eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
428 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
این چشم ها به راه تو بیدارمانده است چشم انتظارت ازدم افطارمانده است برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر سرهای بی نوازش بسیارمانده است با توچه کرده ضربه آن تیغ زهردار مانندفاطمه تنت ازکارمانده است آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست زینب برای بستن آن زار مانده است آرام ترنفس بکش آرام تربگو چندین نفس به لحظه دیدارمانده است ازآن زمان که شاخه یاست شکسته شد چشمت هنوزبر در و دیوار مانده است سی سال رفته است ولی جای آن طناب بر روی دست و گردنت انگارمانده است می دانی ای شکسته سرآل هاشمی تاریخ زنده درپی تکرارمانده است ازبغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست باقی آن برای علمدارمانده است
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود دانی چرا جبین علی را شکافتند؟ زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود خونش نصیب دامن محراب کوفه شد آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید اشک شبش به غربت روزش گواه بود دستش برای مردم دنیا نمک نداشت عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود مولا پس از شهادت زهرا غریب شد زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود وقتی که از محاسن او می‌چکید خون عباس را به صورت بابا نگاه بود «میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون رویی که بهر گمشدگان شمع راه بود
بند1⃣ لحظه لحظه اذونو وقت استجابته مسجد روضه خونه با من محرابم بی طاقته چشمم سمت آسمونو تو قلبم یه حاجته ای شمشیر بیا حاجتمو روا کن حال غربتو اشک منو نگا کن مشتاقم بیا درد بی کسیمو دوا کن دیگه بیا ببین علی نشسته چش به راه تو حالا که وقت رفتنه رفیق نیمه راه نشو فزت و رب الکعبه بند2⃣ ای شمشیر غم دلم رو غیر ازتو به کی بگم با یاد فاطمه دارم میسوزم مث یه شمع تقدیر تنهاییامو تو کوچه زدی رقم ای شمشیر یه روز کمرمو شکستی با ضرب غلاف سپرمو شکستی دست فاطمه دست یاورمو شکستی یه روزی هستی منو زدی میون کوچه ها نوبتیم اگه باشه نوبت من شده حالا فزت و رب الکعبه بند3⃣ مجروحه اگه سر من اما خونه جگرم میخوام نوحه بخونم این لحظه های آخرم یاد روضه ی حسینم یاد غربت حرم ای شمشیر نزار پسر منو تنها وقتی جون میده تشنه رو خاک صحرا توی قتلگاه وقتی تو رو میبینه زهرا همدست قاتلش نشو کنار نیزه ها نباش شاهد سربریدن غریب کربلا نباش فزت و رب الکعبه شعر و سبک: حسین نوری
علیه اسلام بند 1⃣ سحر نوزده ماه رمضون سحر شبهای تارِ علی دل حیدر بیقرار خدا دل عالم بیقرار علی بار سفر رو بسته داره میره آقایی که از اهل دنیا سیره سی ساله با درد دوری می‌سازه سی ساله که روزی صد بار میمیره قدم قدم قصه به آخر میرسه به آخرین مسجد و منبر میرسه تبسم تلخ روی لبهاش میگه که داره روزگار غربتش به سر میرسه غریب از این دنیا، غریبِ دنیا رفت، توو ماه خدا تهدمت والله تهدمت والله، ارکان الهدی بند2⃣ علی دلتنگ برا فاطمه و دل زهرا نگرونه علی آخه امشب شب آخرشه دیگه تنها نمیمونه علی سنگ غم بال و پرش رو شکسته داغ کوچه کمرش رو شکسته شمشیر ِ کینه و جهل زمونه قلبشو فرق سرش رو شکسته مسافر دیار دلدار شد علی هوایی زیارت یار شد علی میون سجاده‌ی خون توو سجده گفت دیگه قسم به رب کعبه رستگار شد علی ملائکه توو عرش، شدن عزادارِ، داغ مرتضي تهدمت والله تهدمت والله ارکان الهدی بند3⃣ راه مسجد تا خونه شده سرخ رد خونِ علی رو زمینه میگه از حال میره زینب من اگه اینجوری منو ببینه دل نگرونه که دختر ببینه زخم سر و با چشم تر ببینه اما یه روز میاد که همین زینب باید حسینشو بی سر ببینه باید ببینه لاله های پرپر و توو دست دشمن ببینه انگشتر و یه نیمه شب میون گودال غرق خون باید ببینه بین تیر و نیزه ها پیکر و کشته ی بی یاور، تشنه لب بی سر ،شاه کربلا سیدنا المظلوم، سیدنا العطشان، ای خون خدا شعر و سبک :محمد رضا محمدی
