#اربعین_حسینی
من با غم ِعشق تو شب و روز عجینم
دلخوش به همینم کـه برای تو غمینم
من ذرّه ی ناچیز و غُباری به سرِ راه
تو مـاهِ شـب تاری و مـن مثلِ زمینم
مـن تحتِ لوای تو خدابیـن شـدم آقـا
ای روضه ی تو مکتبِ من، دینِ مُبینم
تا بوده همین بوده مرا در نظر از عشق
از لطـفِ تـو بـا گـریه بـه داغِ تو قرینم
تا دستِ خدایی تو گیرند دو دستم
من دسـت به دامـانِ یَلِ ٱُمِّ بَنینَم
گر لطف کنی تو به گدا، یک شب جمعه
بنشـینم و در گـریه ضـریحِ تـو ببینـم
واللّه مرا حاجت و مقصودِ دگر نیست
آندم که بـه یـاد غم ِ تو گـریهْ نشـینم
تا حشـر اگر سجده کنم، شُکر برآرم
مدیونِ تو و خاکِ سرایت به جبینم
#اربعین_حسینی
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
#اربعین_حسینی
عاقبت آمدم پس از عُمری
به مزارت نه بر مزارِ خودم
آمدم های های گریه کنم
به دلِ خون و داغدارِ خودم
چند وقتیاست بغضِ سنگینی
به گلویم نشسته ، میبینی؟
کارِ خود را فراق با من کرد
کمرم را شکسته میبینی؟
شانههای ضعیفِ طفلانت
خواهرت را کشان کشان آورد
هرکه اینجا رسیده سوغاتی
سر و رویی پُر از نشان آورد
شرحِ این راه را یتیمانت
با زبانِ اشاره میگویند
با لبی زخم خورده ، چاک و کبود
با تَنی پاره پاره میگویند
شام با من چه کرده ، میبینی؟
رویِ پیشانیام پُر از چین است
بعد از این ضجهای نمیشنوم
گوشم از تازیانه سنگین است
با اشاره رُباب میگوید
هیچ داغی شبیه این غم نیست
بِینِ گهواره نه ببین زینب
کودکم بینِ قبرِ خود هم نیست
از سرت بی خبر نبودم که
هر شبی دست این و آن دیدم
با کمی لختِ خون عقیقت را
من به انگشتِ ساربان دیدم
بود بر گیسوانِ تو جایِ
پنجهی چندتا زنا زاده
زود فهمیدم از محاسنِ تو
که سَرَت در تنور اُفتاده
کاش میشد که بوریا بودم
تا نگه دارمت همیشه تو را
کاش میشد که بوسهای بزنم
باز حلقومِ ریش ریشِ تو را
اربعینی گذشته اما باز
نیزههاشان هنوز در خاک است
لخته خونهای خشک بر تیر است
تیغهای شکسته بر خاک است
یاد عصری که دیدمت اینجا
بعدِ غارت عجیب میخندند
حرفِ سوغات بود و با عجله
از تَنَت تکه تکه میکندند
پای من جان نداشت تا آیند
بی اثر بود هرچه کوشیدم
از سرِ شیبِ تُندِ گودالت
تا کنارِ تنِ تو غلطیدم
سرِ عمامه و عبایت نَه
بود دعوا برایِ پیرهنت
دستهایم بُرید وقتی که
تیغها را کشیدم از بدنت
#زمینه
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
برخیز گلم خواهرِ تو از سفر آمد
از شامِ بلا زینبِ خونین جگر آمد
برخیز ببین خواهرت از بندِ اسارت
با آهِ دلِ سوخته و چشمِ تر آمد
او مضطر و ماتم زده از پیشِ رقیه
آن مرغکِ پژمرده ی بی بال و پَر آمد
گر بودی و میدیدی که در کنجِ خرابه
با گریه چگونه پیِ راسِ پدر آمد
تا آن سرِ خونینِ تو بگرفته به دامان
آن شبِ غمِ هجرانِ رقیه سحر آمد
بین زینبِ محزونِ تو با قد خمیده
با هروله از کوفه و شامِ خطر آمد
آمد که بگوید به تو این رنجِ اسارت
هر آنچه که بگذشته به زینب به سر آمد!
#هستی_محرابی✍
#اربعین_حسینی
باهات خوب تا نکردم-ولی باهام خوب تا کن
راه کربلاتونو -اربعین به روم وا کن
قسم به جون عزیزم-حرم نرفتم مریضم
اسم کربلا که می یاد-بدجوری به هم می ریزم
نبر ابرومو-نبر تو از یادم
به مادرم قول اربعینُ دادم
بطلبم حسین…
……
چشم انتظارم واسه-یه استکان چایه
عراقی مثل هرسال-تو مسیر مشایه
ازم نگیر کربلارو-اون همه برو بیارو
قرار هرسالمون با-موکب امام رضا رو
یادحرم کردم-به گریه افتادم
به مادرم قول اربعینُ دادم
بطلبم حسین…
#علی_زمانیان ✍
#فراق_کربلا
#زمینه
#امام_حسین_ع
#اربعین_حسینی
#پیاده_روی_کربلا
بند اول:
واسه کرب و بلا داره دلشوره این دل باز
همه اومدن و نشده که من آقا بیام
من و این همه حسرت و کوله ی جامونده
دوری از حرم تو عذابه می باره چشام
نشه بمونم
حرم تو شده توی این شب و روزا بهونم
منو میبری بس که کرم داری من که میدونم
نگو نمیشه
دوری مثل سنگه قلب من مثل شیشه
یه نگاهی به این دل کن باز مثل همیشه
بند دوم:
من و خاطره های قشنگ توو صحن و سرات
قاب عکس حرم رو دیوار اتاق منه
کسی که چشیده آقا مزه ی عشق تو رو
مگه میتونه لحظه ای از تو دل بکنه
منو صدا کن
نمیگیره دعام واسه قلبم خیلی دعا کن
اربعین داره میرسه حاجت من رو روا کن
بنویس برام
که منم با پای پیاده سمت تو بیام
میخونی حرفای دلم رو حتما از چشام
#علی_علی_بیگی✍
.
#زمینه
#اربعین_حسینی
#سبک_انقده_بیتابم
میچکه اشک تو ـ به روی قبر من
چِقَدَر پیر شدی ـ بانوی صبر من
کو زینبی که
قدش رشیده
شبیه مادر
شدی خمیده
بیا بیا خواهر ـ ای یار من
بعد ابوفاضل ـ سردار من
خوش اومدی خواهر ـ خواهر ـ خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از روی نی میدیدم ـ دستاتو میبندن
من خودم میدیدم ـ که به تو میخندن
قربون صبرت
دختر حیدر
گر چه شکستی
شبیه مادر
بیا بیا دیگه ـ هی زاری کن
دل داداشت رو ـ دلداری کن
خوش اومدی خواهر ـ خواهر ـ خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بارون تو چشمات ـ مث رنگه خونه
میدونم جامونده ـ دخترم ویرونه
خودم میدونم
تو شام چی دیدی
تو اون ضیافت
چهها کشیدی
میدونم تو بازار ـ میخندیدن
زنای یهودی ـ میرقصیدن
خوش اومدی خواهر ـ خواهر ـ خواهر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی ✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