#حضرت_رسول_اعظم_صلوات_الله_علیه
#مدح
#غزل
تو آفریده گشتی و انسان درست شد
حور و پری فرشته و غلمان درست شد
عرش خدا ز نور رخت خلق گشت و بعد
با قطره های اشک تو باران درست شد
یاحضرت رسول خدا عاشق تو بود
چون که به عشق روی تو قرآن درست شد
تو از خدایی و همه ی ما زخاک تو
چون از گل شما گل سلمان درست شد
با اخم تو جهنم و آتش عذاب و قهر
با یک دم تو جنّت و رضوان درست شد
چون نور حیدر از تو و نور تو ازخداست
با حب مرتضاست که ایمان درست شد
یک عده دور سفره حیدر نشسته و
اینگونه شد که سفره احسان درست شد
ما عاشق توایم که مجنون حیدریم
این عشق را به جان تو مدیون مادریم
#مهدی_نظری
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است
سلمانمان كنید كه منا شدن خوش است
یا حضرت رسول فدای ملاحتت
با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است
از بركت تو سفرۀ ما بركتی گرفت
پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است
ما گم شدیم در دل دنیای بی كسی
پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است
خوب است پیش دشمن تو قد علم كنیم
اما مقابل قد تو تا شدن خوش است
خاك در تو از دُر و زر قیمتی تر است
پس خاك پای حضرت زهرا شدن خوش است
ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی
تو مصطفایی احمدی آقا محمدی
با خلقت وجود تو خلقت شروع شد
با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد
سجاده پهن شد كه تو باشی و ذات حق
از آن به بعد بود رفاقت شروع شد
عالم برای بوسه به دست تو آمدند
یك واژه ای بنام ارادت شروع شد
دست تو را كه داد به دستان سعدیه
در آن قبیله بارش رحمت شروع شد
با بودنت حلیمۀ سعدیه دید كه
لحظه به لحظه بركت و نعمت شروع شد
دستی نبود تا كه نگیرد دعای آن
با مقدم تو سیل اجابت شروع شد
پیغمبرانه بود حضوری كه داشتی
آقا نمك به سفرۀ آنها گذاشتی
آقای من تو واسطۀ نشر دین شدی
در بدترین زمانه شما بهترین شدی
بر روی مسند نبوی بین انبیا
دیر آمدی و از همه بالا نشین شدی
چشمان مكه شاهد آقایی تو بود
اینكه تو در تمامی عالم امین شدی
از لحظۀ ولادت خود حضرت رسول
تو رحمت خدایی و للعالمین شدی
عالم فدای نام ابالقاسم شما
زیرا شما قسیم بهشت برین شدی
نقش نگین خاتم تو گشت یاعلی
بانام حیدر است كه صاحب نگین شدی
هرجا قدم زدی پُرِ یاس و عنبر است
قطعاً گل محمدی از تو معطر است
باید فقط تو راهی غار حرا شوی
باید فقط تو همنفس با خدا شوی
با این مقام و منزلت و شأن و عزتت
باید هم آبروی همه انبیا شوی
تنها به عشق نام تو گلدسته ساختند
تا اشهد اذان همه ماسوا شوی
اصلاًبعید نیست كه حیدر نبی شود
اصلاً بعید نیست كه تو مرتضی شوی
حق با علیست غیر علی ناحقند وبس
یك لحظه هم نشد كه تو از حق جدا شوی
بعد تو هركسی به علی اقتدا نمود
راه خود از مسیر شیاطین جدا نمود
مولای ما كسی ست كه شیر دلاور است
مولای ما كسی ست كه با حق برابر است
مولای ما كسی ست كه جان و دل تو بود
مولای ما كسی ست كه با تو برادر است
مولای ما كسی ست كه لایق تر از همه ست
شیر خدا و همسر زهرای اطهر است
مولای ما كسی ست كه مثل خدا یكی ست
نامش ولی ، علی، اسد الله، حیدر است
مولای ما كسی ست كه بابای امت است
مولای ما كسی ست كه مولای قنبر است
مولای ما كسی ست كه شاگرد مكتبش
در فقه و در علوم الهیه جعفر است
آنكس كه پای مكتب او جان گرفته ایم
درس خداشناسی و ایمان گرفته ایم
جعفر اگر نبود زمین محوری نداشت
كشتی علم ذات خدا لنگری نداشت
جعفر اگر نبود حسینیۀ زمین
تعطیل بود چونكه دگر منبری نداشت
جعفر اگر نبود علوم كتاب حق
سوگند بر خدا كه روایتگری نداشت
بیچاره می شدیم به دین خدا قسم
پسوند نام مذهب ما جعفری نداشت
او روضه خوان مادر پهلو شكسته بود
می خواند كاش خانۀ حیدر دری نداشت
او هم شبیه حیدر كرار شد غریب
او هم میان آن همه كس لشگری نداشت
ماشیعیان عاشق این خانواده ایم
باجان و دل به یاریشان ایستاده ایم
#مهدی_نظری
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استوری
نــوشــتـــــهانـد بـــرای زیـارت زهرا
به سـوی مرقـد تـو رهسپار باید شد
برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی
به روی فرش حریمت سوار باید شد
#مهدی_نظری
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
اشک می ریزد که شاید عقده هایش واشود
روضه می خواند دوباره مجلسی برپاشود
این همان بانوی والاییست که روزیش شد
مادر سلطان عشق و زینب کبری شود
تاکه مولا خواستگاری کرد از او با خویش گفت
شک ندارم بهترازاین شوهری پیدا شود
بارهاشد نیمه شب ها رفت با زینب بقیع
خوش بحالش روزی اش شد زائر زهرا شود
با ادب بودن درِ این خانه بی پاسخ نماند
قسمت این فاطمه شد مادر سقا شود
با اباالفضلش دمادم صحبتش این بود که
او بزرگش کرده تا که نوکر آقا شود
با همان قدخمیده با همان چشم ضعیف
هرکجا میخواست پیش پای زینب پا شود
لحظه ای کافیست تا چشمش بیافتد به رباب
اشک می ریزد به قدری که زمین دریا شود
حرف از شش ماهه و تیر و گلوی او نزن
قامتی دیگر ندارد تا که از غم تا شود
چارقبری که کشیده چارگوشش پرچم است
پس بگو شش گوشه ای راهم بکش زیبا شود
کی توانی گفت قبر ماه را کوچک بکش
وای اگر که راز قد ماه او افشا شود
چشم او افتاده به فرزند عباسش ولی
فکر این راهم نمی کرده که بی بابا شود
این پسرجای پدر گشته عصای دست او
وقت مغرب شد دگر از خاک باید پا شود
#مهدی_نظری
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی
به علی مونس وهم خانه وهمسرباشی
قسمت این بود که در زندگی مشترکت
به عزیزان دل فاطمه مادر باشی
آفرین برتو که هنگام ورودت گفتی
آمدی خادمه خانه کوثرباشی
قسمت این بود که در بین تمامی زنان
توفقط صاحب یک ماه وسه اخترباشی
قمرت یک نفره لشگر انصارخداست
پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی
خاک این خانه تو را قبله حاجات کند
متعجب نشو گر شافع محشرباشی
غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد
سعی کن مرهم زخم دل دخترباشی
این یتیمان همه به واژه در حساس اند
نکند در بزنند و تو پس در باشی
چار تا بچه این خانه همه مادری اند
نکند تب بکنی گوشه بستر باشی
سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم وحسن
فاطمه دور وبر این شه بی سرباشی
سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل
یاراین سوخته دل تادم آخرباشی
#مهدی_نظری
#سالروز_تخریب_بقیع
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل
کاشکی می شد بریزی آب بر قبر حسن
کاش اینجا داشت شب ها روضه خوانی لااقل
کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد
کاش می شد تاسحر اینجا بمانی لااقل
کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع
زائران را خوب می شد که نرانی لااقل
کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب
پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل
کاش میدادیم با یک روضۀ ام البنین
قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل
کاش در خاک بقیع اذن زیارت داشتیم
کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم
آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد
خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد
مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست
ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد
کارفرما مهدی و ما پارکابش می شویم
اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد
گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود
چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد
چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود
قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد
هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود
دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود
صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست
روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست
چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است
در مدینه چارتا نور خدا هم دیدنیست
می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت
در میان کاسهٔ آبی شفا هم دیدنیست
چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند
چارتا خورشید این صحن و سرا هم دیدنیست
در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو
بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست
از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع
تابش گلدسته های کربلا هم دیدنیست
مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت
گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت
حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است
حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است
ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو
در کدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است
در کجایت نیمه شب ها مرتضی سینه زده
در کجایت رد پای اشک های حیدر است
گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است
کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است
گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب
کربلا آرامگاه لاله های پرپر است
گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند
کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است
من نمیدانم که محسن هست آنجا یاکه نه
در عوض کرببلا قبر علی اصغر است
در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع
یک جوان ارباًارباً نیست قطعا ای بقیع
#مهدی_نظری
#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
آقا تو را چون حیدر کرار بردند
در پیش چشم بچه های زار بردند
تو آن همه شاگرد داری پس کجایند!