بند1⃣ کوفه میسوزه تو غربت داره به دل حسرت فصل عزاداری شده آه جانسوزه روی لب بازم برا زینب وقت پرستاری شده داره میاد امشب از آسمون بادل نگرون فاطمه پریشون واویلا توی دلش دردو غم میشینه حیدرو میبینه زمزمش همینه واویلا دردش دوا شد علی حاجت روا شد علی راحت از این کوفه ی بی وفا شد علی یا مرتضی یاعلی بند2⃣ امشب از ماتم حیدر مسجد شده محشر محراب و منبر نوحه خون با اشک میخونه پیغمبر هم ناله با کوثر انا الیه راجعون خون شد دل حیدر از روزگار میگه با دل زار توی این شب تار یازهرا شرح غمش چشمای ترشه یاد همسرشه ذکر آخرشه یازهرا با گریه و سوز و آه میگفت غماشو به چاه سی ساله مونده واسه فاطمه چشم به راه یامرتضی یاعلی بند3⃣ زینب با دیدن بابا چشماش شده دریا میلرزه از گریه صداش مولا از شدت ضربت نمیتونه راحت صحبت کنه با بچه هاش لکنت زبونش امون‌‌ نمیده رنگ و روش پریده قامتش خمیده واویلا همدردِ اون دختر کوچیکه اون سه ساله ای که تو غمش شریکه واویلا بالا گرفته تبش جون اومده رو لبش یاد رقیه شده روضه ی امشبش یامرتضی یاعلی شعر:حسین نوری سبک:احسان نوری
علیه السلام بند1⃣ لحظه لحظه اذونو وقت استجابته مسجد روضه خونه با من محرابم بی طاقته چشمم سمت آسمونو تو قلبم یه حاجته ای شمشیر بیا حاجتمو روا کن حال غربتو اشک منو نگا کن مشتاقم  بیا درد بی کسیمو دوا کن دیگه بیا ببین علی نشسته چش به راه تو حالا که وقت رفتنه رفیق نیمه راه نشو فزت و رب الکعبه بند2⃣ ای شمشیر غم دلم رو غیر ازتو به کی بگم با یاد فاطمه دارم میسوزم مث یه شمع تقدیر تنهاییامو تو کوچه زدی رقم ای شمشیر یه روز کمرمو شکستی با ضرب غلاف سپرمو شکستی دست فاطمه دست یاورمو شکستی یه روزی هستی منو زدی میون کوچه ها نوبتیم اگه باشه نوبت من شده حالا فزت و رب الکعبه بند3⃣ مجروحه اگه سر من اما خونه جگرم میخوام نوحه  بخونم این لحظه های آخرم یاد روضه ی حسینم یاد غربت حرم ای شمشیر نزار پسر منو تنها وقتی جون میده  تشنه رو خاک صحرا توی قتلگاه وقتی تو رو میبینه زهرا همدست قاتلش نشو کنار نیزه ها نباش شاهد سربریدن غریب کربلا نباش فزت و رب الکعبه شعر و سبک: حسین نوری
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ درو دیوار خونه امشب روضه خونه غمی که تو دلمه قد اسمونه می دونم این شب آخره پیش منه می دونم دیگه پیشم بابا نمی مونه .... دنبالت  دل من روونه چشمام از غم تو گریونه ای دادو بیداد از زمونه با با جون  بابا ی غریبم‌ ...... بند2⃣ پشت سرت امن یجب رو  من میخونم دست خودم نیست داری میری نگرونم این حال و روزت بیشتر من رو میسوزونه فکرشم سخته لحظه ایی بی تو بمونم ..... غصه با این دلم عجینه ترسم از مردم بی دینه بدترن از اهل مدینه بابا جون  بابای غریبم ..... بند3⃣ رو سرت وقتی تیغ عدو فرود اومد کنارت فاطمه با قده خم بود اومد خاطرات مدینه برات تداعی شد وقتی که همسرت با روی کبود اومد ..... وقتیکه به در شرر افتاد دیدی که زهرا با سر افتاد مابین دیوار و در افتاد باباجون بابای غریبم به قلم:
غرق ماتم شده، مسجد و ارض و سما می رسد این ندا، قد قتل المرتضی شده غم منجلی یاعلی یاعلی یاعلی جان یاعلی جان مسجد کوفه شد، از چه خدا لاله گون بین محراب حق، گشته علی غرق خون از غمش فاطمه دارد این زمزمه یاعلی جان یاعلی جان گرچه از فتنه ها، رسیده جان بر لبش غصه دارد علی، ز کوفه و زینبش بین نامحرمان دیدن خیزران وامصیبت وامصیبت کربلایی عبدالله علیائی
