eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
428 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌شعله های فراق، با امام زمان(عج) در شبهای پایانی ماه مبارک رمضان شب های آخر است به فریادمان برس خواهش مکرر است به فریادمان برس این شعله های هجر که باشد به جان ما کبریت احمر است به فریادمان برس قلبی که هست آینه دار فراق تو در خون شناور است به فریادمان برس ما آمدیم تا به حریم وصال تو دل پشت این در است به فریادمان برس این دیده هاست طایر کویت ولی که حیف بی بال و بی پر است به فریادمان برس مهر تو در دل است بیا ای امید دل عشق تو در سر است به فریادمان برس از بس که سوخت آتش هجران به سینه ها دل ها مکدر است به فریادمان برس این ماه و سال بهر دل افسردگان ز هجر چون روز محشر است به فریادمان برس رفت از فراق صبر و تحمل ز دل ولی مهر تو در بر است به فریادمان برس این بغض سینه سوز که ما را بود ز هجر خود داغ دیگر است به فریادمان برس پیمانه های دل که رسیده به دست ما لبریز کوثر است  به فریادمان برس چشمی که ماند خیره به راهت بیا ببین گریان مادر است به فریادمان برس تنها زنی که بهر ولایت ز جان گذشت زهرای اطهر است ، به فریادمان برس این آه جانگداز که آید ز چاه ها فریاد حیدر است به فریادمان برس این بانگ  العطش  که بر آید ز قتلگاه از خون حنجر است به فریادمان برس این سوز و ساز و غم که بر آید ز کربلا از زخم پیکر است به فریادمان برس آن ناله های زار که آید ز نینوا آوای خواهر است به فریادمان برس آن اشک و آه که تصویری از عزاست گلبانگ دختر است به فریادمان برس آن خون که ریخت روی دو دست حسین ، وای از حلق اصغر است به فریادمان برس آن پاره پاره ماه و ستاره به روی خاک از جسم اکبر است به فریادمان برس «یاسر» که گفت از غم و اندوه بی شمار در سینه آذر است به فریادمان برس محمود تاری «یاسر»
چشم های به در خداحافظ لحظات سحر خداحافظ روزهای مقدس رمضان لحظات غریب تا به اذان حال و احوال قبل افطاری قدرهای بلند بیداری چه قدر مانده است تا ساحل رمضان رفت ای دل غافل رمضان رفت کوله بارت چیست؟ نکند جز گناه در آن نیست؟ شب بیست و نهم بخوان و بسوز به خودت آمدی در این سی روز؟ کاری اصلا برای دل کردی؟ باید امشب به خویش برگردی روزها را مرور کن آری حاصلت چیست از چه بیزاری؟ از گناه و دروغ و صد رنگی؟ ای بمیری که مایهء ننگی ای بمیری من دروغ و ریا شب آخر شده به خویش بیا دست بردار از دغل بازی به چه چیزت هنوز می نازی؟ به گناهان بیشتر ز حدت؟ به فریب و به کارهای بدت؟ راه را اشتباه برگشتی باز هم با گناه برگشتی داشتی سوی دوست میرفتی آه با یک نگاه برگشتی نفس، بیچاره کرده ست تو را شب آخر شده به خویش بیا راه باز است تو نمی بینی میوه ی بغض را نمی چینی خویشتن را بشوی پس با اشک دست بر دامن توام یا اشک اشک تنها چراغ این راه است از مسیر درست آگاه است دست خود را بده به دست چراغ تا کبوتر شود دوباره کلاغ تا پر و بال در حرم بزند توی باب الرضا قدم بزند شب بیست و نهم چه مایوسی تو که مثل کبوتر طوسی گاه در پشت پنجره فولاد گاه در کنج صحن گوهرشاد دل تو سنگ مرمر حرم است تا به اذن دخول یک قدم است السلام علیک که دلتنگم ای بمیرم که مایه ی ننگم ای بمیرم که زائرت نشدم بیست و نه روز شاعرت نشدم به من خسته هم نگاهی کن دل من را دوباره راهی کن مهدی رحیمی
شاعر: در بزن، در بزن_ اگه، با یه عالمه درد اومدی در بزن، در بزن_ آخه، در خونه‌ی مرد اومدی «علی مولا، علی مولا بگو؛ دوای دردته همین آقا علی مولا، علی مولا بگو؛ تموم حاجتات می‌شه امضا» 2 همینی که چشات شده دریا یعنی الان کنارته مولا بگو همه درد دلاتو حالا که آقات اِنقَدَر مرده که واسه مجلسش صدات کرده تو هم صدا بزن آقاتو علی مولا، علی مولا علی علی علی علی مولا... ........................ من بدم، من بدم_ ولی پیش تو با امید اومدم من بدم، من بدم_ ولی حالا دیگه بهت رو زدم «علی مولا، علی مولا می‌خوام همش صدات کنم مِثِ زهرا علی مولا، علی مولا جز اسم تو من چی می‌خوام از این دنیا؟» 2 رو‌به‌رو ایوونْ طلا رؤیامه نجف برام خونه‌ی بابامه برام قشنگ‌تر از بهشته ایشالا بازم احسن الحالم مولا توی تقدیر امسالم «مسافر نجف» نوشته علی مولا، علی مولا علی علی علی علی مولا...
