوردم. میایستادم و با او گرم تعریف میشدم.
🔰ادامه دارد....🔰
@madadazshohada
🔻معما
کدام بانوی مکرمه، هم مادر امام بود، هم دختر امام، هم همسر امام و هم عروس امام؟ دقت کنید شخصیتی که انتخاب میکنید باید ۴ ویژگی رو باهم داشته باشه
پاسخ:
جواب در ادامه اومده یکم فکر کنید قبلش😒
.
.
نه حضرت زینب و حضرت معصومه سلام الله علیهما نیستن. برخی از این چهارویژگی رو ندارن
طبق توضیحات مطالب قبل
فاطمه دختر امام حسن پاسخ معماس
ایشان
دختر امام حسن
عروس امام حسین
مادر امام محمد باقر
همسر امام سجاد بودند
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
🍃
🌹
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین 🚩
و علی علی بن الحسین🚩
و علی اولاد الحسین 🚩
و علی اصحاب الحسین🚩 (علیهالسلام )
🌹
🍃@madadazshohada
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون.....
🌸شهدای عزیز این چله🌸
شهدای عزیز❤️
1- 🌷شهدای گمنام✅
۲- 🌷شهید شاهرخ ضرغام✅
۳- 🌷شهید سید کاظم عاملو✅
۴-🌷شهیدحاج حسین معز غلامی✅
۵- 🌷شهید مجتبی قاضی زاده✅
۶_ 🌷شهید امیر علی محمدیان✅
۷- 🌷شهید سید رحمان هاشمی✅
۸- 🌷شهید علی امرایی✅
۹- 🌷شهید حسین جمالی✅
۱۰- 🌷شهیده زهرا حسنی سعدی✅
۱۱- 🌷شهید سید عبدالله رضوی طاهری✅
۱۲- 🌷شهید ابراهیم رشید✅
۱۳--🌷شهید علی اکبر جوادی✅
۱۴--🌷شهید محمد معماریان✅
۱۵-🌷شهید روح الله عجمیان✅
۱۶-🌷شهیدمحمد رضا دهقان✅
۱۷-🌷شهیدعلی اکبر نظری✅
۱۸-🌷شهید محمد مسرور✅
۱۹-🌷شهیدحامد سلطانی✅
۲۰-🌷شهید محمد وزوایی ✅
۲۱-🌷شهید علی اکبر بادپا همدانی✅
۲۲-🌷شهید سید مهدی جلادتی✅
۲۳-🌷شهید وحید زمانی نیا✅
۲۴-🌷شهید جواد گودرزی✅
۲۵-🌷شهید سردار حسن ترک✅
۲۶-🌷شهید محمد رضا دستواره✅
۲۷-🌷شهید ابراهیم آسمی✅
۲۸🌷-شهید قاسم غریب✅
۲۹-🌷شهید مهدی صابری✅
۳۰-🌷شهیدعلیرضا توسلی✅
۳۱-🌷شهیدمحمد حسین مرادی✅
۳۲-🌷شهید میثم مدواری✅
۳۳-🌷شهید مرتضی کریمی ✅
۳۴-🌷شهید حمید سیاهکالی مرادی✅
۳۵-🌷شهید حامد جوانی✅
۳۶-🌷شهید رضا کارگر برزی
۳۷-🌷شهید مسلم خیزاب
۳۸-🌷شهیدبابک نوری
۳۹-🌷شهیدالیاس چگینی
۴۰-🌷شهیدمهدی ذاکر حسینی
روز اول👈🏼 ۱۰ مرداد✅
روز دوم👈🏼 ۱۱ مرداد ✅
روز سوم👈🏼 ۱۲ مرداد✅
روز چهارم👈🏼 ۱۳ مرداد✅
روز پنجم👈🏼 ۱۴ مرداد✅
روز ششم👈🏼 ۱۵ مرداد✅
روز هفتم👈🏼 ۱۶ مرداد✅
روز هشتم👈🏼 ۱۷ مرداد✅
روز نهم👈🏼 ۱۸ مرداد✅
روز دهم👈🏼 ۱۹ مرداد✅
روز یازدهم👈🏼 ۲۰ مرداد✅
روز دوازدهم👈🏼 ۲۱ مرداد✅
روز سیزدهم👈🏼 ۲۲ مرداد✅
روز چهاردهم👈🏼 ۲۳ مرداد✅
روز پانزدهم👈🏼 ۲۴ مرداد✅
روز شانزدهم👈🏼 ۲۵ مرداد✅
روز هفدهم👈🏼 ۲۶ مرداد✅
روز هجدهم👈🏼 ۲۷ مرداد✅
روز نوزدهم👈🏼 ۲۸ مرداد✅
روز بیستم👈🏼 ۲۹مرداد✅
روز بیست ویکم👈🏼 ۳۰ مرداد✅
روز بیست دوم👈🏼 ۳۱ مرداد✅
روز بیست وسوم👈🏼 ۱ شهریور✅
روز بیست وچهارم👈🏼 ۲ شهریور✅
روز بیست وپنجم👈🏼 ۳ شهریور✅
روز بیست وششم👈🏼 ۴ شهریور✅
روز بیست وهفتم👈🏼 ۵ شهریور✅
روز بیست وهشتم👈🏼 ۶ شهریور✅
روز بیست ونهم👈🏼 ۷ شهریور✅
روز سی ام 👈🏼 ۸ شهریور✅
روز سی ویکم👈🏼 ۹ شهریور✅
روز سی دوم👈🏼 ۱۰ شهریور✅
روز سی سوم👈🏼 ۱۱ شهریور✅
روز سی وچهارم👈🏼 ۱۲ شهریور✅
روز سی وپنجم👈🏼 ۱۳ شهریور✅
روز سی وششم👈🏼 ۱۴ شهریور
روز سی وهفتم👈🏼 ۱۵ شهریور
روز سی وهشتم👈🏼 ۱۶ شهریور
روز سی ونهم👈🏼 ۱۷ شهریور
روز چهلم👈🏼 ۱۸ شهریور
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ویک زیارت عاشورا هدیه به شهید همون روز ( زیارت عاشورا اختیاری هستش اجبار نیست)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫
💞معرفی شهید 💞
🌷شهید حامد جوانی، جوان دلیر خطه آذربایجان و اهل تبریز است که ابوالفضل گونه دو دست و دو چشم خود را فدای حضرت زینب (س) کرد.
💚روایت مادرانه🌟
حامد علاقه خاصی به نماز اول وقت داشت و به من میگفت که به جا آوردن نماز یومیه واجب است ولی کمک کردن به پیرمردی و پیرزنی که توان حمل وسایل به خانهاش را ندارد بهتر از هزار رکعت نماز مستحب است.
❤️از کودکی به روضهی حضرت ابوالفضل(ع) گوش میداد💫🌱
حامد هر چیزی را که برای خود میپسندید برای بقیه هم آن را دوست میداشت. از چهار سالگی به من میگفت که چرا ما در زمان مولایم حسین(ع) نیستیم تا در رکاب او باشیم.
از کودکی با پدر و برادرش به هیات میرفت و به روضهی حضرت ابوالفضل(ع) گوش میداد.
یکی از همکلاسیهای حامد برایم نقل میکرد که درکلاس دفتری همراه نداشت برای نوشتن تکلیف و به حامد میگوید که یک برگه از دفترش را به او بدهد. حامد به جای یک برگه، کل دفتر سیمی که آن زمان گران ترین دفتر به حساب میآمد به دوستش داده و در مقابل اعتراض او که میگفت من فقط یک برگه میخواستم نه کل دفتر را، میگوید:
✅«امام علی(ع) فرمودهاند: هر چیزی که برای خود میخواهی برای دوستت هم آن را بخواه، من برگهی پاره شده را برای خودم نمیخواهم برای همین برگه پاره شده به تو هم نمیدهم».❣💫
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهید_مدافع_حرم 💫
#شهید_حامد_جوانی🕊🌷
متولد:۲۸آبان۱۳۶۹تبریز
شهادت:۳تیر۱۳۹۴حلب سوریه
مزار:گلزارشهدای وادی رحمت
@madadazshohada
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهیدامروزمون#_شهیدحامد جوانی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
آیت اللہ جوادی آملی:
ما برای اینکه از #دعای_شهدا برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم، دعای شهدا، جزو دعاهای مستجاب است....
یاد شهدا با ذکر صلوات
@madadazshohada
#سلام_امام_زمانم♥️
صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
@madadazshohada
🖊️ بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 ختم صلواتی مجرب
🔸 از كلام گوهربار استاد بزرگوار
🪴 ذکر صلواتی است از امام رضا (ع) که برای هر حاجت مهم بسیار مجرب است.
