#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#ترکیب_بند
اوج پروازم آستانه ی توست
مقصد بالم آشیانه ی توست
سبک زیبای زندگانی من
به لبم بازهم ترانه ی توست
آمدی و محبّت آوردی
مهربانی فقط نشانه ی توست
ای وَرای تصور دنیا
از زمین تا خدا کرانه ی توست
آمدی طبع شاعرم گل کرد
غزلی را که عاشقانه ی توست
آرزوی همه پیمبرهاست
شال سبزی که روی شانه ی توست
معجزات رسیدنت گویاست
که بگویی زمان زمانه ی توست
روشنی بخش ظلمت دنیا
نخل اسلام از جوانه ی توست
با تو نام زبانزدی داریم
دین ناب محمدی داریم
ای رسول خدا امین خدا
رحمت الله مسلمین خدا
ای نثارت درود جبرائیل
ای به معراج همنشین خدا
ای رسیده به گوش تو در عرش
صوت زیبا و دلنشین خدا
ای اصولت کرامت و خوبی
ای مرامت دوام دین خدا
مثل ماه شب چهارده بود
دست تو بین آستین خدا
لحظه ی خلقتت یقین دارم
به تو بوده است آفرین خدا
مکه از مقدمت تبرّک شد
باتو شد مکه سرزمین خدا
معدن خیر و رحمت و برکات
به قدوم مبارکت "صلوات"
#محمدحسن_بیات_لو
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#غزل
امشب صدای نبضِ هستی ساز دارد
شوقِ کسی که چشمِ او اعجاز دارد
او کیست که عالم به یمنِ آن قدومش
اینگونه طرح و نقشه ی آغاز دارد
آنکس که زیرِ پای او می چرخد افلاک
همچون امیرالمومنین همراز دارد
شد راوی رازِ زمین و آسمانها
قرآن که در گوشِ جهان آواز دارد
نامش محمّد(ص) کنیه اش محمود و احمد
در بالِ خود هفت آسمان پرواز دارد
روحش نیایشگاهِ توحیدِ الهی
درهای رحمت را هماره باز دارد
اعماقِ جانش تشنه ی بوی حقیقت
لبخندِ او صد دلبرِ طنّاز دارد
کاملترین عبدِ خدا در آفرینش
خاکِ قدومش منشائی در راز دارد
آن گوهرِ یکتای دریای نبوت
در بینِ نیکان چهره ی ممتاز دارد
گلدسته ها یکسر اذان گوی قدومش
هر یک تولایی غزل پرداز دارد
تا جنهً الماوی ذاتِ کبریا رفت
هر جذبه ی چشمش هزاران ناز دارد!
#هستی_محرابی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_آمنه_سلام_الله_علیها
#غزل
ای مادر مهربان خورشید
ای اوج کرانه های امید
از دامن پاک تو رسیده
بر سینه عشق نور توحید
آغوش تو گهواره عشق و
کز ناحیه خدا درخشید
بر دامنت آسمان نشسته
لبریز شود ز جام ناهید
از دست منورت سر خلق
خیرو برکت مدام بارید
نو رخ تو میان محراب
بر قبله هر فرشته تابید
هر لحظه به لحظه از لبانت
ذکر خوش ربنا تراوید
یاد آور مریم مقدس
مبهوت شده هر که تورا دید
میلاد محمدت مبارک
ای مادر مهربان خورشید
این حضرت عشق را خداوند
هم نام خودش حمید نامید
ای کاش دل تمام عشاق
زیر قدمت شوند تبعید
قدیسه خوش طالع عالم
عیدی بده در شب خوش عید
#محمد_حبیب_زاده
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#غزل
آمدی راز دل عشق شکوفا بشود
دیده مادرت از شوق چو دریا بشود
عجبی نیست که خاک قدم خوش یومت
مهر سجاده موسی و مسیحا بشود
عجبی نیست که اندر دل زندان یوسف
متوسل به تو گردد که دلش وا بشود
عجبی نیست به قرآن خدا با نگهت
در دل اهل دعا محشر کبرا بشود
عجبی نیست بتان را تو لگد مال کنی
کفر بت ها به یدت بر همه افشا بشود
عجبی نیست گلستان بکنی عالم را
بستر عشق محیای محیا بشود
عجبی نیست نشانی خدا باشی تو
پلک برهم بزنی معجزه بر پا بشود
عجبی نیست که خیرت برسد بر همگان
سر بوسیدن دستان تو غوغا بشود
عجبی نیست به هر جا که قدم بگذاری
گل بروید همه جا جنت زیبا بشود
عجبی نیست که معشوقه عشاق شوی
خیل کفار مسلمان تو لیلا بشود
عجبی نیست بیاد تو اویس قرنی
مقتدای همه عشاق دو دنیا بشود
عجبی نیست اگر گم شده فطرت و عشق
در میان دل و چشمان تو پیدا بشود
عجبی نیست تو والی و ولی باشی و با
حضرت عشق علی عالی اعلا بشود
عجبی نیست که با لحن خدا حرف زنی
در عشقاق به یک باره مداوا بشود
عجبی نیست تو بابای دو عالم باشی
فاطمه دختر تو مادر بابا بشود
#محمد_حبیب_زاده
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع)
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی
بسکه لحنش مهریان و گرم و زهرایی(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دینم و ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم
هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#دوبیتی
علم الهی همه در کوی توست
آیه به آیه همه از بوی توست
عرش خدا رفتی و ای نور حق
آینه ی ذات خدا روی توست
*
واسطه ی وحی و پیامش تویی
حامل قرآن و کلامش تویی
بس که تو مهبوب خدا گشته ای
هردم و هر لحظه سلامش تویی
*
سید و سالار همه انبیا
جان دو عالم به فدای شما
در شب میلاد تو و صادقت
جان عزیزت نظری کن به ما
#رضا_ترابی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است
سلمانمان كنید كه منا شدن خوش است
یا حضرت رسول فدای ملاحتت
با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است
از بركت تو سفرۀ ما بركتی گرفت
پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است
ما گم شدیم در دل دنیای بی كسی
پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است
خوب است پیش دشمن تو قد علم كنیم
اما مقابل قد تو تا شدن خوش است
خاك در تو از دُر و زر قیمتی تر است
پس خاك پای حضرت زهرا شدن خوش است
ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی
تو مصطفایی احمدی آقا محمدی
با خلقت وجود تو خلقت شروع شد
با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد
سجاده پهن شد كه تو باشی و ذات حق
از آن به بعد بود رفاقت شروع شد
عالم برای بوسه به دست تو آمدند
یك واژه ای بنام ارادت شروع شد
دست تو را كه داد به دستان سعدیه
در آن قبیله بارش رحمت شروع شد
با بودنت حلیمۀ سعدیه دید كه
لحظه به لحظه بركت و نعمت شروع شد
دستی نبود تا كه نگیرد دعای آن
با مقدم تو سیل اجابت شروع شد
پیغمبرانه بود حضوری كه داشتی
آقا نمك به سفرۀ آنها گذاشتی
آقای من تو واسطۀ نشر دین شدی
در بدترین زمانه شما بهترین شدی
بر روی مسند نبوی بین انبیا
دیر آمدی و از همه بالا نشین شدی
چشمان مكه شاهد آقایی تو بود
اینكه تو در تمامی عالم امین شدی
از لحظۀ ولادت خود حضرت رسول
تو رحمت خدایی و للعالمین شدی
عالم فدای نام ابالقاسم شما
زیرا شما قسیم بهشت برین شدی
نقش نگین خاتم تو گشت یاعلی
بانام حیدر است كه صاحب نگین شدی
هرجا قدم زدی پُرِ یاس و عنبر است
قطعاً گل محمدی از تو معطر است
باید فقط تو راهی غار حرا شوی
باید فقط تو همنفس با خدا شوی
با این مقام و منزلت و شأن و عزتت
باید هم آبروی همه انبیا شوی
تنها به عشق نام تو گلدسته ساختند
تا اشهد اذان همه ماسوا شوی
اصلاًبعید نیست كه حیدر نبی شود
اصلاً بعید نیست كه تو مرتضی شوی
حق با علیست غیر علی ناحقند وبس
یك لحظه هم نشد كه تو از حق جدا شوی
بعد تو هركسی به علی اقتدا نمود
راه خود از مسیر شیاطین جدا نمود
مولای ما كسی ست كه شیر دلاور است
مولای ما كسی ست كه با حق برابر است
مولای ما كسی ست كه جان و دل تو بود
مولای ما كسی ست كه با تو برادر است
مولای ما كسی ست كه لایق تر از همه ست
شیر خدا و همسر زهرای اطهر است
مولای ما كسی ست كه مثل خدا یكی ست
نامش ولی ، علی، اسد الله، حیدر است
مولای ما كسی ست كه بابای امت است
مولای ما كسی ست كه مولای قنبر است
مولای ما كسی ست كه شاگرد مكتبش
در فقه و در علوم الهیه جعفر است
آنكس كه پای مكتب او جان گرفته ایم
درس خداشناسی و ایمان گرفته ایم
جعفر اگر نبود زمین محوری نداشت
كشتی علم ذات خدا لنگری نداشت
جعفر اگر نبود حسینیۀ زمین
تعطیل بود چونكه دگر منبری نداشت
جعفر اگر نبود علوم كتاب حق
سوگند بر خدا كه روایتگری نداشت
بیچاره می شدیم به دین خدا قسم
پسوند نام مذهب ما جعفری نداشت
او روضه خوان مادر پهلو شكسته بود
می خواند كاش خانۀ حیدر دری نداشت
او هم شبیه حیدر كرار شد غریب
او هم میان آن همه كس لشگری نداشت
ماشیعیان عاشق این خانواده ایم
باجان و دل به یاریشان ایستاده ایم
#مهدی_نظری
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#رباعی
بر غمزده گان بابِ نجات است صلوات
بر مرده دلان آبِ حیات است صلوات
پیغمبرِ ما بَه که چه زیبا فرمود
سر چشمه ی خیر و برکات است صلوات!
*
شد نامِ تو زیبنده ی هر صوم و صلات
نازل شده بر اهلِ ولا این برکات
گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست
آن چهره ی پاکِ مصطفی را صلوات!
*
تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات
لازم شده بر من، بفرستم صلوات
حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات
هر آن که فرستد به جمالت صلوات
*
خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک
از صورتِ قرآن کلماتی متبرک
اعجازِ محمّد(ص) کند این بزمِ تولّی
قلبِ همه را با صلواتی متبرک!
#هستی_محرابی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند
به نام قبله شاه نجف، به نام نبی
منم غلام علی و منم غلام نبی
علی و فاطمه، داماد و دخترش هستند
چه بیش ازین بنویسیم از مقام نبی
نوشته اند سخن گفته در شب معراج
خدا به لهجه ی حیدر ، به احترام نبی
به آنکه تهمت هَذیان به او زده لعنت
همیشه وحی گره خورده با کلام نبی
بگو به دشمن حیدر ، خدا خدا نکند
علی علی است مناجات صبح و شام نبی
بگو که اشهد انَّ علی ولی الله
بگیر هر چه که میخواهی از رسول الله
سلام حضرت ِاز درک ما ، فراترها
سلام سایه بالاسر ابوذرها
به جز تو نیست کسی در جهان علی پرور
به جز تو نیست کسی سید پیمبرها
تو با علی و خدیجه قیامتی کردید
که نیست تا ابدالدهر ، کار لشکرها
جماعتی که همه دشمنان هم بودند
شدند با هنرت خواهر و برادر ها
هنوز هم که هنوز است نام فاطمه ات
نشانده لرزه به جان تمام ابترها
بزرگ و کوچک نسلت همیشه سلطانند
غلام خانه ی این قوم ، تاجدارانند
تو نور عالم امکان ، تو ماه تابانی
تو قبله ای ، تو مرادی ، تو جان جانانی
تو با وفا ، تو خدای مکارم اخلاق
تو قبله گاهِ تمام مهربانانی
به آشنا ، به غریبه ، به کافر و مومن
رسیده بخشش و لطفت ، تو مثل بارانی
تو آن شهنشهِ خاکیِ روزگاری که
نه حاجبی به سرایت بُوَد نه دربانی
بزرگواری و کارَت عطای بی منت
غم دل همگان را نگفته می دانی
به یُمنِ مَقدم تو بتکده ، مصلا شد
زمین ز خواب زمستانی ِخودش پا شد
جهان برای همیشه است ، آرزومندت
شده هوایی ِ شصت و سه سال لبخندت
چه ساده عاشق خود کرده ای دو عالم را
یگانه ای و زمانه ، ندیده مانندت
قسم به جان ِ که از اهل آسمان و زمین
به جز تو خورده به قرآن خود ، خداوندت ؟
خدا ز دامن تو دست من جدا نکند
خدا رهام نگرداند هرگز از بندت
هزار شکر که مدیون صادقت هستم
ره نجات به من یاد داده فرزندت
همان که خواسته ای شد ، مسیر عاشقی ام
هزار شکر خدا را امام صادقی ام
همیشه بر سر این سفره میهمان هستم
همیشه شامل این لطف بی کران هستم
نه دلبریست مرا جز نوادگان شما
نه جیره خوار و فدائی این و آن هستم
بگو چه بهتر ازین خواهم از تو من دیگر
به زیر سایه ی زهرای مهربان هستم
شنیده ام که تویی عاشق حسینی ها
منم همان که رفیق حسینتان هستم
به جان فاطمه آقا بیا و کاری کن
شوم شهید ِحسین ِتو تا جوان هستم
درین زمانه که دلسوز و تکیه گاهی نیست
"به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست"
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
عُزی ؛ هبل ؛ لات و منات امشب پریشانند
از سنگ بودن ؛ بت شدن آنها پشیمانند
معبد به دستش بی گمان ویرانه خواهد شد
بُت ها گمان آشفته ؛ سرگردان ؛ پریشانند
طائف به خود می لرزد آوای محمًد را
نزدیک می بیند ؛ چه بت هایی که لرزانند
عُزی حراض از تو مُسلًم چشم می پوشد
عُزی بدان بت ها تمامی رو به پایانند
تب کرده بُت از شوکت زیبای میلادش
عُزی ؛ هبل؛ لات و منات امشب به هذیانند
عُزی سقام از تو حفاظت کی کند ؛ هرگز
بت های مکه بی گمان در مرز بحرانند
طائف یقین دارم به چشمش خوب خواهد دید:
بت ها پریشانند ؛ گریانند ؛ ویرانند
بت ها پریشان ؛ جان به لب در گوشه ی معبد
یکجا نشسته ؛ خسته جانان در غم جانند
از بت شدن بی شک پشیمانند بت هایی
که از همین حالا به فکر کار کتمانند
کتمان کنند اینان همین بت بودن خود را
سودی ندارد بت شدن در حال خُسرانند
میلاد پاکی ؛ خوبی و احساس و شور و شوق
ّبت ها همه سر در گریبان سر به دامانند
معبد لات در طائف به دستور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پس از محاصره ی طائف و در همان سالی که غزوه تبوک رخ داد ویران شد.
قبیله ی قریش برای پرستش عُزی در حراض پرستشگاهی مانند کعبه ساخته بودند که به آن سقام می گفتند .
در قرآن نام عّزی در کنار دو بت مهم دیگر عرب آمده است خالد بن ولید به دستور حضرت محمد صلی الله علیه و آله این بت را شکست .
#علی_اصغر_هدایتی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
ای ابتدا محمد و تا انتها علی
ای انتها محمد و از ابتدا علی
ای بین کعبه احمد و ای در حرا علی
یعنی که یک حقیقتِ مَحضید با علی
در باطنِ ظهور تو در اِختفی علی
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
در جوش آمدهاست خُم خانگی ما
در چشمِ ماست سرمهی مستانگی ما
بیرون زده است یک رگِ دیوانگی ما
نورِ نبی است کعبهی پروانگی ما
از مرتضاست نعرهی مردانگی ما
اِلّایِ مانده در پسِ اظهار لا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
باید به دشتها برود چوپان شود
باید سفر رَود نَفس راهبان شود
تاجر شود مسافرِ یک کاروان شود
باید میانِ مکه امین و امان شود
باید از آنچه فکر کنی بیش از آن شود
تا که شود پیامبرِ مرتضی علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
چل سال انتظارِ زمین و زمان بس است
چل سال پشت پرده برای جهان بس است
چل سال منتظر شدنِ آسمان بس است
چل سال بین خلوت کروبیان بس است
حالا خدا نوشت که ای بی نشان بس است
برخیز با ملائکه برخیز با علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
از عشق از حضور لبالب نشسته بود
در خلوتی شگفت و مقرب نشسته بود
بین حرا به چلهی یارب نشسته بود
اشراقِ نور بود اگر شب نشسته بود
جبریل پیش روش مودب نشسته بود
ای بازویِ نبوتِ تو هرکجا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
خورشیدِ مکه بر تنِ ظُلمتکده بتاب
بر مردمان منجمدِ شب زده بتاب
صبرِ زمینِ یخ زده سرآمده بتاب
تنها به مکه نه که بر هر بُتکده بتاب
هرچند مشکل است به دل غم مده بتاب
غم نیست تا که ذوالفقارِ نبی هست با علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل اگر کار مشکل است
اصرار در مقابل انکار مشکل است
گیرم میان مشرک و کفار مشکل است
ماندن ولی مقابلِ کرار مشکل است
بودن به پیش ضربِ علیوار مشکل است
مرحب که هست پیش تو ای مرحبا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
وقتش رسیده است از این پس علی بگو
امشب نجف برو شبِ مبعث علی بگو
در صحنِ آن سرای مقدس علی بگو
بین رواقهای مُقَرنَس علی بگو
آری کَسم علی است نه هرکس ، علی بگو
نَفسِ محمد است به نَصِ خدا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
#حسن_لطفی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
گیسوی تو برای پریشان شدن بس است
چشم ات برای سر به بیابان شدن بس است
دلدار اگر تویی به خدا که برای ما
بیدلترین قبیله ی دوران شدن بس است
هر روز پای یار قَبا چاک می زنیم
کِی گفته ایم پاره گریبان شدن بس است
از خیل معجزات تو،یک مهربانی ات
کُفّار را برای مسلمان شدن بس است
قدری ز دستپُخت خدیجه به ما بده
نانش برای بوذر و سلمان شدن بس است
مبعوث می شوی که بگویی به ابتران
دختر برای کوثرِ قرآن شدن بس است
تدریس نکته های ولایت شناسی ات
ما را برای طفل دبستان شدن بس است
تو آمدی نشان بدهی راه و چاه چیست
آئینه دار پرتو خورشید و ماه کیست
قرآن بخوان که سینه به سینه صدا شویم
از گورهای جهل ابوجهل،پا شویم
قرآن بخوان که با نفحات بهشتی ات
قدری عوض شویم،کمی با خدا شویم
این دست ها به شوق قنوتت بلند شد
تا تکّه ای ز پازِل این "ربّنا" شویم
بالی برای پر زدن ما درست کن
تا جبرئیل های مقیم حرا شویم
همراه چار قبله ی توحید آمدی
تا بندگان کعبه ی آل عبا شویم
بر روی شانه ات بنشینیم لحظه ای
لبخند شاد کودکی کوچهها شویم
پُشت در حریم تو از اولیا پُر است
ای کاش بین آن همه ما نیز جا شویم
فردای حَشر منصبمان پادشاهی است
امروز اگر قرار بر این شد گدا شویم
فانوسِ راه را به یدالله داده ای
می خواستی که با علی ات آشنا شویم
یک هشتم عدس به علی عشق داشتن...
گفتی که کافی است ز آتش رها شویم
ما را علی علیِ تو اینجا کشانده است
پائین پای غار حرایت نشانده است
بال ملک کجا و بلندای بام تو
از کهکشان بُرون زده حدِّ مقام تو
ای کعبه ی نگاه تو صدها بِلال ساز
قبله، نماز خوانده به بیتُ الحرام تو
ذکر مدام اهل وِلا یا محمد است
جان تمام شیعه به قربان نام تو
اما تو آمدی که بگویی علی که بود
این داستان نهفته شده در قیام تو
هرکس علی شناخت،خدا را شناخته
این بود جانِ مطلب و اصلِ پیام تو
معراج هم اگر بروی..، دردِدل کنی
جز مرتضی کسی نشود هم کلام تو
یا اهل بیت پاکِ خداوند لایزال
هر ثانیه شنیده شد این اَلسَّلام تو
یک نیمه ی تو فاطمه شد ، آن یکی علی
حالا بگو که سجده کنم بر کدام تو!؟
طبق حدیث قدسی لولاک..، گفته اند:
زهراست مقتدای "علی" و امام "تو"
از نور این دو ، پرتوِ قرآن درست شد
با مرتضی و فاطمه ایمان درست شد
سرمایه ی محبت زهراست دینمان
یعنی که فاطمه است دلیل یقینمان
او بانی تفاخُرِ حق بر ملائکه است:
او فاطمه است ، بنده ی خلوت گُزینمان
در حشر او سواره و باقی پیاده اند
آن بی مثالبانوی بالا نشینمان
در دست فاطمه است کلید دَر جَنان
از باغ های اوست بهشتِ بَرینمان
حوریّه ای که با دمِ اُمّید بخش خویش
هجده نفس رسیده به داد زمینمان
آن مادری که صبح قیامت یکی یکی
با مِهر مادرانه کُنَد دست چینمان
باید کسی شبیه علی همسرش شود
آئینه دار جلوه ی پیغمبرش شود
امّا پس از تو حرمت حیدر شکسته شد
آیه به آیه سوره ی کوثر شکسته شد
دیگر کسی به عترتتان اعتنا نکرد
این نخل ریشه دار تناور شکسته شد
در کوچه راه فاطمه ات سَد شد ای پدر
در کوچه گوشواره ی دختر شکسته شد
سیلی چنان به صورت زهرای تو گرفت
آوردهاند گونه ی مادر شکسته شد
آتش به جان لانه ی آل نبی زدند
بال و پر کبودِ کبوتر شکسته شد
او را چنان زدند که مسمار سرخ شد
او را چنان زدند که در سرشکسته شد
ما در عزای دختر تو گریه می کنیم
عُمری برای دختر تو گریه می کنیم
#بردیا_محمدی