آقا چه شد آن شب تو را بی یار بردند؟
این اولین باری نبود این طور رفتید
آقا شما را این چنین بسیار بردند
وقتی شما فرزند ابراهیم هستی
قطعاً شما را از میان نار بردند
آن شب میان کوچه ها با گریه گفتی
که عمه جان را هم سرِ بازار بردند
یاد رقیه کردی آن جا که شما را
پای برهنه از میان خار بردند
این ظاهرِ درهم خودش می گوید آقا
حتماً شما را از سر اجبار بردند
سخت است اما آخرش تابوتتان را
آقا هزاران شیعه در انظار بردند
#مهدی_نظری
کربلایی محسن محمدیپناه10)shor-moharam1403-shab1-14030416.mp3
زمان:
حجم:
12.42M
#شور_امام_حسین_ع
🔘 «کار همه رو راه انداختی کار منو هم راه بنداز»
🎤 کربلایی محسن محمدیپناه
🗓 شنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۳
کار همه رو راه انداختی
کار منم راه بنداز
به منم یه نگاه بنداز
من ته چاه گیر افتادم
یه طنابی تو چاه بنداز
یا نور فی ظلمات
کشتی نجات
من نوکرتم همونکه می میره برات
یا نور فی ظلمات
ای آب حیات
کاش کرببلا بودم و می مردم بجات
بدون عشقت همه چی باطله
اینکه منم خریدی کار دله
جوری میگم گوش همه بشنوه
کار فقط دست ابوفاضله
___
دل همه رو آروم کردی
دل منو هم آروم کن
با عابست هم سوم کن
می بینی بلا تکلیفم
تکلیفمو معلوم کن
میشه منم بخری
گوشه نظری
روی سرمن بکش یه دست پدری
مثل روزای قدیم
آقای کریم
یه کاری بکن برای این حال وخیم
منو به دوری نده عادتم
یه شب قدم بزار تو خلوتم
مریض عشقتم امام حسین
میشه یبار بیای عیادتم
شاعر#مهدی_نظری✍
#ولادت_امام_زمان_عج
امشب بهشت را به تماشا گذاشتند
امشب نمک به سفره ی دنیا گذاشتند
امشب به روی دامن نرجس از آسمان
ماهی به نام مهدی زهرا گذاشتند
امشب به خانه ی حسن عسکری برو
چون راه را برای همه وا گذاشتند
از بس که آمدند پی دستبوسی اش
از بس زیاد دل روی دل جا گذاشتند!
یوسف ببین که آخر صف ایستاده است
او را برای نوبت فردا گذاشتند
لیلا صفات ها همه مجنون صفت شدند
از عشق، سر به دامن صحرا گذاشتند
امشب پدر به خال پسر بوسه می زند
کعبه به روی سنگ حجر بوسه می زند
از یک طرف شبیه نبی با ملاحت است
از یک طرف شبیه علی با عطوفت است
از یک طرف چو مادر سادات غرق نور
از یک طرف شبیه حسن با صلابت است
با این همه صفات جمال و جلالی اش
درسی که از حسین گرفته شجاعت است
چشمش غضب ز حضرت عباس دارد و
ابروی این پسر خودِ تیغ ولایت است
مثل علی اکبر ارباب قد رشید
مانند عمه زینب خود با ابهت است
دست توسل همه انبیا به اوست
از بس که کار دست کریمش کرامت است
طاووس جنت آمده زیباتر از همه
آقای آسمانی و آقاتر از همه
او می رسد که عدل علی را به پا کند
درد طبیب های جهان را دوا کند
او می رسد که تربت مادر عیان شود
بعد از مدینه روی به کرببلا کند
دارم به روز آمدنش فکر می کنم
وقتی برای فاطمه گنبد بنا کند
عیسی مسیح می رسد از قلب آسمان
تا این که در نماز به او اقتدا کند
بر کعبه تکیه می زند و قصد کرده است
با صوت حیدری همه مان را صدا کند
ای کاش روز آمدنش بین آن همه
ما را خودش برای سپاهش سوا کند
چون صاحب صفات جلالی حیدر است
او لایق عماعه ی سبز پیمبر است
آقای من تمامی جان ها به دست توست
رمز عروج عالم بالا به دست توست
ای وارث تمام ذوات مقدسه
باران و رود و چشمه و دریا به دست توست
ما غصه ی بهشت خدا را نمی خوریم
وقتی کلید جنت الاعلی به دست توست
پرونده ی قبولی ما را رقم بزن
مهر قبول و جوهر و امضا به دست توست
هرگز زمین نخورده عَلَم یابن العسکری
روز ظهور پرچم سقا به دست توست
تعجیل کن که فاطمه چشم انتظار توست
چون انتقام حضرت زهرا به دست توست
تو می رسی و ارض و سما می شود بلند
در زیر پات عرش خدا می شود بلند
ماندم چگونه نام شما را صدا کنم
ماندم چگونه روی به سوی شما کنم
چندی ست جمکران، دل ما را نبرده ای
تا این که در نماز برایت دعا کنم
کارم بدون تو همه دم معصیت شده
من در گناه هم نشد از تو حیا کنم
شرمنده ام که نوکر خوبی نبوده ام
آقا نشد که دِین خودم را ادا کنم
شرمنده ام به جای دعای سلامتی
روزی هزار بار به قلبت جفا کنم
با حال معصیت به خدا می شود مگر
شب های جمعه رو به سوی کربلا کنم
برگرد و مردهْ دل من را حیات بخش
برگرد و جان بده به دلم ای نجات بخش...