چه کرد کوفه که حیدر بی احترام شود؟ کسی نبود که بر قلبش التیام شود امام مظهر صبر خداست ای کوفه چه کرده‌ای تو که صبر خدا تمام شود؟! نبود شأن علی بین کوفیان باشد که با اهالی این شهر همکلام شود مگر مرام علی بین شهر شهره نبود؟ چه میشود که چنین کوفه بی‌مرام شود؟ حرامزاده نبودند کوفیان اما امان از این که شکمها پر از حرام شود امان از اینکه سخن‌های شبه‌دار خواص دلیل اصلی گمراهی عوام شود زبیر فکر نمی‌کرد بعد پیغمبر به سوی فتنه رود دشمن امام شود به جز ابوذر و مقداد و چند تن دیگر کسی نبود که آماده قیام شود عجیب نیست بدون علی، ابوموسی به مکر و وسوسه عمروعاص خام شود نخواست کوفه برای خدا جهاد کند که خواست تیغ علی نیز در نیام شود کسی مقابل دشمن سپر نخواهد شد تمام کوفه اگر هم که قتل عام شود نه این دلیل به حق بودن معاویه نیست اگر که دور و بر باطل ازدحام شود به منصبی نرسد در حکومت علوی کسی بخواهد اگر صاحب مقام شود کسی بدون علی عاقبت به خیر نشد اگرچه معتکف مسجد الحرام شود خوشا کسی که علی می‌شود خریدارش به خانه‌اش رود و بنده و غلام شود خوشا به حال هر آنکه شهید راه علی است و دفن در نجف و وادی السلام شود رسید کار به جایی که روز عاشورا حسین، کشته و غارت زده خیام شود رقابت است سرش را که زودتر ببرد رقابت است سرش قسمت کدام شود رسید کار به جایی که اهل بیت علی اسیر و راهی بازار شوم شام شود نشسته‌ایم که یک روز منتقم برسد نشسته‌ایم فقط وقت انتقام شود آرش براری
تبی افتاده پی در پی به جانِ مسجد کوفه امان از ناله هایِ بی امانِ مسجد کوفه دلِ گلدسته دارد لحظه لحظه میشود آشوب غم انگیز است از امشب اذانِ مسجد کوفه أمیرالمؤمنین می ایستد جانانه در محراب زمان می ایستد در آستانِ مسجد کوفه نماز صبح، دارد در وجودش سخت دلشوره کنارِ رکعت دوم میانِ مسجد کوفه علی(ع) با جان و دل ذکرِ رکوع آخر خود را قرائت کرد و بند آمد زبانِ مسجد کوفه تنِ محراب لرزید و به خون آغشته شد قبله مسافر شد امام ِ مهربانِ مسجد کوفه نمازش را شکست آن تیغِ لاکردار در سجده به شدّت داد ذاتش را نشانِ مسجد کوفه امان از زانوانِ ناتوانِ حیدر کرار امان از اشک هایِ آسمانِ مسجد کوفه به جایِ نغمهٔ "مولایَ یامولایْ" می پیچد نوایِ "وا علیا" در نهانِ مسجد کوفه به ارکانِ هدایت خورد در ماهِ خدا ضربت به این علت خدا شد روضه خوانِ مسجد کوفه!
نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان قلب دلدادگانِ وِلا گردیده بی تاب خورده ضربت به فرق عدالت بین محراب مسجد کوفه شد دریایی از خون ذکر عالَم شده با حالِ محزون یا علی یا علی مولا علی جان... شد سیه پوشِ غم بیت و کاشانهٔ مولا عرصهٔ کائنات شد عزاخانهٔ مولا اینچنین که به خاک و خون نشیند وای اگر دخترش زینب ببینید یا علی یا علی مولا علی جان... ای خوشا آنکه آل پیمبر را غلام است ای خوشا آنکه در راهِ ایمان مستدام است یا علی جان مرا عبدِ خدا کنه زائرِ شهیدِ کرببلا کن یا علی یا علی مولا علی جان...
نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان مرثیه خوانم با دلی محزون محرابِ مسجد شد دریای خون دلها به غربت نشسته شد فرقِ عدالت شکسته شد آه و واویلا واغربتا... دل از این ماتم در غم نشیند وای اگر زینب او را ببیند از سر تا به پایَش خون شده عالَم زین عزا محزون شده آه و واویلا واغربتا... زینب در کوفه بابا را دیده روزی هم بیند سرِ بریده رأسِ پر نورِ خونِ خدا قرآن میخواند بر نیزه ها آه و واویلا واغربتا...