eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
427 عکس
124 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که از دست کریمت خیر و برکت می‌رسد هر کسی شد سائل جودت به عزت می‌رسد تو نشان دادی که در آل امیرالمومنین ظاهراً بر کودکانش هم امامت می‌رسد از رضا” باید جوادی” اینچنین یابد ثمر از قیامت انتظاری جز قیامت می‌رسد؟! ظرف عقل آدمی از درک جودت عاجز است بر امامان از تو وقتی که محبت می‌رسد من خودم را می شناسم مستحق نقمتم از تو اما سمت من هر بار نعمت می‌رسد من اگر از تو فقط دنیا بخواهم باختم بس که از معنای جودت معنویت می‌رسد لطف ابراهیم چشمانت به من آموخته دست بر دامان تو روزی به خُلّت می‌رسد وای بر دستی که یک دفعه به سمتت رو نزد بیشتر در روز حسرت، او به حسرت می‌رسد شاعری بیتی برایت گفت و رفت، اما بر او از علی موسی الرضا صدبار خلعت می‌رسد زائر مشهد شدم دیدم که از باب الجواد بیشتر از پیش بر زائر عنایت می‌رسد یابن سلطان خراسان! از پر قنداقه‌ات به علی‌اصغر قسم آدم به دولت می‌رسد حرف قنداقه شد و دیدم که در کرببلا از کمان حرمله تیری به دقت می‌رسد تیر، حلق کودک ارباب مان را پاره کرد روضه‌ی این طفل آخر شیعه را بیچاره کرد
ای که از دست کریمت خیر و برکت می‌رسد هر کسی شد سائل جودت به عزت می‌رسد تو نشان دادی که در آل امیرالمومنین ظاهراً بر کودکانش هم امامت می‌رسد از "رضا" باید "جوادی" اینچنین یابد ثمر از قیامت انتظاری جز قیامت می‌رسد؟! ظرف عقل آدمی از درک جودت عاجز است بر امامان از تو وقتی که محبت می‌رسد من خودم را می شناسم مستحق نقمتم از تو اما سمت من هر بار نعمت می‌رسد من اگر از تو فقط دنیا بخواهم باختم بس که از معنای جودت معنویت می‌رسد لطف ابراهیم چشمانت به من آموخته دست بر دامان تو روزی به خُلّت می‌رسد وای بر دستی که یک دفعه به سمتت رو نزد بیشتر در روز حسرت، او به حسرت می‌رسد شاعری بیتی برایت گفت و رفت، اما بر او از علی موسی الرضا صدبار خلعت می‌رسد زائر مشهد شدم دیدم که از باب الجواد بیشتر از پیش بر زائر عنایت می‌رسد یابن سلطان خراسان! از پر قنداقه‌ات به علی‌اصغر قسم آدم به دولت می‌رسد حرف قنداقه شد و دیدم که در کرببلا از کمان حرمله تیری به دقت می‌رسد تیر، حلق کودک ارباب مان را پاره کرد روضه‌ی این طفل آخر شیعه را بیچاره کرد 🔸شاعر :
گدا گدا باز گدا آمده از همه سو، از همه جا آمده به خاکبوس این سرا آمده چون به حرم شاه سخا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده او ابدیّ و ازلی بوده و پیش خدا خودش یلی بوده و علیّ و همنام علی بوده و روی پر فرشته ها آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده آمده و به سینه حک می شود به زندگی "علی" نمک می شود کعبه از او تَرک تَرک می شود زمزم و مروه و منا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده او علی و تاج سر امت است روح نماز و سحر امت است مثل محمّد پدر امت است ترازوی روز جزا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده چشم خداوند و یَدُاللهِ حق قدرت حقّ و اسدُاللهِ حق ولایتش نشانه ی راهِ حق به مومنین راهنما آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده خدای عشق و بنده پرور علی عبد خدا، خواجه ی قنبر علی به بال انبیای حق، پَر علی بنده ولی خدانما آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده خدا علی، علی خدا لِلعجب زادگَهَش کعبه چرا، للعجب فاطمه کفّوَش شده یا للعجب عقل به تسلیم و رضا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده عقل شده پای به زنجیر او کودک ایجاد شده