🌸 کسانی که گرفتاری سخت دارند؛ جوان معتاد یا گرفتار دارند، مریض بدحال دارند، مشکل مالی و... دارند؛
به مدت چهل روز هر روز بعد از نماز صبح تا قبل از طلوع آفتاب رو به حرم امام رضا (ع) کرده و چهارده مرتبه این صلوات را خوانده و اثرات معجزهوار آن را مشاهده کنند:
🌹 «اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدِ الْمَعْصُومِ وَ الْإِمَامِ الْمَظْلُومِ، اَلشَّهِيدِ الْمَسْمُومِ وَ الْغَريبِ الْمَغْمُومِ وَالْقَتِيلِ الْمَحْرُومِ، اَلعَالِمِ بِالعِلْمِ الْمَكْتُومِ، بَدْرُ النُّجُومِ، شَمْسُ الشَّمُوسِ وَ أَنِيسِ النُّفُوسِ، اَلْمَدْفُونِ بِأَرْضِ طُوسٍ، اَلرَّضِيِّ الْمُرْتَضَى، الْمُجتَبى، اَلْمُقْتَدَى، اَلرَّاضِي بِالْقَدَرِ وَ الْقَضَاءِ، اَلْإِمَامِ بِالْحَقِّ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ».
✨ این صلوات را میتوانید در حرم ایشان ۱۴ بار هدیه به چهارده معصوم (ع) کنید.
⚠️ توسل به مادر امام رضا (ع):
🍀 خانم مالک (ره ) فرمودند: بلا از آسمان مانند قوم یونس بخواهد ببارد، شما میتوانید با نذر یک گوسفند قربانی برای مادر امام رضا (ع) آن بلا را رفع کنید.
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تو دار و ندار منی ای ضامن آهو...
▪️شهادت امام رئوف، شمس الشموس
غریب الغربا، معین الضعفا، حضرت رضا(ع) تسلیتباد.▪️
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره ای شنیدنی و خاص از تشرف حاج رضا انصاریان(صاحب اثر معروف صلوات خاصه) به محضر حضرت #امام_رضا علیه السلام در خواب
👌بسیار زیبا ، پیشنهاد دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ذکری فوقالعاده برای پاک کردن آثار گناهان
🎙حجتالاسلام استاد عالی
◀️دوستان امروز و فردا یک کاری برای امام رضا علیه السلام بکنید...
حاجت دارها
گرفتارها
مستأجرها
✅یک روضه در منزل
◀️یک پذیرایی ساده هرچی شد ..
حتی شده چای خالی
مهم اینه امام رضا ببینه براش قدمی برداشتی
⬅️مثل شهادت امام جواد علیهالسلام که ۹ مرغ یا غذا یا لقمه میدادید..
✅برای امام رضا علیه السلام ۸ یا مضربی از ۸ در نظر بگیرید ..
۸_۱۶_۲۴_۳۲_۴۰
@madadazshohada
❤️سلام
ما به نیابت شما ختم های درخواستیتون رو انجام میدیم
هدیه های دریافتی صرف تبلیغ کانال شهدا میشه
هر نفر که جذب شهدا بشه شما هم در ثوابش تا ابد شریکید
وخانمهایی که در اذکار و ختم ها شرکت میکنند در کارخیر شریکنند.
هدیه ختم قران ۴۰۰ تومن
ختم ۴۰ زیارت عاشورا ۷۰ تومن
ختم ۴۰ حدیث کسا ۷۰ تومن
ختم ۴۰ سوره یس ۸۰ تومن
ختم ۴۰ سوره ملک ۵۰ تومن
ختم۴۰ سوره الرحمن ۷۰ تومن
ختم ۴۰ سوره واقعه ۷۰ تومن
ختم ۴۰ سوره حشر ۷۰ تومن
ختم ۴۰ دعای توسل ۶۰تومن
ختم ۱۴۰۰۰ صلوات ۸۰ تومن
ختم ۱۴۰۰۰لا اله الا الله ۱۰۰تومن
ختم ۴۰ ایه الکرسی ۵۰ تومن
ختم ۴۰ دعای فرج ۵۰ تومن
ختم ۴۰ فاتحه کبیره ۵۰ تومن
ختم ۳۰۰۰۰ استغفار ۱۷۰ تومن
ختم ۳۰۰۰۰صلوات ۱۷۰ تومن
ختم ۱۸۰۰۰ صلوات ۱۲۰ تومن
💳6037691638770875
(زهرا عزیزخانی)
لطفاً بعد واریز خبر بدید
برای سفارش ختم به این ایدی پیام بدید👇👇👇👇👇👇👇
@yazaahrah
گروه ذکر هدیه به شهدا واهل بیت....👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3532783829C1350c5e044
🍃🌼🍃🌼🍃🌼