#رسول_اکرم #مبعث
جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده
نوری از جنس خدا در همه جا تابیده
مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده
ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات
دست پر آمده امروز محمد صلوات
آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین
آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین
آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین
او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان
أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان
او که از روز نخستین و ازل احمد شد
او که در غار حرا، منتخب ایزد شد
شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد
جبرییل آمده و جام نبوت در دست
تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست
نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر
وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر
این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر
خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند
خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند
او رسول است و شده حرف حسابش قرآن
هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان
آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان
ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم
از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم
مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید
از یَد بولهب مکه کم آزار ندید
دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید
روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت
سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت
آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود
کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود
کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود
به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین
قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین
زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله
دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله
غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
#امیر_عظیمی
#رسول_اکرم #مبعث
دلدار تویی ، عشق تویی حضرت احمد(ص)
پایان رسل ، ختم کلامی تو محمد(ص)
ویران ز قدم های تو شد جهل و خرافه
مدیون تو شد هر که کندبهر خدا حمد
نورت ز ازل تا به ابد هست به عالم
ای خسرو خوبان که به عالم شده سرمد
مبهوت کمالت شده اند جمله خلایق
وقتی که خدا خود ز در وصف تو آمد
در روز جزا چشم امیدم به تو باشد
زیراکه تویی بر همه ی خلق سرآمد
#الهام_نجفی
#رسول_اکرم #مبعث
کجائی تا بریزم گل به پایت یا رسول الله
که تو جانانی و جان ها فدایت یا رسول الله
تو شاهی یا اباالقاسم ،تو ماهی یا اباالزهرا
کی اهریمن رسد بر گرد پایت یا رسول الله
بُریده باد دستی که قلم زد بر علیه نور
تو خورشیدی، ملک محو لقایت یا رسول الله
نگارا صورتت با سیرتت هم وزن و هم رنگ است
منافق، شرمگین از این صفایت یا رسول الله
به قرآن اسوه ات خواند، خدای لم یلد یولد
چه بیم از دشمنانِ بی حیایت یا رسول الله
تمام سالها را سال پیغمبر اگر نامند
سزا باشد که جان گوید ثنایت یا رسول الله
ز حق فرمانبری کردی جهان را رهبری کردی
علی فرمانده کلّ قوایت یا رسول الله
نِکو اندیشه ات ریشه دوانده در دل امّت
سلام ما به اخلاص و وفایت یا رسول الله
حسین از سیره ات در روز عاشورا سخن میگفت
سر و جان کرد قربان از برایت یا رسول الله
تو بوسیدی ز پیشانیّ سلمان تا همه دانند
تقرّب دارد ایران بر سرایت یا رسول الله
به فریاد بلند ایرانیان گویند لبّیکت
که سربازیم در زیر لوایت یا رسول الله
عزیزی از شما مهمان ما اندر خراسان است
رضایت نامه ده، جان رضایت یا رسول الله
شهیدان در دفاع هشت ساله یک سخن گفتند
و آن اینکه فدای حکم و رأیت یا رسول الله
پس از نام خدا نام محمّد بر زبان جاری است
همین بس از مقام کبریایت یا رسول الله
#استاد_کلامی_زنجانی
#رسول_اکرم #مبعث
می رسید از قله های کوه نور
از بلندای تشرف در حضور
فرش استقبال راهش می شدند
هر چه جن و هر چه انس و هر چه حور
کوه ها هم در تشهد آمدند
از تجلایی که شد در کوه نور
او چراغ شرع را آورده بود
بر سر این جاده های سوت و کور
تزکیه می داد روح خاک را
چشمه چشمه با سخن های طهور
مثل دریا رودها را جمع کرد
رودهایی از قبایل های دور
وحی می آرود تا آنجا که عقل
در خودش می کرد احساس شعور
شرح صدرش را کسی تخمین نزد
تا بفهمد کیست این سنگ صبور
و کتابی بود با خط خدا
تا بشر خود را کند با آن مرور
ای کتاب قل هو الله احد
لم یلد یولد و لم کفوا احد
تا شعاع مهرت عالم تاب شد
مهربانی از خجالت آب شد
این زمین دیگر کویر تشنه نیست
زنده شد، آباد شد، شاداب شد
فارغ از نسل و نژاد و رنگ و بو
هر غلامی با تو بود ارباب شد
تو همانی که بلال مسجدت
گل عرق هایش گلاب ناب شد
هر که با تو با علی راضی نشد
وصل بر دریا نشد مرداب شد
از زلال چشمه های وحی تو
تشنه ای همچون علی سیراب شد
این علی که مست پیغمبر شده
با دعای مصطفی حیدر شده
بعد از این افسار دنیا دست تو
ضرب و جمع و کسر و منها دست تو
بعد از این دین های دنیا باطل است
دین آدم تا به خاتم دست تو
هل اتی که شرح زهرا و علیست
گشته نازل منتها با دست تو
سیزده ماهند در منظومه ات
گردش این سیزده تا دست تو
فوق ایدیهم تویی یا مصطفی
هیچ دستی نیست بالا دست تو
رحمه للعالمین تنها تویی
پس حساب روز فردا دست تو
پرچم حمد خدا دست علیست
اختیار پرچم اما دست تو
هر چه ما داریم دست فاطمه است
چون که باشد دست زهرا دست تو
تو خودت گفتی حسینت از من است
پس حسین و کربلا ها دست تو
جلوه کردی در علی اکبر ولی
جلوه های این تماشا دست تو
دست تو دست خداوند است و بس
سهم ما یکبار لبخند است و بس
از حرا می آیی و جان می بری
روی دوشت بار قرآن می بری
سفره می اندازی و در خانه ات
مثل ابراهیم مهمان می بری
گاه موسی می شوی و با خودت
آیه های آل عمران می بری
گاه کشتی می شوی و نوح را
از دل امواج طوفان می بری
گاه از شوق علی می باری و
شوق خود را زیر باران می بری
نیمه شب ها روی دوش مرتضی
نان و خرمای یتیمان می بری
گاه در سلمان تنزل می کنی
عشق حیدر را به ایران می بری
گاه یاد بضعه ات می افتی و
زیر لب نام خراسان می بری
می رسد روزی که خود می آیی و
یوسف ما را به کنعان می بری
ای سحر خیز مدینه العجل
ای شفای زخم سینه العجل
ای سرای چشم هایت با صفا
امتداد چشم هایت تا خدا
غار تاریک مرا روشن کنید
مرده ام در بین این ظلمت سرا
لیله المحیای شب های حسین
ای رسول گریه های کربلا
کاروان سمت محرم می رود
کاش من هم جا نمانم از شما
از همان سر نیزه ای که می چکید
خون تازه روی خاک کوچه ها
سنگ ها آمد... سری افتاد وای
خواهری می گشت زیر دست و پا
یک گلی گم کرده بود ای وای من
عمه شد آن جا کبود ای وای من
#رحمان_نوازنی
#رسول_اکرم #مبعث
باران ز دل ابر منظم که می افتد
تسبیح الهی ست دمادم که می افتد
یک قطره علی گوید و یک قطره محمد
باران به تن باغچه نم نم که می افتد
چون برگ درختی ست به پاییز دل من
در زیر قدم های تو کم کم که می افتد
در رتبه نشد چون عرق گریه کنانت
از دیده ی گل قطره ی شبنم که می افتد
خشنودی حق است به صوت صلواتت
وقتی که جلی باشد و درهم که می افتد
وقتی که تو گفتی همه جا،ذکر علی را؛
می گوید و پا می شود آدم که می افتد
تنظیم شود با صلواتی و به ذکرت؛
بالا برود یکسره قندم که می افتد
#مهدی_رحیمی
#رسول_اکرم #مبعث
زمین به لرزه درآمد،شکست کنگره ها
رها شدند خلایق ز بند سیطره ها
شبی که آتش آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها
صدای همهمه ی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها
شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهره ها
دوباره نور و طراوت به خانه ها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها
جهان به یُمن حضورش،بهشتی از برکات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش
منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش
از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگی اش را کسی نمی داند
پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت
نماز نیمه شب و شور صوت قرآنش
اویس های قرن را ندیده عاشق کرد
تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت وحضرت حق داد
به دستِ پاک محمد کلید رضوانش
امیر و قافله سالارکاروانِ نجات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت،به عشق میدان داد
نمازشکر سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذان باران داد
نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر
در ابتدا به علی او شراب عرفان داد
تبسمش به کسی چون بلال عزت داد
مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد
چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلی مهتاب روشن عرصات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم
زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال!