پیر او مَثَل شده ضربه ی شمشیر او یگانه ی هر دو سرا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده بر لب خود "ابوالحسن" حک کنید در دل و فکر و جان و تن حک کنید به نطفه ی دشمن او شک کنید طهارت طینتِ ما آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده آمده تا درد مداوا کند به دوستان از کرم، اعطا کند زِ دشمنش نیز گره وا کند به هر گره، گره گشا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده کیست علی، به یک نظر فاطمه فیه تَجلّی و ظَهَر، فاطمه عَلیُّنا کَیفَ بَشَر، فاطمه فاطمه یا شیر خدا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده
دلم درگیر ذکری شد سرورآور شراب‌بی‌غش‌شیرین‌شورآور همان‌خورشید‌ظلمت‌سوز نورآور گل‌دشت‌و‌دمن‌عشق‌است کریم‌ذوالمنن‌عشق‌است علی‌و‌فاطمه شادند مولانا‌حسن‌عشق‌است عسل‌تر از عسل ذکر حسن‌جان است قبولی‌عمل ذکر حسن‌جان است دَم جنگ جمل ذکر حسن‌جان است حسن هوهوی مستانه حسن ساقی میخانه حسن شمع‌و‌پیمبرها به دورش همچو پروانه علی خورشید‌حق‌است‌و‌قمرپرور صدف‌زهرا، علی دُر‌و‌گهرپرور امیر بی‌نظیر شیر‌نرپرور حسن‌حیدر، حسن‌زهرا حسن‌پیغمبر طاها همه از خاک پایین‌تر حسن‌بالا، حسن والا شجاعت با حسن اینبار معنا داشت حسن؛ بازوی مرحب‌کش چو‌مولا داشت فقط او از خدای خویش پروا داشت حسن‌مکنت، حسن دولت حسن‌عزت، حسن‌شوکت حسن در فتنه‌ها بوده علی‌هیبت، قَدَر‌قدرت حسن حق کریمی را ادا کرده‌ست ای‌مردم برای دشمنش هم سفره وا کرده‌ست ای‌مردم سه دفعه، نصف‌مالش را عطا کرده‌ست ای‌مردم بهشت‌است‌او، نعیم‌است‌او عطوف‌است‌و‌رحیم است‌او امام سفره‌دار حق کریم‌است‌او، کریم‌است‌او حسن سجاده‌اش عرش خدا باشد ز هرچه جز خداوندش جدا باشد برای شیعه صبرش مقتدا باشد حسن‌روح‌است‌و‌پرواز‌است حسن‌مفتاح‌هر راز‌است حسن‌صلحش به واللهِ امام کربلاساز است چه شد در وعده‌ی زر معرفت گم شد حسادت با خیانت در تفاهم شد حسن درگیر بدعهدی مردم شد نه‌یار‌و‌یاوری‌مانده نه یک‌غمپروری مانده نه در خانه برای او وفای همسری مانده که می‌داند چه اندازه حسن خون‌جگر خورده دلش را ضربه‌ی دستی درون‌کوچه‌ آزرده همان دستی که هوش از مادر مظلومه‌اش برده خودم دیدم‌که در لرزید لگد خورد و پدر لرزید صدا زد فضه را مادر دل‌من بیشتر لرزید
تا زمین را تیره دید و آسمان را تار دید خون‌جاری‌خدا از عرش بر هامون چکید داغ اکبر زخم‌کاری بود بر قلب حسین از کمان حرمله تیری سه‌شعبه هم رسید نیزه این قدِ کمان را قدکمانی‌تر نکن آخر او بعد پسر، داغ برادر هم چشید آن‌قدر زخم تن از زخم جگر پیشی گرفت شاه عالم لحظه آخر چو بسمل می‌پرید از حرم تا قتلگاهش را دوید اما چه‌سود شمر ملعون زودتر از خواهرش زینب رسید کند بوده خنجرش، نه، احتمالا مست بود پیکرش را پشت و رو کرد، از قفا سر را برید
می بنوش از پیاله‌ی توحید سجده‌ای کن حواله‌ی توحید می‌رسد از سلاله‌ی توحید آنکه در عرش احمدش خوانند در زمین هم محمدش خوانند آمنه ماهتاب آورده گوهری ناب‌ِناب آورده طفل نه، آفتاب آورده هدیه‌ای از خداست این کودک خاتم‌الانبیاست این کودک معنی لفظ آبرو آمد صاحب تاج تُنفِقوا آمد طاق کسری بلرز او آمد تیری از او به چشم شیطان رفت ابرهه زیر سنگ باران رفت او امین خدا‌ و مخلوق است از وجودش وجود مرزوق است تشنه کام زلالش عیّوق است غضب او حمیم می‌سازد یک‌نگاهش کلیم می‌سازد کعبه حرمت گرفت با احمد دین اصالت گرفت با احمد وحی قوت گرفت با احمد پیکر شرع را نبی جان است کلماتش تمام قرآن است مجلس‌آراست همچو گل اخلاق بین خلق و خداست پل اخلاق مصطفای مکارم‌الاخلاق علّت بعثتش همین بوده‌است صادق‌الوعده و امین بوده‌است مکتب مصطفی، ابوذر‌ساز حُبّ زهراش، حوض‌کوثرساز بی‌تعارف، نبی‌ست حیدرساز بی محمد اگر وجود نبود بی علی هم نبی نبود نبود احمد و حیدرند یک ریشه ذوب وحدانیت خدا‌پیشه جرعه نوش‌اند از یک اندیشه عبد حقّند و مست فاطمه‌اند هر‌دو ممنون دست فاطمه‌اند دست زهرا کمال پروده چشمه‌ساری زلال پرورده یازده بی‌مثال پرورده کار زهراست عزتی گر هست دین و قرآن و عترتی گر هست
