🏴زمینه یا شور وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
#زمینه_ام_البنین_س
#شور_ام_البنین_س
#بریزید_اشکارو
🏴بند اول
بریزید اشکارو ز دیده
بخونید از دست بریده
گریه کنا بیایْد که امشب
وفاتِ مادرِ شهیده
ببارید از دیده ها الماس
بخونید از خدای احساس
بیاید با هم بریم مدینه
زیارتِ مادرِ عباس
مادری که،چهار تا از،گلاش،گردیده پرپر
مادری که،ناله زده،واسه سردارِ بی سر
مادری که،مادری کرد،واسه گلهای زهرا
فاطمه بود،ولی نذاشت،پاشو جا پای زهرا
(یا فاطمه)۳ام البنین
🏴بند دوم
توی بقیع آروم نداره
سرشو رو خاکا میذاره
چهار تا قبر میسازه اما
واسه حسینش بیقراره
منتظرِ یه کاروونه
با غم و غصه ها عجینه
داره خبرها رو میاره
خواهری که زار و حزینه
خواهری که،داره میاد،از سفر کرببلا
دلش پره،حرفا داره،از کوفه و شام بلا
خواهری که،قدش خمه،زجر اسارت کشیده
به روی نیزه ها سر حسین و عباس و دیده
(یا فاطمه)۳ام البنین
🏴بند سوم
بانویی که فخر عرب بود
بنی کلابیه نسب بود
وصف مقام او همین بس
مادر دریای ادب بود
بانویی که یه گل پسر داشت
تو آسمونا یه قمر داشت
کسی نبود حریف رزمش
مثه باباش خیلی جگر داشت
عباسه نام آوره و پهلوونه پهلووناس
شیر شجاع حیدره علمداره خون خداس
پشت و پناهه حضرت سالار دشت کربلاست
آروم قلب زینبه شمع و چراغ شهداست
(عباس ابوفاضل مدد)۴
🙏التماس دعای خیر
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴زمینه وفات حضرت فاطمه ی ام البنين سلام الله علیها و حضرت عباس علیه السلام
#زمینه_ام_البنین_س
#حضرت_عباس_ع
#یه_بانویی
🏴بنداول
یه بانویی با دل شکسته
توی بقیع رو خاکا نشسته
کنار چار تا قبر مثالی
میخونه نوحه با دل خسته
چشاش داره،مبیاره بارون
شده از این،دنیا دلش خون
که انگاری،داره میده جون
غم زمینگیرم کرد
کربلا پیرم کرد
زار و دلگیرم کرد
کربلا پیرم کرد
(ای حسینم ای عزیز دلم مادر مادر مادر)
🏴بنددوم
این دم آخر چشام گریونه
ببین علمدار دلم چه خونه
پاشوتوعباس ببین که مادر
دلم گرفته ازاین زمونه
مادربمیرم ، دستت جداشد
فرقِ سرتو ، ازهم دوتا شد
رفتی ومادر، حسین تنهاشد
سروِ رشیدم عباس
ماه منیرم عباس
شیروامیرم عباس
(برات بمیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس)
🏴بندسوم
حالم خرابه،دلم پر از غم
میباره اشکام،رو گونه نم نم
بعد تو عباس ببین که مادر
دارم میشم آب من دیگه کم کم
ببین،دل من از غم کبابه
ببین،فکرم همش پیش ربابه
شرمندگیم برا مشک آبه
رو سپیدم کردی
تو کنار دریا
آب نخوردی مادر
ای امیر و سقا
(ماه منیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍به قلم
کربلایی امیرحسین سلطانی (سائل)
کربلایی علی غلامپور
کربلایی سعید نوروزیان(خادم الحسین ع)
🎤به نفس زیبای کربلایی نقی شامدی
🏴سبک نوحه واحد وفات حضرت فاطمه ی ام البنین سلام الله علیها و روضه کربلا
#نوحه_ام_البنین_س
#واحد_ام_البنین_س
#ام_البنینم
🏴بند اول
ام البنینم
مادر دریای ادب هستم
بنی کلابیه نسب هستم
کنیزه ی شاه عرب هستم
ام البنینم
یه روز چهارتا تاج سر داشتم
دلخوشی داشتم تا پسر داشتم
غصه نداشتم تا قمر داشتم
اما دیگه،بی بنینم من
با غصه ها،همنشینم من
دلخسته زار و حزینم من
عباسم،تو بودی ماهِ شام تارم
عباسم،بیا این لحظه ها کنارم
واویلا،واویلتا ام بی بنین...
🏴بند دوم
تا که شنیدم
دستای تو شده قلم مُردم
زود از پا افتادم کم آوردم
منم شبیهت به زمین خوردم
تا که شنیدم
نشد بیاری آب حرم مُردم
واسه حسینم غصه میخوردم
زود از پا افتادم کم آوردم
شنیدم به،چشم تو تیر خورد
دشمن هجوم،به حرم آورد
هر چی که بود،و به غارت برد
واویلا،شنیدم شد آزاد جسارت
واویلا،شنیدم رفت زینب اسارت
واویلا،شنیدم از بزم حرامی
واویلا،شنیدم از خنده ی شامی
واویلا،واویلتا ام بی بنین...
🏴بند سوم
ای وای حسینم
شنیدم از تو سر جدا کردن
جسمتو پاره مرکبا کردن
تنت یه قطعه بوریا کردن
ای وای حسینم
سرتو روی نیزه ها بردن
کوفه و شام پر بلا بردن
بزم یزید بی حیا بردن
تا شنیدم،شدم افسرده
مثل زینب،پیر و پژمرده
چوب به لب و،دندونت خورده
حسینم،بمیرم که بودی لب تشنه
حسینم،چیکار کرد با تو تیغ و دشنه
حسینم،بمیرم که شد قلبت پاره
حسینم،غم تو من رو کرد بیچاره
واویلا،واویلتا غریب مادر...
۱۳۹۹/۱۱/۶
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
#حضرت_ام_البنین
داغ، داغ چهارتا پسر است
داغ اما برای یک نفر است
گرچه افتاده است در بستر
چشم هایش هنوز هم به در است
همه بچه هاش چون ماهند
یکی از بچه هاش ماه تر است
مثل یک آسمان و یک مهتاب
یک بنی هاشم است و یک قمر است
روضه خوان غریب کرببلاست
این که امروز راهی سفر است
نقل قول از شنیده ها دارد
غم او چون ندیده،بیشتر است
راز ام البنینی اش این است
که شب مرگ خویش بی پسر است
«کربلا گرچه غایب است این زن»
«ولی ام المصائب است این زن»
اینکه امشب به بستر افتاده ست
زده بر سینه ی دو دنیا دست
دیگر ام البنین نخوانیدش
چون که شسته ست از پسرها دست
روضه خوان،روضه اش شروع شده
روضه اشک،مشک،سقا،دست
روضه خوان مادر است و تا به ابد
قهر کرده ست اینچنین با دست
از غم ساقی اش ننوشیده
ازلب آب های بالادست
روضه خوان گفت:شیر من عباس
گرچه در نوع رزم استادست
تا که تا خیمه مشک را ببرد
گفت:دستم به دامنت یا دست
روضه خوان گفت: شیر من عباس
نه که انداخته جهان را دست
دست خالی بر او برو که کند
دست گیری ز بی کسان با دست
«گرچه باب الحوائج عباس است»
«روی مادر همیشه حساس است»
حسرتی مثل حسرت من داشت
داغ کرب و بلا نرفتن داشت
تا بدوزد به اشک، عالم را
بین مژگان نخی به سوزن داشت
در خیالش همیشه وقت وداع
دست فرزند را به گردن داشت
سوخت در خویشتن که کاش آن روز
سر عباس را به دامن داشت
گله از تیر هر قَدَر هم داشت؛
بیشتر از عمود آهن داشت
ناگهان نور حُجره را پُر کرد
جان،خیال عبور از تن داشت
روضه خوان چشم های خود را بست
مثل عباس قصد رفتن داشت
«حجره کم کم شبیه علقمه شد»
«مثل ام البنین که فاطمه شد»
یا اباالفضل گفت و در، وا شد
دشت کرب و بلا هویدا شد
روضه خوان پا گذاشت بر منبر
کمر هفت آسمان تا شد
بغل خویش را گشود از هم
چار فرزند در بغل جا شد
کربلایش دوباره شکل گرفت
خانم ام البنین چو زهرا شد
علت سر به زیری عباس؛
در کنار حسین پیدا شد
شیرهایش اگرچه جمع شدند؛
عمل جمع زود مِنها شد
شیرهایش یکی یکی رفتند
تا که وقت نبرد سقا شد
تیر با مَشک چون که خلوت کرد؛
اشک در چشم خیمه تنها شد
تا ابالفضل رفت و تا برگشت
روضه خوان ارباً ارباً اربا شد
«چشم مادر که خیره شد بر در؛»
«آمد عباس لحظه ی آخر»
مهدی رحیمی