هو غفور و رحیم روی دوشم كوله باری از گناهه آخدا سر به‌زیرم چه‌کنم که روم‌سياهه آخدا خودمم‌خسته‌ام از‌بس تو گناه پرسه‌زدم دستمو خودت بگير پام لب چاهه آخدا هركسی يه جوری‌داره از تو دورم‌ميكنه رفیق راهم نشی میرم بیراهه آخدا اين‌شبا هرجا ميرم،دارن مناجات‌میخونن مجلس دعا برام يه سر پناهه آخدا چن‌شبه ميام ولی فرقی نكردم،ميدونم خرج آدم شدنم يه نيم نگاهه آخدا پشت‌کوهی از گناهم و به‌چشمت نمیام مث سوزنی که تو انبار کاهه آخدا شبای‌آشتی‌كنون دیگه داره‌تموم ميشه آخرای  نیمه‌ی  سوم  ماهه  آخدا بدتر از همیشه و خراب‌تر از قبل‌اومدم بی تو حالم بد و با تو روبراهه آخدا روزا تا تشنه ميشم‌سلام به‌تشنه‌لب‌میدم یاد لب‌هاش رو لبم همیشه آهه آخدا جون به جونم بکنن به‌ياد جون دادنشم توی روضه‌ها دلم تو قتلگاهه آخدا
یا لطیف بِموسَی بْنِ جَعْفَرٍ اِلٰهیَ الْعَفو روی آئینه ردِ آهِ شرر بار من است رنجِ بی هم‌نفسی موجب آزار من است کُلِّ خَلق از منِ بدخُلق تَنَفُّر دارند غم تنهاشدنم حاصلِ رفتار من است پَر من را قفسِ نَفْس به زنجیر کشید خونِ دیوار اثرِ بالِ گرفتار من است سَحَرِ قَدر تو را قدر ندانستم..،حیف! این هم از خیره‌سریِ دل بیمار من است سفره تا جمع نشد ، کاش مرا جمع کنی چند شب مانده فقط..،فرصت اصرار من است! طَشتِ رسوایی ام از بام ، زمین افتاده شهر در هَمهَمه‌ی گفتنِ اخبار من است معصیت آبرویم را چقَدَر راحت بُرد نُقل هر انجمنی زشتیِ کردار من است این همه عیبِ مرا فاطمه آمد..،پوشاند چادرِ مشکیِ زهراست که ستّار من است غیر خرمای علی روزه ی من وا نشود رطبِ نخلِ نجف لذّتِ افطار من است خوش‌بحال دل من که پسرِ این پدرم پدرِ خاکیِ من ، حیدر کرّارِ من است دست تقدیر کشانده است مرا تا خودِ طوس می روم پیش رضا ، بخت اگر یار من است پدرش نور چراغی‌ست که خاموش نشد پدرش ماه درخشان شب تار من است آه از آن کوهِ وقاری که چُنین آب شده روضه ی لاغری اش ، روضه‌ی دشوار من است ساق او خُرد که شد ، خُرد شد ارکان جهان زانویَش علّت بی‌رنگیِ رخسار من است گفت: سِندی ! تو بزن ، بد دهنی را بس کن گوش دادن به کلامت بخدا عارِ من است زجر‌کُش کردنِ من را که ندیده است کسی معجرِ دختر من را نکشیده است کسی
81.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو در جود و بخشش نهایت نداری تو بُخلی زمان عطایت نداری منم یاغی اما تو زندان برای فراری و بی دست و پایت نداری تو را بنده هایت فراموش کردند ولی کینه از بنده هایت نداری تو گفتی جهنم برای تو دارم نه عشقم، عزیزم، فدایت، نداری! اگر بد شدم، چون خدایم تو هستی نیازی به من در دعایت نداری خدا من که گفتم گنه کار و زشتم چرا پس به حرفم عنایت نداری؟ به زهرا قسم میخورم آشنایم غریبه به مهمان سرایت نداری اگر من به جز تو کسی را ندارم تو هم مثل این بی نوایت نداری قسم بر رضا که سریع الرضایی اگرچه ز دستم رضایت نداری نشستی کنارم در این شب نشینی شبیه علی با گدایت نداری نجف را که بستند، یا رب دوایی به دردی که دارد سرایت نداری حسین جان خرابم چه هجران سختی از آن تربت کربلایت نداری؟ صدا زد رقیه پدر جای سالم در این صورت جابجایت نداری کجا رفته بودی که دیگر سراغی از آن دختر دلربایت نداری درست است سنگین شده هر دو گوشم تو هم جوهری در صدایت نداری نپرس از چه گیسو و معجر ندارم تو هم شانه بهر عبایت نداری