تلالوء‌نور خدایی‌حسن جمال ذات کبریایی‌حسن خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند "حسن‌حسن" شور بپا می‌کند ای گل خوشبوی علی‌النّقی میوه‌ی مینوی علی‌النّقی آینه‌ی روی علی‌النقّی مدینه شد مدینه‌ی دیگری به یمن میلاد تو ای عسکری مادر تو سلیل و بابا، علی یازدهم جلوه‌ی بابا، علی یاعلی و یاعلی و یاعلی شکرخدا فاطمه دلشاد شد کف بزن عالم حسن‌آباد شد قبله حسن، مسجد و منبر حسن کعبه حسن، منا و مشعر حسن حجِّ قبولِ حیّ داور حسن کعبه به طوف حرمت مشتری‌ست حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست یاقمر ابن قمر ابن قمر منکر نور تو شود کور و کر ای پدر ناجی‌ نوع بشر به عالمی امن و امان از شماست مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست جمال بی‌مثال‌حق، ای‌حسن تجلّی جلال هر پنج‌تن پرده‌نشین باش گه از مرد‌و‌زن نور تو بایست وساطت کند شیعه به عصر غیبت عادت کند شیر درنده شده رام شما کنگره‌ی عرش مقام شما هشت بهشت است بنام شما پرنده روح تو محبوس نیست حقیقت امام محسوس نیست هوایی‌ام، مرا ببر تا حرم به خانه‌ی خدا ببر، تا حرم باز به سامرا ببر تا حرم «ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما» دوباره مست‌مست‌مستم کنید مستِ میِ روز الستم کنید با دو حسن، خداپرستم کنید لعن بنی‌امیه روی لبم شکرخدا، من‌حسنی‌مذهبم سلام بر دو نور در مشرقین سلام بر دو دلبر عالمین سلام ما بر حسن و بر حسین مرغ دلم به سامرا می‌رود حسن به لب، به کربلا می‌رود سلام بر خسرو خوبان حسین سلام بر شاه شهیدان حسین سلام بر امام عطشان حسین ای که فلک از عطشت سوخته داغ تو را خدا به دل دوخته
ذکر شریف فاطمه را هر که دم گرفت سمت خدای خویش به سرعت قدم گرفت "یافاطمه" عزیزترین اسم اعظم است این ذکر را امام زمان دم‌به‌دم گرفت  روز جزا عجیب زیانکار می‌شود هر کس دعای فاطمه را دست‌کم گرفت دستش شکست دست علی را رها نکرد او یک تنه برای ولایت علم گرفت سیلی که خورد صورت حیدر کبود شد مادر که گفت "فضّه" پدر باز غم گرفت آتش گرفت درب و لگد خورد و ناگهان مسمار کج شد و به پر مادرم گرفت
نور خدا در دل شب ها رسید سپیده زد، شمس دلارا رسید خبر بده به فطرس ای جبرییل دوای درد تو، مسیحا رسید بیا خودت را برسان پیش او بال و پرت سوخت، مداوا رسید گدا.. گدا.. آی گدایان شهر! رحمت واسعه به دنیا رسد ملجاء هر شاه و گدا آمده شاهِ شهیدِ شهدا آمده آمده و نبی ست بالا سرش گرفته قنداقه ی او در برش بوسه زند گاه به دستان او گاه به پیشانی و بر حنجرش چه هدیه ای داده خدا بر نبی خوشا به حال پدر و مادرش آمده تا «حسینُ منّی» شود تا که بخوانند چو پیغمبرش خون خدا، جان پیمبر حسین عشق علی، عزیز  مادر حسین او و حسن زیور اهل بهشت دو سیّد و سرور اهل بهشت شد پدرش آل نبی را شجر بار و برش گوهر اهل بهشت سَیّدة ُالنّساء بود مادرش مادر او مادر اهل بهشت برادرش ساقی اولاد او دو دست او ساغر اهل بهشت بهشتی اند آلِ حسینِ علی بهشت شد مالِ حسینِ علی عرش خداوند نگهبان او جان خداوند شده جان او فاطمه جان بخواب چون می شود روح امین سلسله جنبان او گریه چو می نماید از تشنگی ملائکه شوند گریان او مشربه ی اوست