چه شد؟نخواست که عمار محضرش باشم
قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً
نشد که حلقه به گوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار
قرار بوده که گریانِ دخترش باشم
شب گرفتن برگِ زیارت عتبات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
#وحید_قاسمی
#رسول_اکرم #مبعث
چو بر اریکه سوار آن یگانه فارس شد
پیاده یوسف و یعقوب و نوح و یونس شد
بزرگ مکتب توحید را مؤسس شد
« ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد»
قدم نهاد به خاک احمد فرشته سرشت
گرفت گلشن هستی طراوتی چو بهشت
به مزرع دل عشاق تخم عاطفه کشت
«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرٌس شد»
بسوی او زده پر مرغ فکرت اُدبا
به خوی او گرویده بُتان پاک قبا
ز روی او شده شرمنده مهر و مه عجبا
«ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد»
یگانه گوهر گنجینۀ طریقت اوست
امیر کشور عشق است و دولتش نیکوست
شکوه معجزه را بنگر و مگو جادوست
«بصدر مِصطَبَه ام می کشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد»
به بام عرش، ملائک زدند پرچم نور
شد از تجلّی او چشم بت پرستان کور
بگو به غصّه و غم دور باش از ما دور
«طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منَش مهندس شد»
دهد منادی غیب از فراز عرش ندا
رسید مظهر حق رکن دین و میر هدا
به پاس مقدمش ای جرعه نوش پاک ردا
«لب از ترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد»
بیا بنازمت ای شهسوار عرصه ی جود
بخوان ترانه ی پرشور حمد یا محمود
تو در قیام و ملائک به سجده اند و قعود
«کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد»
فرشته آمد و بگریخت دیو با خواری
به جمع دلشدگان مژده داد و دلداری
شدم به رغم رقیبان غلام درباری
«چو زر عزیز وجودست نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد»
چه بیم ث شد و دل ز شوق وحدت نو
«خیال آب خضِر بست و جام کیخسرو
به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد»
به عاشقان خبر وصل دوست برسانید
سرود گرم محبت ز نای جان خوانید
به مقدمش چو «کلامی» گلی بیفشانید
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که «حافظ» از این راه رفت و مُفلس شد
#استاد_کلامی_زنجانی
#رسول_اکرم #مبعث
به دستِ دین تو أدیانِ سابق میشود تکمیل
رسیدی تا به ویرانی روَد اصحابِ شوم ِ فیل
بخوان پیغمبرانه! چون که با لحنِ حجاز تو
به واللهِ دو چندان میشود زیباییِ ترتیل
محاسن را معطّر کردی و عطّارهای شهر
کم آوردند و شد بازارشان بی رونق و تعطیل
به باباهای در جهلِ مرکّب خفتۂ بی دین؛
پس از این عشقِ دختربچه ها را میدهی تحویل
عقیقِ دستهایت میشود مُهر نمازِ نوح
عبایت میشود سجادۂ عیسی و اسماعیل
«امین» بودی و با ایمان گمانم مادرِ موسی-
به دستانت سپرده کودکش را در کنارِ نیل
نشسته گوشۂ معبد، تورّق میکند هر شب
چه خوش می گوید از قرانِ تو؛ تورات با إنجیل
همان قران که «حبلُ اللّه» را «وحدت» تلقّی کرد
خوشا آنکس که دارد در سکوتش قدرتِ تحلیل
محمّد(ص) خواندمت جایِ رسول الله! امشب را...
کمی بگذار قربانت شوم مانندِ جبرائیل
«ولی الله» خواندی در غدیرِ خم! بدونِ شک-
به عشقت «یاعلی(ع)» میگوید آری صورِ اسرافیل!