شکایت از من عنایت از او ، قنوت از من اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من ، همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم ، بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من ، که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی چه باوفایی ، چه مهربانی چه آشنایی که من گنه کردم و به جایم ، مدام بوده خجالت از او گناهکاری است عادت من ، گناه پوشی است عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ، ندیده ام جز محبت از او مگر چه می خواست غیر طاعت ، چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما ، همیشه دیدم اطاعت از او رسیده ام با دو بال بسته ، رسیده ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا ، مگر بگیرم شفاعت از او حسین از سنگ دُر بسازد ، ز من هم ایکاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد ، مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی عجب رحیمی ، عجب بزرگی عجب کریمی که ساربان نیز سائلش شد ، گرفت او نیز حاجت از او به تیغ ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر ، گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پر از تب ، به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این شهادت از او
🍃🌺 به امید آمرزشِ الهی و شفاعتِ علوی 🌺🍃 مرگم فرا رسیده و باید بایستم محکوم به اطاعتِ فرمانِ "ایستم" من یک گناهکارِ زمینگیرم ای خدا من جز شکست خوردهٔ بیچاره کیستم؟! حالا که غیرِ زحمتِ دائم نداشتم راضی به رحمتی که مدام است؛ نیستم گفتند میرسد دم ِ جان دادنم علی(ع) عمری فقط به شوقِ همین لحظه زیستم در فکرِ کفْنِ و دفنِ خودم بارها غروب کنج حرم نشستم و نم نم گریستم حالا که آخرِ همهٔ گریه ها؛ خوشی ست غیر از امیدواری و جز عشق؛ چیستم؟! در قید و بندِ بندِ کفن نیست پیکرم چونکه علی(ع) رسیده و باید بایستم!
🍁سبک زمزمه مناجات با خدا وداع با ماه مبارک رمضان 🍁بند اول ای ماه غفران خدا ای ماه عفو بنده ها ای رمضان شهرالدعا الوداع الوداع الوداع ای سفره ی افطاریا ای لحظاته ربنا دارم میشم از تو جدا الوداع الوداع الوداع ای ماه جانان الوداع بهار قرآن الوداع دریای رحمت الوداع شهرالضیافت الوداع 🍁بند دوم ای سوز و اشک و ناله ها ای بهترینه لحظه ها شب های قدر مرتضی الوداع الوداع الوداع جوشن کبیر،قرآن به سر ای روضه بر شق القمر ای گریه تا وقت سحر الوداع الوداع الوداع ای مونس جان الوداع ماه کریمان الوداع دریای رحمت الوداع شهرالضیافت الوداع ۱۴۰۳/۰۱/۱۹ 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی