#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
عُزی ؛ هبل ؛ لات و منات امشب پریشانند
از سنگ بودن ؛ بت شدن آنها پشیمانند
معبد به دستش بی گمان ویرانه خواهد شد
بُت ها گمان آشفته ؛ سرگردان ؛ پریشانند
طائف به خود می لرزد آوای محمًد را
نزدیک می بیند ؛ چه بت هایی که لرزانند
عُزی حراض از تو مُسلًم چشم می پوشد
عُزی بدان بت ها تمامی رو به پایانند
تب کرده بُت از شوکت زیبای میلادش
عُزی ؛ هبل؛ لات و منات امشب به هذیانند
عُزی سقام از تو حفاظت کی کند ؛ هرگز
بت های مکه بی گمان در مرز بحرانند
طائف یقین دارم به چشمش خوب خواهد دید:
بت ها پریشانند ؛ گریانند ؛ ویرانند
بت ها پریشان ؛ جان به لب در گوشه ی معبد
یکجا نشسته ؛ خسته جانان در غم جانند
از بت شدن بی شک پشیمانند بت هایی
که از همین حالا به فکر کار کتمانند
کتمان کنند اینان همین بت بودن خود را
سودی ندارد بت شدن در حال خُسرانند
میلاد پاکی ؛ خوبی و احساس و شور و شوق
ّبت ها همه سر در گریبان سر به دامانند
معبد لات در طائف به دستور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پس از محاصره ی طائف و در همان سالی که غزوه تبوک رخ داد ویران شد.
قبیله ی قریش برای پرستش عُزی در حراض پرستشگاهی مانند کعبه ساخته بودند که به آن سقام می گفتند .
در قرآن نام عّزی در کنار دو بت مهم دیگر عرب آمده است خالد بن ولید به دستور حضرت محمد صلی الله علیه و آله این بت را شکست .
#علی_اصغر_هدایتی
#مربع_ترکیب
#اول_ذی_القعده
#ولادت_حضرت_معصومه_س
شوق تو بود این که جهان را فرا گرفت
مهر تو بی گمان به دل شهر جا گرفت
عشق تو در میان دلم تا که پا گرفت
محبوب شد ؛ چه منزلتی ؛ دل بها گرفت
دل پایبند تکه ای از خاک قم شده
در شهر قم دلم به خداوند گم شده
قلب کویر باغ بهشت است گوئیا
قلب کویر باغ بهشت است ای خدا
اینجاست با صفا ؛ چه قدر وای با صفا
اینجاست که دلم برود سوی کربلا
من عاشق ضریح تو هستم ملیکه جان
دل بر ضریح ِمهر تو بستم ملیکه جان
من دردمند هستم و درمان تویی تویی
جان دردمند داروی این جان تویی تویی
من یک کویر دردم و باران تویی تویی
نه دور نیست خواهر سلطان تویی تویی
بانو ملیکه جان دل من مملو از غم است
ویران شده ست دل ؛ دل من قضه ی بم است
تو آمدی کویر ؛ بهشت خدا شد و
در قلب قم محبت بی انتها شد و
شهر کویر سبز پر از باغ ها شد و
یک مّلک مثل قصه ی تو با وفا شد و
در بین شهر ها همه جا صحبت تو شد
صحبت از آن محبت و آن الفت تو شد
دست مرا بگیر هلا بانوی جهان
در قلب های روشن ما باز هم بمان
این قلب های روشن ما از تو بود هان
ما را رها نکن به خداوند لامکان
تو بانوی وفا و ادب بانوی یزرگ
تو آبروی مُلکِ عرب بانوی بزرگ
تو آفتاب گنبد عشق و عطوفتی
تو شعرهای بی حد عشق و عطوفتی
تو ماه ؛ ماه مرقد عشق و عطوفتی
در سایه سار مشهد عشق و عطوفتی
مشهد دلش برای تو تنگ است بی گمان
مشهد که نه که مُلک هلا بانوی جهان
خانم تو آبروی جهانی به این روال
در قلب های ما ضربانی به این روال
باید میان قلب بمانی به این روال
در خون ما تو در جربانی به ابن روال
تو بانوی عطوفت و عشق و محبتی
تو معنی بلند پر از رازِ الفتی
.
قم در دلم نشسته که شهر عطوفت است
شهر محبت است که مصداق الفت است
در قم همیشه ارتو و از عشق صحبت است
از توست این که صاحب جاه است و دولت است
قم با وجود توست بزرگ و بلند جاه
قم با وجود توست در این حال و جایگاه
دارد دلم هوای حرم آن کبوتران
آن ها که می پرند کران تا کران چنان
آنها که در حقیقت با قلب مهربان
پر می زنند دور حرم مست و شادمان
یادش به خیر شور حرم حس و حال آن
در روزهای خوب همان سال ها بمان
#علی_اصغر_هدایتی