#مرضیه_عاطفی
#رسول_اکرم #مبعث
دل ربودن از تمام خلق عالم کار توست
ای طیب درد مندان! عالمی بیمار توست
از همان اول که پا در عرصه دنیا زدی
حامل وحی خدا همراه و خدمتکار توست
بی گمان قبل از چهل سال عالمی مست تو شد
تا قیامت خمرهی انگورها سرشار توست
قلب می گیری به جایش حب زهرا می دهی
عشق با ارزش ترین کالای در بازار توست
آینه تکثیر کردی تا خدا را بشنویم
سیزده آیینه حق تکرار در تکرار توست
در احد ثابت شد آنکه در میان معرکه
در نرفت و ماند و زخمی شد، به واقع یار توست
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
اسم اعظم در میان غالب اذکار توست
#ایمان_کریمی
#رسول_اکرم #مبعث
گل داد وقتی شاخه تمرین کرد نامات را
باران به خود پوشاند لحنی از کلامات را
دنیا پر از فهم جدیدی از شنیدن شد
بلبل که اجرا کرد ضربآهنگ گامات را
خوشبو شد و در خود نگنجید و وزید آخر
آری نسیم احساس کرد عطر مشامات را
آب از تو معنای طراوت را گرفت و رفت
تا در زمین جاری کند جان سلامات را
کوه از خدا آغوش دلخواه حرا را خواست
ورنه خدا میساخت بالاتر مقامات را
دل در دل پیله رهایی را نمیدانست
پروانه شد پیدا کند درک پیامات را
وقتی محمد(ص) در اذان گفتیم پس باید
الگو بگیریم از قعودت تا قیامات را
دنیای ما حتما پر از لبخند خواهد شد
آدم اگر مشق خودش سازد مرامات را
هربار میگویی علی (ع)خورشید میتابد
هر روز میتابی به ما مهر مدامات را
گفتی اگر با یاعلی از گور برخیزد
انسان علاجی دارد اندوه قیامت را
#سعیده_کرمانی
#سرود
#تک_ضرب
#رسول_اکرم
بند1⃣
خورشید غروب کن که خورشید اومده
واسه دل نا امیدا امید اومده
از راه رسیده بهار عاشقی بازم،عید اومده
نور خدا تابیده به تاریکیِ عالم
رو زمین قدم گذاشته پیغمبر خاتم
روشنیِ چشماشه مث چشمهی زمزم
اومده واسه هدایت همهی عالم و آدم
ای قبلهی ایمان یا رسولالله
ای ناجی انسان یا رسولالله
ایجان ایجان ایجان ایجان یا رسولالله
بند2⃣
عصر جهالت به آخر رسیده
واسه دین حق هادی و رهبر رسیده
عمر شرکو بتپرستی با اومدنش،سر رسیده
اومد پدر دلسوز و مهربون امّت
سفرهدار بیمنّت و پیغمبر رحمت
اونکه جلوه و ملاحتش نداره قیمت
اومده واسه شفاعت ماها تو روز قیامت
ای روضهی رضوان یا رسولالله
آیینهی قرآن یا رسولالله
ایجان ایجان ایجان ایجان یا رسولالله
بند3⃣
هرکس به سایش پناهنده میشه
بالا میره خورشید درخشنده میشه
از بند گناهومعصیت درمیاد و،بنده میشه
امشب میخونه خدا حبیبی یا محمد
همراه فرشتهها حبیبی یا محمد
ذکر لب انبیا حبیبی یا محمد
این شبا روی لب عاشقا حبیبی یا محمد
ای سورهی احسان یا رسولالله
ای رحمت رحمان یا رسولالله
ایجان ایجان ایجان ایجان یا رسولالله
شعر و سبک:محمدجواد ابوتراب زاده
#سرود
#تک_ضرب
#رسول_اکرم
بند1⃣
ریسه بندونه
عرش خدا امشب
کل حاجت ها
میشه روا امشب
از قدم این نوزاد دردونه
بتکده ها میشه امشب ویرونه
جبریله و تاب و تبش
یا محمده مشق شبش
آمنه دلش شاد و لبش خندونه
سرزده نورخدا
اومده شمس الضحی
اومده آقای ما
یارسول الله
بند2⃣
نوری از جنت
سمت زمینتابید
دربه در شد ماه
افسرده شد خورشید
از ملائک روی زیباش دل برده
پاقدمش خیروبرکت آورده
انبیا نشستن سر راش
آسمونیا محو نگاش
یوسفماز اینبرق چشاش جاخورده
ذکر ما تو این شبا
سیدی یا مصطفی
اومده آقای ما
یارسول الله
بند3⃣
ذکر لبهای
هر بیدل عاشق
یارسول الله
یا حضرت صادق
صف کشیدن دلداه ها پشت در
عیدی میخوان از زهرا وپیغمبر
آسمونیا دور همن
حوریا دارن کل میکشن
امشبو باید دربزنن محکم تر
میخونم با ایننوا
صادق آل عبا
اومده آقای ما
حضرت صادق
شعر:حسین نوری
سبک:احسان نوری