لب مصطفی ای به فدای لب و دندان او نیست کسی تشنه به دور و برش آب بود مهریه ی مادرش شاه حسین است و ما نوکریم ز نوکری او همه سروریم ما همگی کبوتر بام او پر بکشد به هر کجا، می پریم ناز فقط مال حسین است و بس هرچه که او ناز کند می خریم فضیلت گریه به او این بود ره به دعای خواهرش می بریم حسین ای پادشه انس و جان نوکری ات عزّت و ایمانمان تو را اِمامُ الشُّهدا خوانده اند چشمه ی جوشان بقا خوانده اند "لَحمُکَ مِن لَحمِ بَشَر" بود اگر چرا تو را خون خدا خوانده اند نَه خامس آل عبا، بل تو را پنج تن آل عبا خوانده اند تو همه شان بودی و در کربلا حیف تو را جدا جدا خوانده اند ای تن پاره پاره هر صبح و شام علیکَ منّی سلامٌ سلام
آخر جواب داد سحر ربنای ما دیدی گرفت این دم آخر دعای ما دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم روشن شد از فروغ چراغی سرای ما نامش رقیه است، رقیه؛ ولی بدان آمد سه سال فاطمه باشد برای ما زینب بیا و صورت او را نگاه کن مثل گل است صورت خیرالنسای ما دستان کوچکش گره های بزرگ را وا می کنند از همه ی خلق، جای ما در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان این دختر است همسفر کربلای ما همواره فکر می کنم این پای کوچکش دارد توان آمدن پا به پای ما دق می کند اگر که ببیند به راه شام پا می خورند روی زمین نیزه های ما
آدم میان روضه سبکبال می شود مست می محول‌الاحوال می شود بزم عزا بهشت زمین است و آسمان از دیدن بهشت زمین لال می شود بال عروج ماست سلام علی‌الحسین روضه برای روح پر و بال می شود شادی واقعی ست دم یاحسین ما با یاحسین، فاطمه خوشحال می شود چشمی که بود کاسه‌ی خون بین روضه‌ها جای قدوم کشته‌ی گودال می شود گودال‌قتلگاه چه با اهل‌بیت کرد یک کاروان الف ز غمش دال می‌ شود از قتلگاه زینب کبری دو داغ دید بالای تل دو مرتبه بی‌حال می‌ شود هم سینه ی حسین لگدمال شمر شد هم زیر سم اسب لگد‌مال می شود
تلالوء‌نور خدایی‌حسن جمال ذات کبریایی‌حسن خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند "حسن‌حسن" شور بپا می‌کند ای گل خوشبوی علی‌النّقی میوه‌ی مینوی علی‌النّقی آینه‌ی روی علی‌النقّی مدینه شد مدینه‌ی دیگری به یمن میلاد تو ای عسکری مادر تو سلیل و بابا، علی یازدهم جلوه‌ی بابا، علی یاعلی و یاعلی و یاعلی شکرخدا فاطمه دلشاد شد کف بزن عالم حسن‌آباد شد قبله حسن، مسجد و منبر حسن کعبه حسن، منا و مشعر حسن حجِّ قبولِ حیّ داور حسن کعبه به طوف حرمت مشتری‌ست حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست یاقمر ابن قمر ابن قمر منکر نور تو شود کور و کر ای پدر ناجی‌ نوع بشر به عالمی امن و امان از شماست مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست جمال بی‌مثال‌حق، ای‌حسن تجلّی جلال هر پنج‌تن پرده‌نشین باش گه از مرد‌و‌زن نور تو بایست وساطت کند شیعه به عصر غیبت عادت کند شیر درنده شده رام شما کنگره‌ی عرش مقام شما هشت بهشت است بنام شما پرنده روح تو محبوس نیست حقیقت امام محسوس نیست هوایی‌ام، مرا ببر تا حرم به خانه‌ی خدا ببر، تا حرم باز به سامرا ببر تا حرم «ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما» دوباره مست‌مست‌مستم کنید مستِ میِ روز الستم کنید با دو حسن، خداپرستم کنید لعن بنی‌امیه روی لبم شکرخدا، من‌حسنی‌مذهبم سلام بر دو نور در مشرقین سلام بر دو دلبر عالمین سلام ما بر حسن و بر حسین مرغ دلم به سامرا می‌رود حسن به لب، به کربلا می‌رود سلام بر خسرو خوبان حسین سلام بر شاه شهیدان حسین سلام بر امام عطشان حسین ای که فلک از عطشت سوخته داغ تو را خدا به دل دوخته