#مهدی_نظری
#هشتم_شوال
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل
کاشکی می شد بریزی آب بر قبر حسن
کاش اینجا داشت شب ها روضه خوانی لااقل
کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد
کاش می شد تاسحر اینجا بمانی لااقل
کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع
زائران را خوب می شد که نرانی لااقل
کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب
پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل
کاش میدادیم با یک روضۀ ام البنین
قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل
کاش در خاک بقیع اذن زیارت داشتیم
کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم
آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد
خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد
مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست
ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد
کارفرما مهدی و ما پارکابش می شویم
اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد
گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود
چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد
چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود
قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد
هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود
دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود
صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست
روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست
چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است
در مدینه چارتا نور خدا هم دیدنیست
می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت
در میان کاسهٔ آبی شفا هم دیدنیست
چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند
چارتا خورشید این صحن و سرا هم دیدنیست
در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو
بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست
از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع
تابش گلدسته های کربلا هم دیدنیست
مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت
گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت
حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است
حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است
ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو
در کدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است
در کجایت نیمه شب ها مرتضی سینه زده
در کجایت رد پای اشک های حیدر است
گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است
کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است
گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب
کربلا آرامگاه لاله های پرپر است
گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند
کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است
من نمیدانم که محسن هست آنجا یاکه نه
در عوض کرببلا قبر علی اصغر است
در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع
یک جوان ارباًارباً نیست قطعا ای بقیع
#مهدی_نظری
#بیست_و_پنجم_شوال
#شهادت_امام_صادق_ع
آقا تو را چون حیدر کرار بردند
در پیش چشم بچه های زار بردند
تو آن همه شاگرد داری پس کجایند!
آقا چه شد آن شب تو را بی یار بردند؟
این اولین باری نبود این طور رفتید
آقا شما را این چنین بسیار بردند
وقتی شما فرزند ابراهیم هستی
قطعاً شما را از میان نار بردند
آن شب میان کوچه ها با گریه گفتی
که عمه جان را هم سرِ بازار بردند
یاد رقیه کردی آن جا که شما را
پای برهنه از میان خار بردند
این ظاهرِ درهم خودش می گوید آقا
حتماً شما را از سر اجبار بردند
سخت است اما آخرش تابوتتان را
آقا هزاران شیعه در انظار بردند
#مهدی_نظری
#امام_زمان_عج
آنقدر آلوده ام که بار خفت می کشم
باخودم این درد را تا بی نهایت می کشم
یابن زهرا من برای اینکه راضی ات کنم
از نماز صبح تا هیئت ریاضت می کشم
بسکه گریه کرده ای از دیدن پرونده ام
هرکجا نام تو می آید خجالت می کشم
تا نگاه مهربانت قسمت من هم شود
لحظه لحظه از دوتا چشم تو منت می کشم
جای تو بانفس اماره رفاقت کرده ام
هرچه دارم می کشم ازاین رفاقت می کشم
می شود گاهی نگاهی هم به حال من کنی!!!
هرچه باشد من درِ این خانه زحمت می کشم
باهمه آلودگی هرطور ممکن که شده
هرشب جمعه خودم را سمت هیئت می کشم
می روم یک گوشه ای در روضه هق هق می کنم
آخرش در روضه های کربلا دق می کنم
#مهدی_نظری